جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8945
اعتماد یا عدم اعتماد افزایی فلسفه و حقیقت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور
نویسنده:
علی نورمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اگر نیم نگاهی به نظرات فیلسوفان مختلف بیندازیم، تعارضات و اختلافات بی شماری را در آن ها مشاهده خواهیم نمودکه گاهی این اختلافات، پایه ای و اساسی است. شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان دو فیلسوف با نظرات کاملاً مشابه یافت. با توجه به مطالب فوق، در این پژوهش به دنبال جوابی برای سوالات ذیل، از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور هستیم.آیا «فلسفه» قابل اعتماد است و «اعتماد» را افزایش می دهد؟آیا «فلسفه» باعث اطمینان خاطر می گردد؟آیا «حقیقت فلسفی» وجود دارد؟«حقیقت فلسفی» چیست؟ ...از آنجا که پایه و اساس همه ی علوم در ارتباط با فلسفه است، بنابراین تا وقتی که فلسفه از لحاظ «اعتماد» و «حقیقت فلسفی» روشن نگردد، نمی توانیم به علوم مختلف اعتماد نماییم.با مطالعه ی این پژوهش در خواهیم یافت که ملاصدرا «فلسفه» را عامل کمکی و معد برای دسترسی به حقیقت عینی، و تا حدودی قابل اعتماد می داند، او معتقد است که عقل و فلسفه می توانند کلیات وجود،مفاهیم و ماهیات را درک نمایند، اما «فلسفه» نمی تواند به کُنه عینی اشیاء دست یابد. بلکه باید از طریق کشف و شهود به آن ها رسید. که یرکگور نیز نظری مشابه ملاصدرا دارد و می گوید: «فلسفه» به ماهیات می پردازد، نه به وجود انسانی. وی به «فلسفه» نمی پردازد؛ بلکه به اگزیستانس یا منِ انسانی توجه نموده است، و می گوید: «حقیقت» تنها از طریق کشف و شهود قابل شناخت می باشد،
مراتب هستی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌ی حاضر در پی بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در مورد مراتب هستی است. در این راستا پس از بیان کلیات رساله در فصل اوّل، نخست به دیدگاه شیخ الرئیس پرداخته می‌شود و بیان می‌شود که وی اساساً یک فیلسوف وجود است که با روش خاص فلسفی خود که مبتنی بر بحث و استدلال است دو اصل اساسی را نتیجه می‌گیرد؛ یکی تمایز میان وجود و ماهیت اشیاء و دیگری تمایز میان واجب و ممکن و بدین سان این اصول، زمینه‌ای می‌شوند تا با تکیه بر آنها جناب ابن سینا مراتب هستی را سامان دهد. مراتب هستی در دیدگاه او نظامی هرمی دارد که در رأس آن واجب الوجود بالذات قرار دارد که همۀ موجودات امکانی از او ناشی شده‌اند بنابراین سر سلسله هستی، صرفالوجودی است که دارای همۀ صفات کمالی و منزه از تمام نقایص امکانی است و در مرتبه بعد، موجودات امکانی قرار دارند که همگی زوج ترکیبی از وجود و ماهیت و در نتیجه معلول هستند. ممکنات خود به دو دسته جواهر و اعراض و جواهر نیز به عقل، نفس، جسم و ماده و صورت تقسیم می‌شوند که به ترتیب شرافت، عالم عقول طولیه، عالم نفوس (فلکیه و ارضیه) و عالم اجرام (فلکی و ارضی) را تشکیل می‌دهند. فصل سوّم رساله به دیدگاه شیخ اشراق می‌پردازد که در آن بیان می‌شود وی با ارائه مکتبی بدیع که بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی ومتافیزیک نوری پایه‌گذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود می‌آورد به طوریکه در آن علاوه بر پذیرش روش بحثی، شهود نیز به عنوان ابزاری مهّم در فهم حقایق پذیرفته می‌شود و از طرفی دیگر مبانی فلسفی مشاء که بر محور موجود پایه‌گذاری شده بود نیز تحول پیدا کرده و همۀ هستی بر محور نور تفسیر می‌شود. سهروردی با تقسیم عالم به نور و ظلمت معتقد می‌شود که منشأ هستی را نورالانوار تشکیل می‌دهد و همۀ انوار از او پدید آمده‌اند و ظلمت نیز زائیده از جهت فقر انوار است. نگاه سهروردی به مراتب هستی اگر چه همچون ابن سینا نگاهی هرمی است که در رأس آن نورالانواری قرا رگرفته که همۀ عالم اشعه ای از فیض او هستند امّا کامیابی او در اتخّاذ روش فلسفی بحثی و شهودی این قوت را به او داده است که در نظام عالم مراتبی (عالم مثل و عالم مثال) را مطرح کند که در فلسفه ابن‌سینا یا وجود نداشته و یا تفسیر ناصوابی ازآن شده است علاوه بر اینکه مراتب مورد توافق نیز در فلسفه نوری وی تفسیر و تحلیل‌های جدیدی پیدا می‌‌کنند. بنابراین نظام هستی به عالم نور و عالم ظلمت و عالم انوار قاهره نیز به عالم انوار طولیه و عرضیه، عالم انوار اسفهبدیه (فلکی و انسانی) و عالم مثال (در مورد نوریت عالم مثال تردیدی وجود دارد که در رساله به آن پرداخته شده است ) تقسیم می‌شود که همۀ آنها جلوه و اشعه‌ای از نور حضرت حق می‌باشند. فصل پایانی رساله نیز عهده دار بررسی مقایسه‌ای دیدگاه این دو فیلسوف گرانقدر است که در آن ضمن بررسی جامع دیدگاه آنها بیان می‌شود که در حوزه مباحث استدلالی و بحثی، ابن سینا و در حوزه شهودی، شیخ اشراق کامیاب‌تر می‌باشد.
چیستی معرفت از دیدگاه برخی از فیلسوفان اسلامی و غربی
نویسنده:
افتخار محمد اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ماهیت معرفت چیست؟ این مهمترین سوالى است که اذهان جستجوگر حقیقت را به خود مشغول داشته است زیرا تا مسأله شناخت حل نگردد، نمى‌توان درباره آنچه هست و متعلق شناسایى است پاسخى موجه بیان نمود. در این پایان نامه سعى بر این است که نشان داده شود جنجال و نزاعى که در مباحث فلسفه غرب و اسلامى به پا گردیده بیشتر در ابهام مسأله شناخت سرچشمه گرفته است و راه پایان دادن به این نزاع روشن شدن مسأله معرفت و شناخت است. از دیر باز در مکاتب غرب نظریه‌هاى گوناگونى درباره شناخت مطرح بوده است و این به خاطر اهمیت مسأله شناخت است زیرا در صورتى مى‌توان در مباحث مهم خداشناسى، انسان شناسى و... پاسخى درخور ارائه نموده که نخست ماهیت شناخت روشن گردد و ثانیاً راه انتقال صحیح آن به دیگر اذهان نیز تبیین گردد. از این روست که تمام مباحث در فلسفه فرع بر مسأله شناخت است و در این پایان نامه نظریه دانشمندان اسلامى مانند ابن سینا، محى الدین عربى، مصباح یزدى و... در باب شناخت و دسته‌بندى علوم بیان مى‌گردد و سعى شده دیدگاه فلاسفه غرب در مسأله معرفت نیز مورد بحث و نقد قرار گیرد، تعاریفى که باید براى دیگر افکار آنان قرار گرفته است. در این زمینه ایراد عمده‌اى که بر آنها وارد دانسته شده است این است که آنها معرفت را محدود به حوزه‌اى خاص نموده و دیگر مباحث را از حوزه شناخت خارج دانسته‌اند. در حالیکه در دیدگاه فیلسوفان اسلامى حوزه معرفت بسیار وسیع قلمداد شده و مى‌توان طبق آن مباحث فراوانى را به بحث بررسى گذاشت. در پایان پیشنهاد مى‌شود که شناخت معرفت را نباید منحصر به حوزه خاصى دانست بلکه معرف امر ممکنى است لکن باید درباره صدق یا کذب آن بحث نمود.
بررسی نسبت میان واقعیت و وجود در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محمود حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی نسبت واقعیت به وجود یکی از مباحث مهم در حوزه فلسفه است که به طور خاص در فلسفه الهی و به نحو اخص در فلسفه اسلامی مطرح است. موضوع اصلی این رساله "بررسی نسبت واقعیت به وجود از دیدگاه ملا صدرا و بو علی سینا" است که با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی، دیدگاه‎های سه مکتب مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه بررسی شده است. تحقیقات نگارنده به این امر منتهی شده که دیدگاه‌های هر سه مکتب در نگاهی کلان، با هم قابل جمع است، و تفاوت آنها در نحوه نگرش به مسأله است. بوعلی- نماینده شاخص مکتب مشّاء- به عنوان یکی از پیروان اصالت وجودبا تبیینی که از علّیت و قواعد مترتب بر آن- علی الخصوص قاعده الواحد- دارد توانسته واقعیت و قوس نزول را بر همین اساس تبیین کند و به تبع آن، قایل به حقایق و وجودات متباین شود؛ به نحوی که هر موجودی دارای حقیقتی فی نفسه است که دارای منشاء خاص خود است. اما ملا صدرا- بانی مکتب حکمت متعالیه- با استناد به تشکیک وجود، کثرت عرضی را انکار، و کثرت طولی وجود را در ابتدا می‌پذیرد و به نحوی منکر رابطه علّیت در قوس نزول می شود. ایشان با پذیرش تشکیک در وجود در نهایت راهی جز پذیرش حقیقت شخصیه وجود ندارد و تنها حقیقت فی نفسه را برای واجب الوجود قایل می شود و تمام موجودات را مظاهر و تجلّیات اسماء و صفات واجب می‌داند. در نتیجه ایشان در خصوص مفهوم وجود قایل به اشتراک معنوی وجود می شود. مکتب اشراق توانسته قوس نزول را بر اساس دو رکن اساسی بنا کند که عبارتند از علّیت و تشکیک. از یک طرف متعلّق جعل و ایجاد می‌بایست اموری باشند که نه واجب باشند و نه ممتنع، بلکه ممکن باشند، و از طرف دیگر رابطه علّت و معلول را بر اساس اشراق نور و مشاهده تبیین می‌کند، که رابطه تشکیکی است.کلید واژه ها: واقعیت، وجود، فلسفه مشّاء، فلسفه اشراق، حکمت متعالیه، صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ابن سینا، حسین بن عبدالله.
فلسفه مراقبه در عرفان اسلامی و مقایسه آن با فلسفه یوگا و مدیتیشن در سنت عرفانی هند
نویسنده:
حجت مدرسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقایسه‌های تطبیقی بین آموزه‌های مکاتب گوناگون همواره مهم و موردنیاز بوده‌است. خصوصاً اگر موضوع مورد مقایسه نیز دارای کاربرد و اهمیت خاصی باشد این ضرورت بیشتر جلوه می‌نماید.تحقیق حاضر به مقایسه تطبیقی فلسفه مراقبه در عرفان اسلامی با فلسفه یوگا و مدیتیشن در سنت عرفانی هند پرداخته‌است و نقاط اشتراک وافتراق را تا حد امکان روشن ساخته است.منظور از فلسفه در این تحقیق همانا معنای مضاف آن است که مبانی و غایات از آن اراده می‌شود.در این تحقیق به مبانی خداشناسی، هستی‌شناختی، انسان‌شناختی و اهداف و آثار و غایات مراقبه از نگاه عرفان اسلامی و یوگا و مدیتیشن از نگاه جریان‌های عرفانی هند پرداخته‌شده است.در میانی خداشناسی از وحدت وجود در عرفان اسلامی و قبول یا انکار خدا در عرفان هند و نوع نگاه به خدا در طول تاریخ هند و میزان توجه به خدا و اعتقاد به آن در سنت عرفانی هند سخن به میان آمده است.در مبانی هستی شناختی و انسان شناختی به حرکت جوهری و مراتب نفس در عرفان اسلامی و کارما، تناسخ، اصل رنج، عدم جوهر ثابت و چاکراها و نادی ها در عرفان هند اشاره شده است.در بحث غایات و نتایج به فنا، نیروانه، آرامش و قدرت های معنوی توجه گردیده است.
بررسی علیّت از دیدگاه فلسفه اسلامی با مسئله عدم جبر و تفویض از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
نویسنده:
سیدهادی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده در این رساله، به بررسی، تبیین و مقایسه دیدگاه اهل بیت علیهم السلام و فلاسفه اسلامی در خصوص نحوه صدور فعل از انسان پرداخته می شود. نظریه اهل بیت معروف به امر بین امرین نافی نظریات رقیب جبر و تفویض میباشد و نظریه ای کاملاً ابتکاری، دقیق و مطابق با واقع است که از فسادهای دو نظریه جبر و تفویض بکلی پیراسته است. ما نظریه اهل بیت را در دو تصویر جداگانه و مرتبط با هم، ارائه نموده ایم که تصویر اول، ماهیت نظریه و تصویر دوم، نسبت فعل انسان و مقولات الهی را نشان می دهد. در تصویر اول، نشان داده شده است که ماهیت نظریه اهل بیت، دارای سه مفهوم اصلی استطاعت انجام فعل، امر و نهی الهی و اذن الهی می باشد. و این سه مفهوم در یک ائتلاف کلی، نظریه امر بین الامرین اهل بیت را شکل می دهند به نحوی که در صورت نبود و یا انکار یکی از این مفاهیم سه گانه، تصویر ماهیت امر بین امرین دچار خدشه و تباهی می گردد. در تصویر دوم، نیز نسبت میان مشیت الهی، اراده الهی، قدر الهی و قضای الهی با فعل انسان بررسیشده است و نشان داده ایم که از دیدگاه اهل بیت صحت صدور فعل از انسان منافاتی با این امور الهی ندارد بلکه بر مبنای همین امور الهی است که فعل باید از روی اراده و اختیار از انسان صادر گردد. نظریه فلاسفه اسلامی نیز بر مبنای علیّت و اصل ضرورت علّی و معلولی تبیین و اثبات شده است که بنا بر نظر فلاسفه اسلامی، انسان موجودی مختار است که افعال خویش را نه بر مبنای جبر و نه تفویض بلکه با اراده ای که در طول اراده الهی است، انجام می دهد. از دیدگاه فلاسفه اسلامی، نسبت میان انسان و افعالش، نسبت امکانی است و انسان در مقایسه با علت تامه هر فعل، بخشی از علت می باشد و در صورتی که تمامی اجزای علت تامه در خارج موجود باشند، فعل به اراده انسان محقق می گردد. مقایسه نظرات فلاسفه اسلامی در چگونگی صدور فعل از انسان با نظریه امر بین امرین اهل بیت علیهم السلام، آشکار می سازد که نظر فلاسفه اسلامی، مطابق با تصاویر اول و دوم نظریه اهل بیت علیهم السلام می باشد و به لحاظ نتیجه دارای سازگاری با نظریه اهل بیت است.کلیدواژه ها: اهل بیت ، فلاسفه اسلامی، امر بین الامرین، علیّت
فطرت الهی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی و مفسرین بزرگ شیعه (قدیم و معاصر)
نویسنده:
سمیه شرفی‌‎جم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقیدۀ شیعه در مورد فطرت الهی این است که فطرت بخشی از منطق خداشناسی دینی است که همراه با بخش‌های دیگر، مجموعاً طریق اصیل خداشناسی را نشان می‌دهد. نکتۀ حائز اهمیت در این بحث این است که خداوند رحمان بندگان خویش را در اصولی‌ترین بنیان اعتقادی رها نکرده و حوالت آنان را به معارف بشری واگذار نکرده بلکه از نخستین قدم خلقت انسان و حتی قبل از خلقت جسمانی انسان در چندین مرحله بنیانی‌ترین معارف را که اساس آن معرفت توحیدی می‌باشد بالعیان به او نمایانده و با این کار حجت را هم بر او تمام کرده است. در این پژوهش سعی شده تا دیدگاه قرآن و روایات رسیده از پیامبر و امامان شیعه در باب فطرت الهی بررسی شود. و در نهایت نشان داده شده که این اصل اعتقادی در حداقل چهل آیۀ قرآن ریشه دارد و روایات فراوانی نشان دهندۀ تواتر معنوی آن هستند. همچنین با مراجعه به تفاسیر مهم شیعه، نصوص و شواهدی جمع آوری شده که بیانگر اعتقاد اکثر مفسران به این اصل اعتقادی است. ولی مع الاسف در مباحث رسمی و کلامی پیشینیان یا اصلاً مطرح نشده و یا به طور جدی بدان پرداخته نشده است. در سال‌های اخیر نیز که برخی بدان پرداخته‌اند غالباً در میان ادلۀ اثبات خدا به عنوان دلیلی ناکافی مطرح شده است. در این رساله پیوند میان فطرت توحیدی با عوالم پیشین به طور مبسوط با استناد به‌ آیات و روایات مطرح گردیده، همین طور برای مقایسه با اندیشه‌های سایر مکاتب در روش کسب معرفت توحیدی به بیان روش فلسفه و عرفان پرداخته شده است و آرای برخی فیلسوفان معاصر پیرامون فطرت نقد و بررسی شده است. در پایان به برخی شبهات پیرامون فطرت توحیدی و نیز عوالم پیشین پاسخ داده شده است.
بررسی تطبیقی مبانی فکری و آراء کلامی علامه حلی و ابن تیمیه در باب شرک و بدعت
نویسنده:
عبدالمحمد شیروانی شیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم که جهان اسلام به آن دچار شده است، خشونت دینی است. خشونت دینی از سوی کسانی انجام می شود که خود را موحد واقعی و سایر مسلمانان را مشرک و بدعت گذار می دانند. این اندیشه منحرف ، ریشه در آراء محمد بن عبد الوهابو قبل از وی به صورت مفصل و تبویب شده در آراء ابن تیمیه دارد. ابن تیمیه به مفهوم شرک و بدعت توسعه داده و هرگونه توسل و دعا را از پیامبران و ائمه شرکو بدعت می داند. وی گرچه در این زمینه به مشرکین تاخته ولی با پذیرش رویت خداوند و قائل شدن اعضا برای ذات کبریایی خداوند، نا خواسته به دام آنچیزی افتاده است که خود آن را بهانه ای برای تکفیر مسلمانان می داند. علامه حلی شرک و بدعت را در مفهوم اصیل اسلامی اشمی پذیرد و با مصادیقی که مطرح می نماید دقیقاً به بدعت هایی که امت اسلامی در طول تاریخ با آن مواجه شده است می پردازد. وی بدعت شرعی را یک نوع بیشتر نمی داند و آن را حرام می داند. ولی ابن تیمیه بدعت را به دو دسته خوب و بد تقسیم می نماید و در مصادیق آن دچار تعارض آشکاری می شود..
بررسی تطبیقی توحید افعالی از منظر ابن سینا و صدرالمتالهین
نویسنده:
غلام‌حسن سبزعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا با بهره گیری از اصل « علیّت » و تبیین چگونگی وجود معلول، و اعتقاد به تکثّر موجودات خارجی به تفسیر توحید افعالی می پردازد، وی بر این باور است که فعلی که از انسان صادر می شود دو فاعل در طول یکدیگر دارد که یکی قریب و دیگری بعید است انسان فاعل مباشر و قریب و واجب متعال فاعل بعید و عله العلل خواهد بود و استناد فعل واحد به دو فاعل طولی به نحو حقیقی بوده و هر کدام در ایجاد فعل سهمی خواهند داشت. واجب متعال در ایجاد و تأثیر گذاری نقش دارد، و فاعل قریب واسطه و سبب برای تأثیر اوست و خداوند چنین اراده کرده که فاعلهای متوسط، قدرت بر ایجاد و تأثیر داشته باشند، بدون اینکه جبری یا تفویضی لازم آید.ولی از آنجا که صدرالمتألهین، نظری متفاوت با ابن سینا در کیفیت وجود معلول دارد و همچنین از قائلین به وحدت شخصی وجود است و همه ما سوی الله را عین ربط و تعلق به او می داند، با اعتقاد به اصل « علیت» توحید افعالی را چنین تفسیر می کند که یک فاعل حقیقی بیشتر وجود ندارد و آن هم خداست، و چون ممکنات و افعالشان عین ربط به او بوده و از تجلیات و مظاهر فعل اویند لذا آنچه در واقع فعل ممکنات نامیده می شود، همگی از تجلیات فاعلیت حق بوده و انسان در مرتبه ظهور، درجه ای از فاعلیت الهی خواهد بود لذا استناد فعل به انسان و واجب، هر دو، صحیح بوده و استناد فعل به واجب سبب تحدید قدرت و اراده ی مطلق الهی نخواهد شد، بر طبق این دیدگاه واجب متعال نسبت به همه افعال ممکنات، فاعل مباشر خواهد بود.
بررسی مقایسه ای برهان امکان و جوب در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب
نویسنده:
ابراهیم الموسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
  • تعداد رکورد ها : 8945