جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
درباره بنیان معرفت شناختی اخلاق
نویسنده:
راینهارد هسه، مترجم: محمد کیوانفر
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
چکیده :
مسئله حقیقت هم در قلمرو عقل نظری و هم در حوزه عقل عملی قابل طرح است. و تلاش‌هایی که برای نادیده گرفتن آن شده نه قانع کننده بوده است و نه مفید. دستیابی انسان به شناخت حقیقت فرایند پیچیده‌ای دارد ـ که همان طور که کانت تصریح کرده است ـ در آن علاوه بر داده‌های حسی، به مفاهیم ـ مثل علیت ـ هم نیاز است. و مفاهیم برآمده از کوشش فردی انسان‌ها نیست بلکه دستاوردی فرهنگی و حاصل کار جمعی انسان‌هاست. پس تلاش‌های ما برای رسیدن به معرفت به دیگر انسان‌ها و به تعبیر دیگر به یک نوع ذهنیت مشترک و بینابینی وابسته است. این یعنی نقش مهم «گفتار» در کسب معرفت ما از جهان؛ به تعبیر دیگر معرفت از طربق یک فرایند گفت‌وگویی به دست می‌آید. طبعا این فرایند شرایط و استلزامات و قوانینی دارد که در منطق گفت و گو مطرح می‌شود. مجموعه این قوانین شکل دهنده یک اخلاق معرفتی است که یک نظام صوری مرجع برای حل تعارض‌ها و نزاع‌هاست. این نظام نه تنها در حوزه کسب معرفت قابل اعمال است بلکه می‌توان آن را به حوزه عمل فردی و جمعی انسانی تعمیم داد و برای حل معضلات بشری از آن استفاده کرد. این گونه است که بشر برای پرهیز از خشونت و جنگ به گفت‌وگو به عنوان فرایندی امیدبخش برای حل و فصل معضلات بشری رهنمون می‌شود.
صفحات :
از صفحه 65 تا 84
تبیین توماس آکوئینی از نسبت میان زیبایی با خیر و حقیقت در چهارچوب بحث از صفات استعلایی وجود
نویسنده:
فاطمه صانعی,یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از شرایط شکل گیری زیباشناسی جدید یا استتیک در دورة روشنگری، استقلال زیبایی از خیر و حقیقت بوده است. اما در فلسفة پیش از دوران تجدد، یعنی در دورة یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی جدای از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی شد. این تفکیک ناپذیری در رویکرد مابعدالطبیعی و هستی شناختی به این سه معنای ارزشی ریشه دارد. یک نمونة برجسته از این رویکرد را نزد توماس آکوئینی می توان دید. توماس در بستر مبحث صفات استعلایی وجود مخلوق، به نسبت زیبایی با خیر و حقیقت می پردازد. وی می کوشد این سه گان را در دو مرتبة وجود مخلوق و مرتبة الهی با هم مرتبط سازد. از سوی دیگر، توماس با مرتبط ساختن این صفات با قوای شناختی و ارادی نفس، اساسی مابعدالطبیعی برای حیات اخلاقی و حیات نظاره گرانه فراهم می آورد که زیبایی در آن نقشی اساسی دارد.
نسبیت رئالیسم و حقیقت از نظر گادامر
نویسنده:
برایس واخترهاورژ,سید حسن اسلامی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«هرمنوتیک‌ فلسفی‌» با نام‌ هانس‌ گئورگ‌ گادامر گره‌ خورده‌ است‌. هرچند نظریة هرمنوتیک‌, پیش‌ از او نیز جایگاهی‌ ویژه داشت‌، این‌ گادامر بود که‌ آن‌ را از نظریه‌ای‌ ادبی‌ و متن‌شناختی‌ به‌ نظریه‌ای‌ فلسفی‌ و هستی‌شناختی‌ ارتقا داد. وی‌ این‌ کار را با وام‌گیری‌ از اندیشه‌های‌ هایدگر انجام داد و نشان‌ داد که‌ هستی‌ ما انسانها هستی‌ای‌ مشروط‌ و مقید است‌ و لاجرم‌ شناخت‌ ما نیز چنین‌ است‌. اما این‌ محدودیت‌ شناختی‌ ما صرفاً ریشه‌ در وضع‌ فعلی‌ ما یا کمّیت‌ دانش‌ ما ندارد که‌ بتوان‌ در آینده‌ به‌ رفع‌ آن‌ امیدوار بود. ذات‌ و سرشت‌ انسانی‌ ما چنین‌ است‌ و راهی‌ برای‌ برون‌ شدن‌ از آن‌ وجود ندارد. بدین‌ ترتیب‌، عوامل‌ محدودساز دانش‌ و شناخت‌ ما از نظر گادامر, تاریخ‌ و زبان‌ است‌ و ما همواره‌ اسیر این‌ دوایم. ازاین رو دانش‌ و شناخت‌ ما همواره‌ نسبی‌ و محدود است‌ و هرگز نمی‌توانیم‌ ادعای‌ دانستن‌ مطلق‌ یا در اختیار داشتن‌ حقیقت‌ بکنیم‌. پرسشی‌ که‌ در اینجا پیش‌ می‌آید و اتهامی‌ که‌ غالباً به‌ گادامر زده‌ می‌شود، آن‌ است‌ که‌ در صورتی‌ که‌ نتوان‌ تقریر مطلقی‌ از حقیقت‌ به‌ دست‌ داد، همه‌ تقریرها برابر خواهند بود و نمی‌توان‌ تقریری‌ را برتر از دیگر تقریرها دانست‌. متقابلاً تبیین دقیق مبانی فلسفی گادامر در صدد نفی چنین برداشتی است.
ضعف مردم ایران در رابطه با عدم پایبندی به فرهنگ و سنن خود
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
الحقيقة
عنوان :
نویسنده:
محمد سبيلا, عبد السلام بنعبد العالى
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دارالبیضاء - مراکش(مغرب): دار توبقال للنشر,
کلیدواژه‌های اصلی :
ماهیت گزاره‌های حقوقی و ارتباط آن با واقعیت از دیدگاه مکتب حقوق طبیعی و اندیشه اسلامی
نویسنده:
علی صدری اتابک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مکتب های حقوق طبیعی، اثباتی ( تحققی ) و واقع گرا، از جمله مکتب ها و نحله های حقوقی است که از سوی اندیشمندان در هر دوره ای برای یافتن پاسخی مناسب در خصوص چیستی و چرایی حقوق ظهور یافته و سپس راه را برای ورود دیگر نحله ها و مکتب ها باز گذاشته اند. مکتب های مبتنی بر حقوق طبیعی، عموماً بر این اصل استوار هستند که رابطه ای وثیق بین حقوق و اخلاق وجود دارد و پایه آن بر این فرض استوار است که قانون ناعادلانه، قانون واقعی نیست. در مقابل، مکتب های اثبات گرایی درصدد هستند تا حقوق به وسیله و براساس قواعد اجتماعی یا رویه های عملی تعریف شود؛ به گونه ای که برخی از هنجارها را به عنوان شناسایی کند. بنابراین اثبات گرایان سعی دارند بین « قانون » و « اخلاق » تفکیک قائل شوند. معتقدان به مکتب حقوق طبیعی می گویند: منظور از « طبیعت » همان « طبیعت انسانی » و جایگاه انسان در طبیعت است، از نظر آنان، از « هست ها »، باید ها و الزام ها را می توان اقتباس کرد. البته منطقاً تمایز بین حالت « هست » - مربوط به طبیعت بشر یا هر چیز دیگری در نظم طبیعی – و حالت « باید » مهم است. زیرا گزاره های حقوقی همچون مالکیت و زوجیت تصورات اعتباری هستند. و تصور اعتباری مبتنی بر تصدیق اعتباری است و اما تصدیق حقیقی متشکل از تصورات حقیقی است، یعنی تصور حقیقی و اعتباری از لحاظ منشاء درست عکس یکدیگرند؛ بنابراین دربارۀ این مسئله که گزاره های حقوقی از جنس توصیف « هست » می باشند یا از جنس تکلیف « باید » و یا حداقل در این که گزاره های حقوقی ناظر بر مقام واقعیت خارجی هستند و از آن ناشی می شوند یا که اعتبار محض هستند در بین مکاتب فلسفۀ حقوق اختلاف نظر است. مکتب حقوق طبیعی بر نظر نخست است و سایر مکاتب به ویژه مکاتب اثبات گرایی به معنای اعم طرفدار نظر دوم هستند. در بین علمای اسلامی نیز نظریه های متفاوتی در مورد رابطۀ قضایای حقیقی و اعتباری وجود دارد که از آن میان علامۀ طباطبایی و شاگردش شهید مطهری معتقد است که بین اعتباریات و حقایق رابطۀ تولیدی و استنتاج منطقی وجود ندارد. اما بیشتر اصولیان و عده ای از حکمای قدیم و تعداد قابل توجهی از متفکران حال حاضر معتقدند که بین اندیشه های حقیقی و اعتباری رابطۀ منطقی و تولیدی برقرار است.در اندیشه های اسلامی نیز اصول حقوق طبیعی ( فطری )، به عنوان « مستقلات عقلی » مورد گفتگو است. و به کاربردن این اصطلاح رابطۀ حقوق طبیعی را با مباحث فقهی و فلسفی نشان می دهد. علاوه بر این مباحث مطرح در علم اصول فقه همانند مواردی چون، برخی از مباحث الفاظ، حجیت، مستقلات و استلزامات عقلی نیز بعضاً از جنس مباحث فلسفۀ حقوق هستند. بنابراین در این رساله حاضر ماهیت گزاره های حقوقی و رابطه آنها با واقعیت و چگونگی طرح آنها در مکتب حقوق طبیعی با توجه به مبانی مطرح در فلسفۀ اسلامی و علم اصول فقه از حیث احکام و آثار مترتب بر آنها مدنظر است.
رابطه بداهت و صدق در حکمت اسلامی معاصر
نویسنده:
امیرحسین زادیوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاگر P اولی باشد آنگاه P صادق است. آیا شرطی فوق برقرار است؟ مسئله ای که در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهیم داد این است که چگونه می توان از اولی بودن قضیه ای صدق آن را نتیجه گرفت. در این پژوهش به بررسی دو نظریه در میان فلاسفه اسلامی معاصر راجع به مسئله فوق می پردازیم. یکی نظریه «مبتنی بر علم حضوری» که مبدع آن محمدتقی مصباح یزدی است و دیگری نظریه «مبتنی بر حکایت ذاتی» که مبدع آن غلامرضا فیاضی است. محمدتقی مصباح یزدی سعی دارد با استفاده از «علم حضوری» به مسئله فوق پاسخ دهد و غلامرضا فیاضی بر این است که با استفاده از «حکایت ذاتی» این کار را انجام دهد. در این پژوهش ابتدا نظریه محمدتقی مصباح یزدی را تشریح می کنیم. وی قائل است صدق قضایای اولی، مبتنی بر علم حضوری است از این‌رو در این قضایا خطا راه ندارد. سپس به نقدهای وارده بر این تئوری می پردازیم و در نهایت برای برخی از نقدها راه حل هایی را پیشنهاد می کنیم. در مورد نظریه «مبتنی بر علم حضوری» نتیجه این خواهد شد که این نظریه در بهترین شرایط تنها قادر است برای صدق برخی از قضایای اولی راه حل قابل قبولی باشد. پس از بررسی نظریه نخست به نظریه غلامرضا فیاضی خواهیم پرداخت. وی قائل است صدق قضایای اولی مبتنی بر حکایت ذاتی است و از آنجا که در حکایت ذاتی خطا راه ندارد صدق قضایای اولی تضمین شده است. این نظریه را نیز ابتدا تبیین نموده و سپس به نقدهای وارد بر آن می پردازیم و برای برخی از نقدها راه حل هایی پیشنهاد می کنیم. در مورد نظریه «مبتنی بر حکایت ذاتی» نتیجه این خواهد شد که این تئوری را نمی توان راه حل قابل قبولی برای مسئله صدق در اولیات دانست.واژه های کلیدی
تناقض‌باوری و مسئله‌ی صدق (با تکیه بر آراء گراهام پریست)
نویسنده:
رحمان شریف‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه نامه از هفت فصل تشکیل شده است؛فصل اول: ادعای تناقض باوری تناقض‌باور مدعی است که برخی از تناقض‌ها صادق‌اند. در باب این ادعا باید به سه نکته توجه کرد:1-
نیچه و پست مدرنیسم
نویسنده:
نعیمه آقاجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فردریش ویلهلم نیچه (1844-1900) را باید از تأثیر گذار ترین فیلسوفان دوران مدرن محسوب کرد. فردریش نیچه، فیلسوفی که علی رغم آن چه که در ظاهر از متن این فیلسوف فهمیده می شود، فیلسوفی کاملاً یکپارچه است و در مسیر مشخصی حرکت می کند، هر قطعه ای در متن دقیقاً جای خود را دارد و هر آموزه ای هر قدر هم که متناقض جلوه کند در مسیر خویش در جریان است و با آن آموزه ی اساسی پیوند دارد. فیلسوفی که رشته ی دانشگاهی اش زبان شناسی تاریخی بود، و به همین دلیل زبان در فلسفه ی او جایگاهی بس اساسی دارد، به‌گونه ای که می توان گفت تمام فلسفه ی او را تحت تأثیر قرار داده است. در اثبات این امر همین بس که حقیقتی را که سالیان سال فلاسفه در جست جوی آن بودند امری زبانی می داند و هرمنوتیک یا همان تأویل را تنها مواجه ی بشر با هستی می داند و بیان می کند که انسان از چشمِ نیاز های خود به هستی می نگرد و آن را به گونه ای می بیند که نیاز های او را برآورده کند. تأثیر عظیم نیچه را می‌توان بر اکثر فیلسوفان پس از خودش و دوران‌های دیگر قابل توجه است. از جمله می‌توان به دوران پست‌مدرن اشاره کرد. وقتی نام «پست‌مدرن» را می‌شنویم، آنچه در ابتدا در ذهن می‌آید موجی از ناآرامی‌ها و بی‌ثباتی‌هاست که یادآور تفکراتِ نیچه‌ای است. بسیاری از مفسران و منتقدان این دوران بر این باورند باید این دوران را دوران آشوبگری و ناامنی فکری دانست، زیرا هرگونه ثبات فکری را منکر می‌شوند. من باب مثال، مبانی اصلی نئوپراگماتیست خود را انکار حقیقت می‌داند؛ یعنی نفی هرآنچه که در خود قطعیت را به همراه دارد. شاید بتوان ادعا کرد که نیچه در دوران مدرن شناخته نشده است و این متفکران پست‌مدرن بودند که پرده از افکار و اسرار او برداشتند. فیلسوفان این دوره را باید تحت فرمانِ نیچه انگاشت. باید بیان کنیم که نگارنده در این پایان‌نامه قصد دارد این تأثیر مهم نیچه را در ظهور این دوران با بررسی تفکر فیلسوفانش مورد پژوهش قرار دهد