جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 354
آیین کاتولیک و الهیات جدید
نویسنده:
حسن قنبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مقدمه مقاله پس از بحث واژه شناسی به ظهورمدرنیته و عوامل دخیل در پیدایش تفکر مدرن مختصرأ اشاره خواهد شد. در این باره به دیدگاه رایج درباره عامل اصلی پیدایش دوره مدرن یعنی اندیشه دکارت اشاره می‌شود. درادامه به چالش‌های مدرنیته با مسیحیت بویژه آیین کاتولیک اشاره خواهد شد. همچنین به سیر تاریخی واکنش‌های آیین کاتولیک به مدرنیته پرداخته می‌شود و گفته خواهد شد که چرا الهیات جدید نتوانست در بستر آیین کاتولیک رشد و نمو کند. در پایان به دیدگاه‌های یکی از الهی دانان کاتولیک(که می‌توان او را الهی دان جدید در الهیات کاتولیک دانست) یعنی‌هانس کونگ پرداخته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 87 تا 102
 پرسش از نسبت اخلاق و دین در اندیشه هایدگر
نویسنده:
عباس یزدانی , مهدی پاک نهاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن فلسفه دین ایران,
چکیده :
مسئله پژوهش حاضر، پی گیری موضع هایدگر در قبال نسبت دین و اخلاق است. هایدگر در مواضع گوناگون، و البته نه چندان منسجم و نظام مند، در باب اخلاق و دین، به معنای مرسوم و شناخته شده آن سخن گفته است و در اغلب موارد نیز آن ها را مورد نقد قرار داده است. در این تحقیق تلاش شده است مسئله هایدگر با دین و اخلاق و مواضع او در مورد نسبت میان آن ها مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تلاش شده است ضمن طرح انتقادات هایدگر به الهیات مرسوم و سنتی، موضع متأخر وی که در آن بر رویداد حاصل از سکوت منتظرانه و شاعرانه برای ظهور مجدد امر قدسی تأکید می شود، و نیز ارتباط این بحث با شکلی از اخلاق فرد محور، که بر فردیت محوری و اصالت عمل و انتخاب مسئولانه و آرمان خواهانه بر اساس ندای وجدان، تأکید دارد، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که هایدگر دین و اخلاق را در یک بستر بزرگ تر (سنت متافیزیکی) قرار می دهد و آن دو را به منزله پیامدهای موجوداندیشی متافیزیک غربی رد می کند. تلقی هایدگر از دین، در بستر نقد او از الهیات ارسطویی - مسیحی (انتو-تئولوژی؛ onto-theologie) قابل بررسی است و نقد او بر مبانی دینی - الاهیاتی نیز، اغلب معطوف به فهم و دریافت ادیان (مشخصاً مسیحیت) از خدا به مثابه «موجود برتر» است، که این نیز ریشه در تسلط مفهوم «علت العلل» ارسطو بر تاریخ مسیحی دارد.همچنین در بحث اخلاق نیز این نتایج حاصل شد که اگر منظور از اخلاق، طرح یک «فلسفه نظام مند و ارزش مدار اخلاقی» و ارائه معیاری برای تعیین خیر و شر باشد، هایدگر را به هیچ معنا نمی توان فیلسوف اخلاق دانست، اما چنان چه تعبیر از اخلاق، اتخاذ نوعی موضع عملی در قبال انتخاب های بشری و شیوه ای از رفتار و کنش انسانی مبتنی بر حقیقت و صدق و اصالت باشد، آن گاه هایدگر بی شک، دارای مواضع اخلاقی است که در چهارچوب حیات اصیل دازاین و هستی- به سوی- مرگ او نمود پیدا می کند.
صفحات :
از صفحه 39 تا 56
موضوع فلسفه اولی نزد ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
منیره پلنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله مقایسه‌ای میان نگرش کلی ارسطو-البته مطابق با یکی از تفاسیر معتبر از اندیشه او-و نگرش کلی ابن سینا به دانش برین یا فلسفه اولی و موضوع‌ محوری آن صورت می‌گیرد.که براساس برخی آموزه‌های مسلم و معروف‌ ارسطویی به ویژه نظریه او درباره هم‌نام‌های منسوب به امری واحد، موضوع‌ حقیقی و محوری این علم از نظر او،موجودات مفارق ازلی و در نهایت محرک اول‌ است.بر این اساس بحث از سایر موجودات در فلسفه اولی بحثی ثانوی و به لحاظ آن انتسابی خواهد بود که آنها در نامیده شدن به نام«موجود»وامدار آن هستند. روشن است که این نگرش برخلاف سنت رایج فیلسوفان مسلمان در مواجهه با فلسفه‌ اولی و موضوع آن است؛زیرا ایشان،و نیز مدرسیان متأثر از ابن سینا موضوع این‌ دانش را با دایره‌ای وسیع‌تر در نظر می‌گیرند و اثبات واجب الوجود را در زمره‌ مسائل این دانش به حساب می‌آورند.ازاین‌رو تفکیک این دانش به دو بخش الهیات‌ بالمعنی الاعم(امور عامه)و الهیات بالمعنی الاخص(ربوبیات)صورت‌بندی می‌شود. تفکیکی که در ارسطو یافت نمی‌شود.بلکه فلسفه اولی برای او در کل یک خداشناسی‌ تمام‌عیار است.
صفحات :
از صفحه 21 تا 59
عناصر افلوطینی در اندیشه ابن سینا در تبیین بعضی از صفات علت اولی
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث انتساب صفات به خدا و چگونگی و چرایی آن از دغدغه‌های جدی دو حوزه‌ کلام و فلسفه است.این مسأله در بخش الهیات به معنای اخص،شکل جدی‌تری به‌ خود می‌گیرد؛زیرا این بحث از یک سو به موضوع مدل‌های آفرینش ارتباط پیدا می‌کند و از سوی دیگر ایده خدا را در نزد معتقدان واضح می‌سازد.ابن سینا فیلسوف‌ مسلمان با هر دو دغدغه به این بحث پرداخته و از این حیث شبیهی افلوطین فیلسوف‌ تأثیرگذار مغرب زمین عمل نموده است.تا آنجا که وقتی سخن از مدل‌های آفرینش‌ نظریه صدور به میان می‌آید،افلوطین از غرب و ابن سینا از شرق در اذهان تداعی‌ می‌شود.این مقاله در پی آن است تا نشان دهد که در تبیین نظریه صدور ابن سینا کدامیک از صفات خدا به کار می‌آیند و در نمونه افلوطینی آن از چه صفاتی تحذیر می‌شود و ابن سینا در این مسأله و انتساب بعضی از صفات به خدا تا چه اندازه متأثر از مدل افلوطینی است.با بررسی پاره‌ای از باورها و اعتقادات فارابی،فارابی به‌ عنوان واسطه انتقال برخی از مفاهیم افلوطینی به ابن سینا معلوم می‌شود که با وجود شباهت‌های کلی میان افلوطین و ابن سینا در مورد بعضی صفات علت اولی و مدل صدور موجودات از او،تفاوت‌های اساسی میان این دو فیلسوف وجود دارد که‌ نمونه آن توجیه ابن سینا از صدور براساس انتساب صفات عقل،وجود و حیات به‌ خدا است که افلوطین در نظریه خود از آنها تحذیر می‌کرده است.
صفحات :
از صفحه 52 تا 74
مدرنیته و مطالعات دینی
نویسنده:
محمود خاتمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله متکفّل اشاراتی در باب نسبت «مدرنیته» و «مطالعات دینی» است. بدین منظور ضمن بحثی دربارة مفهوم «دین» در «مطالعات دینی» جدید، از داعیة علمی بودنِ مطالعات دینی جدید و نیز نوع زبان و اهمیت تاریخ در این مطالعات سخن می‌رود و تلویحاً به تمایز مطالعات دینی جدید با آن‌چه در سنّت الهیات، کلام و علوم دینی خوانده می‌شد، نیز اشاره می‌شود.
صفحات :
از صفحه 4 تا 16
پديدارشناسي دين و نقش آن در شناخت دين
نویسنده:
اسفندیار غفاری‌نسب, مجيد موحد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پديدارشناسي رهيافتي است كه در حوزه دين‌پژوهي از اهميت فراواني برخوردار است. پديدارشناسي دين، ميان نگرش خشك و غيرهمدلانه پوزيتيويسم به دين و رهيافت الهياتي ارتباط برقرار مي‌كند و به شيوه‌اي غيرتحويل‌گرايانه به بررسي پديده‌هاي ديني مي‌پردازد. محقق در تجربه مؤمنان مشاركت مي‌كند تا به تجربه‌اي شبيه تجربه پيروان آن دست يابد. به هر روي، پديدارشناسي مي‌تواند به عنوان مكمل الهيات عمل كند. ويژگي بارز پديدارشناسي دين اين است كه براي دين، حقيقت خاص خود را قائل است و آن را به پديده‌هاي روان‌شناختي و اجتماعي فرو نمي‌كاهد. پديدارشناسي دين توجه عمده خود را به حقيقت و ويژگي‌هاي مشترك اديان معطوف مي‌دارد، بدين‌سان مي‌تواند به گفتگو و تقريب بين اديان كمك كند و در كنار الهيات به شناخت، اشاعه و گسترش دين ياري رساند.
عقل از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
نظر عباسی کسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتار سعی شده است دیدگاههای ملاصدرا و کانت پیرامون عقل مورد تحقیق قرار گیرد. مطالب این پایان نامه در یک مقدمه و سه فصل تنظیم شده است.مقدمه، شامل بحثهای مقدماتی و تبیین موضوع و اهمیت آن است.در بخشهای بعدی پس از سیر تاریخی معنای عقل به دیدگاه ملاصدرا و کانت در مورد عقل پرداخته و توانایی و حدود عقل بشری در اندیشه این دو فیلسوف را بررسی نموده است. به طور کلی می توان گفت ملاصدرا و کانت هر دو در معرفت شناسی خود به فعالیت نفس قائل بوده و به محدودیت عقل که یکی از قوای نفس است اذعان دارند. اما کانت بیشتر به محدودیت عقل نظری می پردازد و در مباحثی که به مشکل می رسد مانند خدا، جهان و نفس در جهت حل آنها به عقل عملی می پردازد اما ملاصدرا عقل عملی را خادم عقل نظری می داند و پس از رسیدن به محدودیت عقل به وحی الهام و شهود می رسد و پای وحدت وجودی و علم حضوری رابه میان می آورددر حالی که کانت بیشتر به مفهوم و پدیدار و عدم توانایی قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه که در علم حصولی است می پردازد.
نا/الهیات: الهیات دوران گذار
نویسنده:
سمیرا طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نشانه و الوهیت، مکان و زمان تولد یکسانی دارند، دوران نشانه اساساً دورانی الهیاتی است. دین و تمدن مادر یکدیگرند و در بطن هم زاده ‌شده‌اند. هر نظامی که مبتنی بر یک مفهوم اساسی باشد، مفهومی که گردش نشانه‌ها را شکل می‌دهد، از اساس الهیاتی است. این مفهومِ محوری، در هر اندیشه نامی به‌خود گرفته: واقعیت، جوهر، هستی، حقیقت، خدا، لوگوس، عقل، غایت و ... . در این نظام(های) لوگوس‌محور، زنجیره‌ی دال‌ها معناداری و ثباتِ خود را از این مدلول استعلایی می‌گیرند. ژاک دریدا با خوانشِ واسازانه‌ی خود در پدیده‌‌شناسی هوسرل که اوج لوگوس‌محوری است نفوذ کرد و تناقض‌های درونی آن‌را نشان داد؛ و نشان داد ‌که هیچ مدلولی نمی‌تواند خارج از زنجیره‌ی دلالی، زبان را کران‌مند کند. این ایده‌ی انقلابی به-فروپاشیِ نظامِ سلسله‌مراتبیِ تقابل‌های دلالی و درنتیجه هم‌رتبه و هم‌بودشدنِ دال‌ها می‌انجامد. هر مدلولی خود یک دال می‌شود و به دالی دیگر ارجاع می‌دهد؛ چرخشی بی‌پایان که در آن هر دال می‌میرد و هم-زمان می‌زید. در مقابلِ این ایده‌ی انقلابی، مدرنیسم چیزی بیش از یک جنبش فانتزی و شبه‌انقلابی نیست. مدرنیسم چیزی نیست جز وارونگیِ رابطه‌ی تقابلیِ سوژه-اوبژه(الهی). آن‌گاه که پسران با تکیه بر خردِ بشری‌اشان، خدا/پدر را به‌زیر کشیدند، مدرنیسم به‌شکوفه نشست اما شکوفایی ایده‌ی مدرنیسم حاصلی جز مرگِ اوبژه (ی الهی)، و در نتیجه‌ی آن، ناپدید شدن سوژه در پی ندارد: نارسیسمی که سوژه در آینه‌ی چشمانِ دیگری/خدا بدان دچارشده‌بود، با مرگ و درهم‌شکستن آینه، او را به‌ورطه‌ی نیهیلیسم کشاند. هم‌بودشدگیِ دال‌ها خزانی است که شکوفه‌ی مدرنیسم در آن پژمرد. در چنین موقعیت سراسیمه‌ای، نا/الهیات سربرمی‌آورد: با زدایشِ تقابل‌ها و هم‌بودشدگیِ دال‌ها، سخن از مرگ گفتن یاوه است؛ هیچ مرگی در کار نیست، و نیز هیچ زنده شدنی. ما همواره در میانه‌ی یک بازیِ دائمی هستیم. کلمه(لوگوس)، دائماً زدوده و درعینِ‌حال نگاشته و بازنگاشته می‌شود. این نا/الهیات مرگِ خدا، نا/نظامِ نوینی است برای آنان‌که در مرزها می‌زیند.
مبانی و اصول اخلاق عرفانی
نویسنده:
حسین مهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش درباره مبنای و اصول اخلاق عرفانی پرداخته که شامل کلیات بحث و در دو بخش و خاتمه تنظیم گردید. کلیات حاوی تعریف مفاهیم کلیدی و ربط بین آنها می باشد. بخش اول مربوط به مبانی اخلاق عرفانی است که شامل سه تا فصل می باشد. فصل اول مربوط به مبانی معرفت شناختی است که شامل تعریف معرفت عرفانی و اقسام معرفت و نظریات عرفا درباره معرفت عرفانی است فصل دوم مربوط به مبانی هستی شناختی است که در این فصل درباره وجود بحث و بررسی شده است. فصل سوم مربوط به مبانی انسان شناختی است که شامل دو بعد انسان و عقل و اراده و اختیار انسان و قابلیت انسان برای تجلی اسماء و صفات می باشد. بخش دوم حاوی اصول اخلاق عرفانی است که در این بخش نه تا اصول (اعتدال،‌اخلص، تدرج،‌تعقل و تفکر،‌تغافل تمکن حریت عبودیت و کرامت) بیان شدند. و در خاتمه خلاصه کلیات و خلاصه هر دو بخش و نتایج بدست آمده از آنها مطرح گردیده است.
  • تعداد رکورد ها : 354