جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 274
بررسی تطبیقی صفات مخلوق در روایات و فلسفه اسلامی و آثار معرفت شناختی آن
نویسنده:
جمال مومنی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به اعتقاد همه دینداران، عالم «مخلوق» و آفریده ی خداوند است، در واقع این اعتقاد معیار دینداری و بی دینی تلقّی می گردد. بسیاری به اعتقادی اجمالی در این زمینه - نیاز عالَم به خالق- اکتفا می نمایند، با این حال در آموزه های قرآنی اهل بیت : توصیفاتی عمیق از حقیقت مخلوق بیان شده است که نوع رابطه و نسبت آن با خداوند متعال را روشن می سازد. در فلسفه اسلامی نیز نگرش خاصّی نسبت به «مخلوق» وجود دارد. عدّه ای معتقدند مکتب اهل بیت : و نظریّات فلسفی موجود، تعالیم متضادّی در این خصوص ارائه می دهند. وجود ابتدائی برای خلقت یا همیشگی بودن فیض الهی و نحوه ی جدایی و بینونت خالق و مخلوق و.. مسائلی جنجالی و بسیار مهمّ در این زمینه اند. از این روی لازم است پژوهشی کلان و گسترده در این موضوع دشوار صورت گرفته و روایات مربوطه از منابع روائی استخراج و با نظامی روشن ارائه گردند تا دیدگاه اهل بیت : نسبت به این موضوع به دست آید و در مرحله بعد نگرش فلسفی در معرض تطبیق و مقارنه با آن قرار گیرد. تحقیق حاضر قدمی کوچک در این مسیر می باشد. به نظر می رسد گرچه در نظریّات مختلف فلسفی، آرائی که با آموزه های اهل بیت : ناسازگارند یافت می شود، ولی «حکمت متعالیه» با مدد گرفتن از تعالیم مترقّی اهل بیت : و براهین قویم عقلی و الهامات صائب معنوی توانسته است مقصود حقیقیِ دیدگاه اهل بیت : را عیان و آن را به شکل فلسفی تثبیت نماید. پذیرش حدوث عالم همراه با تبیین همیشگی بودن فیض الهی، تحلیلی دقیق از «محدودیّت» اشیاء و اثبات «مملوکیّت» به معنای حقیقی برای ذات مخلوقات و تبیین جلوه خدائی بودن اشیاء، از مهمترین آموزه های روائی و فلسفی است که راه برای تبیین نقلی و عقلی آن ها هموار گردیده است.
تأویل‌های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثل افلاطونی
نویسنده:
مرضیه میرزاحسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفکر، مختص انسان و نشانه برتری آدمی نسبت به سایر موجودات است. این موهبت الهی که با آغاز زندگی بشری آغاز شده و تا پایان آن نیز ادامه دارد در طول تاریخ بشر، حضوری نقش آفرین داشته است و آدمی را در راه کشف حقایق عالم یاری رسانده است. نظریه مُثل که یکی از ارزنده ترین یافته های تفکر بشری است حکایت از حقیقتی دارد که اولین بار به لسان یونانی افلاطون به صورت مستدل، مدون شد و پا به عرصه تفکر فلسفی گذاشت. بر طبق این نظریه ـ که مهم ترین و بنیادی ترین نظریه افلاطون است و پایه و اساس فلسفه وی محسوب می شود ـ عالم محسوس اصل و حقیقتی دارد که مثال و نمونه کامل آن است. درواقع موجودات عالم محسوس ظواهر و سایه های حقایق ازلی و عقلی ای محسوب می شوند که لایتغیر، مطلق و زوال ناپذیرند و فقط با نور عقل قابل مشاهده اند. این نظریه در فلسفه اکثر فیلسوفان مسلمان مطرح شده و اکثر ایشان قسمت یا قسمتهایی از فلسفه خویش را به بررسی آن اختصاص داده اند. اما اینکه نظریه افلاطون چرا در فلسفه فیلسوفان مسلمان وارد شده و این نظریه چه جایگاهی را در فلسفه اسلامی به خود اختصاص داده است جای بسی تأمل و بررسی دارد که پژوهش حاضر عهده دار این مهم است. به طور مختصر می توان گفت که همه فیلسوفان اسلامی در مورد نظریه مُثل متفق القول نبوده و نظر یکسانی ندارند؛ ابن سینا از جمله منتقدان این نظریه است درحالیکه سهروردی و ملاصدرا از پیشگامان اثبات این نظریه اند. البته باید توجه داشت که در هر دو صورت ـ یعنی نفی و اثباتی که توسط فیلسوفان مسلمان صورت پذیرفته است ـ تأویل و تفسیر خاصی از نظریه مُثل مطرح شده و هر یک از فیلسوفان بر مبنای چهارچوبهای فلسفی خویش در جهت اثبات یا انکار این نظریه برآمده اند. به طور مثال ابن سینا نظریه مُثل را که نزد افلاطون کلیات قائم به ذات است را به کلی طبیعی تأویل نموده و نهایتاً اشکالات فراوانی را به این نظریه وارد ساخته است. ولی ملاصدرا که به اشکالات ابن سینا نیز پاسخ داده است با دلایل فراوان از جمله حرکت جوهری یا بحث ادراک، سعی در اثبات این نظریه داشته و حقیقت نظریه مثل را به عنوان یک اصل اعلای فلسفی پذیرفته و جزء لاینفک فلسفی خویش قرار داده است. به عقیده نگارنده کلیت و حقیقت این نظریه مربوط به زمان ومکان خاصی نیست و قابلیت مطرح شدن در فلسفه هایی چون فلسفه فیلسوفان مسلمان را دارد ولی با توجه به مشکلات توحیدی و معرفتی ای از قبیل تعدد قدما و چگونگی ارتباط عالم محسوس و معقول و... که گریبان گیر نظریه مثل افلاطونی است این نظریه در فلسفه اسلامی توسط فیلسوفان مسلمان تأویل و تفسیر شده تا هماهنگ با مبانی و ساختارهای فلسفی آنان گشته و مشکلات متعددی را مرتفع سازد.
بررسی و تطبیق ابزارهای شناخت در نهج‌البلاغه با فلسفه
نویسنده:
خدیجه آبادی وایقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان از ابزارهایی چون حس، خیال، قلب و عقل برای شناخت خود و اطرافش برخوردار است و البتّه از دیدگاه فلسفه آن معلوماتی دارای ارزش هستند که از ادراکات عقلی نشات گرفته‌باشند. علم فلسفه یا حقیقت جویی، هنر فکر کردن به وجود خود و موجودات اطراف است که برای یافتن دلایل وجودی آنها تلاش می‌کند و ابزار اصلی و اساسی آن قوّ? تعقّل و عقل است. عقل و خرد در معرفت‌شناسی عبارت است از نیروی ویژه‌ای که اساسی‌ترین کار آن درک مفاهیم کلّی است بر خلاف حواس و خیال کهوظیف? آن‌ها درک امور جزئی است و قلب که به درک احساسات و معانی مجرد می‌پردازد. در متون فلسفی، اجتماعی و دینی ویژگی‌هایی را برای عقل برشمرده‌اند و وجود مقدس حضرت علی (علیه السلام) نیز در نهج البلاغه خصوصیاتی را برای این ابزار شناخت بیان داشته‌اند. حضرت علی (علیه السلام) در بعضی موارد عقل را به عنوان راهبر و هادی معرفی نموده و فرموده‌اند: « کفاک مِنْ عَقلِک ما أَوْضَحَ لک سُبُلَ غَیّک مِنْ رُشدک ؛ از خرد، تو را این باید که راه گمراهی‌ات را از راه رستگاریت نماید». (حکمت 421) آن حضرت کسی را که از این نعمت بی‌بهره است زیانکار و شقی معرفی کرده و فرموده‌اند: « فَإنَّ الشَقىّ مَنْ حَرُمَ نَفعَ ما أُتِىَ مِنَ الْعَقلِ والتّجربه ؛بدبخت کسی است که از عقل و تجربه‌ای که نصیب او شده محروم ماند». (نامه 78)به نظر می‌رسد عقل و خرد از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) جزو ابزارهای اصلی معرفت شناختی است و واجدین آن از نعمت ارزشمندی برخوردارند که نفس انسان و موجودات پیرامون و به طور کلی هستی را معنا و مفهوم می‌بخشد. از بررسی بیانات و خطب و نامه‌های موجود در نهج البلاغه چنین برمی‌آید که وجود نورانی حضرت علی (علیه السلام) علاوه بر عقل و خرد، ابزارهای شناخت دیگری همچون وهم، قلب را نیز برشمرده و ویژگی های آنها را در شناخت وجود، خداشناسی،‌ دین شناسی، امام شناسی، معاد شناسی و... توضیح و تبیین نموده‌اند.در مباحث فلسفی از شناخت و ابزارهای آن بسیار سخن به میان آمده‌استولی جای چنین بحث و بررسی و تفحّص در خصوص نهج البلاغه خالی بوده و علاقه‌مندان و شیفتگان آن امام همام از این منظر به بیانات نورانی آن وجود مقدس نگاه گسترده‌ای نداشته‌اند. در این نوشتار سعی بر این است که ابزارهای شناخت فلسفی با ابزارهای شناخت در نهج البلاغه با توجه به خطب، نامه‌ها و حکمت‌ها مورد مقایسه و تطبیق بیشتر قرار گیرد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش، شناسایی ابزارهای معرفت و شناخت در نهج البلاغه و همچنین تبیین ارتباط این ابزارها با ابزارهای مشابه در فلسفه می‌باشد.از بررسی بیانات و خطب آن حضرت در نهج البلاغه و متون مرتبط چنین بر می‌آید که تعداد، دامنه و وسعت ابزارهای شناخت در نهج البلاغه گسترده‌بوده و این کتاب اثر بی‌بدیل و ارزشمندی دربار? وجودو به طور کلی عالم هستی است.
هویت فلسفه ی اسلامی و غایت آن
نویسنده:
طاهره موسوی خطاط
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده : فلسفه اسلامی, که از متن و بطن دین مبین اسلام برخاسته, باشیوه ی تعقلی و با هدف استکمال نفس و ایصال الی المطلوب یعنی همان سعادت جاودان تحت پیوند مخلوق به خالق سرمدی جلَ وعلی به شناخت جهان هستی( وجود و موجود, اعم از واجب و ممکن) می پردازد. این دانش عظمی به اتفاق اکثر قریب به اتفاق آراء فلاسفه, اشرف علوم به سبب انطوای اشرف موضوعات است؛ و حتی به تعبیر بنده نه تنها این دانش ستودنی شامل اشرف موضوعات, بلکه تنها دانش برخوردار از اشرف روش ها, اشرف غایات و اشرف مخاطبین, در اشرف و اکثر موارد استعمال می باشد. این دانش به سان مصداق اعلای موضوع خویش که ذات پاک و بی همتای واجب الوجود عزَ اسمه, فیاض یه همه ی دانش ها و نسبت به آن ها غنی بالذات است و اگر لحظه ای عنایتش را از علوم مختلف باز پس گیرد از آنها جز مشتی کلمات و عبارات پراکنده چیزی باز نمی ماند.و این فیاضیت, نسبت به غایت مذکور, غایت ادنای فلسفه است. و همچنانکه سراسر هستی قلمرو وجود و مملکت واجب الوجود است, سراسر جهان هستی قلمرو فلسفه است.با فلسفه یعتی تبیین عقلانی جهان هستی با حس حضور لحظه به لحظه ی حضرت حق, آرامش های جهان شکوهمند و عظیم و بلیاتش زیبا و مطلوب می شوند.
نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح
نویسنده:
محمدسعید ناطقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر با رویکرد فلسفی و کلامی در مورد نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح است. در ابتدا به بررسی مبانی فلسفی و کلامی غربی تساهل و تسامح پرداخته است که این مباحث در قالب دو بخش فلسفی و کلامی تنظیم شده، بخش فلسفی آن عبارت از مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، تکثر گرایی، اومانیسم و عمل گرایی است. بخش دوم مبانی کلامی غربی است که عبارت از صلح طلبی و محبت گرایی مسیحیت و آزادی عقیده وایمان خالصانه می باشد. بعد از آن به بررسی مبانی فلسفی و کلامی اسلامی تساهل و تسامح پرداخته می شود. در پایان با نگاه تطبیقی به نقد و بررسی مبانی فلسفی و کلامی تساهل و تسامح غربی و اسلامی پرداخته شده وآخرین مطلب گفتار پایانی است که به ویژگی ها و حدود تساهل و تسامح اسلامی اختصاص دارد.
تبیین مبانی فلسفی و کلامی موسیقی
نویسنده:
حسین شایسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله با هدف پاسخ به این سوال تدوین شده است که «مبانی فلسفی و کلامی موسیقی چیست؟». در پی تبیین این مبانی، ضمن مفهوم شناسی و بیان تاریخچه ای مختصر از فلسفه موسیقی، روند بررسی فلسفه موسیقی در غرب و تأثیر و انعکاس آن در آراء فلسفی متفکرین اسلامی تبیین شده است.در نگاه هستی شناسانه به موسیقی، نگارنده در نهایت به این نظر رسیده است که ماهیت موسیقی، چیزی نیست جز یک وجود صوتی که محصول خلاقیت و ابداع بشری بوده، متأثر از عواطف زیباشناسانه او است. جنس ادراک موسیقی در قوای ادراکی انسان نیز کاوشی معرفت شناسانه است که در ضمن آن، چنین نتیجه ای به دست آمده است که ادراک موسیقی دارای دو بُعد است؛ یکی بُعد حسی و دیگری بُعد عاطفی و از آن جا که بُعد عاطفی ادراک موسیقی از نوع ادراکات حضوری آدمی است، کاملا بر ادراک حسی غلبه دارد.در نگاهی انسان شناسانه نیز ارتباط موسیقی با سرشت، کمال و غایت وجودی انسان تبیین گردیده و ارتباط دوسویه تأثیر و تأثری بین غرایز و فطریات او با موسیقی مورد بررسی قرار گرفته است. سعی بر این بوده که تفاوت انسان و حیوان در مواجهه با موسیقی به نحوی شفاف مورد توجه قرار گیرد.از زاویه ارزش شناسانه نیز موسیقی به عنوان پدیده ای معرفی شده است که به لحاظ ذاتی نه اقتضای ارزش دارد و نه اقتضای ضدارزش. بلکه ارزشی یا ضد ارزش بودن آن، با تأثیرپذیری شدید از پدیده های ارزشی یا ضدارزشی مقارن با آن رقم می خورد.بررسی مبانی دین شناختی نیز مجموعه ای است از مباحث عرفانی، کلامی، اخلاقی و فقهی. کوششی به عمل آمده است تا از این منظر، ارتباط موسیقی با کشف و شهود، ایمان، معنویت، سعادت و شقاوت و رذایل و فضایل اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد. بررسی موسیقی از دیدگاه قرآن کریم، روایات شریفه و فقهای عظام، از دستاوردهای دیگر این کاوش است و نتیجه ای که به دست می دهد، تفاوت حکم موسیقی با تفصیل بین مفهوم غنا و موسیقی است.در پایان نیز به نحوی مختصر، مبانی اسلامی با موسیقی ملی ایران تطبیق داده شده است.
بررسی ماهیت علم و ادراک و تأثیر آن در چیستی وحی از دیدگاه سیف‌‌الدین آمدی
نویسنده:
سمیه بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع وحی به عنوان یکی از مباحثی است که می تواند در کنار علم بشری مورد دقت های کلامی و فلسفی قرار گیرد.از نظر اندیشمندا ن نقطه اتصالوحی و علم بشری، اتحاد ماهوی میان این دو معرفت است. و هردوتوسط واسطه ای به بشر منتقل می شوند واسطه ابلاغ وحی در شرع مقدس ، جبرییل بوده که فلاسفه اسلامی آن را بر عقل فعال تطبیق نموده اند. باید گفت عقل فعالدر فلسفه اسلامی دارای نقش های فراوانی می باشد ، از جمله در نظام طولی واسطه فیض، در بحث وحی انبیاء واسطه ابلاغ و در حصول علم، اتحاد با عقل فعال مطرح می گرددپژوهش حاضر در صدد بررسی ماهیت علمونحوه ارتباط علم با وحی از دیدگاه سیف الدین آمدی(631) است. وی یکی از بزرگان مکتب اشعری است که تمامی دیدگاههایش مستند به شرع است. وی با وجود اعتقادات مکتبی به عنوان ، چهره ای عقل گرا در میان اشاعره معروف است که سعی در مستدل کردن نظریات خویش دارد.آمدی ضمن پذیرش تعریف ارسطو در باره علم ، ادراکات را مبتنی بر حس دانسته وبر این باور است کهحصول ادراک نیازی به اتحاد با عقل فعال نداشته وخداوند در محل ادراک، علم را خلق می نماید.وی پس از انکار وجود عقل فعال، انطباق عقل فعال را با فرشته وحی مورد مخالفت قرار داده است.در موضوع تلقی وحی کاملا متکی بر شرع است و حتی واسطه وحی را فرشته ای می داند که هیچ تطابقی با عقل فعالی که فلاسفه می گویند ندارد.
شناخت‌شناسی از دیدگاه ابن‌سینا
نویسنده:
جلال حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تاریخچه بحث شناخت به قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد و از آنجائی که بحث شناخت به ارزش علم و ادراکات می‌پردازد لذا با توجه به این بحث است که راه رئالیسم و ایده‌آلیسم و سوفیسم و شکاکیت از هم جدا می‌گردند. بحث شناخت در غرب دارای فراز و نشیبهای متعددی بوده است و لذا دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و می‌باشد. زیرا با توجه به شناخت است که عده‌ای راه سفسطه را در پیش گرفته‌اند و عده‌ای راه شکاکیت را برگزیدند و عده‌ای تنها برای حس اعتبار قائل شده‌اند و عده‌ای تنها برای عقل. ولی از آنجائی که فلسفه اسلامی دارای ثبات بیشتر بوده است دچار این اضطراباتی که برای فلسفه غرب پیش آمده، برای آن پیش نیامده است ولی حکمای اسلامی که از این مباحث نیز غافل نبوده‌اند و این مباحث را به طور پراکنده در لابلای مباحث فلسفی آورده‌اند مثلا در مبحث وجود ذهنی، در مبحث اتحاد عاقل و معقول، معقولات ولی و ثانیه، مبحث نفس و در مبحث عرض که به اقسامی تقسیم می‌کنند یکی از آن اقسام کیف است که به نفسانی و غیرنفسانی تقسیم می‌نمایند و علم را کیف نفسانی می‌دانند و ... پایان‌نامه حاضر مشتمل بر 9 فصل است که به بحث شناخت‌شناسی از دیدگاه ابن‌سینا پرداخته شده است . در ابتدا به زندگینامه ابن‌سینا پرداخته شده و معنای شناخت و مسائل مربوط به شناخت مورد بررسی قرار گرفته است و سیر تاریخی مساله شناخت ذکر شده است . در فصل دوم به معنای علم و معرفت و ادراک از دید حکماء و سپس ابن‌سینا پرداخته شده است و در فصل سوم اقسام ادراک که شامل احساس ، تخیل، توهم و تعقل می‌باشد ذکر شد و به تعریف هر کدام پرداخته شده است . در فصل چهارم به نحوهء حصول اقسام ادراک اختصاص یافته است یعنی اینکه چگونه احساس حاصل می‌شود و چگونه تخیل به دست می‌آید و سپس نظریه تجرید ابن سینا و تعالی یا ارتقاء ملاصدرا اشاره‌ای شده است . در فصل پنجم در ابتدا به نظریه‌های گوناگون راجع به تعریف حقیقت توجه شده است و سپس به حدود و میزان واقع نمائی ادراکات پرداخته شده است . در فصل ششم به تجرد و عدم تجرد صور و قوای ادراکی پرداخته شده، در ابتدا به نظریه برخی حکما توجه شده سپس به نظریه ابن‌سینا که قوای ادراکی را مادی می‌دانند و تنها قوه مدرکه عاقله را مجرد می‌دانند پرداخته شده و سپس نظر ابن‌سینا در مورد اینکه صور ادراکی را مجرد می‌دانند ذکر شده و اینکه تنها صور ادراکی معقوله است که مجرد محض می‌دانند توجه شده است . فصل هفتم به نظریه اتحاد عاقل و معقول اختصاص یافته است . در ابتدا به سیر تاریخی و تبیین نظریه و انحاء اتحاد و یک دلیل بر نظریه پرداخته شده و سپس نظر ابن‌سینا را در این راستا جویا شدیم که چه نوع اتحادی را می‌پذیرد و چه نوعی را منکر است . فصل هشتم به وجود ذهنی پرداخته شده است که به سیر تاریخی مساله و نظر حکما و متکلمین در این باب اشاره شده است و سپس نظر ابن‌سینا در این مورد ذکر گردیده است و اشکالات وجود ذهنی مطرح شده و جواب ابن‌سینا و ملاصدرا ذکر شده است . در فصل نهم به معقولات اولی و ثانیه پرداخته شده است یعنی در ابتدا به تعریف معقولات اولی و ثانیه و ثانیه منطقی و فلسفی پرداخته شده و نظر ملاصدرا به طور مختصر ذکر گردیده و سپس نظر شیخ‌الرئیس را ذکر کردیم و در آخر خلاصه پایان‌نامه و سپس نظر شیخ‌الرئیس را ذکر کردیم و در آخر خلاصه پایان‌نامه و سپس نتیجه‌ای که از این مباحث می‌شود گرفت ذکر گردیده و اینکه چگونه از این مباحث می‌شود به شناخت‌شناسی ابن‌سینا پی برد.
  • تعداد رکورد ها : 274