جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور نوع منبع
>
فراداده های ترجمه اثر
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
تعداد رکورد ها : 7014
عنوان :
مناسبات دین و دولت در چشم اندازى مقایسهاى
نویسنده:
رولند رابرتسون، علیرضا شجاعی زند
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
چکیده :
دست کم از ابتداى قرن چهارم میلادى ـ زمانى که کنستانتین به ترویج مسیحیت به عنوان دین رسمى امپراتورى روم همت گمارد ـ به بعد است که درباره مناسبات «دین و دولت»، ادبیات گستردهاى گرد آمد. این ادبیات کمتر مورد استناد و رجوع مستقیم جامعه شناسان قرار گرفته است، چرا که بخش عمده آن انحصارا به برداشتى مسیحى از «تجمعات دینى» و تعریفى غربى از «دولت» استوار است. ما در این جا در صدد تبیین این مسأله بسیار پیچیده که دولت اوّل بار کى و کجا پدید آمد نیستیم؛ اما در عین حال آگاهیم که هر گونه بحث جدى در باب «دین و دولت» باید به مشکل عمومى روشهایى توجه کند که بیش از اینکه در سنتهاى دینى ـ فرهنگى تجسم یافته باشد، از جهان بینىهاى متفاوت سرچشمه مى گیرد؛ از این رو در این نوشته به طور مشخص به جهانبینى بودیسم، هندوئیسم، مسیحیت و اسلام اشاره و با هم مقایسه مى شوند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 219 تا 229
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بازسازى اسلامى حقوق بشر
نویسنده:
محمد لگنهاوزن، مهدی منتظر قائم
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
چکیده :
واژه «حق» به معناى جدید «حقوق انسان»، «حقوق مصرف کننده» و حتى «حقوق حیوانات» که روزنامه هاى ما را پر کرده است، در قرآن یافت نم ىشود. معناى «حق» در منابع اسلامى ـ قرآن و احادیث، ـ ناشى از تکلیف شخص است و یا به خاطر نظم موزون و داراى سلسله مراتب جهان، شایسته انسان است. «حقى» که در آیه بالا ذکر شده: «حق خداست که از او پروا کنند» و «حقى» که در رساله منسوب به امام سجاد علیه السلام، رسالة الحقوق، به کار رفته است، به همین معنا مى باشد: اَکبرُ حُقوقِ اللّهِ علیکَ ما اَوْحَیهُ لِنَفْسِهِ تَبارکَ وَ تعالى مِن حَقّه الَّذى هُوَ اصلُ الحقوقِ و منهُ تفرّعَ. ثُمّ اَوْحیه علیکَ لِنَفْسِکَ مِنْ قرنک الى قدمک على اختلافِ جَوارحک. فَجعلَ لِبَصرک علیک حقّا و لِسَمعکَ علیک حقا و لِلسانکَ علیک حقا و لِیدکَ علیک حقا و لِرجلکَ علیکَ حقّا و لِبَطنِکَ علیک حقّا و لِفرجکَ علیک حقا. فهذِهِ، الجوارحُ السّبعُ الّتى بِها تَکونُ الافعالُ. ثُمّ جعَلَ عَزَّ و جلَّ لافعالِکَ علیک حقوقا فجعلَ لصلاتک علیک حقا و لِصومکَ علیک حقا و لِصدقتکَ علیک حقا و لِهدیکَ علیک حقا و لافعالِکَ علیک حقا. ثُمَّ تخرجُ الحقوقُ مِنک الى غیرِک مِن ذوى الحقوقِ الواجبةِ علیک. و اَوْحیُها علیکَ حقوقُ ائمتکَ، ثم حقوق رعیّتک، ثم حقوقُ رحمِکَ. یکى از چالشهاى اصلى که دنیاى جدید غرب براى جهان اسلام پیش آورده، مربوط به موضوع حقوق به ویژه حقوق بشر است؛ در این مقاله من مى خواهم این چالش را بررسى کنم و نشان بدهم که وجهه مذهبى اسلام چگونه مى تواند به آن پاسخ دهد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 130 تا 152
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
روش شناسى اسلامى در علم سیاست
نویسنده:
عبدالرشید موتن، محمد شجاعیان
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
چکیده :
در تضاد نشان داده شده میان سبک غربى پژوهش سیاسى و جایگزین اسلامى آن در این جا، نه تنها به روشنسازى کاستىهاى ذاتى اولى کمک مىکند؛ بلکه مهمتر از آن، مجموعه خاصى از ویژگىهاى ذاتى دومى را برجسته مىسازد. تصویرى که ظهور یافته، آن است که روششناسى و معرفتشناسى علم سیاست غربى، به عنوان آخرین دست آورد، پیرامون قدرت ظاهرا نامحدود علوم طبیعى بنا شده است. طبیعت ذهنى و ایدئولوژیک علم سیاست از ناحیه چشم انداز معرفتىاش و وضعیت زندگى واقعى، به نحوه موثرى آشکار شده است. چیزى به اسم علم براى علم وجود ندارد. انگاره علم سیاست بىطرف، عینى و برى از ارزش دیگر اصلاً معمول نیست. مفهوم ابزار انگارانه اجتماع سیاسى، صورت بندى نظرى، تحقیق پذیرى، و دسته بندىهاى نهایى دانش، همه، تحت الشعاع تجربههاى اجتماعى، فرهنگى و تاریخى مسیحیت غربى که به گونهاى تناقضآمیز سراسر مادى گرایانه و سکولار است، قرار گرفتهاند. چنین علمى احتیاجات و نیازهاى مسلمانان را بر آورده نکرده و نمىکند و به معناى دقیق کلمه، نمىتواند در جامعه اسلامى ریشه اجتماعى و فرهنگى بدواند. جایگزین اسلامى آن، پیگیرى دانش را در درون چارچوب ارزشى اسلام ملاحظه مىکند. تمامى ادعاهاى مشابهت به علوم تجربى را رها نموده و ملاحظاتش درباره طبیعت اجتماع سیاسى، نه به وسیله مفهوم ابزار انگارانه اجتماع؛ بلکه به وسیله پرسش از غایتهاى هر چه که وجود دارد، راهنمایى شده است. اصل سرنوشت ساز علم سیاست، اختلاف میان جزء و کل، و واقعیت و ارزش است. اجزا با واقع شدن در یک کل فراگیر با قالبش براى ارزشهاى جاودان محفوظ در قرآن و سنت پیامبر عزیز محمد(ص)، معنا مىیابند. در نهایت، علم سیاست اسلامى، مشابهت با ارزشها و روح الگوى مدینه ـ اجتماعى که معناى اهداف بشرى را مجسم کرد ـ را هدف قرار مىدهد. جایى که اهداف بشرى مورد بحث باشد، تفکّر اخلاقى وجود دارد. به معناى دقیق کلمه، علم سیاست در اسلام امرى خالى از ارزش نیست. اسلام اصرار مىکند که سیاست باید پژوهشى براى اصول اخلاقى و اجتماع سیاسى همان گونه که افراد، را به اخلاق توصیف مىکند براى اخلاقى کردن عمل نیز موظف است. اصول اخلاقى و سیاست به گونهاى جدایىناپذیر به هم مرتبط هستند. درسى که بشر اگر مىخواهد جهان به خطا رفته را دوباره به سلامت عقل باز گرداند، باید فرا گیرد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 229 تا 249
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
گفتمانهای قیاس ناپذیر
نویسنده:
الستر پنیکوک، علی اصغر سلطانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه فلسفه سیاسی (در اندیشه اسلامی)
چکیده :
امیدوارم این دیدگاه انتقادى تحلیل گفتمان، چنین القا نکرده باشد که تحلیل گفتمانِ زبانشناسى کاربردى استاندارد یا تحلیل انتقادى گفتمان، کارهایى بى ارزشند. هر دو رویکرد براى زبانشناسى کاربردى سودمندند؛ رویکرد اول ما را یارى مىدهد تا توجه مان را به موارد زیر جلب کنیم: گونههاى گفتمان، رابطه بین گفتمان و دانش پس زمینهاى، آگاهى از تعامل موجود در کلاس درس، چگونگى ساخته شدن متون، چگونگى به نوبت صحبت کردن در فرهنگهاى متفاوت، آیا مواد درسى با آگاهى نسبت به گفتمان طراحى شدهاند یا نه ؛ دومین رویکرد نیز ما را یارى مىدهد تا نسبت به اینکه چگونه کاربرد زبان همیشه با مسایل قدرت مرتبط است، چگونه دانش پس زمینهاى هرگز تنها راه بى ضررِ دانش نیست، نسبت به اینکه چگونه شرایط وسیعترِ واقعیات اجتماعى همواره در متن حضور دارند، آگاهى حاصل کنیم. با این همه، همچنان که قبلاً گفتهام، بافتهاى بافت زدایى شده و سکوت سیاسى زبانشناسى کاربردى، و چارچوب غالباً جبرگرایانه و تقلیل گرایانه تحلیل انتقادى گفتمان، مبین آن هستند که باید با احتیاط بیشترى این رویکردها را به کار بست. یکى از سؤلاتى که در مقدمه مطرح کردم، بىپاسخ مانده است: آیا رویکردهاى زبانشناسى کاربردى (و احتمالاً تحلیل انتقادى گفتمان) با موضع فوکویىاى که تشریح کردم، قیاس ناپذیرند؟ مسلماً یکى از پاسخها این است که قیاسناپذیر نیستند (قابل مقایسهاند) ؛ مثلاً آیا نمىتوان این مواضع را در امتداد یک پیوستار مرتب کرد؟ در یک سو، تحلیل گفتمانى با مبناى کاملاً زبانشناختى قرار مىگیرد ـ که در اینجا گفتمان فقط به شیوه به هم متصل شدن جملات بازمىگردد ـ و به تدریج که به سوى دیگر مىرویم، بر اهمیت متن افزوده مىشود، تا به نقطهاى مىرسیم که زبان زیرمجموعه گفتمان مىشود. به دو دلیل تصور مىکنم چنین برداشتى قابل دفاع نیست ؛ اول، به دلایل معرفت شناختى؛ به نظر مىرسد که گونههاى مختلف گفتمان، القاء کننده برداشتهاى متفاوتى نسبت به جهان هستند. تحلیل انتقادى گفتمان، مسلماً بر سنت انتقادى نو مارکسیستى بنا شده است که کانون توجه خود را به نابرابریهاى اجتماعى معطوف مىدارد و ایدئولوژیها را شیوههاى بنیادینى مىپندارد که به واسطه آنها، این نابرابریها استمرار مىیابند. چنین دیدگاهى نسبت به ایدئولوژى را نمىتوان به سادگى با برداشتهاى آزاد منشانهتر که ایدئولوژى را یا نظام فکرى غیر سیاسى و یا مجموعه اعتقاداتى که مردم در یک جهتیابى مشترک سیاسى براى خود اتخاذ مىکنند، پیوند داد. و برداشت فوکویى گفتمان، که مبین امتناع از بسیارى از مبانى تفکر سیاسى و غیر سیاسى است (مظلوم، ظالم، حقیقت، واقعیت، و غیره) به نظر مىرسد که بسیار متفاوت باشد. دوم، به دلایل اخلاقى نمىتوانم نسبیت نهان مفهوم پیوستار را بپذیرم که به دیدگاههاى مختلف طورى نگریسته مىشود که گویى فقط متفاوتند و با هم هیچ درگیر نمىشوند. پس، به ناچار آیا در دامى افتادهایم که حتى اگر به ظاهر درگیر گفتمان مشترکى باشیم (از یک دیدگاه)، باوجود این، دائما درگیر گفتمانهاى متفاوت دیگرى هستیم (از دیدگاه دیگر)؟ بااین همه میل ندارم با دیدى ناامیدانه و نسبى به موضوع قیاس ناپذیرى، به کارم خاتمه بدهم. اگر براى کنار نهادن و یا زیر سؤل بردن اعتقاد، به روشنگرى در فاعل عقل گراى تحت کنترلِ زبان و معنا، دلایل خوبى وجود دارد، پس به جاى جست و جو کردن براى جایگزینهایى در چارچوبهاى نوگراى دیگر و تبعاً استمرار جست وجو براى تبیینهاى غایتمند راجع به اینکه چرا اینگونه که هست فکر مىکنیم، اعتقاد من این است که ما باید موضعى پسا مدرنتر اتخاذ کنیم و در نتیجه، این غایت مندیها را به کنارى بگذاریم. برخلاف اعتقاد لیوتار (مقدمه ص 15،1984)مبنى بر اینکه دانش پسانوگرایى «حساسیتمان به تفاوتها را تصفیه مىکند و بر تواناییمان براى تحملِ قیاس ناپذیرها تأکید مىگذارد»، من سعى داشتهام به نیاز ـ به اصطلاحِ هوى (ص 22،1988)ـ به تفکر درباره «فکر ناشده بزرگ]the great unthought[»، به تأیید اینکه اگر چه نمىتوانیم خودمان را و دنیاى پیرامونمان را به روشى عینى بشناسیم، با این همه، لازم است بپرسیم، چرا چنین است که ما آنطور که فکر مىکنیم، فکر مىکنیم. امیدوارم که، اولاً، حتى اگر نتوان این دیدگاهها را باهم پیوند و آشتى داد، آنها بتوانند متقابلاً همدیگر را درک کنند. هدف من از مقایسه و بحثِ پیرامون برداشتهاى مختلف گفتمان این بوده است که حداقل مفاهیم آشناى تحلیل گفتمانِ زبانشناسى کاربردى را کمى ناآشناتر سازم و مفاهیم ناآشناى تحلیل گفتمان فوکویى را آشناتر سازم. و ثانیاً، امیدوارم دیگران بعضى از چالشهایى را که پیش پا نهادهام، برگیرند تا بتوانیم شکافى را که گاه بین ما به وجود مىآید راحتتر پشت سر بگذاریم. امیدوارم این دیدگاه انتقادى تحلیل گفتمان، چنین القا نکرده باشد که تحلیل گفتمانِ زبانشناسى کاربردى استاندارد یا تحلیل انتقادى گفتمان، کارهایى بى ارزشند. هر دو رویکرد براى زبانشناسى کاربردى سودمندند؛ رویکرد اول ما را یارى مىدهد تا توجه مان را به موارد زیر جلب کنیم: گونههاى گفتمان، رابطه بین گفتمان و دانش پس زمینهاى، آگاهى از تعامل موجود در کلاس درس، چگونگى ساخته شدن متون، چگونگى به نوبت صحبت کردن در فرهنگهاى متفاوت، آیا مواد درسى با آگاهى نسبت به گفتمان طراحى شدهاند یا نه ؛ دومین رویکرد نیز ما را یارى مىدهد تا نسبت به اینکه چگونه کاربرد زبان همیشه با مسایل قدرت مرتبط است، چگونه دانش پس زمینهاى هرگز تنها راه بى ضررِ دانش نیست، نسبت به اینکه چگونه شرایط وسیعترِ واقعیات اجتماعى همواره در متن حضور دارند، آگاهى حاصل کنیم. با این همه، همچنان که قبلاً گفتهام، بافتهاى بافت زدایى شده و سکوت سیاسى زبانشناسى کاربردى، و چارچوب غالباً جبرگرایانه و تقلیل گرایانه تحلیل انتقادى گفتمان، مبین آن هستند که باید با احتیاط بیشترى این رویکردها را به کار بست. یکى از سؤلاتى که در مقدمه مطرح کردم، بىپاسخ مانده است: آیا رویکردهاى زبانشناسى کاربردى (و احتمالاً تحلیل انتقادى گفتمان) با موضع فوکویىاى که تشریح کردم، قیاس ناپذیرند؟ مسلماً یکى از پاسخها این است که قیاسناپذیر نیستند (قابل مقایسهاند) ؛ مثلاً آیا نمىتوان این مواضع را در امتداد یک پیوستار مرتب کرد؟ در یک سو، تحلیل گفتمانى با مبناى کاملاً زبانشناختى قرار مىگیرد ـ که در اینجا گفتمان فقط به شیوه به هم متصل شدن جملات بازمىگردد ـ و به تدریج که به سوى دیگر مىرویم، بر اهمیت متن افزوده مىشود، تا به نقطهاى مىرسیم که زبان زیرمجموعه گفتمان مىشود. به دو دلیل تصور مىکنم چنین برداشتى قابل دفاع نیست ؛ اول، به دلایل معرفت شناختى؛ به نظر مىرسد که گونههاى مختلف گفتمان، القاء کننده برداشتهاى متفاوتى نسبت به جهان هستند. تحلیل انتقادى گفتمان، مسلماً بر سنت انتقادى نو مارکسیستى بنا شده است که کانون توجه خود را به نابرابریهاى اجتماعى معطوف مىدارد و ایدئولوژیها را شیوههاى بنیادینى مىپندارد که به واسطه آنها، این نابرابریها استمرار مىیابند. چنین دیدگاهى نسبت به ایدئولوژى را نمىتوان به سادگى با برداشتهاى آزاد منشانهتر که ایدئولوژى را یا نظام فکرى غیر سیاسى و یا مجموعه اعتقاداتى که مردم در یک جهتیابى مشترک سیاسى براى خود اتخاذ مىکنند، پیوند داد. و برداشت فوکویى گفتمان، که مبین امتناع از بسیارى از مبانى تفکر سیاسى و غیر سیاسى است (مظلوم، ظالم، حقیقت، واقعیت، و غیره) به نظر مىرسد که بسیار متفاوت باشد. دوم، به دلایل اخلاقى نمىتوانم نسبیت نهان مفهوم پیوستار را بپذیرم که به دیدگاههاى مختلف طورى نگریسته مىشود که گویى فقط متفاوتند و با هم هیچ درگیر نمىشوند. پس، به ناچار آیا در دامى افتادهایم که حتى اگر به ظاهر درگیر گفتمان مشترکى باشیم (از یک دیدگاه)، باوجود این، دائما درگیر گفتمانهاى متفاوت دیگرى هستیم (از دیدگاه دیگر)؟ بااین همه میل ندارم با دیدى ناامیدانه و نسبى به موضوع قیاس ناپذیرى، به کارم خاتمه بدهم. اگر براى کنار نهادن و یا زیر سؤل بردن اعتقاد، به روشنگرى در فاعل عقل گراى تحت کنترلِ زبان و معنا، دلایل خوبى وجود دارد، پس به جاى جست و جو کردن براى جایگزینهایى در چارچوبهاى نوگراى دیگر و تبعاً استمرار جست وجو براى تبیینهاى غایتمند راجع به اینکه چرا اینگونه که هست فکر مىکنیم، اعتقاد من این است که ما باید موضعى پسا مدرنتر اتخاذ کنیم و در نتیجه، این غایت مندیها را به کنارى بگذاریم. برخلاف اعتقاد لیوتار (مقدمه ص 15،1984)مبنى بر اینکه دانش پسانوگرایى «حساسیتمان به تفاوتها را تصفیه مىکند و بر تواناییمان براى تحملِ قیاس ناپذیرها تأکید مىگذارد»، من سعى داشتهام به نیاز ـ به اصطلاحِ هوى (ص 22،1988)ـ به تفکر درباره «فکر ناشده بزرگ]the great unthought[»، به تأیید اینکه اگر چه نمىتوانیم خودمان را و دنیاى پیرامونمان را به روشى عینى بشناسیم، با این همه، لازم است بپرسیم، چرا چنین است که ما آنطور که فکر مىکنیم، فکر مىکنیم. امیدوارم که، اولاً، حتى اگر نتوان این دیدگاهها را باهم پیوند و آشتى داد، آنها بتوانند متقابلاً همدیگر را درک کنند. هدف من از مقایسه و بحثِ پیرامون برداشتهاى مختلف گفتمان این بوده است که حداقل مفاهیم آشناى تحلیل گفتمانِ زبانشناسى کاربردى را کمى ناآشناتر سازم و مفاهیم ناآشناى تحلیل گفتمان فوکویى را آشناتر سازم. و ثانیاً، امیدوارم دیگران بعضى از چالشهایى را که پیش پا نهادهام، برگیرند تا بتوانیم شکافى را که گاه بین ما به وجود مىآید راحتتر پشت سر بگذاریم.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 118 تا 157
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظریه گفتمان
نویسنده:
دیوید هوارث، علی اصغر سلطانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه فلسفه سیاسی (در اندیشه اسلامی)
چکیده :
نظریه گفتمان به [بررسى] نقش اَعمال و عقاید اجتماعى معنادار در زندگى سیاسى مىپردازد. این نظریه روشى را که نظامهاى معنایى (گفتمانها) طرز آگاهى یافتن مردم از نقشهایشان در جامعه را شکل مىدهند بررسى مىکند و به تجزیه و تحلیل شیوه تأثیرگذارى این نظامهاى معنایى یا گفتمانها بر فعالیتهاى سیاسى مىپردازد. گفتمانها را نباید ایدئولوژى، به مفهوم سنتى و محدود آن (یعنى مجموعه عقایدى که به وسیله آن عاملان اجتماعى، اعمال اجتماعى سازمان یافتهشان را توجیه و تشریح مىکنند) پنداشت. مفهوم گفتمان در برگیرنده همه انواع اعمال سیاسى و اجتماعى است ؛ از جمله نهادها و سازمانها. نظریه گفتمان از علوم تعبیرى اى همچون هرمنوتیک، پدیدارشناسى، ساختگرایى و شالوده شکنى الهام مىگیرد (ر.ک: دالمیر(1) و مک کارتى(2)، 1977). این علوم یا به تفسیر متون فلسفى و ادبى مىپردازند و یا به تحلیل شیوهاى که به واسطه آن، اشیاء و تجربیات معنایشان را کسب مىکنند. با قرار گرفتن در این شیوه تفکر، رویکرد گفتمان شباهتهایى با روش تفهّم یا وِرشتِهِن(3) ماکس وبر پیدا مىکند. در این روششناسى، محقق علوم اجتماعى سعى مىکند تا خود را به جاى عاملى که در جامعه عمل مىکند تصور کرده، بدین طریق اعمال اجتماعى را درک نماید. تفاوت در این است که تجزیه و تحلیل کننده گفتمان راههایى را مىآزماید که به واسطه آنها ساختهاى معنایى شکلهاى خاص عمل را ممکن مىکنند. براى انجام چنین کارى او سعى مىکند بفهمد که چگونه گفتمانهایى که به فعالیتهاى عاملان اجتماعى شکل مىدهند تولید مىشوند، کار مىکنند و تغییر پیدا مىکنند. در تلاش براى فهم این موارد تحقیق، تحلیل کننده گفتمان اولویت را به مفاهیم سیاسىاى همچون غیریت سازى(4)، عاملیت(5)، قدرت و سلطه(6) مىدهد. این مقاله شامل چهار بخش است: بخش اول به پیشینه بسط و توسعه نظریه گفتمان اختصاص دارد؛ بخش دوم بعضى از ویژگىهاى اصلى این رویکرد را با جزئیات بیشتر ارائه مىکند؛ بخش سوم نشان مىدهد که چگونه نظریه گفتمان با توجه به مورد تاچرگرایى بر مشکلات تجربى فایق مىآید؛ و بخش آخر نقدهاى اصلى این رویکرد را ارزیابى مىکند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 156 تا 183
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اسلام و سرمایهداری
نویسنده:
ماکسیم رودنسون؛ مترجم: محسن ثلاثی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: امیرکبیر، کتابهای جیبی,
زبان :
فارسی
شماره ديويي:
297.48336
چکیده :
اصل اثر به زبان فرانسه است و کتاب حاضر از متن انگلیسی تحت عنوان "Islam and Capitalism" به فارسی ترجمه شده است. کتاب «اسلام و سرمایه داری» اثر شرق شناس مشهور ماکسیم رودنسون، مولف آثاری چون زندگی نامه محمد[ص] پیامبر اسلام ، از هنگام انتشارش در سال ١٩٦٦ به این سو، دوباره چاپ نشده. این کتاب روی مسئله حاد کنونی انگشت میگذارد: چه رابطه ای بین اسلام، توسعه اقتصادی و سرمایه داری در جهان اسلام وجود دارد؟ این جامعه ها «عقب مانده» اند یا «توسعه نیافته»؟ آیا، اسلام سدی در برابر احکام اجتماعی یا حتی سوسیالیسم است؟ با رد این نظریه که گویا این کشورها قواعد ویژه ی خود را دارند که هنوز به طور قاطعی با قاعده هائی که بر غرب حاکم است، تفاوت داشته یا این که به موجب این قواعد «شرق بغرنج» به یمن رمزگشائی سوره های قرآن نورانی خواهند شد، رودنسون ترجیح می دهد برای تحلیل خود از علوم اجتماعی استفاده کرده و خط راهنمای اندیشه ی مارکسیستی غیر دُگماتیک را برگزیند. در زیر خلاصه ای از پیش درآمد چاپ جدید این کتاب از نظرتان می گذرد. ماکسیم رودنسون نه فقط رابطه ی بین اسلام و سرمایه داری را با ظرافت و دقت تحلیل می کند، بلکه به رابطه اسلام و سوسیالیسم هم می پردازد. آیا اسلام با تقسیم ثروت نظر مساعد دارد؟ اگر نخواهیم بگوئیم یک توهم (اُتوپی) است، امروز، این پرسش ممکن است نامربوط جلوه کند، چرا که چشم اندازهای انقلاب بسیار دور است، و نیز به این خاطر که به نظر می رسد که اسلامیسم از آرمان های اجتماعی رادیکال دور است. در زمان انتشار این کتاب چنین نبود.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
علت توجه اروپا به دستاوردهای پزشکی مسلمانان در عصر میانه
نویسنده:
رفیل فاراگ، مهدی حسینی اسفیدواجانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شب قدر تکرار تجربه محمدی (ص)/ گفتاری منتشر نشده از امام موسی صدر
نویسنده:
امام موسی صدر، مهدی خلیفه سلطانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تعزیه: نمایش بومی پیشرو ایران بخش اول
نویسنده:
پیتر چلکوفسکی، داوود حاتمی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
علوم قرآن
نویسنده:
محمدهادی معرفت، جواد ایروانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
221
222
223
224
225
226
227
228
229
230
تعداد رکورد ها : 7014
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید