جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 195
درسگفتار درآمدی بر فلسفه‌ی زبان
مدرس:
مرتضی صداقت زاده آهنگری
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه ی زبان از جریان های مهم فلسفه ی تحلیلی است که قایل به تبیین گری محتوای فلسفی توسط کنش زبانی است، و در پژوهش فلسفی به استعمالات واژگان ملازم با مفاهیم فلسفی توجه ویژه ای دارد. مسأله صدق، حکایت، معنا، ضرورت و مسائل دیگری از این دست، موضوع مطالعه فلسفه زبان هستند. سلسله جلسات پیش رو، درس های دکتر مرتضی صداقت زاده آهنگری در دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سال ۱۳۹۲-۱۳۹۳ می باشد که بر محور کتاب مایکل موریس ارایه شده است.
درسگفتار تاریخ فلسفه جدید غربی
مدرس:
رضا صادقی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , درس گفتار،جزوه وتقریرات
چکیده :
منظور از فلسفه غرب، فلسفه ای است که در جهان غرب به وجود آمده و بر همین اساس، تاریخ فلسفه غرب یعنی تاریخ فلسفه ای که در این قسمت از کره زمین ایجاد شده است؛ یعنی تاریخ سیر و تحول اندیشه ها و آراء فلسفی در دنیای غرب. در تاریخ فلسفه، آنچه در خارج از آسیا و آفریقا پدید آمده باشد، در حیطه فلسفه غرب قرار گرفته و تاریخ آن، تاریخ فلسفه غرب محسوب می گردد. در این مورد فقط یک استثنا وجود دارد: فلاسفه ای را که در دوران آغازین فلسفه، در بخش آسیای صغیر متولد شدند، با این که در قسمت اروپایی نبوده اند، جزو فیلسوف غربی و فلسفه آن ها را جزو فلسفه غربی به شمار می آورند. به طور کلی تاریخ فلسفه غرب را می توان به چهار دوره اصلی تقسیم نمود. معیار ما برای این تقسیم، محتوا و روح کلی اندیشه ها و ارتباط آن ها با تاریخ آن دوره است؛ به عبارت دیگر، تاریخ فلسفه غرب رابطه مستقیمی با تاریخ جهان غرب دارد. این دوره ها عبارتند از: تاریخ فلسفه باستان تاریخ فلسفه قرون وسطی تاریخ فلسفه جدید تاریخ فلسفه معاصر در هر یک از این دوره ها فیلسوف زیادی ظهور کرده و افکار فلسفی جدیدی از سوی این فلاسفه ارائه شد. تمام این دوره ها با هم در ارتباط بوده و هر دوره ای مهیا کننده زمینه برای دوره دیگر و افکار و آراء آن بوده است.
درسگفتار اومانیسم
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
درسگفتار تحلیل فلسفی
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
درسگفتار پدیدارشناسی روح هگل
مدرس:
سید جواد طباطبایی
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی روح ، به طور استثنایی کتاب بسیار بسیار دشواری است و در چهارـ پنج دهه گذشته کوششهای بسیاراساسی برای فهم این کتاب و تعیین جایگاه آن صورت گرفته است. یکی از وجوه اهمیت این کتاب این است که در سال های آغازین قرن ۱۹ یعنی در سال ۱۸۰۷ منتشر شد و فیلسوفان بعدی همه به نوعی سعی کردند نظری به آن داشته باشند، حتی هایدگر که آخرین فیلسوف مهم قرن بیستم است و چندین بار هگل را درس داده، بویژه یک بار در یک ترم، تنها مقدمه کتاب را که چند صفحه بیش نیست، تدریس کرده که جلد ۳۶ مجموعه آثار وی است. برخی از مفسران بر آنند که هایدگر در پیکار با تمام متن های مهم تاریخ فلسفه، از هراکلیتوس و افلاطون و ارسطو گرفته تا آخرین فیلسوف، موفق شده برآنها چیره شود ولی در رویاویی با پدیدارشناسی روح، تمام نیروی خود را برای تفوق به آن به کار بسته اما از عهده آن برنیامده است. پدیدارشناسی از زمان انتشار در سال ۱۸۰۷ بارها، بویژه در آلمان و توسط شاگردان هگل و شاگردان آنها و مفسران آلمانی خوانده شده و مورد تفسیر قرارگرفته که امروزه بسیاری از آنها را در فهم این کتاب درست ارزیابی نمی کنند. این درس گفتار به مناسبت دویستمین سال انتشار پدیدارشناسی هگل در هشت جلسه در تهران توسط دکترسیدجوادطباطبایی عرضه شده است که آقای مصطفی نصیری با دقت آن ها را از نوارپیاده وبازنویسی کرده است. سید جواد طباطبایی در مقدمه درسگفتار می‌گوید:فلسفه را در ایران معمولا به خاطر خلاصه ها و تاریخ فلسفه برگزار می‌کنند،متن،بویژه متن های مهم و اصلی را درس نمی‌دهند.من اینجا کوشش می‌کنم برخی متن‌های مهم را که نمی‌توانیم آنها را نشناسیم و نخوانیم به تدریج به عنوان متن‌های اصلی.تفسیر کنم. کتاب پدیدارشناسی روح هگل مشکل ترین کتاب تاریخ فلسفه جدید است. بنابراین و بی آنکه قصدم ناامید کردن باشد، باید بگویم کار بسیار سختی پیش روی داریم، هم برای من در توضیح و هم برای شما دردنبال کردن رشته مطالب.
درسگفتار فلسفه تاریخ
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مصطفی ملکیان در این درس‌گفتارها به فلسفه تاریخ در هر دو معنای آن می‌پردازند. یازده جلسه اول به فلسفه علم تاریخ (فلسفه نقدی تاریخ) اختصاص دارد که ایشان به اعتبار گزاره‌های جزیی مطرح در رشته تاریخ می‌پردازند و مباحثی چون علم بودن تاریخ، علّیت در تاریخ، عینیت در تاریخ و… را مطرح می‌کنند. در هفت جلسه پایانی به (فلسفه نظری تاریخ) به معنی قوانین حاکم بر حوادث گذشته و بیان گزاره‌های کلی درباره حوادث گذشته می‌پردازند که طی آن فلسفه تاریخ هگل (جلسه دوازدهم)، فلسفه تاریخ کارل مارکس (حلسه سیزدهم)، فلسفه تاریخ آرنولد توین‌بی (جلسه چهاردهم و پانزدهم)، فلسفه تاریخِ ویکو، کُندرسه و آگوست کنت (جلسه شانزدهم؛ که نیمه‌تمام است) و فلسفه تاریخ اسوالد اشپنگلر و کانت (جلسه هفدهم و هجدهم) مطرح و نقد و ارزیابی می‌شود.
درسگفتار نیچه و مسأله اخلاق
مدرس:
رامین جهانبگلو
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
درسگفتار مارکس چه رویایی در سر دارد؟
مدرس:
حسام سلامت
نوع منبع :
سخنرانی , درس گفتار،جزوه وتقریرات
درسگفتار مفهوم عمل در نظریه هانا آرنت
مدرس:
مصطفی مهرآیین
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین مفاهیمی که در نظریه پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم مورد توجه قرار گرفته، این است که تاکید اصلی این فلسفه ها بر «انسان» قرار دارد. اصولا این نوع فلسفه ها از برهان های وجودی خود انسان شروع می شوند. حال اینکه بگوییم تاکید این نظریه ها بر روی آدمی است به این معنی نیست که اینها اومانیستی هستند. بلکه به این معنا هستند که در این نظریه تصور بر آن است که کلید فهم عالم در دست آدمی است و به همین دلیل نخستین پرسش فلسفی که یک متفکر باید از خود بپرسد این است که آدمی چیست؟ اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم باید در مقام انسان همچون یک شخص تمام بیندیشیم. در علم ما معمولا تبدیل به یک ناظر بی گوشت و خون و بی دیدگاه و بی ارزشی که فقط در پی دستیابی به علم هستیم، می شویم و همین موضوع مستلزم این است که اراده و عواطف خود را به هیچ عنوان در پژوهش هایمان دخالت ندهیم. اصولا علم به معنای انکار عواطف و به معنای انکار اراده انسانی است. آن چیزی که مبنای پژوهش های علمی و فلسفی ما است، عقلانیت یا رویکرد پوزیتیویستی و یا تجربی است. اما در رویکردهای پدیدار شناسی و یا اگزیستانسیالیستی می گوییم، اندیشیدن توسط انسانی که یک موجود تمام است، رخ می دهد. فوئر باخ توصیه می کرد که فیلسوفان بجای اینکه به مثابه فیلسوف بیندیشند باید به مثابه آدمی بیندیشند، یعنی شهودی، غریزی وعاطفی؛ نه صرفا عقلانی. یک زمانی پاسکال می گفت که قلب ادله ای دارد که عقل از آن بی خبر است. این دعوای قلب و عقل در عرفان هم زیاد است. پس انسانی که به مثابه یک شخص تمام می اندیشد، در واقع به مثابه یک عامل اندیشه می کند، نه به مثابه یک ناظر صرف بی طرف. در بحث آرنت خواهم گفت که عمل چقدر در پیوند با عاملیت ما است. به همین دلیل اگر شما به عنوان عامل بیندیشید و صرفا با عقل نیندیشید بلکه شهودی و غریزی و حسی و عاطفی اندیشه کنید، به خوبی می توانید در باب مسائل انسان بیندیشید. آن موقع است که این سوال کلیدی در مقابل شما مطرح می شود که، اصولا در چه شرایطی انسان به صورت مساله ای برای خود درآمده است. اگر انسان تبدیل به مساله شود، طبعا تحقیقات ما از تجربیات وجودی انسان شروع می شود. این است که می بینیم آرنت از وضع بشر حرف می زند. مارسل از جهان در هم شکسته حرف می زند. لویناس از حضور دیگری حرف می زند. سارتر از وجود حرف می زد. هایدگر از هستی حرف می زند. پس اصولا آغازگاه این نوع فلسفه و اندیشه و جامعه شناسی، مساله گون شدن خود انسان است. مدرنیته یعنی از بین رفتن جهان اگر در این نظریه ها، مدرنیته به معنای بستر زندگی مدرن، مساله اصلی بوده به این دلیل است که پیامدهای مدرنیته برای وجود انسان مهم است. اولین تعریف هانا آرنت در باب مدرنیته این است: «دریافت من از مدرنیته یعنی از دست رفتن جهان.» جهان به معنی همان جهانیت انسانی. در عمل است که جهان سازی و روایت و کنش سیاسی ممکن می شود. آرنت دقیقا می گوید که مدرنیته یعنی از دست رفتن جهان. حال چرا؟ چون مدرنیته دقیقا سیاست را منتفی کرده است. عمل را منتفی کرده است. روایت گری را منتفی کرده است. نکته دیگری که در این نوع اندیشه ها مورد توجه واقع می شود این است که این نوع تفکر و اندیشه نوعی از سیر و سلوک است. فعالیت فکری در این نوع بینش نسبت به جامعه، یک سیر و سلوک است. اندیشه یک فرآیند ساخته و پرداخته نیست. این است که می گوییم اگر سیر و سلوک است، صرف ژانرهای علمی قادر به ثبت این نوع کنش علمی نیست. به همین دلیل هم است که فلسفه پدیدار شناختی یا فلسفه وجودی و اگزیستانسیالیستی، در پیوند جدی با رمان و نمایشنامه و یادداشت و مقاله و گزارش نویسی و قطعه نویسی و خاطره نویسی است و باید بفهمید که مبنای این تحقیقات فکری چیست و چرا ما به سمت تحلیل این نوع داده ها می رویم؟ چون قرار نیست علم به عنوان یک محصول فراورده بیرونی کشف شود. این نوع فرایندها یک نوع سیر و سلوک است که به همین دلیل تجلی آن در جاهای مختلف ممکن است و ما به آن می گوییم «اجتماعات یاد و خاطره»، یعنی جایی که انسان در آن ثبت شده است نه فقط جهان و طبیعت. جایی که انسان در آن ثبت شده کجاست؟ در ادبیات است و در نمایشنامه و شعر و یادداشت و … اینها چون جای ثبت انسان هستند بنابراین داده های کیفی و متن ادبیات از این منظر مهم هستند. چیزی که در این علوم مهم است اجتماعات «یاد» است. اهمیت کنش سیاسی هم بخاطر آن است که باعث می شود ما بتوانیم خودمان را ماندگار کنیم. بنابراین انسان در زحمت و کار ماندگار نمی شود. انسان در روایتگری و عمل سیاسی است که ماندگار می شود. اما برخی پدیدها برای ثبت انسانها خیلی بی واسطه تر تجربه شده است. نه فقط در قالب خاطره و یاد و داستان و رمان بلکه در اینجا مفهوم تجربه زیسته مهم است. تجربه زیسته در کنار زبان و روایت یکی دیگر از جاهایی است که ثبت انسان در آن اتفاق افتاده است. توسط انسانهایی که دقیقا آن پدیده را تجربه کرده اند. اگر بگوییم شیوه شناخت پدیده اجتماعی چیست؟ مبتنی بر منطق ریاضی، می گوییم که عدد است. مبتنی بر منطق زبان نیز این پدیده تبدیل به کتاب و متن می شود. اما ما منطق دیگری هم داریم که منطق زندگی است. در این منطق پدیده اجتماعی تبدیل به تجربه زیسته می شود. مثل طلاق که فرزندان طلاق، همسران طلاق و زنان بیوه، آن را تجربه کرده اند. پس در اینجا فهم تجربه زیسته به سوال تبدیل می شود. سوالمان هم این است که آدمهایی که این پدیده را تجربه کردند چگونه در ذهن و ادراک شان آن را پدید آورده اند. پس در اینجا سه سطح واقعیت اجتماعی وجود دارد. این واقعیات یا عدد است یا قصه و روایت و یا تجربه زیسته. ما یا توصیف می کنیم (چه هست) و یا تبیین می کنیم (چرا چنین است.) ترکیب آن سه منطق با این دو نوع سوال می شود شش نوع تحقیق .یا سوال توصیفی داریم و می گوییم نرخ طلاق چقدر است یا می گوییم روایت سیاستمداران از طلاق چیست، یا می گوییم تجربه زیسته بیوه ها از طلاق چیست و یا سوال تبیینی داریم و می گوییم چرا این اتفاق افتاده است؟ یک زمانی می گوییم چرا چنین روایتی از طلاق نزد سیاسیون است؟ و آخر از همه اینکه می گوییم چرا این آدمها این تجربه را دارند. چه چیزی در این جامعه به لحاظ فرهنگی و ذهنی و اجتماعی وجود دارد که این نوع تجربه را ممکن کرده است. رابطه من و جهان تحقیقات پدیدار شناختی را دقیقا از انسان آغاز می کنند. آدمی هم در این ماجرا، روایت گو است. پس در این نوع تحقیقات زندگی اجتماعی را یک محصول و فرآورده بیرونی که وجود دارد، نمی بینیم. رابطه ما با زندگی اجتماعی رابطه من و آن نیست بلکه رابطه من و تو است. در علوم پوزیتیویستی رابطه من با جهان رابطه من و آن به معنی اشیا است. اما در اگزیستانسیالیستم رابطه من و جهان رابطه من و تو است. در واقع زندگی انسانی از جنس حضور و گفت و گو است. من در محضر جهان و جامعه هستم و جهان و جامعه هم در محضر من. ما دایم در حال گفت و گو با جامعه و جهانیم. در این نوع تحقیقات طبعا ارزش های انسانی ما دخیل است. ما انسانهای بی طرف نیستیم. ما انسانهای دارای ارزش و دیدگاه و دانش هستیم. برای همین است که ما با اراده و شعور و احساس خود تحقیق می کنیم. نه اینکه فقط پای عقل را به میان بیاوریم. اینجا پر از ارزش و گفت و گو است. پر از مبادله کردن های دنیاهای انسانی با یکدیگر است.
  • تعداد رکورد ها : 195