جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 335442
ارزش‌ شناسی خداباوری از منظر فلسفه ملاصدرا: تحلیل استدلال از طریق معنای‌ زندگی
نویسنده:
رویا فارسی؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور: علی اکبر عبدل آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل فلسفه بحث در مورد خداوند است و پرسشی که اکثراً در این زمینه مطرح می‌شود پرسش وجود‌شناختی است؛ اما در مورد وجود خدا پرسش ارزش‌شناختی نیز قابل طرح است. پرسش از آثار ارزشی وجود خدا انگیزه پیدایش مبحث جدیدی در فلسفه دین معاصر شده‌ است که ارزش‌شناسی خداباوری نام دارد. در مقام پاسخ به این پرسش پنج موضع قابل اتخاذ است: مدافع خداباوری، ضد خداباوری، لاادری‌گری، سکوت و موضع خنثی. قائلین به هر موضع برای اثبات نظر خود استدلال‌هایی را اقامه کرده‌اند. یکی از این استدلال‌ها که توسط ضدخداباوران مطرح شده است استدلال از طریق معنای زندگی نام دارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی ارزش‌شناسی خداباوری و ادعای کلی ضدخداباوران، این استدلال تحلیل می‌شود. در گام اول گزارشی از ادبیات شکل گرفته حول این استدلال ارائه می‌شود و در گام دوم به تحلیل آن با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا پرداخته خواهد شد. در این تحلیل از مبانی همچون اصالت وجود، وجود رابط، حرکت جوهری و عشق میان خدا و انسان استفاده می‌شود. نتیجه بحث اینکه بر اساس مبانی صدرایی چنین استدلالی چه به شکل شخصی چه غیر شخصی رد می‌شود؛ زیرا اولاً جعل معنا برای زندگی از نظر ملاصدرا مردود است؛ ثانیاً خدا نقش محوری در معنای زندگی از نظر ملاصدرا دارد و قرب به او هدف نهایی تعیین شده برای انسان است. انسان تعریف شده بر اساس مبانی صدرایی رابطه وجودی خاصی با خدا دارد و معنای زندگی‌اش تنها در پرتو وجود خداوند تعریف می‌شود؛ بنابراین امکان ندارد که وجود خدا زندگی او را بی‌معنا کند.
سیر تطور پیدایش اعجاز عددی قرآن کریم
نویسنده:
زهرا زارع عبدالهی؛ استاد راهنما: محمد علی حیدری مرزعه آخوند؛ استاد مشاور: بمانعلی دهقان منگابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث اعجاز عددی قرآن کریم یکی از موضوعات جذاب در میان پژوهشگران مسلمان است که از اوایل قرن بیستم میلادی توجه خاصی را به خود جلب کرده است. اگرچه اشاره‌های اولیه به هماهنگی‌های لفظی و عددی در قرآن به تفاسیر سنتی بازمی‌گردد، اما در دوران معاصر، این موضوع به‌طور منظم‌تر و علمی‌تر مورد بررسی قرار گرفت. روند تکامل این بحث در کشورهای مختلف اسلامی، از جمله ترکیه، مصر، عربستان سعودی، ایران و حتی جوامع اسلامی در غرب، مسیری پویا و پرتحول داشته است. نخستین گام‌ها در کشورهای اسلامی از میان پژوهشگران معاصر، سعید نورسی در ترکیه نخستین کسی بود که در کتاب اشارات الاعجاز فی مظان الایجاز (1873-1960م) به هماهنگی لفظی و ارتباطات عددی در قرآن اشاره کرد. او به برخی نظم‌های نهان در تکرار واژه‌های قرآن پرداخت، اما بحث نظام‌مند و کاملی ارائه نداد عبدالرزاق نوفل، پژوهشگر مصری، در کتاب الاسلام، دین ودنیا (1959م) به موضوع اعجاز عددی پرداخت و به عنوان اولین فرد، اصطلاح «اعجاز عددی» را وارد این حوزه کرد. او به نمونه‌هایی مانند تکرار مساوی واژگان «دین» و «دنیا» در قرآن اشاره کرد. محمد رشاد خلیفه (1968-1974م)، محقق مصری‌الاصل که در ایالات متحده کار می‌کرد، با استفاده از رایانه طی یک پژوهش چهار ساله، ادعا کرد که سیستم ریاضی قرآن بر پایه عدد 19 بنا شده است. او معتقد بود که این عدد محور اصلی نظام ریاضی قرآن است و از این راه، نظریه اعجاز عددی قرآن را گسترش داد. پژوهش‌های او به ویژه در زمینه حروف مقطعه قرآنی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. پس از خلیفه، محققانی چون عبدالرزاق نوفل در سال 1975م با کتاب الاعجاز العددی فی القرآن الکریم، ابو زهرا نجدی با کتاب من الاعجاز البلاغی و العددی للقرآن الکریم (1991م)، عدنان رفاعی با کتاب المعجزه (1994م) و بسام جرار با إرهاصات الاعجاز العددی (1998م) در این حوزه فعال بودند. روند در ایران در ایران، بحث اعجاز عددی قرآن با تأخیر بیشتری نسبت به کشورهای عربی مورد توجه قرار گرفت. اولین پژوهش‌های جدی در این حوزه توسط عباس یزدانی با مقاله‌ای به نام «اعجاز عددی و نظم ریاضی در قرآن» (1375ش) منتشر شد. عباس یزدانی در مقاله خود، به نقد نظریات مختلف پیرامون اعجاز عددی قرآن پرداخته است. او به‌ویژه بر نقد کارهای محمد رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل تمرکز دارد که در زمینه اعجاز عددی پژوهش‌های گسترده‌ای انجام داده‌اند. او تلاش کرد تا با بررسی آماری و تحلیل‌های دقیق‌تر، صحت یا نادرستی این ادعاها را بررسی کند. همچنین، محققانی چون کوروش جم نشان با کتاب اعجاز ریاضی قرآن در خصوص اعداد زوج و فرد (1375ش) به تداوم این پژوهش‌ها پرداختند. این کتاب به بررسی تکرار و نظم اعداد زوج و فرد در قرآن پرداخته و تلاش می‌کند تا ارتباط‌های عددی خاصی را بین آیات و مفاهیم قرآن ارائه دهد. از سوی دیگر، کتاب محمدعلی رضایی اصفهانی تحت عنوان اعجاز قرآن و پاسخ به شبهات، یکی از منابع برجسته در حوزه اعجاز عددی در ایران است. او در این کتاب، به بررسی جنبه‌های مختلف اعجاز قرآن پرداخته و بخشی از آن را به موضوع اعجاز عددی اختصاص داده است. رضایی اصفهانی تلاش کرده است تا علاوه بر ارائه دیدگاه‌های مختلف در این زمینه، به پاسخ به شبهات و نقدهای مرتبط با اعجاز عددی نیز بپردازد. با این حال، در ایران نقدهای محدودی به این نظریات وارد شده است. اغلب پژوهش‌های صورت گرفته، بدون بررسی دقیق آماری، به مباحث نظری پرداخته‌اند و کمتر به چالش‌های علمی و تجربی این نظریه‌ها توجه کرده‌اند. نقدها و مخالفان با وجود استقبال گسترده از بحث اعجاز عددی، منتقدانی نیز از میان دانشمندان مسلمان برخاسته‌اند. یکی از اولین نقدهای جدی توسط حسین ناجی محمد در کتاب التسعه عشر ملکا (1984م) ارائه شد که نظریه رشاد خلیفه را به چالش کشید. همچنین، محمد حسن هیتو در کتاب المعجزه القرآنیه (2000م) و احمد خالد شکری در کتاب مقوله الاعجاز العددی به نقد تفصیلی این موضوع پرداختند. در ایران نیز، به جز مقاله عباس یزدانی، نقدهای منسجمی صورت نگرفته است. ترکیه و علم روز در سال‌های اخیر، ترکیه با پیشرفت‌های علمی و فناوری‌های روز، نقش برجسته‌ای در توسعه پژوهش‌های مربوط به اعجاز عددی قرآن ایفا کرده است. پژوهشگران ترکیه‌ای از ابزارهای پیشرفته رایانه‌ای و تحلیل داده‌ها برای بررسی هماهنگی‌های عددی و ریاضی قرآن استفاده کرده‌اند. فناوری‌های مدرن مانند هوش مصنوعی و داده‌کاوی امکان تحلیل سریع و دقیق‌تر ساختارهای عددی قرآن را فراهم کرده‌اند. عدنان اوکتار (هارون یحیی)، یکی از پژوهشگران برجسته ترکیه، در آثار خود به پیوند میان آموزه‌های علمی و اعجاز عددی قرآن پرداخته و به‌ویژه از فناوری‌های روز برای تحلیل دقیق‌تر این نظریه بهره برده است. ترکیه امروزه یکی از مراکز فعال در این زمینه است و پژوهشگران آن با استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته تلاش می‌کنند تا جنبه‌های جدیدی از اعجاز عددی قرآن را کشف کنند. بحث اعجاز عددی قرآن کریم از نیمه قرن بیستم میلادی تاکنون در کشورهای اسلامی از جمله ترکیه، مصر و ایران تحولاتی چشمگیر داشته است. با این‌که برخی از محققان مانند عبدالرزاق نوفل و محمد رشاد خلیفه به توسعه این نظریه پرداختند، منتقدانی همچون حسین ناجی محمد و محمد حسن هیتو نیز نقدهای جدی به آن وارد کردند. در ایران، پژوهش‌هایی نظیر کارهای عباس یزدانی این نظریات را به چالش کشیدند، اما ترکیه در دهه‌های اخیر با استفاده از تکنولوژی‌های مدرن، به یکی از پیشگامان بررسی علمی اعجاز عددی قرآن تبدیل شده است.
بررسی جریان های کلامی در شرق تمدن اسلامی؛ از قرن چهارم تا نیمه قرن پنجم هجری
نویسنده:
سجاد اسماعیلی؛ استاد راهنما: اسماعیل چنگیزی؛ استاد مشاور: ابولفضل رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرن چهارم و نیمه ی اول قرن پنجم هجری که با عنوان دوره شکوفایی تمدن اسلامی از آن یاد میشود دوران رواج علوم نقلی و عقلی میباشد که با ظهور علمای بزرگ در شاخه های مختلف علمی همراه بوده است. مطالعه جریانهای کلامی در تمدن اسلامی شرقی در سده چهارم تا نیمه سده پنجم هجری برای درک پویایی های فرهنگی فکری و اجتماعی آن زمان بسیار حائز اهمیت است. این دوره با توسعه های مهم در ادبیات فلسفه و افکار دینی همراه بود که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله تغییرات سیاسی تجارت و تعامل با سایر فرهنگها قرار گرفت. این تحقیق به بررسی طبیعت و تأثیر این جریانهای کلامی میپردازد و مشارکت آنها در تمدن اسلامی را شرح میدهد. جریانهای کلامی قرن چهارم و نیمه قرن پنجم هجری که مهم ترین آنها شامل مکاتب معتزله، اشاعره و شیعه میباشند. تاثیر بسزایی در افکار عامه مردم و حتی حکومتها داشته است. مضاف بر اینکه اینگونه جریانها در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی نیز نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین در تأثیر و تاثرات متقابل شاهد اثرگذاری حکومت ها بر این جریانها هستیم برای مثال حکومت آل بویه در این زمان که بر بخشهایی از جهان اسلام حکومت میکرد تأثیر زیادی بر جریانهای کلامی داشته است. تعاملات علمی بین اسلام و غرب نیز به سهم خود تحولاتی را بر جریانهای کلامی گذاشته است. رویکرد متحجرانه در مقابل جریانهای پیشرو کلامی و اختلافات و مناظراتی که بین این مکاتب وجود داشته است از دیگر مسائلی است که بررسی آن حائز اهمیت میباشد. بررسی جریانهای کلامی در شرق تمدن اسلامی از قرن چهارم تا نیمه قرن پنجم هجری، نشان دهنده اوج شکوفایی علمی و فرهنگی این دوره است. این دوران به ویژه با ظهور مکاتب کلامی متنوع، تعاملات فلسفی و تاثیرپذیری از تحولات سیاسی اجتماعی همراه بود. در این دوره مراکزی مثل بغداد کتابخانه ها و مدارس نقش مهمی در جریانهای کلامی از خود باقی گذاشت. بررسی عوامل سیاسی مثل حکومت آل بویه مراکز علمی مکاتب کلامی و تعاملات فرهنگی در روند ایجاد یک تصویر کاملی از جریانهای کلامی در خور اهمیت فراوان میباشد.
کاربرد مجاز در قرآن کریم بررسی تطبیقی بین شیعه و وهابیت
نویسنده:
ولید عبدالخالق نعمه ابدیرات؛ استاد راهنما: طاهر غرباوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
اهمیت مجاز به تخیل وخلاقیت ادبی محدود نمی‌شود، بلکه فراتر از در واقیت ریشه دارد واین مجاز عامل مهمی در رشد زبان ومفاهیم واژگان وساختارهای آن به حساب می‌آید. از این‌رو مجاز در بیشتر موارد ودر طول زمان، عامل گستره‌ی زبانی است واز این‌رو انکار وجود مجاز در زبان، انکاری به دور از موازین علمی است، زیرا امکان ندارد که زبانی، بدون آن رشد کند. واز اینجاست که اهمیت مجاز واستعاره وبررسی آن، چه در سطح درونی زبان باشد، چه در سطح زبان خارج، از نظر نگاه انسان به جهان وچیزهای پیرامونش، نشأت می‌گیرد. علمای قدیم ومتأخر در صحت وقوع مجاز در لغت وبه تبع آن در کلـام خدای سبحان اختلاف کرده‌اند، گروهی از علما منکر وقوع آن در زبان عربی به طور عام ودر قرآن کریم به طور خاص شده‌اند وبه دلایل متعددی استناد کرده‌اند. به نظر می‌رسد موضوع مجاز بین رد وتایید از یک مسئله اعتقادی ناشی می‌شود. ظاهرگرایان با رویکرد تشبیهی خود مجاز را در تمام قرآن رد کردند وبرخی از شافعیان، ونیز برخی از مالکیه وابومسلم اصفهانی از معتزله با آنها موافق بودند. در این بین وهابیت هم به تبع آراء ابن تیمیه از منکران مجاز در قرآن به شمار می‌آیند. در حالی که اکثریت، شیعیان امامیه، اکثر معتزله ومتکلمان موافق با آنان، مشتاق اثبات وجود آن در قرآن بوده‌اند وتحقیق ثابت می‌کند که سبک قرآنی آن گونه که بر اساس واقعی است. قرآن به طور اجتناب‌ناپذیری، حاوی کلمات وعبارات مجازی فراوانی است. اگر مجاز از قرآن ساقط شود نصف زیبایی‌های آن از آن ساقط می‌شود، اهل بلاغت اتفاق دارند که مجاز از حقیقت فصیح‌تر است واگر قرآن خالی از مجاز باشد، آن فصاحت وبلاغت لازم را نخواهد داشت. از طرف دیگر بهترین دلیل بر امکان امری، وقوع آن است ودر قرآن آیات فراوانی می‌یابیم که در آنها از انواع مجاز استفاده شده است. واین همان دیدگاه علمای بلاغت شیعه امامیه می‌باشد.
امکان و ضرورت معاد از دیدگاه مذاهب کلامی
نویسنده:
محمد حسین؛ استاد راهنما: محمد باقر مرتضوی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معاد و سرانجام انسان در عالم آخرت از موضوعات اعتقادی مهم در اندیشه کلامی ، مذاهب اسلامی(امامیه، زیدیه، اسماعیلیه، معتزله، اهل حدیث ، اشاعره، ماتریدیه و اباضیه) می باشد و بخش زیادی از آموزه های کلامی آنان به تبیین مسئله معاد و قیامت اختصاص یافته است، اهمیت گسترده این موضوع و شبهات متعدد پیرامون معاد ،موجبات تنوع دیدگاه های کلامی در ارتباط با معاد را فراهم نموده است و هریک از مذاهب جهت اثبات عقیده و اندیشه خویش به بحث پیرامون آن پرداخته اند به همین جهت در تحقیق حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای مطالب به بررسی امکان و ضرورت معاد از دیدگاه مذاهب کلامی پرداخته ایم، یافته های تحقیق حاکی از آن است که گرچه مذاهب کلامی در اصل امکان و ضرورت معاد و حتمیت رستاخیر و معاد انسان باورهایشان یکسان است، اما اختلاف نظرهای قابل توجهی بین این مذاهب کلامی در خصوص مسائل پیرامونی امکان و ضرورت معاد همچون اعاده معدوم، معاد جسمانی، روحانی بودن معاد و...وجود دارد با توجه به بررسی های انجام شده می توان اذعان نمود دقیق ترین دیدگاه در مسئله امکان وضرورت معاد را مذهب کلامی امامیه ارائه نموده است. امامیه امکان معاد را از آیاتی مانند دوباره زنده‌شدن زمین و نمونه‌هایی از زنده‌شدن انسان‌ها مانند اصحاب کهف و عُزَیْر و روایات وارده از ائمه(ع) اثبات کرده‌ است. برای اثبات ضرورت و وقوع معاد به ادله‌ی مانند برهان تعبدی صدق، دلیل فطرت، دلیل حکمت، دلیل عدالت، وعد و وعید تمسک جسته است.
تحول نگرش عقلی در اندیشه تفسیری فخر رازی (مطالعه موردی صفات خبری خداوند)
نویسنده:
اکرم مختاری؛ استاد راهنما: محمد رضا حاجی اسماعیلی؛ استاد مشاور: داود اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم کلامی در بین مفسران، تفسیر آیاتی از قرآن کریم است که موهم صفات انسان‌گونه برای خداوند است؛ که از آن به «صفات خبری» یاد می‌شود. فرق مختلف اسلامی در مواجهه با این دسته از آیات اختلاف نظر داشته و هر یک بر اساس مبانی کلامی خود به تفسیر آن پرداخته‌‌اند. از جمله اهل حدیث خداوند را به واسطه این آیات به دارا بودن «ید»، «عین»، «وجه» و ... متصف نموده و این امور را از جمله صفات الهی قلمداد نمودند(سبحانی، 1382، 92و 93). در مقابل معتزله با منزه دانستن خداوند از موجودات، در برخورد با این آیات به توجیه و تأویل آن پرداختند. اما اشاعره در رویارویی با دو جریان افراطی اهل حدیث و معتزله کوشیدند تا راهی میانه در پیش گیرند تا عقاید اسلامی را از لغزش‌های عقل‌گرایانه معتزله و ظاهرگرایان اهل حدیث نجات دهند. آنان از یک سو اثبات صفات خبریه را پذیرفتند و از سوی دیگر قید «بلا تشبیه» و «بلاتکییف» را بر این صفات افزودند(برنجکار،1393، 126). این فرقه بر این عقیده بودند که خداوند حقیقتاً صفات یاد شده را دارد؛ اما چگونگی این صفات بر ما پوشیده است و باید آنها را به صورت «بلا کَیف» بپذیریم(اشعری، 1397، 22 و 211؛ همان، 1427، 215-212، شهرستانی، 1402، 1/ 104-103). در حقیقت هر چند روش اشاعره در تفسیر آیات بهره‌گیری از نقل و عقل بود؛ با این وجود آنان در مقام تعارض، نقل را بر عقل مقدم داشته و به ظواهر آیات استناد می‌‌نمودند. به عنوان مثال ابوالحسن اشعری در کتاب «الابانه» خود و در باب حقیقت آیه «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»(طه، 5) معتقد است که خداوند بر عرش ایستاده به همان وجهی که خود گفته و بر عرش استقرار یافته به همان معنایی که خود اراده نموده است(اشعری، بی‌تا، 105). وی با قرار دادن عبارت «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّب وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه‌»(فاطر، 10) و نیز «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْه‌» (سجده، 5) در کنار آیه فوق، بر عرش بودن خداوند و فوقیت او نسبت به مخلوقات را نتیجه می‌گیرد (اشعری، بی‌تا، 13). او با این بیان که آسمان غیر از زمین است و استوای خداوند در آسمان نمی‌تواند همزمان به معنای حضور او بر زمین باشد؛ اینگونه نتیجه می‌گیرد که خداوند در آسمان و بر عرش خود استواء دارد (اشعری، همان، 30). با این بیان وی مکان‌مندی را برای خداوند پذیرفته است؛ هر چند در این بحث به تمایز خدا و مخلوقات قائل بوده و معتقد است اگر خدا و خلق او در مکان‌دار بودن شبیه باشند، همچنان مرز آنان از میان نرفته است(اشعری، 1995، 62). در حقیقت ابوالحسن اشعری با ترجیح عقیده نقل‌گرایان، مفهوم ظاهری آیه را پذیرفته و بر استقرار و نشستن خداوند بر عرش باورمند گشته است. به مرور زمان عقل‌گرایی در آثار و دیدگاه‌های اشاعره رو به فزونی نهاد و متکلمان این فرقه در دوره‌های بعد کوشیدند با ارائه مجموعه‌ای پذیرفتنی از معارف و عقاید، زمینه را برای رویکرد بیشتر اشعریان به مباحث عقلی فراهم نمایند. دانشمندانی همچون باقلانی، جوینی و غزالی در این راه تلاش فراوانی نمودند. آنان با ترجیح عقل بر نقل، تصریح داشتند که اگر نص بیانگر محال عقلی باشد باید به تأویل آن پرداخت، چرا که عقل اصل بوده و بر نقل که فرع است؛ مقدم شمرده می‌شود(خلیل الجر، بی‌تا، 542). فخرالدین رازی از جمله اندیشمندانی است که در سیر مکتب اشعری به سوی خردگرایی کوشید. وی به عنوان متکلمی متبحّر و باورمند به دیدگاه‌های اشاعره، به تبیین روشمند و منطقی مسائل اعتقادی و در عین حال همسو با اندیشه اشعری همت گمارد. از این رو در تفسیر آیات صفات منقولات را فرع قرار داد و با ارائه مستندات عقلی و تمسک به محکمات قرآنی، به تأویل این آیات پرداخت. برای نمونه در بحث «استوای خداوند بر عرش»، بر خلاف ابوالحسن اشعری، با تأویل استوا به غلبه و استیلا، مفهومی خردگرایانه از آن بیان داشته و با استناد به آیات محکمی همچون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ»(شوری، 11) و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (اخلاص، 1) و نیز استدلال‌های عقلی، برداشتی صحیح از آیه ارائه می‌نماید(رازی، 1420، 2/ 8).
بازخوانی و نقد ریشه های اشعری اندیشه اجتماعی ابن خلدون
نویسنده:
سجاد عباسیان نجف آبادی؛ استاد راهنما: داود رحیمی سجاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همانطور که می دانیم نیاز جامعه جهت آشنایی با تفکر و اندیشه های متفکران مسلمان، امری اجتناب ناپذیر است. زیرا آشنایی با این اندیشه ها زمینه تحقق علم بومی را فراهم می کند. تا چندی پیش پارادایم واقعیت اجتماعی، پارادایم غالب فضای جامعه ایران بود و پوزیتیویسم بر اریکه علم تکیه زده و تنها راه شناخت علمی را حس و گزاره های آزمون پذیر می دانست. اکنون چندی است که سکه پوزیتیویسم از رونق افتاده، و به مدد دیدگاه های پست مدرن بحث تکثر روش ها مطرح شده است. و غیر از حس و روش های تجربی، دیگر ابزار و مواد شناخت نیز جزء معرفت علمی مطرح شده اند. در چنین فضایی علوم اسلامی بار دیگر فرصت ظهور یافته، و توجه به علم بومی متناسب با زمینه های فکری و فرهنگی هر سرزمینی مطرح شده است (هلالی و زمانی، 1387). همچنین رویکرد روش شناختی در علوم انسانی و به ویژه جامعه شناسی به خوبی نمایانگر این معناست که نفس طرح اندیشه اجتماعی مسلمانان نه تنها ممکن، بلکه ضروری است. و باید در چارچوب پاسخگویی به مسائل و بر اساس اصول و دیدگاه های فکری ناشی از اندیشه اسلامی و تجربه متفکران مسلمان در بررسی مسائل اجتماعی در گذر زمان با این مسائل روبرو شد. و راه حل هایی در چارچوب ضوابط و معیارهای اسلامی برای آن پیدا کرد (آزاد ارمکی، 1389: 32). تفکر اجتماعی در طول حیات انسان به صورت های گوناگون وجود داشته و در هر دوره ای به نامی خوانده شده و به رنگی درآمده است. گاهی علم سیاست، و زمانی علم الاجتماع و یا فلسفه اجتماعی و یا فیزیک اجتماعی و امروزه جامعه شناسی نامیده شده است. ولی در هر حال علمای این علم به دنبال شناخت حیات اجتماعی بشر بوده اند (آزاد ارمکی، 1389: 9). شکل گیری هر نظریه اجتماعی که حاصل اندیشه اجتماعی بشر است، وابسته به یک سری عوامل معرفتی و غیر معرفتی می باشد. که برای فهم بهتر عوامل معرفتی باید به عوامل غیر معرفتی مانند شرایط تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توجه جدی نمود. در واقع هر نظریه بازنمایی بستر های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی عصر خویش است. و ما نمی توانیم بدون در نظر گرفتن این زمینه ها، درباره نظریه ها صحبت کنیم. نکته ای که در این جا دارای اهمیت است، این می باشد که هرکدام از این نظریات متناسب با زیست بوم خود طراحی شده اند. بنابراین همه آن ها خاصیت جهانشمولی ندارند. برای مثال نظریات گئورگ زیمل برای پاسخگویی به چالش ها و سوالات جامعه برلین است، نه تهران و تبریز و اصفهان. از نظر لیوئیس کوزر ارزیابی درست یک اندیشه بدون فهم زمینه اجتماعی آن، اگرنه امکان ناپذیر، دست کم، غالبا دشوار است (کوزر، 1400: 15). ما به این دلیل چنین نظریاتی را می خوانیم که یا می خواهیم آن ها را بر اساس جامعه خودمان بومی کنیم، یا یک نظریه جدیدی تولید کنیم، و یا اینکه سعی در نقد و بررسی آنها داریم. یکی از متفکران مسلمان که دارای اندیشه اجتماعی است. و برای فهم بهتر نظریات او باید به همین عوامل معرفتی و غیر معرفتی اندیشه اش توجه نمود، عبدالرحمن بن خلدون حضرمی است. وی که متولد رمضان 732 هجری قمری در تونس می باشد، دارای نظریات مهمی در حوزه تاریخ و علوم اجتماعی است. ابن خلدون یک متفکر اشعری مسلک است و بسیاری از نظریه هایش ریشه در این مکتب کلامی دارد. اشعری یک مکتب کلامی اهل سنت است که در برابر معتزله تاسیس گردید. موسس این مکتب ابوالحسن اشعری می باشد. کلام اشعری سعی داشت حالت تعادلی میان نقل گرایی اهل حدیث و عقل گرایی معتزله ایجاد کند. موضوع خدا و مسئله صفات الهی، مسئله عقل و وحی و ملاک حسن و قبح، مسئله حادث یا قدیم بودن قرآن، مسئله رویت خداوند، مسئله جبر و اختیار و مسئله علیت از مباحث مهم کلام اشعری هستند (تسلیمی تهرانی و پارسانیا، 1399). هدف این پژوهش نمایان کردن ریشه های مکتب کلامی اشعری در نظریه پردازی های اجتماعی ابن خلدون، و نقد و بررسی آن ها از منظر مکتب تشیع می باشد. تا نشان دهیم که هر مکتب کلامی نوع خاصی از امتداد اجتماعی را با خود به همراه دارد، و بنابراین نظریات اجتماعی ابن خلدون به دلیل داشتن ریشه های اشعری ناتوان در حل مسائل اجتماعی جامعه شیعی ایران هستند. در نهایت طبق آنچه که بیان گردید ما می خواهیم در این پژوهش به این سوال پاسخ بدهیم که ریشه های اشعری اندیشه اجتماعی ابن خلدون چیست؟ و چه نقد هایی بر آن ها وارد است؟
تحلیل روایات تفسیری مهدویت در تفسیر «البرهان فی تفسیر القرآن»
نویسنده:
ناصر حسین؛ استاد راهنما: محمدرضا حقیقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
روش های مختلف تفاسیر قرآن به‌عنوان یک ابزار کلیدی در فهم بهتر معانی و مفاهیم قرآن کریم، به بررسی و تحلیل رویکردهای مختلف تفسیری و تأثیرات آن‌ها بر نگرش‌های دینی و اجتماعی می‌پردازد تفسیر «البرهان» اثر ارزشمند علامه سید هاشم بحرانی، یکی از منابع غنی در این زمینه است که با رویکرد اخباری گری سعی در جمع آوری روایات تفسیری در ذیل آیات نموده است. پژوهش حاضر، با روش کتابخانه ای(تحلیلی_توصیفی)، به کاوش در روایات مرتبط با مباحث اساسی مهدویت در تفسیرالبرهان می‌پردازد هدف این نوشتار، تبیین مسائل اساسی مهدویت از جمله وضعیت جبهه ی حق و باطل در آستانه ی ظهور، شاخصه های حکومت مهدوی، آموزه های اخلاقی تربیتی مهدویت و شبهات مهدویت، با استفاده از نظرات مفسران مختلف تحلیل و بررسی گردد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد: 1.اکثر روایات مهدویت در تفسیر البرهان هم‌راستا با آیات مربوطه هستند و می‌توانند به‌عنوان تفسیر یا مصداقی از آیات در نظر گرفته شوند. 2.بر اساس روایات البرهان، تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، در صورت وجود زمینه، ضروری و انکارناپذیر است و روایات منع قیام به شرایط خاص زمان صدور مربوط می‌شود. 3.تحلیل روایات تفسیری مبین شاخصه‌های حکومت مهدوی نشان می‌دهد که علاوه بر آیاتی که به‌طور خاص بر حکومت جهانی حضرت مهدی منطبق می‌گردند، دیگر آیات نیز به‌عنوان مصداقی از آیات مربوط به حکومت مهدوی پذیرفته می‌شوند. 4.در پاسخ به شبهات مهدویت، روایات تفسیر البرهان به‌طور واضح به این شبهات پاسخ داده‌اند و نظرات مفسران نیز در این زمینه همسو با تفسیر البرهان می‌باشد. این یافته‌ها می‌توانند به‌عنوان راهنمایی برای افرادی که اطلاعات دقیقی از مهدویت ندارند و همچنین به‌عنوان راه نجات برای کسانی که در اعتقادات مهدوی خود دچار سردرگمی و شبهات شده‌اند، عمل کنند.
بررسی دیدگاه مفسران در مورد ظلم منسوب به سه پیامبر بزرگ خداوند در قرآن حضرت آدم (ع) و حضرت موسی (ع) و حضرت یونس (ع)
نویسنده:
فائزه ذاکری امین؛ استاد راهنما: الهه هادیان رسنانی؛ استاد مشاور: حسن اصغر پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آنجا که به طور تقریبی همه ی ما مسلمانان بر عصمت پیامبران معتقدیم و مسئله ی عصمت داشتن پیامبران را یکی از اصول پیام آوران خداوند می دانیم که به دور از گناه و معصیت پیامبران مسئله ایست که خداوند در وجود آنها قرار داده است،اما موضوعاتی که در قرآن کریم در رابطه با نحوه ی عملکرد و زندگی پیامبران خداوند وجود دارد ،اختلافاتی را در ذهن انسان درباره ی عصمت ایشان به ارمغان می آورد که آدمی را به تحقیق و پژوهش فرا می خواند تا بتواند ادله ای در جهت عصمت پیامبران در ذهن بشریت بیش از پیش ثبت نماید. در میان این آیات،آیاتی وجود داردکه واژه ی "ظلم" و غفران آن را درباره ی سه پیامبر بزرگ خداوند یعنی حضرت آدم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام و حضرت یونس علیه السلام مطرح می کند که دشواری و پیچیدگی بسیاری در رفع تشابه برای مفسران قرآن ایجاد کرده است و به نظر می رسد بسیاری از مفسران و مترجمان قرآن کریم، از عهده ی تفسیر و ترجمه صحیح این آیات بر نیامده اند و نتیجه ی مطلوبی برای اثبات عصمت این سه پیامبر بزرگوار به دست نیامده است. در این پژوهش سعی داریم تا با بررسی تفاسیر و ترجمه های گوناگونی که در راستای این موضوع موردنظر در رابطه با سه پیامبر بزرگ خداوند مطرح است، به دقیق ترین تفسیر و ترجمه که معنا و مفهوم دقیق را همراه با حفظ مقام و منزلت سه پیامبر بزرگ الهی است، دست یابیم تا چالش ها و نقدهای تفاسیر و ترجمه ها را براساس تفسیر درست این آیات واکاوی کنیم و به نتیجه قطعی درباره ی عصمت این سه پیامبر بزرگ خدا برسیم.برای پژوهش مورد نظر از جریانات تفسیری نظیر تفاسیر اهل حدیث مانند:(ابن ابی حاتم،تفسیر القرآن العظیم،تفسیر مأثور اهل سنت، قرن چهارم،سال نشر:1419ق)،(تفسیر فی ظلال القرآن سیدقطب(ترجمه فارسی)،تفسیر اجتماعی قرآن قرن چهاردهم،سال نشر1387ش)تفاسیر اشاعره مانند: (تفسیر القرآن العظیم "تفسیر ابن کثیر" تفسیر قرآن با قرآن)،(الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن"تفسیر ثعالبی" تالیف ابو زید عبدالرحمن)تفاسیر معتزله مانند(الکشاف اثر محمود بن عمر زمخشری،تفسیر ادبی قرآن)و تفاسیر کلامی شیعه امامیه مانند:( مجمع البیان فی تفسیر القرآن اثر فضل بن حسن طبرسی(م548ق) ،(الکاشف اثر محمد جواد مغنیه "م1400ق")و(مکارم شیرازی،ناصر و همکاران،تفسیر نمونه،تفسیر اجتهادی و اجتماعی جامع،قرن پانزدهم ،سال نشر:1380ش) و....مورد استفاده قرار می گیرد و برای کامیابی در این پژوهش با بررسی واژگان قرآنی و تفاسیر مربوط به موضوع مورد نظرهمراه با استخراج معانی آن و مفهوم اصلی لغت، تفاسیر گوناگون دیگر را بررسی می نماییم.
بررسی کیفیت تأثیرپذیری مولوی از امام علی ع در باب آسیب های فهم دین
نویسنده:
ساناز رسولی؛ استاد راهنما: عابدین درویش پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده مولوی به عنوان یکی از بزرگ ترین عارفان و شاعران ادب فارسی در آثار خود به ویژه مثنوی معنوی از مفاهیم عمیق دینی و عرفانی بهره برده است. بررسی تاثیرپذیری او از سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه و دیگر منابع حدیثی به ویژه موضوع آسیب های فهم دین نشان می دهد که مولوی بسیاری از اندیشه های خود را با الهام از کلام امام علی علیه السلام شکل داده است. این پژوهش به روش توصیفی_ تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه های مولوی و امام علی در زمینه هایی مانند ظاهرگرایی دینی، تعصبات مذهبی، جهل و سوء برداشت از مفاهیم دینی می پردازد. مولوی در مثنوی معنوی و دیگر آثار خود از مضامین عمیق دینی و عرفانی بهره برده که در بسیاری از موارد همسو با آموزه های امام علی (ع) در نهج البلاغه و روایات است این پژوهش به روش تطبیقی _تحلیلی وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه های این دو اندیشمند را در نقد آسیبهای فهم دین بررسی می کند. نقاط اشتراک 1_ نقد ظاهرگرایی دینی : هر دو با اشاره به خطر تفسیر سطحی از شریعت بر ضرورت توجه به باطن و حقیقت دین تاکید دارند. امام علی درخطبه های متعدد از تحریف حقایق به تأویل سخن می گوید و مولوی نیز در ابیات مختلف ظاهر بینان را به (خران کتاب بار) تشبیه می کند. 2 _توجه به اخلاق و سیرت درونی : امام علی تقوا و تهذیب نفس را اساس دینداری می دانند و مولوی نیز در داستان های خود ریا و عبادت بی حقیقت را نکوهش می کند. 3_ پرهیز از تعصبات کورکورانه: هر دو تعصب بی دانش و جمود فکری را مانع درک حقیقت دین معرفی می کنند. نقاط افتراق 1_ شیوه بیان : امام علی با بیانی صریح و خطابی به نقد آسیب ها می پردازند، در حالی که مولوی با زبان تمثیل و داستان های رمزآلود همان مضامین را منتقل می کند. 2_تاکید بر عرفان و محبت: مولوی بیش از امام علی (ع) بر عشق به عنوان محور فهم دین تاکید دارد در حالی که نگاه امام علی بیشتر مبتنی بر عقلانیت و عدالت است. 3_زمینه تاریخی : کلام امام علی در بستر چالش های سیاسی اجتماعی صدر اسلام شکل گرفته اما دغدغه مولوی بیش تر پاسخ به شبهات عرفانی و فلسفه عصر خود است این پژوهش نشان می دهد که مولوی با الهام از مفاهیم بنیادین کلام امام علی به بازخوانی آسیب های فهم دین در قالب ادبیات عرفانی پرداخته اما در برخی مؤلفه ها رویکردی متفاوت با ایشان دارد. نتایج نشان می دهد که مولوی با بهره گیری از مضامین بلند امام علی (ع) به نقد برداشت های سطحی از دین پرداخته و بر ضرورت ژرف اندیشی و عرفان حقیقی در فهم آموزه های دینی تاکید کرده است. کلیدواژه ها :مولوی _ امام علی_ فهم دین_ آسیب های دین شناسی _نهج البلاغه_ عرفان اسلامی
  • تعداد رکورد ها : 335442