جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 123
طرح و نقد رویکردهای عرفان ستیز و عرفان گریز معاصر (نقد آراء دشتی، کسروی...)
نویسنده:
شکوفه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تعریفی از عرفان (‌با توجه به اینکه جامع و مانع نیست‌) می توان گفت‌، عرفان جریانی است معرفت بخش که شامل تجربه‌هایی شهودی‌، همراه با کشف و اشراق است‌. این امر ادراکات و دریافت‌هایی را برای عارف در پی دارد که می توان آن را معرفت عرفانی نامید‌. معرفتی که مسیری متفاوت از علم را -که بیشتر با برهان و استدلال سرو کار دارد - طی می کند‌. بیان اینگونه تجربیات و دریافت‌ها و معارف عرفانی نیز از طریق زبانی غیر مستقیم (‌استعاری‌، رمزی‌، تمثیلی‌)‌، اشاری و روایی که از ویژگی‌هایزبان عرفانی است‌،صورت می گیرد‌.این جریان مانند هر جریان فکری دیگری‌، طرفداران و مخالفانی پیدا می کند که هرگونه افراط و تفریط از هردو سو‌، خواسته یا ناخواسته‌، می تواند آن را به بیراهه بکشاند‌. مخالفت و ستیز با عرفان و تصوف در دوران گذشته از جانب قدما (فقها‌، متکلمین و فلاسفه) همواره وجود داشته است و هریک به سهم خود و از دیدگاه فکری خود به مخالفت یا نقد آن پرداخته‌اند. در دوران معاصر و پس از مشروطه نیز با نقد‌ها یی روبه رو می شویم که با برداشتی اجتماعیاز عرفانو مخالفت با زمینه‌ها، شرایط‌، ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌، این جریان را منحصر در نحوه بودن و ماهیت آن در دورانی خاصاز لحاظ تاریخی‌، فرهنگی و... بررسی کرده‌اند، بدون اینکه اصل وجودآن را در نظر بگیرند‌. بنابر این مطابق با آن شرایط خاص تعریفی از عرفان ارائه داده‌اند که این جریان را به نوعی تقلیل گرایی می کشاند‌. علاوه بر این، عده ای بدون آگاهی از منطق و معرفت و زبان ویژه عرفانو عدم آشنایی با نقش و کارکرد آن دچار بدفهمی یا کج فهمی در بعضی از مسائل این پدیده (از جمله بخش‌هایی که با عقل‌، علم‌، تجربه و آزمایش‌، تناسب و هماهنگی ندارد) شده‌اندو عرفان و عبارات عرفانی را بی‌معنا دانسته‌اند‌.بررسی‌های این منتقدان بر پایه رویکرد‌های علمی، ماتریالیستی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و‌... می‌باشد‌. هدف از نوشتن این رساله این است تا با معرفی زبان عرفان و تصوف‌، مانند هر جریاندیگری‌، تا کنون مورد جرح و نقد‌های بسیاری قرار گرفته است‌. عده ای به ویژه طرفداران و پیروان این جریان‌، چه آنهایی که حقیقتا عارف و صوفی بوده‌اند و چه کسانی که کم و بیش با عرفان آشنایی دارند و تعالیمش رامی پسندند‌، با نوعی سرسپردگی مطلق‌، تسلیم محض آن می شوند‌. عده ای نیز به حقیقت عرفان باور دارند اما معتقدند که باید نا خالصی‌هایی را که دامن این پدیدهرا به بعضی‌اندیشه‌های نا صواب آلوده است پاک کرد‌. بسیاری دیگر با تعصب و غرض ورزی‌، تنها به این دلیل که اعتقاد شخصی به این جریانندارند آن را مشربی می دانند که با ادعای حق برای تهذیب و تزکیه انسان‌، به راه باطل رفت‌. بنابراین به یکباره‌، تمامی این جریان را آمیخته از پندار‌های نا صوابی می دانند که به مقصدی جز وادی گمراهی منتهی نمی شود‌. این رساله بر آن است تا با بررسیآثار تعدادی از نویسندگان معاصر‌، که به نقد عرفان و تصوف پرداخته‌اند‌، جنبه‌ها و دیدگاه‌های آنها را که منجر به نوعی رویکرد خاص در نقد یا رد عرفان و تصوف می شود‌، مشخص کند‌. در این رساله‌، به تفاوتی که میان نقد‌های پیشینیان با جریان‌های انتقادی معاصر وجود دارد اشاره شده است‌. همچنین با اشاره به زبان عرفان‌، منطق عرفان و سایر خصوصیاتی که ما را ملزم میکند تا به عرفان از درون سیستم فکری و ساختاری مخصوص به خودش‌، برای فهم و درک آن توجه داشته باشیم‌، به مباحثی در حین نقد آراء پرداخته شده است که از این راه معایب و کاستی‌های این نقد‌ها و بررسی‌ها آشکار می شود‌.عرفان و چارچوب فکری و فرهنگی عرفا‌، نشان دهد که بعضی از منتقدان عرفان به دلیل نا آگاهی و شناخت ناکافی از حوزه عرفان و تصوف‌، نقد‌هایی غیر روشمند داشته‌اند.
تبیین معنای زندگی در نهج البلاغه و استنتاج دلالت های تربیتی از آن
نویسنده:
فرشته معظمی گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف این پژوهش ،تبیین معنای زندگی از منظر نهج البلاغهو بر اساس آن ارائه برخی از اصول زندگی معنادار و نیز استنتاجاصول تربیتی زندگی معنادار است.رویکرد کلی محقق در این پژوهش، رویکرد تحلیلی است.اما به صورت جزئی تر برای تبیین معنای زندگی در نهج البلاغه از روش توصیفی-تحلیلی و برای استنتاج اصول زندگی و اصول تربیتی از روش استنتاج عملی بهره گرفته شده است.بر بنیاد یافته های پژوهش، درک و کشف معنای زندگی از نگاه هر کسی، متوقف بر درک نگاه او به مفاهیم خدا، مرگ و زندگی است. مطالعه نهج البلاغهدر خصوص موارد فوق به این نتیجه می انجامد که از دیدگاه امام زندگی معنادار است و مهم ترین دلیل بر اثبات این مدعا "موضوعیت داشتن زندگی" در نهج البلاغه است.به طوریکه مفهوم حیات)زندگی) یکی از مفاهیم اساسی نهج البلاغه است که پیرامون آن بیانات متعددی را حضرت بیان فرموده اند.امام معنای زندگی انسان را برگرفته از نظام متقن و احسن آفرینش می داند که فهم و باور به این نظام از طریق "اذعان به وجود خدا"،"باور به معاد"، و تأمل در "ماهیت زندگی انسان"امکان پذیر است حضرت امیر (ع) ضمن بیان ویژگی های انسان و نظام هستی و بویژه اعتقاد بههدفداری زندگی انسان و حیات اخروی زندگی را معنادار دانسته و قائل به ترادف بین هدف و معنا می باشد و معنای زندگی را زندگی هدفدار می داند و البته منظور از هدف زندگی، هدف خارجی است نه هدف خود بنیاد،یعنی هدفبخشنده و آفریننده زندگی. آگاهی انسان از این هدف و التزام به پیمودن مسیری خاص برای وصول به این هدف را معنابخش زندگیتلقی می کند و رسالت دین را آگاهاندن بشر به این هدف و چگونه پیمودن راه می داند. بر اساس این بینش مهم ترین اصول زندگی معنادار از منظر نهج البلاغه خداباوری(اتکا به خدا در زندگی)،آخرت گرایی(هدف گیری آخرت)،عدم دلبستگی به دنیاو ضرورت تلاش و کوشش در زندگی برای عمل به تکالیف الهی و حرّیّت است.در حیطه تعلیم و تربیت نیز اصل شکوفایی فطرت خداجویی،اصل اصلاح بینش،اصل تعقل و خردورزی،اصل مسولیت پذیری و اصل کرامت، استنباط می شود که با اصلاح روابط چهار گانه انسان(با خدا،خود،هستی و دیگران) سبب معناداری زندگی می شوند
عبادت در قرآن و عهدعتيق
نویسنده:
سکینه شیاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبادت تسليم و خضوع در برابر معبود همراه با اعتقاد به الوهيت اوست. در دين يهود نيز عبادت اطاعت از خداوند در تمام اوامر و بندگي ايشان است. عبادت در اسلام و يهوديت گستره اي وسيع دارد و تنها عباداتي چون نماز، روزه و ... را شامل نمي شود؛ بلکه هر کاري که انسان با نيت الهي و براي رضايت خداوند انجام دهد، عبادت است. عبادتدر قرآن و عهد عتيق از جايگاه خاصي برخوردار است و به عنوان عهد و پيمان خداوند با بندگان بيان شده است. توحيد عبادي اصلي ترين آموزه هاي پيامبران الهي و رهانيدن انسان از پرستش غير خداست. بهترين دليل بر اي عبادت خداوند در قرآن و عهد عتيق با توجه به صفات و اسماء حسناي خداوند، شايستگي ذات خداوند براي عبادت است؛ هر چند انگيزه هايي چون شکرگزاري از خداوند، ترس از عقوبت و کسب پاداش نيز مي تواند دليل بر عبادت باشد.حقيقت عبادت پرستش همراه با تواضع و خضوع، اخلاص و معرفت الهي است. نيت نيز از بخش هاي مهم عبادت است و عبادتي که با نيت الهي و اخلاص همراه نباشد، عبادت حقيقي نيست. مرحلة کمال عبادت، عبوديت و بندگي خداوند است و هدف از عبادت نيز رسيدن به مرحلة کمال و لقاء الهي است. رسيدن به مقام عبوديت و بندگي مطلق و بي چون و چراي خداوند در قرآن بسيار مورد توجه است و بهترين نوع عبادت، عبادتي است که تنها براي رضايت خداوند و با حب و عشق و دوستي خداوند انجام شود. همچنين عبادت با احکام و فضايل اخلاقي رابطة تنگاتنگي دارد. رابطة بين عبادت و احکام در اسلام در اصل نيت خلاصه مي شود. احکام عبادي براي اين که مثمر ثمر قرار گيرند، بايد با نيت خالص الهي انجام شوند. انسان هر چه در جهت رسيدن به مقام قرب الهي و کمال عبادت تلاش کند، فضايل اخلاقي نيز در او رشد کرده تا به والاترين درجة خود برسد. در عهد عتيق آموزه هاي اخلاقي، اعتقادي و احکام چنان با يکديگر آميخته شده اند که قابل تفکيک از يکديگر نيستند. اما کتاب مقدس از شرعيات و مطالب اخلاقي سرشار است و مي توان گفت عبادت با احکام و اخلاق در اين دين نيز رابطة تنگاتنگي دارد وو رعايت احکام و فضايل اخلاقي باعث کمال عبادت مي شود.البته خداوند به عبادت ما انسان ها نيازي ندارد و اين ما هستيم که به عبادت نيازمنديم و فايدة عبادت نصيب خود ما مي شود. عبادت در زندگي انسان تأثيرات زيادي دارد که در قرآن و عهد عتيق به آن اشاره شده است. البته قرآن در بيان آثار عبادت به ابعاد مادي و معنوي انسان توجه داشته؛ در حالي که در عهد عتيق بيشتر به جنبه هاي مادي توجه داشته و آثار دنيوي را بيان کرده است. موانعي همچون تکبر، حسد، هواي نفس، ريا نيز مي تواند انسان را از عبادت حقيقي باز دارد که انسان بايد سعي کند اين گونه اخلاق رذيله را از خود دور کند تا به هدف حقيقي عبادت دست يابد.
بررسی تحلیلی کرامت و عزت نفس در قرآن و روان شناسی
نویسنده:
علیرضا جابرورزنه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دیدگاه قرآن هدف از خلقت انسان کمال است که در گرو کسب کرامت است. کرامت در قرآن از کریم بودن خداوند آغاز می شود که یکی از صفات جمالیه پرورگار و دارای مصادیق مختلفی در هستی است نظیر: کرامت قرآن،فرشتگان، انبیاء و سایر انسان ها.از مبحث کرامت در روان شناسی با عنوان عزت نفس یاد گردیده که به معنای احساس ارزشمندی و سودمندی انسان نسبت به خود، که همراه ارزشیابی و ارزیابی است.روان شناسان در تبیین مفهوم عزت نفس، با قائل شدن به ارزشمندی وجودی انسان، هر آن چه را که موجب ارزش و پیشرفت و موفقیت شخص باشد، به عنوان ابزار و عامل ارتقاء عزت نفس بیان کرده، و در این راستا بیشتر به نقش عوامل محیطی و مادی در افزایش یا کاهش عزت نفس توجه نموده اند. این نگرش ایشان موجب برداشت و تلقّی خاصی از این مقوله گردیده که در پاره ای موارد با اهداف اخلاقی و کمال انسان سازگار نیست.قرآن با نگرشی خدا محور، تأیید الهی را میزان کرامت و عزت نفس انسان معرفی کرده و عامل اصلی در این راه را تقوا دانسته و نهایتا امور محیطی و مادی را تنها ابزار و وسایل کمک دهنده برای نیل به اوصاف بر می شمارد، بر این اساس نارسایی نظر روان شناسان برای نیل به کرامت و عزت نفس انسان روشن می شود.پژوهش حاضر سعی دارد، ضمن واکاوی و تبیین مفاهیم کرامت، عزت، فضل، و تقوا و بیان مصادیق واقعی آن ها از نظر قرآن، و همچنین تبیین مفهوم «عزت نفس» در حوزه روان شناسی، برای آشنایی و ایجاد راهکار های مناسب در خصوص کرامت و عزت نفس انسان؛با روش توصیفی تحلیلی، بررسی بین دو حوزه قران و روان شناسی در این خصوص انجام دهد؛ تا نقاط اشتراک و افتراق بین این دو دیدگاه به دست آید، و راهکار های مناسب و صحیح جهت ایجاد کرامت و عزت واقعی افراد بشر ارائه گردد.برخی از یافته های پژوهش حاضر عبارت است از اینکه:جهان بینی قرآن،از نوع خدا محوری است و لذا مفهوم کرامت و عزت واقعی در ارتباط با خداوند معنادار می گردد.در این جهان بینی انسان با ایمان و عمل صالح، به این مهم دست می یابد در حالی که در روان شناسی وجود انسان صرف نظر از رفتارش ارزشمند است و انسان محوری، اساس عزت نفس انسان را تشکیل می دهد.1-
بررسی تطبیقی " شخصیت" در قرآن و روانشناسی
نویسنده:
محدثه همتیان نجف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
"شخصیت" در روانشناسی عبارت است از مجموعه ای از خصوصیات خلقی-مزاجی و خلقی – رفتاری که امکان پیش بینی پاسخ های فرد به محیط را فراهم می آورد. شاکله نفس قلب صدر فواد و مرء از دیگر واژگان معادل آن در قرآن می باشد.مبحث تشکیل و رشد شخصیت در ابعاد متفاوت رشد اجتماعی شناختی اجتماعی و اخلاقی از دیگر مباحثی است که در این پایان نامه بدان پرداخته شده است. در بخش فرآیند رشد شناختی تمامی مطالب حاکی از انطباق نکات روانشناسان با آموزه های قرآنی دارد. ولی در زمینه رشد اجتماعی قرآن علاوه بر پذیرش تاثیر گذاری وراثت ومحیط –که روانشناسان بر آن تاکید دارند-عامل سوم یعنی اراده و انتخاب آگاهانه را برجسته ساخته به گونه ای که قادراست عوامل دوگانه مذکور را تحت الشعاع قرار داده و از محیطی فاسد شخصیتی سالم به بار آورد.همچنین در زمینه رشد اخلاقی عواملی نظیر توبه عبادت محبت مراقبه (مدیتیشن) و کار مورد توجه قرارگرفته است که هر یک نمادی از رشداخلاقی می باشند و تطابق آن ها به ویژه درعبادت (باتلقین) مراقبه (با مدیتیشن)به طور همزمان در دو حوزه قرآن و روانشناسی صرفا جنبه ظاهری و نه ارزشی به خود گرفته است. اما قرآن علاوه بر موارد مذکور-چنانچه از جنبه صرفا روانشناسان هخارج شوند- از عوامل موثر دیگری نظیر توبه محبت و کاردر حیطه رشد اخلاقی یاد می کند.مبحث تیپ شناسی و شخصیت که اصلی ترین مبحث موجود در پایان نامه است به بررسی انسان ها با محوریت ویژگی های بدنی رفتار های معین حالات و یا روابطی که میان رفتار و صفات بدنی آن ها موجود است در علوم پزشکی ( بر مبنای مزاج) در زیست شناسی (بر مبنای گروه خونی) در روانشناسی بر مبنای نظریه شلدون و یونگ و نوع Aو Bمی پردازد. از بررسی تطبیقی علوم مذکور با قرآن چنین بر می آید که اساس تشکیل تیپ در این علوم حالات و صفاتظاهری و رفتای شخص می باشد حال آن که قرآن مهمترین عامل تعیین تیپ شخصیتی رانگرش و بینش فرد معرفی می نماید. بدین معنا که بر اساس نگرش و بینش به دسته بندی صفات و حالات و رفتار شخصیت های سالم و ناسالم در سه تیپ مومن کافر و منافق پرداخته آن گاه عملکرد هر یک را در حوزه های صفاتی حالاتی و رفتاری مورد امعان نظر قرار می دهد.نکته مهم آن که در بررسی شخصیت های سالم و ناسالم در دو حوزه قرآنی و روانشناسی روانشناسان به انتخاب گزینشی و براساس هست ها و نیست ها به بیان الگوهای شخصیت سالم می پردازندو الگوهایی نظیر الگوی شخصیتی" انسان بالغ" آلپورت " انسان با کنش کامل" راجرز انسان بارور" فروم" خواستاران تحقق خود" مزلو " انسان از خود فرا رونده" فرانکل و" انسان این مکانی و این زمانی" پرلز را مطرح ساخته اند در حالی که قرآن شخصیت سالم و معیار تشخیص آن را ایمان و عوامل موثر بر آن نظیر: علم اعتماد به وعده های الهی عبرت پذیری همنشینی با اهل ذکر که خود در بردارنده خصائص صفاتی همچون آرامش و امنیت روانی سلامت روانیاعتماد به ارگانیسم خودصبر خودآگاهی نرمخویی و خصائص رفتاری نظیر خیرخواهی شکرگزاری اهل ذکر بودن و بخشندگی است معرفی می نماید.اما در مورد شخصیت ناسالم روانپزشکان اختلالات روانی در حیطه شخصیتی را به 14 مورد اختلالی نظیر: اختلال شخصیت پارانوئید اسکیزوئیداسکیزوتایپال نارسیستیک و امثال آن و تحت 4 طبقه عمده ساماندهی نموده اند ولی در قرآن فرآیند شکل گیری شخصیت های ناسالم پیش گفته اغلب بر اساس طرز تفکر ناشی از جهانبینی کفر یا نفاق گونه ایشان و مبتنی بر عواملی نظیرجهل غفلت تبعیت از هوای نفس فوبی یا ترس خشم تابو یا تعصب و خرافات صورت می پذیرد به نحوی که شخصیت های کافر یا منافق در ابعاد صفاتی از خصائصی نظیر کبرورزی سنگدلی حسادت بدبینی نادانی و در بعد رفتاری از ویژگی هایی نظیر: افراط در امور ناتوانی در اخذ تصمیم صحیح خودآزاری ارتکاب جرائم فسق و فجور اغواگری و فساد گری برخوردارند. در مجموع می توان گفت: در بررسی تطبیقی شخصیت از دیدگاه روانشناسی با آموزه های حقیقی قرآن روشن می شود که قرآن کریم افزون بر مطالب مطروحه در روانشناسی از جامعیتی بی بدیل درابعاد مختلف نیازهای روحی فرد اعم از نیاز های ارزشی -عبادی عاطفی اخلاقی و اجتماعی برخوردار است. افزون بر آن در تعیین معیار ارزیابی شخصیت و رشد آن و ارائه معیارهای تشخیص راهی نو پیموده و دیدگاه جدیدی پیش رو دارد.
بررسی تطبیقی سعادت در حوزه عقل نظری از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
کبری رسولیان مهلبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه اخلاقی افلاطون ریشه در اصول فلسفی وی از جمله: نظریه مُثُل، درک پذیری مُثُل، جاودانگی روح آدمی، ازلی و ابدی بودن نفس، مطلق بودن اخلاق، جنبه‏های سه‏گانه نفس و کشف زندگی خوب به وسیله عقل دارد. طبق نظر افلاطون، فضیلت شرط لازم و کافی برای سعادت است. هماهنگی و اعتدال نفس در درجه اول از اعتبار است و فضایل اخلاقی برای رسیدن به سعادت، نتیجه این اعتدال‏اند. برای کسب فضیلت‏ و وصول به سعادت، معرفت به مُثُل و نفس و اجزاء آن لازم است. افلاطون علم به مثال خیر را موجب کسب فضایل می‏داند چرا که ممکن نیست به هیچ خیر جزیی شناخت یابیم، مگر به واسطه شناخت قبلی ایده خیر یا خوبی، آن هم به گونه کلی آن، شناخت مثال خیر منطقاً ما را کمک می‏کند تا بدون خطا درباره خوبی هر چیزی قضاوت کنیم. ملّاصدرا که سعادت را وجود و درک وجود می‏داند، بنیادی‌ترین ویژگی انسان را در عقلانیت او، به خصوص عقل نظری می‌داند که خاستگاه حکمت و فرزانگی است و انسان را به جایی می‌رساند که عالمی عقلی، مشابه عالم عینی گردد. عقل نظری شامل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد است. وصول انسان به مرتبه‏ی عقل بالمستفاد با هر چه بیشتر عقلانی شدن وجود انسان، همان غایت مطلوب آفرینش انسان و نهایت حرکت جوهری وجود اوست.
اخلاق شهروندی در اسلام (با تکیه بر قرآن، نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه)
نویسنده:
محمد حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجه به پیچیدگی های توسعه جوامع و روابط انسانی،امروزه نیاز به اخلاقی که بتواند در خلوت افراد هم راهنمای آنها به سوی تعالی باشد، بیش از گذشته است.در قرن بیست ویکم با توسعه تکنولوژی ارتباطی، به اعماق تنهایی و فردیت افراد هم نفوذ شده است. بنابراین اخلاق وپایبندی به اصول اخلاقی می تواند مخاطرات این توسعه را به حداقل رساند .اصولی برای تأمین حقوق پایه و اساسی بشریدر جامعه جهانی تدوین وتحت عنوان "حقوق بشر وشهروندی" منتشر شده است ؛اماانتشار واطلاع رسانی این حقوق به خودی خود مانع ظلم وحق کشی ها نشده است،عنصر لازم انتفاع از آن؛ پایبندی همه انسانهااعم از حاکم وتحت حاکمیت به اصول اخلاقی خصوصاً اصول حقوق بشر رایج جهانی است.آگاهی به این اصول و عمل به آنها موجب پیدایش رابطه شهروندی درجامعه می شود. تکلیف ومسولیت آحاد افراد جامعه به وضوح بیان می شود.شهروندی پذیرفتن مسولیت ومسئول فعال بودن است"کلکم راعٍ ٍوکلکم مسئولٌ عن رعیته"[پیامبر اسلام(ص)].اسلام حقوق بنیادی انسان وطبیعت را به رسمیت شناخته و از طریق تعالیم شرعی و اعتقادی به پیروانش این حقوق را جاری می سازد.در مقاطع اولیه صدر اسلام از مدینه النبی تا حکومت علوی نمونه های موفقی از اجرای این قوانین متعالی ومترقی موجوداست.مستندات تدوین شده در فصل چهارم همه دلالت بر نگرش جامع اسلام به تکامل انسان وجامعه است.با تکریم ذاتی انسان و رازش دادن به میزان تقوای او(إن اکرمکم عندالله أتقیکم)یعنی کرامت اکتسابی؛قائل شدن آزادی های قانونمند برای او،دعوت به عدالت ورعایت عدالت بر او،یکسان دانستن همه انسان ها در قبال قانون و تکالیف،جایز دانستن رفاه و مالکیت برای او تا آنجا که به کسب مدارج تکامل انسانی او لطمه وارد نکند و نهایتأ تأمین امنیت لازم برای دستیابی به همه این موارد، الگوی مناسبی برای توسعه و رعایت شهروندی مسئولیت پذیر ارائه نموده است.الگویی که اسلام برای نیل به این هدف ارائه نموده مبتنی برکرامت اکتسابی انسان است.انسان اعم از حاکمیت و تحت حاکمیت باتقوی ورزی به این حقوق مبنایی دست خواهد یافت.تقوی یعنی عدالت در رفتار وگفتار،تقوی یعنی احترام به آزادی انسانها،تقوی یعنی مساوات و یکسان انگاشتن دیگران ،تقوی یعنی آبادی مزرعه دنیا برای دستیابی به آخرتی آباد(الدنیا مزرعه الآخره)و نهایتأ تقوی یعنی رضایت خالق و مرضی شدن انسان با تقوی قرب الی الله وصول به آرمان برتر.
اعتبار عقل از دیدگاه قرآن و نهج‌البلاغه
نویسنده:
ایران خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هـیچ موهبتی به اندازه‌ی عقل و نیـروی فکر در وجود انسان، ارزش حیاتی و انسانی نـدارد، نقشی که عقل در زندگی و تکامل او بر عهده دارد، قابل مقایسه با هیچ نیروی دیگری نیست. گرچه در طول تاریخ دیدگاه‌های متفاوتی از سوی مکاتب گـوناگـون درباره‌ی عقل ابراز شده، اما تـقـریباً مورد پذیرش همگان واقع شده‌است. اسلام نیز در مقایسه با سایر ادیان بیشتـرین اهمیت و ارزش را برای عقل و اندیشه قائل شده و عقل و دین را مکمل و رابطه‌ی آنها را دو سویه و هماهنگ می داند. از سوی دیگر قرآن و نهج‌البلاغه عقل و خرد انسان را به عنـوان یـکی از مـنـابـع معرفت شـناخـتـه و اهمیت و جایگاه فوق‌العاده‌ای به آن می‌دهند و همگان را به تفکر در همه‌ی آیات انفسی و آفاقی و تاریخ گذشتگان و... دعوت می‌کنند. از اینرو در قرآن و نهج البلاغه عواملی چون علـم و تقوی و... از عـوامل رشد عقل و عواملی چون هوای نفس و امثـال آن از موانع رشد آن بـه حساب آمـده‌اسـت.دین اسلام، به عنوان بارزترین و کامل‌ترین مصداق دین، نه تـنها کوچک‌ترین تـعـارض و تضادی با عقل ندارد؛ بلکه ارزش ویژه و اهمیت فوق‌العاده‌ای برای عقل و خرد آدمی قائل اسـت، چرا که از نگاه آیات و نهج البلاغه، حیات انسانی، حیات فکری اوست و مهم‌ترین وجه تمایز انسان و دیگر حیوانات این است که انسان حیـوانی است متفکر و زنـدگی بـشر بـدون تفکر و تـعـقل سـامـان نمی‌پذیرد. به همین دلیل کسانی که از این موهبت خدادادی استفاده نمی-کنند در ردیف حیوانات و گاه پایین‌تر از آنها قرار دارند. از اینرو از نگاه قرآن و نهج البلاغه عقل لازمه‌ی معرفت و شناخت و رسـیـدن به کمال و سعادت ابدی است.
نقش باور به معاد در اصلاح روابط اجتماعی بر اساس آموزه‌های نهج البلاغه
نویسنده:
شبنم نیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
باور به معاد در اصلاح و ساماندهی اخلاق و رفتار انسانها در تمامی عرصه های زندگی نقش‌آفرینی می‌کند و بدین وسیله انسان، نتایج اصلاح صحیح اعمال خود را با آباد شدن دنیا و آخرتش به دست خواهد آورد. معاد از اصول اسلام است و یک مسلمان باید به آن ایمان داشته باشد و چون مربوط به افعال انسان نیست و از اصول اعتقادی می‌باشد، تقلید در آن صحیح نیست و شخص باید صحت اعتقاد خود را به طور یقینی به دست آورد. دلایل اثبات معادشامل: برهان فطری، حب به بقا، عدل و حکمت الهی وهدفدار بودن خلقت میباشد.اعتقاد به معاد و قیامت، بعد از اعتقاد به توحید، مهم ترین مسئل? دینی و اسلامی است. ایمان به معاد و روز قیامت به اضافه ایمان به خدا ومبدا عالم وجود، حد فاصل بین الاهیان و مادیان است. ایمان به روز قیامت، بدون اینکه شخص قیامت را باور کرده باشد، فایده ندارد.باور توحیدی مستحکم، اعتقاد به قیامت و حسابرسی الهی و اعتقاد به اینکه انسان بازخورد تمام اعمالش را خواهد دید، از لوازم و عوامل باور به معاد محسوب می‌شوند. باور به معاد موجب اصلاح روابط و رفتار انسانها در زمینه‌های مختلف زندگی می‌شود.موانع شکل‌گیری باور معاد در حیطه‌های مختلف همچون:گریز از مسئولیت، باور نکردن قدرت و علم خداوند، میل به آزادی نامحدود، قدرت طلبی و مال‌دوستی ظهور پیدا می‌کند.آثار و نتایج باور معاد در زمینه‌های مختلف خود را نشان می‌دهد:امنیت اجتماعی واقتصادی را موجب می‌شود و زمینه را برای تحقق عدالت در جامعه فراهم می‌کند،اعتمادو روابط عاطفی وحس مسئولیت رامیان تک تک افراد جامعه به نحو احسنت پایه‌ریزی می‌کند و موجبات رشد و آرامش درآن جامعه فراهم می‌شود و بنیان خانواده مستحکم می‌گردد، همچنین در خانواده‌هایی که التزام عملی به اعتقادات و عبادات وجود دارد آرامش روانی، نورانیت درونی و اخلاقی، امیدواری، پیشرفت مادی و معنوی و حس وظیفه‌شناسی نسبت به دیگران بسیار بالاست.
عدالت صحابه از دیدگاه قرآن و حدیث
نویسنده:
مشکوه نظام‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق بر آن است که با مراجعه به آیات نورانی قرآن کریم و دیگر منابع معتبر اسلامی « عدالت صحابه » را مورد تحلیل و بررسی کامل قرار دهد. در ابتدا ضمن بیان روشنی از ابعاد مختلف مسأله با استناد به آیات، ضرورت این تحقیق اثبات گردیده است و برای رسیدن به هدفهای تحقیق اهدافویژه ای شامل: بررسی معنای صحابه و عدالت از نظر لغوی و اصطلاحی، بررسی عدالت صحابه از دیدگاه آیات قرآن و سپس بررسی عدالت اصحاب از دیدگاه احادیث و روایات و معرفی برخی از اصحاب پیامبر اکرم* که به تصریح آیات و روایات عادل نبوده اند طراحی گردیده است. برای رسیدن به اهداف مذکور سوالاتی به شرح زیر مطرح شده: صحابی به چه کسی می گویند؟ آیا صحابه مورد نکوهش خداوند و پیامبر* قرار گرفته اند؟ دلایل معتقدان به عدالت کل صحابه چیست؟ دلایل معتقدان به عادل نبودن برخی از اصحاب چیست؟ با توجه به ماهیت، اهداف و امکانات موجود روش تحقیق توصیفی - تحلیلی برای انجام تحقیق برگزیده شده است. پس از گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها نتایج ذیل بدست آمد: صحابی کسی است که پیامبر* را ملاقات کرده و به او ایمان آورده و با اعتقاد به اسلام از دنیا رفته است، یعنی همان کسانی که ملازمت و همراهی آن حضرت را اختیار کرده اند و بعد از پیامبر* مبلغ سیره و سنت پیامبر* بودند ولی مطلبی که باید متذکر شویم این است که صحابیان پیامبر* بنا به گزارش تاریخ نویسان و کتب رجالی بالغ بر صد هزار نفر بوده اند که همگی نتوانستند پیوسته و دائم همراه حضرت باشند و برخی فقط برای حفظ جان و موقعیت خود تظاهر به اسلام و همراهی با پیامبر* نموده اند و برخی مرتکب گناهانی از قبیل: فسق، فرار از جنگ و جهاد، نقض عهد با خدا و رسولش، افشا کردن اسرار پیامبر* و بر خورد نادرست با آن حضرت، ارتداد و نفاق و ... شده اند که همگی دال بر این است که نمی توان به همه آنها اعتماد کرد و همه را عادل دانست. ولی اهل سنت بدون توجه به موارد فوق الذکر، به عدالت کل اصحاب عقیده دارند و هر گونه تهمت و ذکر گناهی برای یکی از اصحاب را کفر و خروج از اسلام می دانند. در مقابل شیعه می گوید با این که صحابی بودن یک افتخار است اما نمی توان فضیلت عدالت را برای همه آن ها مطلق و عام در نظر گرفت. هر یک از این دو گروه به آیات و روایاتی استناد کرده تا باور خود را اثبات کنند که در طی این رساله تمامی ادله قرآنی و روایی مطرح و به دور از هر گونه غرضی مورد بررسی قرار گرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 123