جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336753
خدای شخصی و مطلق‌ از نگاه رامانوجه و ابن عربی
نویسنده:
مریم مهدوی پور؛ استاد راهنما: محمد روحانی، محمد انصاری اصل؛ استاد مشاور: محمدمهدی علیمردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مبنایی‌ترین و پیچیده‌ترین مسئله در علوم الهی نگاه ویژه آنها به خداوند است که در عرفان اسلامی و هندویی با عنوان وحدت شخصیه و وحدت وجود از آن یاد می‌شود، و گرایش اصلی تفکر در متون اوپه‌نیشد Upaniṣad و بخشی از اندیشه هندی محسوب می‌شود. البته درباره حقیقت این الوهیت یکتا، نگرش‌ها و تفاسیر گوناگونی در طول تاریخ ادیان وجود داشته و هیچگاه دیدگاه یکسانی را نسبت به خدا نمی‌توان مشاهده کرد. همین مسأله موجب گشته برخی گمان کنند که این دیدگاه عرفانی به خدا و رابطه آن با هستی، نوعی انحراف از تعالیم الهی است، و با خداباوری متشخص سازگار نبوده و به عبارت دیگر در تضاد با دیدگاه متون مقدس در مورد خداوند است. بنابر این، رساله حاضر به دنبال آن است که خلاف این سخن را نشان دهد و با تحلیل خداباوری شخصی و مطلق از نگاه دو عارف بزرگ از فرهنگ هندی و اسلامی، مدعی شود که می‌توان میان این دو تفکر الهیاتی، تلفیق ایجاد کرد. برای این امر نویسنده تلاش می‌کند دو نمونه از تلفیق خداباوری شخصی و مطلق را ارائه کرده، با مقایسه این دو، الگویی از تلفیق‌پذیری خداباوری شخصی و خداباوری مطلق را به دست دهد و نشان دهد که اینگونه نیست که عارفان وحدت وجودی، به خدای شخصی باور نداشته باشند و از آن سو نیز باور به خدای شخصی، راه اعتقاد به خدای مطلق را ببندد. 2. اکنون اعتقاد به خدای مطلق نامتشخص، در مقابل باور به خدای شخصی و الوهیت متشخص است. خدای مطلق نامتشخص، همان وجود مطلق و خدای وحدت وجودی و تنزیهی عارفان است که موجب شکل‌گیری خداباوری مطلق‌گرایانه و بنا بر پاره‌ای اقوال، پننتئیزم Panentheism (همه در خدایی در مرتبه تجلی) شده است. خدایی که در عین متعال بودن، همه هستی، تجلی اوست؛ چنانکه در برخی تعابیر عارفانه شاعران به نام عارف مسلک مانند عطار نیشابوری در منطق الطیر می‌خوانیم: «در نگر کین عالم و آن عالم اوست. نیست غیر او وگر هست آن هم اوست. جمله یک ذات است امّا متّصف. جمله یک حرف و عبارت مختلف» یا مولانا در مثنوی معنوی می‌فرماید: «گاه خورشید و گهی دریا شوی. گاه کوه قاف و گه عنقا شوی. تو نه این باشی نه آن در ذات خویش. ای فزون از وهم‌ها وز بیش بیش» بنابراین از دیدگاه این دسته از عرفای مسلمان، خداوند فارغ از هر گونه صفت و کیفیتی و فراتر از هر تعریف و توصیف و تعیّنی است. خدا در این باور، ذاتی است بسیط و مجرد و منزه از هر نسبت اضافی به جهان موجود و موجوداتش. این تبیین در عرفان اسلامی بسیار به نیرگونه برهمن Nirguṇa Brahman در دیدگاه عرفان هندو در مکتب وِدانته شباهت دارد. این باور به صراحت در اوپه‌نیشدها بیان شده است. مطابق سروده‌های اوپه‌نیشدها، هستی تجلی برهمن متعال است و می‌توان از آن به چهره کیهانی برهمن تعبیر کرد. چنانکه موندکه اوپه‌نیشد (Mundaka Upaniṣad, 2, 2, 11.) رابطه برهمن با عالم هستی را چنین توصیف می‌کند: «همانا برهمن جاویدان در پیش، همو در پشت، همان برهمن در راست و چپ است. همان برهمن به تنهایی در مافوق و مادون هر چیزی حضور دارد. عالم هستی همان برهمن است.» یا در یکی دیگر از اوپه‌نیشدها به نام گُپال تاپنی اوپه‌نیشد (Gopāl Tāpani Upaniṣad, 2, 53.) می‌خوانیم: «برهمن وجود خالص و ناب است، صورت کیهانی و نور. او در همه جا حضور دارد و دومی برای او نیست، اما از طریق بازی خلقت (مایا) در چهار سیما (صفت) متجلی می‌شود. در مقابل این دیدگاه، خداباوری شخصی قرار دارد، همان خدای متشخصی که کاملاً متمایز از جهان و این هستیِ مخلوق، تصور می‌شود. خدایی که دارای صفات و کیفیات مختلف شخصی و در مقام تشبیه است. (گفتنی است که این تشبیه، عرفانی و در مقابل تنزیه عرفانی است و نه تشبیه و تنزیه کلامی که هم در تشبیه و هم در تنزیه، اساسا در حوزه خدای شخصی قرار می‌گیرد) و در اصطلاح هندویی به تعبیری همان مقام تجلی و جنبه سگونه برهمن Saguṇa Brahman می‌باشد. این دو نوع خداباوری دوگانه، که در ظاهر متفاوت و متناقض یکدیگرند در طول تاریخ، مبنای تنش و اختلاف متکلمان و عارفان بوده است. این چالش که چگونه ممکن است عارفِ قائل به وحدت شخصیه وجود، به یک خدای شخصی و انسان‌وار با الوهیت و فراباشندگی تامّ هم باور داشته باشد و آن را پرستش کند. در مقابل هم متکلمان با مطلق‌ دانستن خدا و خدای وحدت وجودی نامتشخص نیز همین چالش را داشته‌اند، تا جایی که برخی از آنان، عرفا را به خاطر بیان چنین نظریاتی، تکفیر نیز کرده‌اند، زیرا چنین عقیده‌ای را متناقض با تعالیم الاهی و دینی می‌دانسته‌اند. آنچه به‌عنوان پیش‌فرض در این پژوهش در نظر گرفته شده این است که، عارفانی همچون ابن عربی و رامانوجه Rāmānuja که پایبند به متون مقدس خود بودند و دلبستگی دینی داشتند، نه تنها خداباوری شخصی را متناقض با مطلق‌ دانستن او نپنداشته، بلکه بر تلفیق این دو نوع‌ خداباوری تأکید نیز داشته‌اند. 3. ابن عربی که عرفانش یک الهیات عرفانی است نه یک نظام عرفانیِ مستقل از متن مقدس، معتقد است، نه تنها می‌توان این تلفیق را در آثار و نظراتش مشاهده کرد، بلکه حتی از نظر او هر عقیده‌ای که تنها یکی از این دو خداباوری را منظور دارد، ناقص است. او می‌گوید عقیده‌ای که تنها پایه در تنزیه عرفانی حق داشته باشد به این دلیل، ناقص است که ارتباط خداوند با مخلوقات را نفی می‌کند و به گونه‌ای دیگر خداوند را محدود کرده است و تشبیه کننده حق نیز به اندازه تنزیه کننده‌اش او را محدود داشته و او نیز جاهل به حق است. اگر قائل به تنزیه محض شوی او را مقید ساخته‌ای و اگر معتقد به تشبیه صرف شوی او را محدود ساخته‌ای. پس عقیده درست، جمع تنزیه و تشبیه حق و در نتیجه آن، تلفیق خداباوری شخصی با خدای مطلق‌ است. 4. طبق این نظر عبارت «تو او نیستی» به این معناست که جهانِ عرضی، متفاوت از حق است، و جمله «تو او هستی» به این معناست که او را عین امور، چه مقید و چه غیر مقید می‌بینی. بر همین اساس است که ابن عربی در فصل نُوحی، مبارزه انبیا با بت‌پرستی و دعوت بت‌پرستان به پرستش الله را به خاطر بطلان پرستش
نقد مفهوم خدا از منظر یونگ بر مبنای خداشناسی استاد مطهری
نویسنده:
محسن قانعی؛ استاد راهنما: رضا رسولی شربیانی؛ استاد مشاور: زینب شکیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «خدا» از جمله مفاهیمی است که در عصر حاضر از دیدگاه‌های متفاوتی بدان پرداخته شده است. کارل گوستاو یونگ نیز در آثار متعدد خود با زمینه روان‌شناسی از این مفهوم در بیان آرای خود با احتیاط و گاه متناقض استفاده کرده است. از نظر او خدا در جان آدمی است و تصویر خدا مجموعه پیچیده‌ای از اندیشه‌هایی است که سرشت کهن الگویی دارند و میزان معینی از انرژی به کار رفته در فرافکنی را باز می‌نمایانند. در این میان پرسش از مفهوم خدا از پرسش‌های انسان مدرن محسوب می‌شود و مانند بسیاری از بحث‌های نوپدید دیگر حاصل گذار انسان از سنت به مدرنیته است. تبیین یونگ با استفاده از مفهوم ناخودآگاه در روانکاوی و تبیین استاد مطهری با استفاده از مفهوم فطرت در فضای اندیشه اسلامی است. هدف این پژوهش بررسی و نقد چارچوب کلی نظریه یونگ بر مبنای نظریه شهید مطهری است، که به روش توصیفی تحلیلی و نقد بیرونی ایــن هـدف دنبال شده است. برخلاف نظریه یونگ، مطهری با بهره گیری از میراث قرآنی، فلسفی عرفانی و علوم و فلسفه‌های جدید، تقریر جامع‌تری از نظریه فطرت ارائه می‌دهد. با بررسی آرا و نظریات شهید مطهری می‌توان گفت که نقدهایی جدی بر نظریه کهن‌الگوی یونگ وارد می‌شود که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
خوانش شبهات نظری و عملی پیرامون مردم‌ سالاری دینی
نویسنده:
عبدالله داورزنی؛ استاد راهنما: عباسعلی رهبر؛ استاد مشاور: ابراهیم برزگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مردم‌سالاری دینی به‌عنوان یک الگوی حکمرانی در کشورهای اسلامی، به‌ویژه ایران، با چالش‌ها و شبهات نظری و عملی متعددی مواجه است. این نظام سیاسی که براساس اصول دینی و ارزش‌های مردم‌سالارانه شکل گرفته، از یک‌سو به دنبال تحقق عدالت و پاسخگویی به نیازهای عمومی است و از سوی دیگر، با انتقادات و شبهات جدی روبه‌رو می‌شود. این مفهوم که به تازگی وارد گفتمان سیاسی ایران شده است نیاز به تحلیل دقیق تر و عمیق تری دارد. تلاش هایی از این دست می تواند سرآغازی بر بازاندیشی مقوله های اصلی اندیشه سیاسی و مردم سالاری دینی در چهاچوب نظام نوین جمهوری اسلامی باشد. یکی از شبهات اصلی که در این زمینه مطرح گردیده، تعارض بین اصول دینی و آزادی‌های سیاسی است. منتقدان بر این باورند که وجود نهادهای دینی می‌تواند به محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی منجر شود و قدرت را در دستان گروه‌های خاص متمرکز کند. در پاسخ به این شبهه، مردم‌سالاری دینی تأکید می‌کنند که می‌توان اصول دینی را به‌گونه‌ای تفسیر کرد که نه تنها آزادی‌های فردی را تضمین کند، بلکه موجب تقویت مشارکت عمومی نیز شود. شبهه دیگری که مطرح می‌شود، کارآمدی مردم‌سالاری دینی در پاسخ به نیازهای اجتماعی و اقتصادی است. منتقدان معتقدند که تصمیم‌گیری‌های سیاسی تحت تأثیر ملاحظات دینی قرار می‌گیرد و این امر می‌تواند به نادیده‌گرفتن منافع عمومی منجر شود. در پاسخ، می‌توان اشاره کرد که مردم‌سالاری دینی می‌تواند با ایجاد نهادهای پاسخگو و شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها، به بهبود کارآمدی و پاسخگویی کمک کند. یکی از کارکردهای نوین و متفاوت با مردم سالاری لیبرال این است که مردم سالاری دینی تلاش می کند در دو بعد، تربیت سیاست مداران و کمال انسان ها، از حیث تزکیه نفس و تاکید بر عدالت و علم و تخصص کارگذاران اهتمام ورزد و انسان ها را در جهت رسیدن به کمال مطلوب و غایت وجودی آنان یاری دهد که این تفاوت دموکراسی و مردم سالاری در غرب و مردم سالاری دینی در ایران است. و در بُعد نظری، تضادهای فکری بین تفسیرهای مختلف از دین و سیاست نیز وجود دارد. برخی اندیشمندان معتقدند که دموکراسی و اصول دینی به‌طور ذاتی در تضاد هستند، در حالی که دیگران بر این باورند که می‌توان این دو را به‌نحوی سازگار کرد. این تضادها زمینه‌ای برای بحث‌های عمیق‌تری فراهم می‌کند که نیازمند تحلیل‌های دقیق و جامع هستند. در نهایت، پاسخ به شبهات نظری و عملی پیرامون مردم‌سالاری دینی نیازمند یک رویکرد جامع و انتقادی است. این تحقیق به بررسی چالش‌های موجود با استفاده از روش کتابخانه‌ای و روش پژوهش و روش کیفی از نوع تفسیری و تحلیل محتوا به ارائه راهکارهایی برای تقویت مردم‌سالاری دینی می‌پردازد و با تأکید بر اهمیت مشارکت عمومی و شفافیت، سعی در ارائه الگویی کارآمد و پاسخگو دارد. این پژوهش می‌تواند به درک بهتر تعامل دین و سیاست و شکل‌گیری یک نظام مردم‌سالار دینی کمک کند.
بررسی قلمرو نظریه «ترتب» با رویکردی بر نظرات امام خمینی (ره)
نویسنده:
محدثه افضلی ابدال آبادی؛ استاد راهنما: اعظم امینی؛ استاد مشاور: احمد فدوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان‌نامه پیش رو به بررسی قلمرو نظریه «ترتب» در فقه اسلامی با تأکید بر نظرات امام خمینی (ره) می‌پردازد. نظریه «ترتب» به رابطه میان احکام و شرایط خاص اشاره دارد و در تحلیل فقهی، نقش مهمی ایفا می‌کند. این تحقیق ابتدا به تعریف و تبیین نظریه «ترتب» و سپس به بررسی مصادیق آن در حوزه‌های مختلف فقهی مانند عبادات، معاملات و حقوق اجتماعی می‌پردازد. نظرات امام خمینی (ره) به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فقیهان معاصر، در این زمینه مورد تحلیل قرار گرفته و تأکید ایشان بر اهمیت شرایط در اعتبار احکام، به‌ویژه در مواردی که به اجتهاد و تحلیل فقیه نیاز است، مورد بررسی قرار می‌گیرد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که نظریه «ترتب» نه تنها به فهم عمیق‌تر احکام شرعی کمک می‌کند بلکه به ایجاد نظام‌های حقوقی منطبق با اصول اسلامی نیز یاری می‌رساند. در نهایت، این پایان‌نامه پیشنهاداتی برای پژوهش‌های آتی در این زمینه ارائه می‌دهد تا ابعاد بیشتری از نظریه «ترتب» و تأثیرات آن بر فقه اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. روش اجرایی تحقیق پیش رو: استفاده از منابع معتبر فقهی و حقوقی می‌باشد که به صورت تحلیلی، توصیفی تدوین شده است.
تحلیل و بررسی مباحث علوم قرانی در دو سوره جن و قیامت
نویسنده:
زینب انصاری اسفاد؛ استاد راهنما: مهرناز باشی زاده؛ استاد مشاور: آزاده عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
تبیین مفهوم همدلی در روایات با تاکید بر شرح کافی ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه فلاح یخدانی؛ استاد راهنما: شهاب الدین وحیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همدلی در لغت به معنای وفاق، یکدلی، همراهی، یگانگی و هماهنگی است. این واژه در زبان فارسی مترادف‌هایی مانند اتحاد، اتفاق، سازگاری، وفاق، هم‌فکری و یکرنگی دارد. معنی اصطلاحی همدلی در اصطلاح، همدلی به توانایی درک احساسات و تجربه‌های دیگران و قرار دادن خود در جایگاه آن‌ها گفته می‌شود. این مفهوم در روان‌شناسی با واژه Empathy شناخته می‌شود و به معنای تشخیص یا تجربه غیرمستقیم وضعیت هیجانی یا حالت عاطفی فرد دیگر است. همدلی در این تحقیق به معنای (Empathy) است نه به معنای (Sympathy). همدلی (Empathy) یعنی توانایی درک و تجربه‌ی احساسات فرد دیگر، به گونه‌ای که انگار خودتان آن را تجربه می‌کنید. در این حالت، شما احساسات فرد مقابل را حس می‌کنید و از نگاه او به موضوع نگاه می‌کنید. دلسوزی (Sympathy) به معنای احساس نگرانی و تأسف برای شخص دیگر است، بدون اینکه احساسات او را به طور کامل تجربه کنید. در قرآن و احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع)، همدلی با دیگران به عنوان راهی برای تقویت ارتباطات انسانی و افزایش محبت و برادری معرفی شده است. می توان مفهوم همدلی را در این متون از سه بعد شناختی، رفتاری و عاطفی مورد بررسی قرار داد. از نظر ملاصدرا، همدلی مفهومی است که به رابطه میان انسان‌ها و ظرفیت‌های درونی برای درک و فهم احساسات و افکار دیگران توجه دارد. این مفهوم در فلسفه‌ی او با حکمت متعالیه گره خورده است، چراکه فرد از طریق معرفت نفس و شناخت حقیقت هستی می‌تواند به درکی عمیق‌تر از دیگران برسد. از دیدگاه ملاصدرا، همدلی می‌تواند دو بُعد داشته باشد. همدلی به عنوان وضعیت روحی: در این حالت، همدلی یک حالت درونی و ادراکی است که ناشی از شناخت نفس و پیوند وجودی فرد با دیگران و هستی است. فرد از طریق شهود و درک حقیقت، به شناختی می‌رسد که نه فقط احساسات دیگران را فهم می‌کند، بلکه این فهم بخشی از مسیر تکامل روحی و معنوی او می‌شود. ملاصدرا با رویکردی فلسفی، همدلی را نه تنها یک فضیلت اخلاقی بلکه امری بنیادین در فهم حقیقت هستی می‌داند. اشاره‌ی او به فرایند دستیابی به غذا نمونه‌ای عالی از نگاه او به همدلی در عمل است .اینکه یک امر به‌ظاهر ساده همچون تغذیه، نتیجه‌ی یک زنجیره‌ی هماهنگی و تلاش مشترک است. از سوی دیگر، تأکید او بر همدلی شناختی در مقابل خصومت و جدال است. او همدلی را نه فقط در سطح عاطفی، بلکه به عنوان راهکاری برای درک متقابل و پرهیز از تفرقه معرفی می‌کند، که این نگاه به ویژه در بستر اجتماعی و دینی می‌تواند نقشی بسیار تأثیرگذار داشته باشد (ملاصدرا، 1366، ج3، 285). می‌توان همدلی را در اندیشه‌ی ملاصدرا به عنوان یکی از ابزارهای تعالی روحی، اجتماعی، و فلسفی در نظر گرفت (همان، ج4، 383). می‌توان روایات مرتبط با همدلی را به پنج دسته کلی تقسیم کرد: 1. روایات تبیین مفهومی همدلی: این دسته از روایات به تعریف و اهمیت همدلی در اسلام می‌پردازند. برای مثال، پیامبر اکرم (ص) فرمودند:» مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ«؛ یعنی کسی که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست. 2. روایات مربوط به زمینه‌های ایجاد همدلی: این دسته به عواملی اشاره دارند که موجب تقویت همدلی میان افراد می‌شوند. قرآن کریم نیز بر وحدت و همدلی میان مسلمانان تأکید دارد »وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا« یعنی همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید. 3. روایات مربوط به همدلی به عنوان رفتار: این دسته از روایات به مصادیق عملی همدلی اشاره دارند. مانند کمک به نیازمندان، یاری مظلومان، و حسن معاشرت. در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: »الناس صنفان: إمّا أخٌ لکَ فی الدّینِ أو نظیرٌ لکَ فی الخَلقِ«؛ یعنی مردم دو دسته‌اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش همانند تو. 4. روایات مربوط به آثار و نتایج همدلی: این دسته به تأثیرات مثبت همدلی در جامعه و فرد اشاره دارند. برای مثال، در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: »مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النَّاسَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ«؛ یعنی کسی که از مردم سپاسگزاری نکند، از خدا نیز سپاسگزاری نکرده است. 5. روایات مربوط به پرهیز از رفتارهای ضد همدلی: این دسته شامل احادیثی است که به نکوهش رفتارهایی مانند تفرقه‌افکنی، خصومت، و بی‌توجهی به نیازهای دیگران می‌پردازند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند:َ »لاتَحَاسَدُوا وَلَا تَبَاغَضُوا وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا«؛ یعنی حسادت نورزید، دشمنی نکنید، و بندگان خدا باشید و با یکدیگر برادرانه رفتار کنید. این دسته‌بندی اولیه می‌تواند به درک بهتر مفهوم همدلی در اسلام کمک کند. در این تحقیق تلاش می شود ضمن ایضاح مفهومی همدلی و گستره آن در متون دینی، با نگاهی فلسفی و عقلانی به توضیح و تبیین اقسام و پیامدهای همدلی از دیدگاه ملاصدرا بپردازیم.
تحلیل تحول آراء تفسیری شیعه ذیل آیات موهم کثرت گرایی براساس مفهوم گفتمان
نویسنده:
محدثه آقائی؛ استاد راهنما: زهرا قاسم نژاد؛ استاد مشاور: محمد مهدی آجیلیان مافوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از موضوعاتی که در تفاسیر قابل‌تأمل است فهم مفسر در عصرهای مختلف از مفاهیم و مسائلی است که به‌گونه‌ای در یک عصر مطرح می‌شود و دیدگاهی رایج می‌شود؛ بنابراین در برخی مباحث دنبال نمودن تحول فهم‌ها می‌تواند نتایجی قابل‌تأملی داشته باشد. در همین راستا کثرت‌گرایی نیز از مفاهیمی است که پس از نظریه انحصارگرایی مطرح شد و توانست در برخی از آیات که موهم کثرت‌گرایی یا انحصارگرایی است اثر خود را بر فهم آیه بگذارد. در نوشتار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و گاه تطبیقی با هدف فهم تحول آراء تفسیری شیعه ذیل آیات موهم بر کثرت‌گرایی، فهم مفسران شیعی از قرن اول تاکنون در آیات موهم کثرت‌گرایی دنبال شد و این موضوع به وضوح دیده شد که تفاسیر معاصر بیشتر به این موضوع در تبین این دست از آیات پرداخته‌اند در حالی که مفسران متقدم این مسئله در بین آن‌ها جایگاهی نداشته است. در ادامه با تکیه بر اتفاقات هر عصر و اثر آن بر فهم مفسران به تحلیل این تحول پرداخته شده است و نتایج حاصل از این گفتمان کاوی نشان می‌دهد که در دوره‌های نخست، گرایش به انحصارگرایی تحت تأثیر تثبیت هویت شیعی، رویارویی با اهل‌ سنت و اهل ذمه، تعصب‌های مذهبی و پیوند دین با قدرت سیاسی شکل گرفت. اما از قرن چهاردهم هجری به بعد، تحولات مهمی چون نهضت مشروطه، گسترش عقلانیت مدرن، بازتعریف عدالت و فطرت، ارتباط با فرهنگ جهانی، مطرح شدن حقوق بشر و رشد فلسفه تطبیقی و کلام جدید، مفسران را به‌ سمت رویکردهای شمول‌گرا و گاه کثرت‌گرا سوق داد. بدین‌سان، معنا در تفسیر قرآن، در بستر تحولات گفتمانی و تاریخی بازتولید شده است. تحول در دستگاه مفهومی مفسران شیعه، از تفسیرهای انحصارگرا به‌سوی قرائت‌‌هایی با رویکرد شمول‌گرا و کثرت‌گرا، نه‌تنها ناشی از تحول زبانی یا تفسیری، بلکه برخاسته از تحولات گفتمانی کلان در حوزه دین‌پژوهی، نسبت دین و عقل، و ساختارهای قدرت معرفتی در جوامع اسلامی است. بر این اساس، می‌توان گفت که معنا و فهم آیات قرآن در تعامل مستمر با شرایط تاریخی، ذهنیت مفسر و گفتمان مسلط عصر شکل می‌گیرد.
ارزیابی دیدگاه جیمز دار مستتر در نفی اندیشه قرآنی مهدویت
نویسنده:
مصیب کامکار؛ استاد راهنما: محمد اکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مکتب تشیع از جایگاه والایی برخوردار بوده که یکی از آموزه‌های مهم دین اسلام به‌طور ویژه در مطالعات اخیر خاورشناسان نیز مورد توجه قرار گرفته، باور به مهدویت و ظهور منجی در آخرالزمان می‌باشد. جیمز دارمستتر از معدود مستشرقانی است که علاوه بر دیدگاه‌های منحصر به‌ فردش در زمینه‌ی مهدویت، در این زمینه کتاب نیز نگاشته است. اگرچه اندیشمندان معاصر تا حدودی به بررسی و نقد دیدگاه‌های برخی از خاورشناسان در زمینه‌ی مهدویت پرداخته‌اند، اما این نوشتار، با بهره‌گیری از روش توصیفی- تحلیلی و به‌صورت متمرکز، دیدگاه‌های جیمز دارمستتر را پیرامون مهدویت به چالش کشیده و به نقد آنها پرداخته است. از بررسی دیدگاه‌های دارمستتر برمی‌آید که میزان دسترسی او به منابع اصیل اسلامی همچون قرآن کریم و حدیث، در نظریه‌پردازی او در زمینه‌ی مهدویت تأثیر زیادی گذاشته و سبب شده تا نتواند تصویر درستی از مهدویت ارائه کند. او عقیده‌ی مهدویت را چیزی بیش از یک داستان خیالی و توهمی که برخاسته از داستان‌های اساطیری ایرانیان باستان است، ندانسته و آن را ابزاری در دست حیله‌گران برای رسیدن به قدرت معرفی کرده است؛ در صورتی که طبق تصریح قرآن کریم و روایات معصومان, و همچنین منقولات تاریخی، حضرت مهدی, از نسل پیامبر اکرم, بوده و در آخرالزمان ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
آموزه های تربیتی قصص انبیاء در سوره مبارکه هود با تأکید بر دیدگاه تفاسیر «الکاشف» و «فی ظلال القرآن»
نویسنده:
محبوبه مستعلی زاده؛ استاد راهنما: علی محمد میرجلیلی؛ استاد مشاور: محمد مهدی خیبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اهداف دین اسلام به عنوان کاملترین، بالاترین و جامع‌ترین دین، هدایت و تزکیه و تربیت انسان و رساندن او به مقام والای انسانی (تقرب به درگاه الهی) است و قرآن کریم تربیت از نظر لغوی مصدر باب تفعیل از ریشه «ربی» و به معنای از قوه به فعل رساندن، رسیدگی وپرورش دادن و در شرایط رشد قرار دادن است و از نظر اصطلاح علوم تربیتی به معنای فراهم کردن زمینه برای از قوه به فعل رساندن افراد است و در واقع هنر تغییر رفتار انسان است. به عبارتی، تربیت برانگیختن استعدادها و قوای گوناگون و پرورش انسان است که طبعاً با تلاش و دلسوزی همراه با صبر و تحمل بسیار همراه است. کامل‌ترین کتاب تربیتی و اخلاقی است که در آن اهداف و روش‌های تربیتی در ابعاد فردی و اجتماعی بیان شده است. هدف انبیاء الهی از تربیت، رشد فضایل و دوری از رذایل در جامعه بشری و رساندن انسان‌ها به معرفت و خداشناسی کامل بوده و به تعبیر قرآن، انبیاء مأمور به تعلیم و تربیت انسان‌ بوده‌اند: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِکَ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یزَکِّیهِم‌» (بقره/ 129) و برای تربیت و رشد و تعالی بشر از جان و آبروی خود مایه گذاشتند و در این راه از هیچ تلاشی مضایقه نکردند. تربیت از مهمترین وظایف انسان‌ها نسبت به خود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیکُمْ أَنْفُسَکُم‌» (مائده/ 105): «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید.» و اطرافیان است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَه» (تحریم/ 7): «ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید. قرآن کریم در سوره‌های مختلف از پیامبران الهی و تلاش آنان در راه تربیت افراد جامعه سخن به میان آورده است که از جمله آنها، سوره مبارکه هود است. در این سوره از آیات 71 تا آخر سوره از پیامبرانی چون حضرت نوح(ع)، حضرت هود(ع)، حضرت صالح(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت لوط(ع)، حضرت شعیب(ع)، حضرت موسی(ع) و پیامبر اکرم (ص) و تلاش آنان در راه تربیت قوم خود سخن به میان آمده است. با توجه به آنکه انبیای الهی الگوی بشر هستند و تنها برای قوم و قبیله خود الگو نبوده‌اند، بلکه برای همه امت‌‌ها و برای همه زمان‌ها می‌توانند الگوی مناسب باشند، این پژوهش تلاش دارد تا با مطالعه و تدبر در آیات سوره مبارکه هود و با استفاده از تفسیر «الکاشف» به عنوان یکی از تفاسیر مهم تربیتی شیعه و تفسیر «فی ظلال القرآن» به عنوان یکی از تفاسیر مهم تربیتی اهل سنت، آموزه های تربیتی مطرح در قصص انبیاء در سوره هود (شامل اصول و روش های تربیتی) را به بحث بگذارد. به عبارتی، ضمن تبیین اصول تربیت از دیدگاه انبیای الهی، روش‌های تربیتی پیامبران و مراحل آن را مورد بحث قرار دهد. قابل ذکر است که انتخاب این دو تفسیر از آن جهت است که هر دو از کتب تفسیری تربیتی شیعه و اهل تسنن است که آیات نورانی قرآن را با تکیه بر ابعاد تربیتی آنها شرح داده‌اند. تفسیر الکاشف از جمله تفاسیر تحلیلی و اجتهادی در مکتب شیعه محسوب می‌شود. نویسنده در این تفسیر، سعی کرده قرآن را با زبان روز و برای نیازهای فکری، اجتماعی و تربیتی مردم معاصر تبیین کند و از تفسیر به رأی پرهیز کرده و کوشیده با استناد به روایات معتبر شیعی و با بهره‌گیری از عقل و اجتهاد، به تبیین مفاهیم قرآنی بپردازد و با نگاهی روزآمد، به مسائل دینی، اخلاقی، تربیتی و اجتماعی بشر معاصر می‌پردازد. این تفسیر از جایگاه مهمی در میان تفاسیر معاصر شیعه برخوردار است. تفسیر "فی ظلال القرآن" اثر سید قطب نیز از تأثیرگذارترین تفاسیر تربیتی و اجتماعی اهل سنت است که نگاهی عمیق به مفاهیم اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی قرآن دارد و با نثری ادبی و عاطفی، برای تربیت اسلامی در عصر معاصر نوشته شده است. قابل ذکر است که در این نوشتار به تشابه و تفاوت دیدگاه این دو مفسر نیز پرداخته خواهد شد. میان دو تفسیر «الکاشف» و «فی ظلال القرآن» در تبیین آموزه‌های تربیتی قصص انبیاء اشتراک‌هایی مانند تأکید بر ایمان، مقاومت و دعوت الهی وجود دارد؛ اما تفاوت‌هایی در نوع تأکید بر مسائل سیاسی و اجتماعی دیده می‌شود. هر دو تفسیر از قصص انبیاء برای تبیین الگوهای تربیتی پیامبران بهره می‌گیرند، ولی دیدگاه مغنیه بیشتر بر تربیت فردی و اخلاق اجتماعی و دیدگاه سید قطب بیشتر بر تربیت حماسی و مبارزه با طاغوت متمرکز است. در تبیین شخصیت پیامبران، مفسر «الکاشف» بیشتر به ویژگی‌های اخلاقی و معرفتی آنان می‌پردازد، درحالی‌که نویسنده «فی ظلال»، بر پیامبران به‌عنوان رهبران انقلابی تأکید دارد.
قاعده حرمت تنفیر از دین از منظر فقهاء با تأکید بر آرای امام خمینی
نویسنده:
عبدالله نوبری؛ استاد راهنما: زهره خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
  • تعداد رکورد ها : 336753