جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336753
تحلیل رویکرد مادی‌گرایانه علمی به مفاهیم غیبی قرآن در ایران معاصر
نویسنده:
فیروز اصلانی؛ استاد راهنما: محمد مرادی؛ استاد مشاور: احمد کریمی، ضیاء الدین علیا نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تجربه‌گرایی در دوران معاصر، موجب رشد رویکرد مادی در عرصه‌های مختلف، از جمله تفسیر قرآن گردیده است. برخی قرآن‌پژوهان معاصر ایران با اثرپذیری از رویکرد مادی‌گرایانه علمی به تحلیل مفاهیم غیبی قرآن پرداخته‌اند. از آن جایی که مفاهیم غیبی از مفاهیم بنیادین قرآن به شمار می‌آیند و تحلیل نادرست این‌گونه مفاهیم، زمینه انحراف در عقاید را فراهم می‌سازد، تحقیق حاضر بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی، و شیوه کتابخانه‌ای و بهره‌گیری از منابع کلامی، فلسفی، تفسیری و تاریخی، رویکرد مادی‌گرایانه علمی به مفاهیم غیبی قرآن را در ایران معاصر بررسی نماید. طبق یافته‌های تحقیق، رویکرد مادی‌گرایانه به مفاهیم غیبی قرآن ریشه در پوزیتویسم (مکتبی که گزاره‌های غیر تجربی را معتبر نمی‌داند) دارد. این رویکرد، مراحلی از پیدایش، گسترش و رکود را در ایران معاصر سپری کرده است. در دوره پیدایش، مفاهیم غیبی متعارض با علم تجربی انگاشته شده و انکار گردید، اما در دوره گسترش، جهت ایجاد سازگاری میان علم و دین، مفاهیم غیبی با امور طبیعی تطبیق داده شد. در دوره رکود نیز این روند به صورت نیمه فعال تداوم یافت. رویکرد مادی‌گرایانه به مفاهیم غیبی قرآن در مراحل سه‌گانه از جنبه‌های مختلف دارای این ویژگی‌هاست. از جنبه معرفت‌شناسانه، اصالت را به علم تجربی می‌دهد و جهان هستی و انسان را در ماده منحصر می‌کند. این رویکرد به قوانینی فراتر از قوانین طبیعی معتقد نبوده و معجزات قرآنی را به عنوان امری فراطبیعی برنمی‌تابد. این رویکرد، دارای عرصه‌های متعددی است که عبارتند از: خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، راه‌شناسی و راهنماشناسی. در هر یک از این عرصه‌ها، مفاهیم غیبی قرآن، با انکار، تطبیق یا تمثیل‌انگاری، مواجه شده‌اند. در این رویکرد، ضوابط تفسیر متن، مثل مفهوم ظاهری متن، دلالت لفظی و سیاق آیات نادیده گرفته شده‌اند.
فعل الهی و قوانین طبیعت
نویسنده:
فاطمه فامینی نژادهمدان؛ استاد راهنما: جواد اکبری تختمشلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله فعل الهی یکی از پرسش‌های اصلی در حوزه علم و دین است. این مسئله بارها از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است، بررسی مسئله فعل الهی از دیدگاهِ فلسفه علم است. در این تحقیق با مروری بر تاریخچه نظریات فعل الهی، نسبت این نظریات با علم مشخص شد. فیلسوفان و الهی‌دانانِ پیش از قرن حاضر در پرداختن به مسئله فعل الهی مجبور به انتخاب میان علم و دین بودند. زیرا در یک جهان موجبیتی جایی برای افعال خداوند مانند معجزه و استجابت دعا وجود نداشت. اعضای پروژه فعل الهی،‌ معتقدند که با ظهور علم مدرن و شکسته شدن موجبیت در برخی زمینه‌ها راهی جدید پیش روی فیلسوفان قرار گرفته تا مدلی از فعل الهی را ارائه کنند که، اولاً افعال خداوند را عینی در نظر بگیرد و ثانیاً قوانین طبیعت را نشکند. آن‌ها برای تبیین افعال خداوند به عدم تعین‌های هستی‌شناختی، یعنی عدم تعین‌هایی که به جهل ما باز نمی‌گردد بلکه خودِ موضوعِ مورد نظر، به صورت هستی‌شناسانه داری عدم تعین است، مثل مکانیک کوانتومی، روی می‌آورند. اما این دیدگاه با مسائلی مواجه است که یکی از آن‌ها مسئله بزرگنمایی است. طبق این مسئله رویدادهای کوانتومی بسیار کمی وجود دارند که بتوانند در سطح جهان ماکرو اثرگذار باشند و طبق این دیدگاه متکی بر مکانیک کوانتومی، افعال خداوند محدود می‌شوند. پس این دسته را همچنان می‌توان در میان طرفداران علم در دوراهی علم و دین دسته‌بندی کرد. هدف این پایان نامه یافتن مدلی از فعل الهی است که علاوه بر عینی در نظر گرفتن افعال خداوند و شکسته نشدن قوانین طبیعت، گستره اعمال خداوند را نیز محدود نکند. برای یافتن این نظریه دو سوالِ «قوانین طبیعت چیست؟» و «شکستن قوانین یعنی چه؟» بررسی شدند. در مورد سوال اول با بررسی نظریه‌های متداول در مورد قوانین طبیعت، دیدگاه ذات‌گرایی جدید برگزیده شد که طبق آن قوانین ضروری هستند. اما برای پاسخ به سوال دوم، ابتدا مسئله نمونه یابی مطرح شد، که طبق آن پیدا کردن مصداق یک قانون در طبیعت، معمولاً ممکن نیست زیرا بر هر جسم نیروهای متفاوتی، مانند الکترومغناطیس و گرانش، وارد می‌شود. برای بدست آوردن معادلات حرکت یک جسم که تحت تأثیر نیروهای مختلف است، از روش اویلر استفاده می‌شود، با استفاده از این روش برآیند نیروها بر جسم در راستای هر محور برابر جرم در شتاب جسم (که مشتق دوم مکان آن است) قرار می‌گیرد و در انتها یک معادله دیفرانسیل برای حرکت جسم در هر راستا به دست می‌آید که تمام نیروهای وارد بر آن بر این معادله موثرند. این روش هیچ مانعی برای اضافه شدن نیروی جدیدی به برآیند نیروها، وجود ندارد. در صورتی هم که جسم مطابق آن رفتار نکند، قانونی شکسته نشده، بلکه برآیند نیروها تغییر کرده است. بنابراین پاسخ به سوال دوم این است که قوانین شکسته نمی‌شوند. پس نیازی به محدود کردن افعال خداوند به عدم تعین‌های هستی شناختی نیست. با این حال همچنان دو مانع دیگر از سوی علم برای افعال خداوند وجود دارد؛ موجبیت‌گرایی و بستار علّی. معمولاً موجبیت‌گرایی را یک اصل برخاسته از علم تجربی به خصوص فیزیک کلاسیک می‌دانند. طبق اصلِ موجبیت‌گرایی، هر علتی لزوماً معلول خود را در پی دارد و اگر دو جهان با تاریخچه علّی یکسان داشته باشیم باید آینده آن‌ها نیز به یک شکل باشد. اما این مسئله در صورت انجام فعل الهی، نقض می‌شود و از آن‌جایی که علم می‌گوید جهان ما موجبیتی است، بنابراین فعل الهی نمی‌تواند انجام شود. اما موجبیت‌گرایی به تنهایی نمی‌تواند مانعی برای فعل الهی باشد، زیرا قوانین می‌توانند موجبیتی عمل کنند و همان طور که گفته شد با اضافه شدن یک نیروی جدید بدون شکسته شدن قوانین موجبیتی عملی خلاف روال عادی طبیعت ایجاد می‌شود. سپس برای حل مشکل بستار علّی استدلال‌های پاپینیو به نفع آن بررسی شد که دو استدلال اصلی او از طریق شواهد فیزیولوژیکی و قوانین پایستگی بود و با نقد هر دو استدلال روشن شد، که نمی‌توان آن‌ها را از علم استخراج کرد. در نهایت نتیجه‌گرفتیم که تناقض ظاهری‌ای که میان علم و فعل الهی، دیده می‌شود یک تضاد سطحی‌ست و با عمیق‌تر شدن در مسئله این دو با یکدیگر تضادی ندارند و نمی‌توان از علم برای استدلال بر ضد فعل الهی استفاده کرد.
کاربست الاهیات مقایسه‌ای در اندیشه‌ی اسلامی
نویسنده:
مصطفی رستگار؛ استاد راهنما: احمدرضا مفتاح؛ استاد مشاور: مهراب صادق‌نیا، کلاوس فون اشتوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش به‌دنبال یافتن راهی برای الاهیات‌ورزی مقایسه‌ای اسلامی در چارچوب صحت اعتقادی و عملی است. پس از تبیین ماهیت الاهیات مقایسه‌ای جدید و بررسی رویکردهای گوناگون به آن—شامل چهار رویکرد اعترافی، فرااعترافی، دوسویه‌ی اعترافی، و دوسویه‌ی فرااعترافی—فرااعترافی‌گرایی مستلزم چشم‌پوشی از پایگاه ایمانی و ناپذیرفتنی معرفی می‌شود. در مقابل، اعترافی‌گرایی نگرش غالب به الاهیات مقایسه‌ای جدید و گزینه‌ای معتبر برای الاهی‌دان مقایسه‌ای مسلمان به شمار می‌آید. پژوهش نشان می‌دهد که الاهیات مقایسه‌ای جدید، در قرائت غالبش، رشته‌ای ایمان‌محور است و با دین‌شناسی مقایسه‌ای که بر توصیف و مقایسه‌ی صِرف متمرکز است، مرزبندی روشنی دارد. براساس استقرا و بدون ادعای حصر، در رویکرد اعترافی به‌معنای عام کلمه، که دوسویه‌ی اعترافی را نیز شامل می‌شود، یادگیری بینادینی در شش قالب مختلف انجام می‌شود: تقویت، تصحیح، بازیابی، بازتفسیر، ازآنِ‌خودسازی، و بازدرست‌شماری. در این پژوهش، برای این شش نوع یادگیری، بیش از چهارده نمونه‌ی پژوهشیِ درجه اول، عمدتاً از میان کارهای الاهی‌دان‌های مقایسه‌ای مسیحی، ذکر شده است. در رویکرد اعترافی، الاهی‌دان مقایسه‌ای مسلمان، ضمن التزام کامل به دین مبدأ، علاوه بر آموختن از «نفس مقایسه»، از «طرف مقایسه» نیز بهره می‌گیرد. هیچ‌یک از حوزه‌های اندیشه‌ی اسلامی (اعم از تفسیر، کلام، فقه، حدیث، اخلاق، عرفان، تاریخ و غیره) با هیچ مانع ذاتی برای ورود به گفت‌وگوی الاهیاتی مقایسه‌ای مواجه نیست و هر پژوهشگر مسلمان می‌تواند، ناظر به هویت علمی و متناسب با تخصص و علاقه‌ی خود، عرصه‌ی مقایسه را برگزیند. پژوهش، پس از تبیین مهم‌ترین مبانی اسلامی برای ژرف‌آموزی بینادینی—شامل نگاه قرآن و حدیث و اندیشمندان مسلمان به یادگیری بینادینی، معرفت‌زایی نفس مقایسه، تراکم یا توارد ظنون، و بینامتنیت—و پس از ارائه‌ی بیش از شصت‌وهفت نمونه و پیشنهاد پژوهشیِ درجه اول در شش عرصه‌ی انتخابیِ (1) فهم قرآن، (2) فهم حدیث، (3) یادگیری‌های فقهی-تاریخی (استصحاب احکام شرایع سابقه، حقیقت شرعیه، و روش‌شناسی کنش‌گری دینی)، (4) اقتباس روش تفسیری، (5) بازتفسیر سنت خودی در چارچوب سنت‌های دیگر، و (6) یادگیری بینامذهبی، نتیجه می‌گیرد که الاهیات مقایسه‌ای می‌تواند ابزاری کارآمد برای تدقیق و تعمیق اندیشه‌ی دینی و حتی تقویت ایمان مذهبی باشد و افق‌های تازه‌ای برای بالندگی تفکر اسلامی در مواجهه با تکثر دینی بگشاید.
مقایسه هجرت نبی مکرم اسلام (ص) و حضرت موسی(ع) با توجه به قرآن و عهد عتیق
نویسنده:
مینا قبادی؛ استاد راهنما: اشرف میکائیلی؛ استاد مشاور: عظیم رضوی صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این تحقیق در پی مقایسه‌ی هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه و خروج حضرت موسی(ع) از مصر به سرزمین موعود است تا تأثیر این دو حرکت را بر روند شکل‌گیری و تداوم دین اسلام و دین یهودیت مورد بررسی قرار دهد. رویکرد این پژوهش تاریخی تحلیلی بوده و برای گردآوری داده‌ها از طریق کتابخانه‌ای بهره برده است. در پایان بر این نکته تأکید می‌شود که از لحاظ عینی، تداوم ادیان اسلام و یهودیت تا عصر کنونی مرهون«هجرت» پیامبران این دو دین است که در ابتدای امر تضمین کننده‌ی امنیّت جانی پیامبران و پیروان ایشان و در مرحله بعدی تأمین کننده‌ی آزادی عمل برای ادامه‌ی روند تکامل اجتماعی فرهنگی این دو دین ابراهیمی بوده است. از لحاظ عرفانی، هجرت در این دو دین صرفاً نقل مکان در جهان عینی نیست بلکه سلوکی روحانی به سوی فضایل اخلاقی دینی و تصفیه نفس از صفات مذموم است. به عبارتی انسان با گذر از عالم ماده توانایی درک جهان حقیقت را خواهد داشت. بدین سان هجرت قاعده‌ای بنیادین برای زمانی است که آزادی و عزت نفس انسان در محدودیت‌های بشری و طبیعی توانایی کسب تجربه‌های دینی و معنوی را دست دهد. بنابراین هجرت به مکانی امن جهت حفظ تضمین جان فرد و از سوی دیگر حفظ عزت و آزادی وی، شرط لازم برای تحقق فضایل اخلاقی و تکامل اجتماعی و باطنی فرد است.
مقایسه تحلیلی ماهیت دعا از منظر شریعتی و سروش
نویسنده:
عبدالسمیع واژی؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاه‌های دو روشنفکر تأثیرگذار معاصر، علی شریعتی و عبدالکریم سروش، درباره ماهیت، کارکرد و جایگاه دعا در نظام فکری آن‌ها می‌پردازد. دعا به‌عنوان یکی از ارکان معنوی حیات بشر، همواره در ادیان و مکاتب مختلف مورد توجه بوده است، اما در عصر حاضر، تحولاتی در نگرش به آن پدید آمده که نیازمند بازخوانی است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای، به این پرسش اصلی پاسخ می‌دهد که دیدگاه شریعتی و سروش درباره دعا چیست و چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی بین آن‌ها وجود دارد؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که شریعتی با رویکردی اجتماعی ـ سیاسی، دعا را ابزاری برای آگاهی‌بخشی و تحول فردی و جمعی می‌داند. از نگاه او، دعا باید انسان را از انفعال خارج کند و به سمت مسئولیت‌پذیری و مبارزه با ظلم سوق دهد. او دعا را تقاضای منفعلانه نمی‌داند، بلکه کنشی انقلابی معرفی می‌کند که می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات اجتماعی باشد. در مقابل، سروش با نگاهی فلسفی ـ معرفت‌شناختی، دعا را دیالوگی بین انسان و خدا تفسیر می‌کند که بیش از آن‌که در پی تغییر اراده الهی باشد، به تحول درونی دعاکننده می‌انجامد. او دعا را وسیله‌ای برای تقرب معنوی و کشف حقیقت می‌داند. هر دو متفکر، دعا را از سطح فردی فراتر برده و به آن ابعاد اجتماعی و فلسفی بخشیده‌اند، اما در تأکیدات خود متفاوت‌اند: شریعتی بر کارکرد سیاسی دعا تمرکز دارد، در حالی که سروش به تبیین عقلانی و عرفانی آن می‌پردازد. همچنین، هر دو به نقد «ابزارانگاری دعا» در جامعه متدین معاصر پرداخته و آن را عاملی برای تقلیل معنویت می‌دانند. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی ـ نظری است و با تحلیل مقایسه‌ای، گامی در جهت غنای مباحث فلسفه دین و خداشناسی برمی‌دارد. نوآوری آن در بررسی تطبیقی دو اندیشه کمتر مقایسه‌شده و تبیین تأثیرپذیری آن‌ها از سنت اسلامی و چالش‌های مدرنیته است. نتایج تحقیق می‌تواند به بازتعریف جایگاه دعا در زندگی فردی و اجتماعی معاصر کمک کند.
مبانی نظری خودباوری و آثار فردی و اجتماعی آن در قرآن کریم با رویکردی به نظریه آلبرت بندورا
نویسنده:
کبری داودی؛ استاد راهنما: سهراب مروتی؛ استاد مشاور: مجتبی محمدی انویق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
خودباوری امروزه در روانشناسی و علوم تربیتی به کار می‌رود و منظور از آن یک حالت مثبت روحی و روانی است که در نتیجه احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید می‌آید و او را آماده می‌سازد تا از طریق بهره‌گیری از لیاقت‌ها و توانمندی‌هایی که دارد به انجام وظایفی که بر عهده اوست قیام نماید و در این راه، از مشکلات و موانعی که پیش می‌آید هراسی به دل راه ندهد. از این حالت روحی در اسلامی با تعابیری چون مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و. .. یاد می‌‌شود. در واقع خودباوری، باور به استعدادها، توانایی‌ها و نیروهای نهفته فطری درونی است که با اتکاء به آن می‌توان با اهداف مورد نظر در زندگی رسید و به آن جامع عمل پوشانید و مرحله عالی خودباوری، شکوفایی همه استعدادهای بالقوه فرد است که در قرآن کریم و منابع روانشناسی (آلبرت بندورا )بر اهمیت خودباوری و اعتماد به نفس و آثار فردی و اجتماعی آن به عنوان اصلی‌ترین مؤلفه‌های نظریه شناختی اجتماعی تاکید شده است. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که خداوند توانایی‌ها واستعدادهای بالقوه را در انسان قرار داده و موفقیت فرد در گرو باور داشتن به این توانایی‌ها و تلاش برای شکوفا کردن آن‌هاست این باور خودکارآمدی فرد را افزایش داده و به او کمک می‌کند تا اهداف مناسب‌تری را برای خود تعیین کند.تقویت خودباوری فردی و اجتماعی بر اساس آموزه‌های قرآنی و نظریه بندورا می‌تواند زمینه‌ساز پیشرفت و موفقیت فردی و اجتماعی باشد. از طرف دیگر، نظریه خودکارآمدی آلبرت بندورا نیز بر نقش محوری خودباوری در موفقیت فردی و اجتماعی تأکید دارد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی جمع آوری شده است. از مباحثی که بیان شده می‌توان نتیجه گرفت که انسان از شناخت خود و خودشناسی میتواند به خدا شناسی برسد همانطور که درآیه «مَن عَرَفَ نَفسَه، فَقَد عَرَفَ ربَّه»آمده است. آیات قرآن و مطالعات روانشناسی و دیدگاه آلبرت بندورا همواره انسان را به خودباوری، اعتماد به نفس و عزت نفس فرا خوانده‌اند و همه انسان‌ها می‌توانند با مطالعه دقیق و با تدبر در آیات قرآن کریم خود را از خودباختگی و کم بینی نجات دهند و با عبرت گرفتن از کسانی که با غرور و سرکشی بی جا شکست خورده اند، عبرت بگیرند و به کرامت برسند.
روش مواجهه زمخشری با آیات مهدویت در تفسیر کشاف
نویسنده:
سمیره عبدالزهی؛ استاد راهنما: ولی اله حسومی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابو القاسم محمود بن عمر بن احمد زمخشری لقبش جارالله بود که از دانشمندان بزرگ ایرانی است.گرایش زمخشری یه مذهب معتزلی بود که این گرایش را در تفسیر الکشاف بطور آشکار بیان کرده و با مخالفان به مناظره برخاسته است.تفسیر کشاف یک تفسیر ارزشمند است که در آن زیبایی و جمال قرآن را نشان داده و در روشنگری و کشف بلاغت و سحر بیان قرآن، بی‌نظیر است. در فرهنگ اسلامی از اعتقاد به ظهور منجی با نام «مهدویت» یاد می شود.از آنجایی که اهل سنت و اهل تشیع بعنوان دو مذهب اصلی جهان اسلام در زمینه ی مهدویت اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ در این پژوهش تلاش بر این است که شیوه ی برخورد زمخشری بعنوان یک مفسر معتزلی مسلک با آیات مهدویت را در تفسیر کشاف بررسی نماییم.
خوانشی تحلیلی از تاریخ تفسیر قرآن کریم از منظر خاورشناسان در دوره میانه (مطالعه موردی تفسیر الکشاف زمخشری)
نویسنده:
لیلا مبشر؛ استاد راهنما: مهدی لطفی؛ استاد مشاور: امیر احمدنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این پژوهش درصدد است که در بخش اول پژوهش، یک خوانش تحلیلی از تاریخ تفسیر نزد مستشرقان ارائه دهد و نگاه مستشرقان به این دوره را توصیف و نقد کند. بخش دوم پژوهش، توصیف و نقد مطالعات استشراقی با تمرکز بر روی یک اثر است و تحلیل آرای آنها در مورد تفسیرکشاف زمخشری با هدف نمونه سازی برای رویکردها و تحلیل‌های آنها انجام می‌شود. مسئله پژوهش این است که مستشرقان چرا و چگونه به بررسی دوره میانه تاریخ تفسیر اسلامی پرداخته‌اند و آیا در رویکرد مسلمانان و مستشرقان به این دوره اختلافی وجود دارد یا خیر؟ اگر هست به چه شکلی است و در چه نمودهایی دیده می‌شود؟ پرواضح است که در تبیین این اختلاف رویکردها، مبانی هر یک استخراج شده و چه از جهت روش و چه از جهت محتوا به توصیف و تحلیل پرداخته می‌شود که نتیجه کار این رساله پُر کردن شکاف‌های تاریخ‌نگاری تفسیر قرآن از طریق نقد دیدگاه‌های خاورشناسان است.
مقایسه ایده حکومت دینی در عصر غیبت در اندیشه شهید محمد باقر صدر و علی صفایی حائری
نویسنده:
سعید بابائی؛ استاد راهنما: پرویز امینی؛ استاد مشاور: جواد حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با رویکردی تطبیقی به واکاوی آراء دو اندیشمند شیعه، شهید سید محمدباقر صدر و استاد علی صفائی حائری، در باب چیستی و چگونگی حکومت دینی در عصر غیبت می‌پردازد. یافته‌های تحقیق حکایت از آن دارد که این دو متفکر، با وجود اشتراک در غایت نهایی یعنی استقرار حکومت اسلامی مبتنی بر ارزش‌های دینی، در مبانی نظری، مسیر تحقق و سازوکارهای عملیاتی دارای تمایزات ساختاری هستند. شهید صدر با تکیه بر منظومه فقهی-اصولی و با محوریت نظریه «ولایت فقیه»، الگویی نهادی و ساختارمند را طرح می‌کند که در آن مشروعیت الهی از طریق نصب عام فقیه جامع‌الشرایط تأمین شده و مقبولیت مردمی تجلی می‌یابد. در مقابل، صفائی حائری با رویکردی تربیتی-انقلابی و تأکید بر «دولت آموزگار»، اولویت را به خودسازی و تحول فرهنگی-اخلاقی جامعه می‌دهد و حکومت را نه به مثابه سازه‌ای صرفاً حقوقی، بلکه به عنوان تجلی عینی بلوغ فکری و عملی امت و زمینه‌ساز حکومت معصوم می‌داند. این مطالعه با مقایسه این دو الگو در مؤلفه‌های کلیدی چون مشروعیت، غایت، ساختار، نقش مردم و جایگاه ارزش‌ها، در نهایت نشان می‌دهد که این دو دیدگاه نه تنها در تقابل نیستند، بلکه در ترسیم افق حکومت دینی می‌توانند به عنوان دو حلقه مکمل در سطوح «ساختارسازی» و «بسترسازی» تلقی گردند.
بررسی اصطلاحات عرفانی در فیه ما فیه مولانا و معارف بهاء ولد
نویسنده:
علی میرزائی؛ استاد راهنما: هادی شمیل پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بررسی اصطلاحات عرفانی در دو اثر مهم فارسی، «فیه ما فیه» مولوی و «معارف» بهاء ولد، نشان‌دهنده رویکردهای متفاوت ولی مکمل در بیان مفاهیم عرفانی است.در فیه ما فیه مولوی، عرفان به‌واسطه تمثیل‌ها و نمادهای ساده و در عین حال عمیق بیان شده است. مولوی با زبانی روان، عامیانه و بی‌تکلف، مفاهیم پیچیده عرفانی مانند طلب، رضا، فنا، شوق محبت، شکر، استغراق، اوراد، عنایت، محو و قرب را به مخاطب منتقل می‌کند. وی از تمثیل‌ها برای مصداقی کردن مفاهیم ذهنی بهره می‌گیرد و این تمثیل‌ها عمدتاً در سه حوزه خداشناسی، انسان‌شناسی و هستی‌شناسی جای می‌گیرند که بیشترین تمرکز بر انسان‌شناسی و عرفان و معرفت است. در این اثر، زبان عرفانی مولوی ساده به نظر می‌رسد اما با پیچیدگی‌های باطنی همراه است که بیانگر چالش بین تن و روح و شیوه‌های رهایی از تعلقات دنیوی است.در معارف بهاء ولد، زبان عرفانی ویژگی‌های خاصی دارد که شامل آهنگین بودن، آشنازدایی، متناقض‌نمایی، محاوره‌ای و عامیانه بودن، تاویل‌گرایی، رمز و نمادگرایی، معنویت‌گرایی و روایت‌گری است. بهاء ولد در این کتاب، تجربه‌های روحانی خود را با زبانی خاص و گاه پیچیده بیان می‌کند اما اغلب با تمثیل‌های ساده و قابل فهم، مفاهیم عرفانی را آشکار می‌سازد.به طور خلاصه، هر دو اثر با بهره‌گیری از زبان تمثیلی و استعاری، مفاهیم عرفانی را به گونه‌ای بیان کرده‌اند که هم برای اهل ذوق و هم برای مخاطبان عام قابل فهم و جذاب باشد. مولوی بیشتر بر تمثیل‌های کوتاه و مصداقی تأکید دارد، در حالی که بهاء ولد از زبان پیچیده‌تر و استعاره‌های نمادین‌تر بهره می‌برد که نشان‌دهنده تجربه‌های عرفانی عمیق و متنوع اوست. این بررسی نشان می‌دهد که اصطلاحات عرفانی در «فیه ما فیه» و «معارف بهاء ولد» هر دو نقش مهمی در انتقال مفاهیم عرفانی دارند، اما از نظر سبک و ساختار زبانی تفاوت‌هایی دارند که بازتاب‌دهنده دیدگاه‌ها و تجربیات عرفانی متفاوت این دو عارف بزرگ است.
چیستی و فرایند شکل گیری ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
یزدان محمدی؛ استاد راهنما: محمد انتظام؛ استاد مشاور: امیر دیوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیدایش هر دانشی وابسته به قواعدی در قالب گزاره‌های کلیِ مناسب آن دانش است و هر گزاره کلی نیازمندِ به کارگیری مفاهیم کلی است. ادراک مفاهیم و گزاره‌های کلی کار قوه عاقله است؛ به همین مناسبت ادراک مفاهیم کلی به «ادراک عقلی تصوری» و ادراک گزاره‌های کلی به « ادراک عقلی تصدیقی» تعبیر می‌شود. مفاهیم کلی شامل مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است و هر سه گونه مفهوم کلی می‌تواند متعلق ادراک عقلی تصوری باشد اما این پژوهش ناظر به ادراک «مفاهیم ماهوی» است. با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت بررسی چیستی ادراک مفاهیم ماهوی و ضرورت پرداختن به این پرسش روشن می‌شود که ماهیت ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) چیست و فرایند شکل‌گیری آن به چه صورت است. پژوهش حاضر تلاش می‌کند به روش عقلی-تحلیلی، با مطالعه آثار ملاصدرا و تحلیل دیدگاه‌های او، به این پرسشِ مهم درباره هستی‌شناسیِ این قسم از ادراکات پاسخ دهد. ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیشین، علم را امری وجودی و نحوه وجود امری مجرد از ماده می‌داند. او بر این باور است که ادراک عقلی (نه حاصل تجرید تام ماهیت از عوارض مادی، بلکه) نتیجه ارتقاء وجودی مدرِک و اتحاد با مرتبه عقلی مدرَک است. از نتایج دیدگاه وجودی ملاصدرا درباره علم و ادراک عقلی آن است که قابلیت صدق بر کثیرین در ادراک عقلی را با سعه وجودیِ مرتبه وجود عقلانیِ یک ماهیت نسبت به افراد شخصیِ آن تبیین می‌کند. ملاصدرا تاثیر عقل فعال در خروج نفس از قوه به فعلیتِ عقلی را ضروری می‌داند و درباره فرایند شکل‌گیری ادراک عقلی چهار تبیین ارائه می‌دهد: 1) نفس در آغاز سیر عقلانی، مُثل عقلی را از دور مشاهده می‌کند و حاصل شهود عقلی ضعیف، دریافت مفهوم کلی است. 2) در ادامـه، حرکت جوهریِ نفس منجر بـه اتحاد بـا برخی یـا همه صور عقلی در عقل فعـال می‌شود. 3) اشتداد وجودی نفس تا فناء فی‌الله پیش می‌رود و در نتیجه با ادراک «حقایق» همه اشیاء به همه «رقـایق» آنها آگاه می-شود. 4) نفس می‌تواند بـه مرتبه‌ای برسد که علاوه بر صورت‌های حسی و خیالی، صورت‌های عقلی را نیز انشاء کند. چهار تبیین مذکور با یکدیگر ناسازگار نیستند بلکه سه تبیین نخست ملاصدرا حاصل تطوّر سلوک عقلانیِ مدرِک است و تبیین چهارم در جایگاه «متمّمِ» دیدگاه ملاصدرا در ادراک حسی، خیالی و سه مرتبه ادراک عقلی عمل کند. با اینکه ملاصدرا ادراک مفاهیم ماهوی از سوی عموم انسانها را مصداق «ادراک عقلی» نمی‌داند، نمی‌توانـد برای این گونه ادراکات تبیینی ارائه دهد که آنها را از ادراکات عقلی و نیز ادراکات جزئی متمایز نماید. نقد دیگر اینکه، دیدگاه ملاصدرا در نظریه نخست، فاقد توضیح روشن برای کلیتِ ادراک عقلی است. همچنین تبیین فلسفیِ نظریه ابداع صور عقلی و نیز ابداع مطلق صور ادراکی با اشکالاتی مواجه است. از آنجا که نظریه ابداع در جایگاه متمّمِ نظریه ادراک ملاصدرا است، عدم پاسخ به این اشکالات یا برخی از آنها، اساس نظریه ادراک ملاصدرا را به چالش می‌کشد.
  • تعداد رکورد ها : 336753