جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336744
ساحت هنریِ اسلام شیعی در پرتوی تفکر مارتین هایدگر
نویسنده:
محمدرضا نیرومند؛ استاد راهنما: مجید صادقی؛ استاد مشاور: محمد جواد صافیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر هنر (هنر بزرگ) را آن اثری می‌داند که می‌تواند عالمی را برای مخاطب خودش برگشاید. در فلسفه هایدگر و نگاه هرمنوتیکی او، هستی انسان در گروی عالمی است که بر او گشوده می‌شود و او در آن واقع می‌شود. نگاه نوینی به اثر هنری که ما را از دایره زیبایی‌شناسی (Aesthetics) خارج کرده و وارد هستی‌شناسی (Ontology) می‌کند. نکته قابل تاملی که کمتر به آن پرداخته شده است، افق جدیدی است که این نگاه متمایز برای فهم دین و خصوصاً اسلام فراهم می‌کند. با نگاهی به برخی امور عبادی موجود در اسلام و علی الخصوص اسلام شیعی مانند نماز، حج، زیارت، تلاوت قرآن، آئین عزاداری و ... می‌توان آنها را نیز به نوعی برگشاینده عالمی قدسی و الهی بر روی مومنان دانست. موضوعی که دریچه‌ای نوین برای بازخوانی آنها این بار با نگاهی هنری فراهم می‌آورد. اثر حاضر در صدد بررسی این فرضیه است که آیا با توجه به تعریف هایدگر از هنر، می‌توان ساحتی هنری برای اسلام شیعی در نظر گرفت؟
بازخوانی اجماع عترت در متون اهل سنت
نویسنده:
محمد حسین پارسی مود؛ استاد راهنما: حسین صابری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
یکی از انواع اجماع که در کتب اصول فقه اهل‌سنت مورد بررسی قرار گرفته، اجماع عترت یا اهل‌بیت پیامبر, است و منظور از عترت در این موضوع حضرت علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین, است. جمهور اندیشمندان اهل‌سنت برخلاف شیعیان امامیه و زیدیه این اجماع را حجت نمی‌دانند و در اعتبار و دلالت مستندات قرآنی و روایی آن به مناقشه پرداخته‌اند. این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی، به بازخوانی مفهوم این اجماع و دیدگاه عالمان شیعه و اهل‌سنت پیرامون آن پرداخته و با جستجو در میراث علمی اهل‌سنت، مصادیق فقهی این اجماع را شناسایی کرده و آن را با فقه امامیه تطبیق می‌دهد؛ تا به هدف بازشناسی مفهوم معادل آن در ادبیات فقهی شیعه دست یابد. پس از بررسی چهارده مصداق فقهی اجماع عترت و تطبیق آن با فقه شیعه، به نظر می‌آید که عنوان اجماع عترت یا اهل‌بیت، عنوانی جدید بوده و با عناوینی چون ضروریات یا مُسَلَّمات یا اجماعیات فقه انطباق کامل ندارد. این اجماع اغلب در آن دسته از مسائل فقهی ادعا شده که وجه ممیّز و شاخصه تفکیک دو مذهب تشیع و تسنن است.
نصوص جلیه امامت از دیدگاه مذاهب کلامی
نویسنده:
احمد رجایی؛ استاد راهنما: محمدباقر مرتضوی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله امامت که از مسائل اساسی در بین مذاهب کلامی اسلامی شمرده می شود، از جهات متعدد مورد اختلاف بین آنها است. از جمله آنها مسئله منصوص و منتصب از ناحیه خداوند یا منتخب از طرف مردم بودن است، و در همین زمینه منصوص یا غیر منصوص بودن مطرح شده و مورد اختلاف است و قائلان به منصوص بودن، نصوص را به دو دسته نصوص جلی و خفی تقسیم می کنند. دراین پژوهش با موضوع «نصوص جلیه امامت از دیدگاه مذاهب کلامی اسلامی» به بررسی تطبیقی دیدگاه هشت مذهب کلامی (امامیه، زیدیه، اسماعیلیه، معتزله، اهل حدیث، اشاعره، ماتریدیه و اباضیه) درباره چیستی و وجود و عدم و کارکرد نصوص جلی در مسئله امامت می‌پردازد. اهمیت این بحث از آن‌جاست که امامت همواره کانون اصلی اختلافات کلامی و سیاسی در تاریخ اسلام بوده و تبیین جایگاه نصوص جلی در آن می‌تواند ابعاد معرفتی و تاریخی این اختلاف را روشن سازد و گامی در جهت تقریب بین مذاهب کلامی اسلامی باشد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی است؛ بدین معنا که دیدگاه‌های مکاتب مختلف گردآوری و تحلیل شده است. در ادامه، روایات و نصوص منسوب به پیامبر(ص) درباره امامت، از حیث سندی و دلالی مورد بررسی قرار گرفته و جایگاه آن‌ها در اندیشه هر یک از مکاتب نشان داده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که امامیه با تأکید بر صراحت و تاویل‌ناپذیری الفاظ، نصوص جلیه را دلیل قطعی بر نصب الهی امامان می‌دانند؛ زیدیه و اسماعیلیه با تفاوت‌هایی محدود نصوصی بر امامت برخی ائمه را می‌پذیرند؛ در حالی که معتزله، اهل حدیث، اشاعره، ماتریدیه و اباضیه اساساً اصل وجود نص بر امامت خاص را انکار کرده و امامت را نهادی عرفی و ناشی از انتخاب امت می‌شمارند. در نتیجه، می‌توان گفت که اختلاف رویکرد مکاتب اسلامی در نصوص جلیه به دو مبنای بنیادین مبتنی است: رویکرد شیعی مبتنی بر مبنای نصب الهی امام؛ و رویکرد سنی و اباضی مبتنی بر مبنای انتخاب امام از طرف امت است و هرچند آنها نص را نیز طریقی برای تعیین امام بدانند ولی منکر وجود نص اعم از جلی و خفی هستند و یا صدور آنها را منکرند و یا مدلولش را توجیه و تاویل می کنند. این تمایز، افزون بر بُعد کلامی، نقشی سرنوشت‌ساز در تاریخ سیاسی اسلام نیز ایفا کرده است.
تحول نگرش عقلی در اندیشه تفسیری فخر رازی (مطالعه موردی صفات خبری خداوند)
نویسنده:
اکرم مختاری؛ استاد راهنما: محمد رضا حاجی اسماعیلی؛ استاد مشاور: داود اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم کلامی در بین مفسران، تفسیر آیاتی از قرآن کریم است که موهم صفات انسان‌گونه برای خداوند است؛ که از آن به «صفات خبری» یاد می‌شود. فرق مختلف اسلامی در مواجهه با این دسته از آیات اختلاف نظر داشته و هر یک بر اساس مبانی کلامی خود به تفسیر آن پرداخته‌‌اند. از جمله اهل حدیث خداوند را به واسطه این آیات به دارا بودن «ید»، «عین»، «وجه» و ... متصف نموده و این امور را از جمله صفات الهی قلمداد نمودند(سبحانی، 1382، 92و 93). در مقابل معتزله با منزه دانستن خداوند از موجودات، در برخورد با این آیات به توجیه و تأویل آن پرداختند. اما اشاعره در رویارویی با دو جریان افراطی اهل حدیث و معتزله کوشیدند تا راهی میانه در پیش گیرند تا عقاید اسلامی را از لغزش‌های عقل‌گرایانه معتزله و ظاهرگرایان اهل حدیث نجات دهند. آنان از یک سو اثبات صفات خبریه را پذیرفتند و از سوی دیگر قید «بلا تشبیه» و «بلاتکییف» را بر این صفات افزودند(برنجکار،1393، 126). این فرقه بر این عقیده بودند که خداوند حقیقتاً صفات یاد شده را دارد؛ اما چگونگی این صفات بر ما پوشیده است و باید آنها را به صورت «بلا کَیف» بپذیریم(اشعری، 1397، 22 و 211؛ همان، 1427، 215-212، شهرستانی، 1402، 1/ 104-103). در حقیقت هر چند روش اشاعره در تفسیر آیات بهره‌گیری از نقل و عقل بود؛ با این وجود آنان در مقام تعارض، نقل را بر عقل مقدم داشته و به ظواهر آیات استناد می‌‌نمودند. به عنوان مثال ابوالحسن اشعری در کتاب «الابانه» خود و در باب حقیقت آیه «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»(طه، 5) معتقد است که خداوند بر عرش ایستاده به همان وجهی که خود گفته و بر عرش استقرار یافته به همان معنایی که خود اراده نموده است(اشعری، بی‌تا، 105). وی با قرار دادن عبارت «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّب وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه‌»(فاطر، 10) و نیز «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْه‌» (سجده، 5) در کنار آیه فوق، بر عرش بودن خداوند و فوقیت او نسبت به مخلوقات را نتیجه می‌گیرد (اشعری، بی‌تا، 13). او با این بیان که آسمان غیر از زمین است و استوای خداوند در آسمان نمی‌تواند همزمان به معنای حضور او بر زمین باشد؛ اینگونه نتیجه می‌گیرد که خداوند در آسمان و بر عرش خود استواء دارد (اشعری، همان، 30). با این بیان وی مکان‌مندی را برای خداوند پذیرفته است؛ هر چند در این بحث به تمایز خدا و مخلوقات قائل بوده و معتقد است اگر خدا و خلق او در مکان‌دار بودن شبیه باشند، همچنان مرز آنان از میان نرفته است(اشعری، 1995، 62). در حقیقت ابوالحسن اشعری با ترجیح عقیده نقل‌گرایان، مفهوم ظاهری آیه را پذیرفته و بر استقرار و نشستن خداوند بر عرش باورمند گشته است. به مرور زمان عقل‌گرایی در آثار و دیدگاه‌های اشاعره رو به فزونی نهاد و متکلمان این فرقه در دوره‌های بعد کوشیدند با ارائه مجموعه‌ای پذیرفتنی از معارف و عقاید، زمینه را برای رویکرد بیشتر اشعریان به مباحث عقلی فراهم نمایند. دانشمندانی همچون باقلانی، جوینی و غزالی در این راه تلاش فراوانی نمودند. آنان با ترجیح عقل بر نقل، تصریح داشتند که اگر نص بیانگر محال عقلی باشد باید به تأویل آن پرداخت، چرا که عقل اصل بوده و بر نقل که فرع است؛ مقدم شمرده می‌شود(خلیل الجر، بی‌تا، 542). فخرالدین رازی از جمله اندیشمندانی است که در سیر مکتب اشعری به سوی خردگرایی کوشید. وی به عنوان متکلمی متبحّر و باورمند به دیدگاه‌های اشاعره، به تبیین روشمند و منطقی مسائل اعتقادی و در عین حال همسو با اندیشه اشعری همت گمارد. از این رو در تفسیر آیات صفات منقولات را فرع قرار داد و با ارائه مستندات عقلی و تمسک به محکمات قرآنی، به تأویل این آیات پرداخت. برای نمونه در بحث «استوای خداوند بر عرش»، بر خلاف ابوالحسن اشعری، با تأویل استوا به غلبه و استیلا، مفهومی خردگرایانه از آن بیان داشته و با استناد به آیات محکمی همچون «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ»(شوری، 11) و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (اخلاص، 1) و نیز استدلال‌های عقلی، برداشتی صحیح از آیه ارائه می‌نماید(رازی، 1420، 2/ 8).
اقامه عزا برای امام حسین (ع) از منظر قرآن
نویسنده:
فاطمه حسینی، نیره پورحمزه خردمرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عزاداری برای سیدالشهداء (ع) یکی از بزرگ‌ترین مصادیق بزرگداشت شعائر الهی است. در حقیقت یکی از مهم‌ترین امتیازات جامعه شیعه، برخورداری از چشمه پر فیض نورانیت و معنویت عاشوراست. این چشمه جوشان از نخستین روزی که موضوع یادکرد مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش مطرح شد جریان یافت و تا امروزه همچنان جاری است و پس از این هم ادامه خواهد داشت. اما در طول تاریخ همواره کسانی بوده‌اند که علی‌رغم اینکه ادعای اسلام داشته‌اند، با اقامه عزا بر آن حضرت مخالف بوده‌ و آن را نپذیرفته‌اند. بر این اساس با توجه به این‌که قرآن به عنوان کتاب الهی، مورد پذیرش همه مسلمانان است؛ پرسش پژوهش حاضر این است که آیا قرآن برای عزاداری بر آن حضرت دلایلی بیان کرده است؟ این مقاله در صدد است با اتّخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی این آیات بپردازد. با نظری به آیات نورانی قرآن روشن می‌شود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری ندارد، بلکه موجب تثبیت قلوب، ذکر و موعظه و از مصادیق شعائر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت (علیهم السّلام) می‌باشد که در قرآن به آن‌ها سفارش شده است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 40
مطالعه تطبیقی آموزه‌ های قرآن و حدیث با«روش یادگیری وسیله‌ای» اسکینر
نویسنده:
زهرا ملکی؛ استاد راهنما: زهره اخوان مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش ایجاد انگیزه می تواند مستقیما در اراده فرد یادگیرنده، اثر بگذارد. این ایجاد انگیزه طبق آیات و روایات، همان تشویق ها و انذارهای متعدد قرآنی است که هم ناظر بر اثرات دنیوی، چه خوب و چه بد، و هم ناظر به اثرات اخروی، چه خوب و چه بد، هستند. تهدیدهای متعدد به عذابها در دنیا، و نیز مجازاتهای قیامت، نیز گشایشها و برکات دنیوی تقوی، و پاداش ها و نعمت های بهشتی همه از این قبیل هستند. می‌توان گفت که بین «نظریه یادگیری وسیله‌ای» که توسط اسکینر ارائه شده، با تنبیه‌ها و تشویق‌های قرآنی شباهت‌ها و تفاوت‌هایی وجود دارد. نظریه یادگیری وسیله‌ای بیشتر بر روی رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد، در حالی که قرآن کریم علاوه بر رفتارهای قابل مشاهده، به نیات و باورهای انسان نیز توجه می‌کند. هدف نهایی نظریه یادگیری وسیله‌ای، کنترل رفتار است، در حالی که هدف نهایی قرآن کریم، کمال انسان و تقرب او به خداوند است. هر دو بر اساس اصل تقویت و تضعیف رفتار هستند. هم در نظریه یادگیری وسیله‌ای و هم در قرآن، رفتارهایی که منجر به پیامدهای مطلوب می‌شوند، تقویت شده و رفتارهایی که منجر به پیامدهای نامطلوب می‌شوند، تضعیف می‌شوند. پژوهش حاضر در صدد است تا پس از طرح تفصیلی نظریه اسکینر، شباهت‌ها و تفاوت‌های آن را با تعالیم دینی نشان دهد تا نقطه ضعف های احتمالی این نظریه روشن گردد.
بررسی تطبیقی رابطه‌ قرآن با نیازهای انسان معاصر از منظر متفکران مسلمان و مستشرقان
نویسنده:
اسماعیل ابراهیمی؛ استاد راهنما: محمد جواد اسکندرلو؛ استاد مشاور: محمد باقر ریاحی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
انسان مخلوقی است دارای نیازهای گوناگون، همین نیازهای گوناگون سبب شده که انسان یک موجود فعال و تلاشگر در عرصه‌ی زندگی اجتماعی ظاهر شود. از آنجایِ که در اندیشه‌ی انسان‌شناسی قرآنی، انسان موجودی است مرکب از ماده و روح و روح نیز برگرفته از موجود لایتناهی، پس نیازهای او نیز به تناسب این اندیشه، مادی و معنوی و نیز بی‌حد و حصر خواهد بود. بنابراین، در اینجا با این سؤالات مهم مواجه هستیم: نیازهای انسان کدام است؟ آیا قرآن چگونه بعد از چهارده قرن می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای انسان مدرن باشد؟ از منظر متفکران مسلمان قرآن دارای چه مکانیزمی در پاسخگویی نیازهای انسان معاصر است؟ و نگاه خاورپژوهان، نسبت به پاسخگوی قرآن به نیازهای انسان معاصر چگونه است؟ در این رساله، کوشش شده است با شیوه پژوهش کتابخانه‌ی تحلیلی- تطبیقی، به سؤالات فوق پاسخ داده شود. متفکران غیر مسلمان، غالبا به بُعد مادی انسان توجه کرده و از بُعد روحی غافل شده‌اند؛ اما متفکران مسلمان، با الهام از گزاره‌های وحیانی به هردو بُعد انسان توجه کرده و نیازهای او را کاملا مطابق این دو بُعد دانسته‌اند؛ چون هم دین فطری است و هم نیازها، در نتیجه پاسخگویی به نیازها از طریق دین، یک امر کاملا طبیعی و فطری خواهد بود. در این نوشتار از باب اختصار، دیدگاه ده تن از متفکران برجسته مسلمان و دو تن از متفکران غیر مسلمان در باره مسئله «نیاز» مورد بررسی و مورد تطبیق قرار گرفته است. در نتجیه‌ی این پژوهش، مهم‌ترین ساز و کار-مکانیزم- پاسخگویی به نیازهای انسان معاصر با توجه به چهار عنصر- خاتمیت دین اسلام، جامعیت، جهانی و جاودانگی قرآن- «اجتهاد پویا» همراه با عقلانیت معرفی شده است که متفکر و مجتهد می‌تواند با به کارگیری آن، به تمام نیازهای انسان معاصر پاسخ شایسته دهد. دانشمند غیر مسلمان که نیازهای انسان را با رویکرد قرآنی به صورت مستقل بررسی و تحلیل کرده باشد بجز دو مورد پیدا نشد.
معیار اسلامی بودن فرقه از منظر متکلمین اسلامی قرن پنجم با تاکید بر غزالی
نویسنده:
هادی ذوالقدری؛ استاد راهنما: علی آقانوری؛ استاد مشاور: اکبر باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی معیار اسلامی بودن فرقه از دیدگاه متکلمان قرن پنجم با تاکید بر ابوحامد غزالی انجام شده و روش آن توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای است. در این دوره، متکلمان اسلامی تلاش می‌کردند تا اصول و مبانی دینی را به شکلی دقیق و منسجم تدوین کنند تا بتوانند به چالش‌های موجود در مورد فرقه‌ها پاسخ دهند. یکی از مهم‌ترین تلاش‌های این دوره، تعیین معیارهای کفر و ایمان بود که برای تشخیص آن در فرقه‌ها ضروری به شمار می‌رفت. معیارهای ایمان شامل تصدیق قلبی و عمل صالح، و کفر به معنای انکار آگاهانه اصول دینی بود. از دیگر معیارهای تشخیص اسلامی بودن فرقه‌ها، اصول دین می‌باشد که شامل توحید، نبوت و معاد می‌شد که به عنوان پایه‌های اساسی دین اسلام تعریف شدند. این اصول به گونه‌ای تدوین شده بودند که بتوانند به تمامی جوانب زندگی دینی و اجتماعی مسلمانان پاسخ دهند. توحید به معنای یگانگی خداوند، نبوت به معنای پذیرش رسالت پیامبران و معاد به معنای باور به زندگی پس از مرگ بود. این اصول باعث تقویت هویت دینی و مقاومت در برابر چالش‌های فکری و عقیدتی می‌شدند. معیار دیگری که برای تشخیص این مهم در فرقه‌ها مطرح شده، ضروریات دین می‌باشد که شامل عقائدی مثل توحید، نبوت و معاد و همچنین اعمال واجبی مانند نماز، روزه، زکات و حج و... بودند که به عنوان راهنمای عملی برای زندگی مسلمانان مطرح شدند. اعتقاد به امور مذکور و انجام این اعمال نشان‌دهنده تعهد به دین و تقویت پیوندهای اجتماعی بود. غزالی، به عنوان یکی از برجسته‌ترین متکلمان این دوره، با تأکید بر ابعاد عملی و اخلاقی دین، سعی کرد تا دیدگاه جامع‌تری از معیار تشخیص فرقه‌ها ارائه دهد. غزالی ایمان را به تصدیق تعریف نموده و محل آن را قلب می‌دانست؛ دیدگاه‌ها و مبانی غزالی در مورد ایمان، کفر، اصول دین و ضروریات دین نشان‌دهنده رویکرد جامع و تأملی او در مسائل دینی است. غزالی با ارائه نظریه وجود پنجگانه و قانون تاویل مناسبت جدیدی در زمینه نگرش به سایر مذاهب اسلامی ایجاد کرد؛ در واقع نگرش تک بعدی را از بین برده و قسیمی برای تکفیر با عناوین تضلیل و تبدیع به ارمغان آورد. این دیدگاه‌ها نشان‌دهنده تلاش غزالی برای ایجاد یک رویکرد یکپارچه و همه‌ جانبه در مسائل دینی و تقویت ایمان فردی و اجتماعی بوده تا به این طریق بتوان اسلامی بودن فرقه‌ها را به درستی تشخیص داده و از گشاده‌دستی در تکفیر جلوگیری نمود.
نقد و بررسی دیدگاه خاورشناسان اعتدالگرا در حدیث نبوی شریف
نویسنده:
جبار چلداوی؛ استاد راهنما: قاسم عبیداوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطالعات خاورشناسان در حوزه اسلام، ابعادی گسترده دارد و از میان آنها به قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، فقه، فلسفه و سایر علوم می‌توان اشاره کرد. مـیراث‌ حـدیثی مـسلمین، دیر بازی است که از جمله محورهای مهم مطالعاتِ غربیان در گرایش اسلام‌ شناسی قرار گرفته است و تاکنون بـررسی‌های متنوعی درباره جایگاه، خاستگاه، شیوه‌ها و فرآیند انتقال‌، سیر تاریخی، حوزه‌ها و مکاتب‌، منابع‌ و جـوامع حدیثی، فهم و نقد حـدیث، روش‌ها و رهیافت‌های نوین حدیث پژوهی، توسط مستشرقان انجام شده است. یکی از صاحبنظران انگیزه‌های خاورشناسان را به سه دسته تقسیم می‌کند: 1 - انگیزه‌های تبشیری؛ 2 - اغراض و اهداف استعماری؛ 3 - انگیزه‌های علمی در این میان سنت نبوی شریف پیامبر (ص) از زمان ظهور اولیه ی اسلام در جزیره العرب پیوسته در معرض نقد افراد مختلف قرار داشته است. این سنت، از آغاز قرن بیستم در معرض نقد و تشکیک خاورشناسان نیز قرار گرفت که باعث شد برخی مسلمانان در پذیرش مهمترین منابع شریعتشان به تردید بیفتند. با این حال، تحلیل ها و پژوهش های دانشمندان بزگ و محدثان مسلمان در گذشته و دوران معاصر، آن سنت را حفظ کرده و حق را از باطل و صحیح را از نادرست متمایز ساخته است. محدثان شیعه و اهل سنت به خوبی از حریم سنت پاک و مطهر نبوی دفاع کردند و به شبهات در این عرصه پاسخ دادند. در جریان شناسی مطالعات حدیثی دانشمندان در یک تقسیم بندی کلی خاورشناسان را به سه دسته عمده تقسیم نموده اند: الف: خاورشناسان تاریخی بنیاد: در این دسته خاورشناسان مطالعه پیرامون حدیث را به عنوان بخشی از روند مطالعه تاریخ اسلام می نگرند که در راس آنها گوگوستاو وایل شرق شناس یهودی و آلمانی قرار دارد. ب: خاورشناسان تشکیک گرا: در این دوره خاورشناسان تشکیک گرا بر آن رفته اند که احادیث منسوب به پیامبر(ص) و صحابه به دوره تاریخی که در ظاهر نشان می دهند متعلق نیستتد و انعکاسی از تحولات دوره های متاخر اسلامی هستند؛ که در راس آنها گلدتسیهر خاورشناس یهودی مسلک و مجارستانی است و یوزف شاخت خاورشناس آلمانی است. ج: خاورشناسان اعتدال گرا: پاره‌ای از شاخص‌های کلی اعتدال گرایان چنین است، پذیرش اجمالی وثاقت تاریخی احادیث و باور به وجود هسته اصیل و قابل بازیابی در پاره‌ای از آنها ، پرهیز از حکم کردن کلی بر میراث روایی و تاکید در مورد پژوهی و کاوش های مصداقی، اعتقاد به وجود سیری همنوا و سازوار در گزارش های مربوط به صدر اسلام و بعید دانستن نقش آفرینی دست جعل و تزویر در کلیت این سیره و ... دارند. خاور شناسان اعتدالگرا؛ خوتیر ینبل، جان برتن، یوزف فان اس، یوهان فوک، هارالد موتسکی، گریگور شولر و... هستند. یوهان فوک معتقد است که بدنه ی حدیث اسلامی از مطالبی معتبر تشکیل شده است و چنین استدلال می کند که سنت پیامبر (ص) و اثرگذاری عمیق شخصیت ایشان بر جاعه ی اسلامی، عامل وحدت فرهنگی جهان اسلام است و این باعث توجه مسلمانان از سده های نخستین به حدیث است. موتسکی با بهره بردن از روش های نقد منابع اصلاح شده تر، به وجود روایاتی صحیح از پیامبر (ص) و صحابه معتقد است و حکم کلی درباره ی عدم اعتبار آنها را ناصحیح می داند. پژوهش حاضر بر آن است به بررسی دیدگاه خاورشناسان اعتدالگرا در حدیث نبوی شریف بپردازد و پاسخ و نقد مفسران اسلامی را نیز در این باب بیان دارد.
بررسی تطبیقی روایات اشراط‌ الساعه با تاکید بر شروح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، بهج الصباغه محقق شوشتری و منهاج البراعه محقق خوئی
نویسنده:
فروزان گل مرادی؛ استاد راهنما: مریم جلیلیان؛ استاد مشاور: روح اله مهدیان طرقبه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اشراط الساعه، به‌عنوان یکی از موضوعات کلیدی در مباحث اعتقادی و متون اسلامی، همواره مورد توجه متفکران بوده است. این پژوهش تلاش می‌کند با بررسی تطبیقی شروح نهج البلاغه، دیدگاه‌های ابن ابی الحدید، محقق شوشتری و محقق خویی درباره نشانه‌های قیامت را تحلیل کند. هدف پژوهش، کشف وجوه اشتراک و افتراق در روش‌شناسی، مبانی کلامی و رویکردهای هر یک از این سه اندیشمند نسبت به نشانه‌های قیامت و تفسیر آن‌ها در پرتو معارف علوی است. روش تحقیق در این پایان‌نامه عمدتاً کیفی و تطبیقی است و با استفاده از منابع معتبر، شروح نهج البلاغه از منظر اعتقادی، فلسفی و اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که هر یک از شارحان مذکور ، با توجه به زمان، مکان و زمینه‌های فکری و اجتماعی خود، تفسیرهای متفاوتی از اشراط الساعه ارائه کرده‌اند . ابن ابی الحدید به عنوان شارح معتزلی نهج البلاغه، اشراط الساعه را با تاکید بر بعد اخلاقی سیاسی و تأویل عقلی حوادث آخر الزمانی تفسیر کرده و ضمن پذیرش برخی روایات ، بر لزوم عقلانی سازی نشانه ها تکیه دارد. محقق شوشتری، با محوریت نقد رجالی و سنجش اعتبار روایات، آن دسته از نشانه‌های ذکر شده در نهج‌البلاغه را که از نظر سندی متین‌اند برگزیده و بیشتر به پیوند آن‌ها با آموزه مهدویت توجه دارد. محقق خویی نیز، با رویکرد اجتهادی و اصول رجالی دقیق، نه تنها به تفکیک میان علائم حتمی و غیرحتمی اهتمام می‌ورزد، بلکه بر لزوم تفسیر نصوص نهج‌البلاغه در چارچوب قواعد حدیثی-فقهی تأکید می‌کند. این مطالعه، ضمن تبیین تطورات فهم خطبه‌های آخرالزمانی امام علی(ع) در سنت‌های فکری گوناگون، نشان می‌دهد که تعامل میان عقل و نقل، جایگاه سند و تاریخ، و نسبت نشانه‌های آخرالزمان با واقعیت‌های سیاسی-اجتماعی عصر، عوامل اصلی تفاوت دیدگاه‌ها بوده‌اند. دستاورد این پژوهش، فراهم‌سازی بستر تحلیلی برای مطالعه تطبیقی اشراط الساعه بر اساس منابع اصیل شیعی و خوانش‌های متنوع از نهج‌البلاغه است.
  • تعداد رکورد ها : 336744