جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 4
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی تقدم اخلاق بر فلسفه نزد لویناس پرداخته است. لویناس با محور قراردادن «دیگری» در کانون اخلاق خود نگاهی کاملاً متفاوت با نگاه سنتی به اخلاق اتخاذ کرده و مفاهیمی از قبیل دیگری، چهره، زبان، نامتناهی، تعالی را در تقابل با مفاهیمی مثل من یا خود، حلول، بازنمایی و تمامیت قرار می­دهد. او بر همین اساس اخلاق را بر فلسفه مقدم می­داند و اخلاق خود را نوعی فلسفة اولی معرفی می­کند که ماهیتاً با فلسفة اولی غربی تفاوت بنیادی دارد. البته مراد لویناس از فلسفة اولی معنای وسیع­تر آن را شامل می­شود که معرفت‌شناسی نیز در داخل آن قرار می­گیرد. اخلاقی که لویناس از آن دفاع می­کند عرصه تعالی است نه حلول چنانکه در فلسفه سنتی حاکم بوده است. همچنین اخلاق او با اصالت دادن به دیگری فلسفه و اخلاق غرب را به دلیل اصالت من و خودپرستی و در نهایت به دلیل فروکاستن دیگری به خود ضداخلاقی توصیف می­کند.
صفحات :
از صفحه 24 تا 41
نویسنده:
اسماعیل سعادتی خمسه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پروتاگوراس در یونان باستان و نلسون گودمن در دورۀ جدید دو تن از برجسته­ترین مدافعان نسبی­گرایی به شمار می­روند. گاه ممکن است نثر آن دو فریبنده بنماید، و چه بسا این امر شرح و تفسیر منظور و مراد حقیقی آنها را دشوار سازد. پروتاگوراس و گودمن، با وجود برخی تفاوتها، به دفاع از این دیدگاه به ظاهر افراطی می­پردازند که همه وقایع، به معنای حقیقی کلمه، وابسته به دیدگاه انسان است. هدف این مقاله شرح و بررسی رویکردهای نسبی­گرایانه این دو اندیشمند برجستۀ نسبی­گراست. ابتدا به اجمال برخی از چهره­های نسبی­گرایی تعریف و توصیف می­شود .سپس به ترتیب نسبی­گرایی پروتاگوراس( یا صادق- برای- من) و نسبی­گرایی افراطی گودمن مورد بررسی و ارزیابی قرار می­گیرد. استدلال کرده­ام که هر دو قسم نسبی­گرایی مورد بحث دچار مشکلات اساسی بوده و این مشکلات، به باور فیلسوف واقع­گرا، هر دو آنها را غیر قابل دفاع می­سازد. بی تردید، این دو شکل از نسبی­گرایی زمینه را برای رویکرد ضد واقع­گرایی هموار کرده است؛ ولی در نهایت آشکار می­شود که نسبی­گرایی افراطی گودمن و بنابر این نظریۀ جهان­سازی او همچون نسبی­­گرایی صادق -برای- من پروتاگوراس مشتمل بر نقصی ویرانگرند و نمی­توانند از اثر براهین ضد نسبی­گرایی­ای که از منظر واقع­گرایانه اقامه شده است در امان باشند. با این حال باید پذیرفت که متهم کردن نسبی­گرایی به خودشکن بودن و عدم انسجام درونی از شیوع و محبوبیت آن نکاسته است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 152
نویسنده:
علیرضا اسمعیل زاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کارل پوپر، به دلیل مواضع­اش راجع به فلسفه و روش علم، و نیز به خاطر جهت­گیری­هایش در اندیشة سیاسی، جایگاهی را در تاریخ اندیشه­های سدة بیستم کسب کرده است. سهم پوپر در فلسفة علم، عمدتاً به نقد و تخطئة استقراگرایی و دفاع از ابطال­گرایی مربوط می­شود و سهم اصلی او در اندیشة سیاسی به دفاعی که از جامعة باز انجام داده بر‌می­گردد. هم در روش علم و هم در اندیشة سیاسی تأکید او بر "خردباوری انتقادی" است. علم و روش آن الهام‌بخش مهمی برای کل فلسفه پوپر بوده است. اما دیدگاه­ او در فلسفه و روش علم با انتقاداتی روبرو شده است. اگر بپذیریم که فلسفة سیاسی پوپر در حدود امکانات روش­شناسی او شکل گرفته است، آنگاه برای پرداختن به ناکارآمدی­های برنامة پژوهشی او در خصوص جامعة باز باید بعضی محدودیت‌های روش­شناسی وی مورد بررسی قرار گیرد. مقالة حاضر این ادعا را پیش می­کشد که برنامة پژوهشی پوپر در خصوص جامعة باز در حدود امکانات روش‌شناسی او شکل گرفته و با کاستی­ها و محدودیت‌هایی مواجه است. این مقاله با نگاهی انتقادی سعی می­کند محدودیت‌های برنامة پژوهشی و نیز برخی جزمیت­های "جامعة باز" پوپر را نشان دهد. به نظر می­رسد برنامة پژوهشی پوپر راجع به جامعة باز، در برابر پرسش از تکثرگرایی بنیادی- که اساس معرفتی جامعة باز است- آسیب‌پذیر می­نماید.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
نویسنده:
رضا ماحوزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کانت معتقد است در احکام تألیفی، به امر سوم یا واسطه‌ای نیاز است تا محمولی که بیرون از مفهوم موضوع است و به‌عبارت دیگر، مندرج در مفهوم موضوع نیست، به نحو مرتبط و ضروری به موضوع حمل کنیم. این مسأله در مورد احکام تألیفی پیشینی به صورت معمایی ظهور می‌کند؛ زیرا این احکام، فاقد هرگونه محتوای تجربی بوده و بنابراین برخلاف احکام تألیفی پسینی، نمی‌توان برای آن‌ها ازشهودهای تجربی به عنوان امر سوم سود جست. از همین‌رو، لازم است این امرسوم، کاملاً پیشینی و محض باشد تا امکان ساخته شدن و معناداری احکام تألیفی پیشینی را میسر سازد. این واسطة پیشینی در این احکام، شهود محضِ زمان است که کارکردی دو سویه دارد. به این نحو که حین فعالیت قوة خیال در وحدت‌دهی به کثرات حسی و تألیف مفهوم‌ها و شهودها به مدد زمان، هم تجربة عینی ساخته می‌شود و هم احکام تألیفی پیشینی، که ناظر به مفاهیم محض فاهمه هستند و همچون قواعد و اصول به‌کارگیری آنها عمل می‌کنند، ساخته شده و به ‌عبارت دیگر، متعیّن می‌شوند. تبیین این مسأله و معرفی این واسطة پیشینی، هدفی است که این نوشتار درصدد بیان آن است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 104
  • تعداد رکورد ها : 4