جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8992
اختیار و ضرورت از دیدگاه حکمت متعالیه، مکتب نائینی و محمدتقی جعفری
نویسنده:
عبدالله نصری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
یکی از مسائل مهم در بحث جبر و اختیار رابطۀ اختیار با ضرورت است، چرا که طبق قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد، هیچ پدیده ‏ای تا به سر حد ضرورت نرسد تحقق پیدا نخواهد کرد. این که این قاعده در مورد همۀ پدیده‏ ها صادق است یا این که فقط بر امور غیراختیاری حاکم است از دیرباز مورد بحث متکلمان و فلاسفه و اصولیون بوده است. حکیمان صدرایی این قاعده را بر افعال اختیاری انسان نیز حاکم می‏ دانند، اما طرفداران نائینی به مخالفت با آن برخاسته و آن را در تنافی با پذیرش اختیار انسان می‏ دانند. در این مقاله، در ابتدا به دیدگاه حکما و اصولیون در باب مراحل فعل اختیاری پرداخته می‏ شود و سپس این مسئله مطرح خواهد شد که آیا با جبری تلقی کردن مراحل فعل اختیاری می ‏توان اختیار انسان را پذیرفت، یا نه؟ و آیا نقدهای مکتب نائینی بر فلاسفه وارد است، یا نه؟ در ادامۀ بحث، به نوآوری‏ های علامه جعفری، هم در مورد مراحل فعل اختیاری و هم در مورد نحوۀ حاکمیت قانون علیت بر افعال اختیاری انسان، خواهیم پرداخت. آرای وی، بر خلاف آنچه تصور می‏ شود، هماهنگ با نائینی نیست و در عین حال خلأهای فلاسفه را نیز برطرف می ‏سازد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 184
بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر عملکرد صحابیان آن ها)
نویسنده:
رضا کردی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات,
چکیده :
در آغاز دعوت اسلامی، بنی فهر بن مالک با دو شاخه حارث و محارب، کهن ترین شاخه از قبیله قریش به شمار می رفت. در آن روزگار، طایفه بنی فهر که در حاشیه شهر مکه می زیست، به شبیخون بر ضد دیگر قبایل می پرداخت. در جستار کنونی در صدد یافتن پاسخی به این پرسش هستیم که آیا کنش آن دسته از صحابیانی را که به بنی حارث و بنی محارب منسوب اند، می توان در یک چارچوب قبیله ای و خاندانی تحلیل کرد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، گرایش ها و رفتارهای بزرگان هر یک از دو شاخه خاندان فهری در حوزه فکری، اجتماعی و سیاسی به کدام جریان متمایل بوده است؟ این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از جدول توزیع فراوانی انجام شده، نشان می دهد که مهم ترین ویژگی بنی حارث، پیشگامی در پذیرش اسلام و همراهی با مسلمانان نخستین در رخدادهایی هم چون هجرت به حبشه بوده است. در مقابل، بنی محارب با تاخیر فراوان و به طور عمده پس از فتح مکه به دست مسلمانان، در شمار پیروان آیین جدید در آمدند. اما آن چه میان هر دو شاخه فهر مشترک است، روحیه جنگاوری است. برخی از نام آورترین فرماندهان نظامی در روزگار خلیفه های نخستین و بنی امیه هم چون ابوعبیده جراح، حبیب بن مسلمه، عقبه بن نافع و ضحاک بن قیس - فاتحان بزرگ شام، آسیای صغیر، مصر و شمال آفریقا - از این شاخه معروف قریش بوده اند. آنان نسبت به جریان حاکم هم سو و در پشتیبانی از نظریه «حاکمیت قریش» تعصب داشته اند.
صفحات :
از صفحه 3 تا 29
دجال شناسی تطبیقی در الهیات اسلامی و مسیحی
نویسنده:
سیدمهدی امامی جمعه، آزاده جهان احمدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از نقاط مشترک در ادیان ابراهیمی وجود یک نجات دهنده در آخر الزمان است که بر اساس آن شاهد بر چیده شدن بساط ظلم در جهان هستیم. با بررسی در منابع دینی ادیان مسیحیت و اسلام به علایم مشترکی برای واقعه عظیم ظهور می رسیم که یکی از آنها ظهور دجال در اسلام و آنتی کریست (ضد مسیح) در مسیحیت است. هرچند که پیشینه و پسینه هر دو دین درباره این مفهوم باهم متفاوت است، اما نقاط مشترک هم در این زمینه یافت می گردد که از مهمترین نقاط مشترک رویارویی با مصلح در برپایی حکومت عدالت محور است. در این مقاله، ضمن بررسی این مفهوم مشترک در این دو دین، به بررسی عملکرد وی در منابع اسلامی اشاره کرده ایم و بر اساس کد رمزهای مطرح شده در منابع مسیحی و اسلامی، به بررسی مصادیق این مفهوم مشترک در الهیات مسیحی و اسلامی پرداخته ایم.
صفحات :
از صفحه 19 تا 32
مبانی فلسفه‌ی اجتماعی از دیدگاه آکوستین و استاد مطهری
نویسنده:
علی اصغر جانی پور نصر آباد سفلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درباره خاستگاه جامعه انسانی و چگونگی تشکیل آن فرضیه های متفاوتی مطرح شده است و به همین جهت اختلاف نظرهای زیادی میان علما و فیلسوفان اجتماعی وجود دارد در این پایان نامه ما به شرح تفکرات و اندیشه های اجتماعی دو فیلسوف بزرگ یعنی: آگوستین و استاد مطهری خواهیم پرداخت که آگوستین براین باور است که آدمی از طریق گذشته، آن شده که اکنون هست. ولی این گذشته گناه است که هم زندگی اجتماعی را ضروری و پذیرفتنی می‌سازد و هم آدمی را موظف می کند که بر آن گناهو این زندگی اجتماعی چیره شود و هر دو را از میان بردارد و این چیرگی از طریق کشور خدا روی می دهد؛ بدین صورت که آدمیان نخستین بار در جامعه ایمانی به آن واقعیت تاریخی که باید از میان برداشته شود آگاه می شوند.(بیرون راندن آدم از بهشت).از نظر استاد مطهری انسانها فطرت فردی و هم فطرت اجتماعی دارند. استعدادهای انسانی در همه انسان ها یافت می شوند. اما افراد به صورت های گوناگون استعداد های خود را بروز می‌دهند. مجموعه استعدادهایی که برای تکامل جامعه انسانی لازم است در افراد مختلف ظهور می‌یابد ، نه در هر فرد خاص. برای خلقت تکامل نوع لازم است، آن هم از راه شگفته شدن استعدادهای انسانی. نوع انسان برای آنکه به کمال خود برسد، به حیات اجتماعی گرایش دارد، وجود جمع روحی در انسان ها برخاسته از استعدادهای ذاتی اوست، که غایت خاصی دارد و آن هم میل به کمال نهایی است که همان قرب الهی است.کلید واژه ها : فلسفه ی اجتماع ، جامعه ، آگوستین ، مطهری
بررسی تطبیقی عالم مثال از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
زینب اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالم مثال (عالم برزخ) بین عالم مجرد محض و عالم ماده قرار دارد، از خصوصیات عوالم‌ فوقانی و تحتانی بهره‌مند است و در واقع عالم اوسط را تشکیل می‎دهد. این عالم، نخستین بار توسط شیخ اشراق سهروردی با نام، اشباح مجّرده و مُثُل معلّقه به فلسفه اسلامی راه یافته است. به عقیده وی عالم مثال، مجّرد مثالی و از سنخ جوهر است، زیبایی‏هایش فوق تصور، نغمات و روایحش غیر قابل توصیف و درک آنها به واسطه حواس ظاهری غیر ممکن است و دارای شهرهایی است که از آنها تحت عنوان جابلقا، جابرصا و هورقلیا یاد شده است. نظر شیخ اشراق سهروردی در باب مادی بودن قوهّ خیال، منجر به نفی مثال صعودی می‏شود و فقط به عالم مثال منفصل که در قوس نزول ایجاد شده است معتقد است. علّامه طباطبایی عالم مثال را مرتبه‎ای از وجود می‎داند که فاقد ماده مى‏باشد، اما آثار ماده از قبیل شکل، مقدار، وضع و غیر آن را دارد و در این عالم، صورت‏هاى جسمانى با اعراض و هیئت‏هاى کمالى جسمانى وجود دارد.
بررسی علم حضوری از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
سعید بخشی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهعلم حضوری زیربنایی ترین موضوع معرفت شناسی و فلسفه الهی به شمار می آید مسأله علم حضوری از دیر باز در بین اندیشمندان مختلف ،به ویژه عرفا واندیشمندان مسلمان ،از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است و در معرض برداشتها ونظرورزی های مختلفی قرار گرفته است .این نوع از معرفت به عنوان معرفتی مستقیم وبی واسطه ویقینی ،هم درفلسفه اسلامی وهم در فلسفه غرب پیشینه طولانی دارد برای نخستین بار مفهوم ادراک حضوری و مفاهیم مشابه مانند اشراق در فلسفه غرب، به وسیلة نوافلاطونیان به ویژه فلوطین ، مطرح گردید. و بعدها توسط پروکلوس ، به اتمام رسید.به نظر می رسد در فلسفه اسلامی اولین کسی که به صراحت واژه «علم حضوری اشراقی» را به کار برده و در آثار فلسفی خود از آن بهره برداری کرده، شیخ اشراق (549ـ587ق) است.وی با طر ح علم حضوری به عنوان سر چشمه اصلی و نقطه اتکاءاساسی ان نه تنها دشواری های معرفت را مورد شنا سایی قرار داد بلکه متا فیزیک و الهیاتی متعالی بر پایه استوار معرفت نفس (علم حضوری)بنا نمود...در عصر حاضر علامه طبا طبایی وشاگردان وی بیش از دیگران این مو ضوع را مورد مداقه قرار داده ودر احیای فلسفه جدید و بهره گیری از علم حضوری کو شیده اند. درمورد علت نام گذاری فلسفه اشراق به «حکمه الاشراق». از طرف سهروردی می توان گفت که اشراق به معنای شهود و مشاهده است وچون شهود در فلسفه ایشان اهمیت زیادی دارد از این رو به این نام نام گذاری شده است.. شیخ اشراقدربیان علم حضوری می نویسد:«حضور شیئ برای ذات مجرد ونورانی »به عبارتی حضوروعدم غیبوبت از خود ملاک علم حضوری است. علامه طبا طبایی نیز در موردعلم حضوری اذعان می دارد«علم حضورى يعنى علمى كه- عين واقعيت معلوم پيش عالم- نفس يا ادراك كننده ديگرى حاضر است- و عالم شخصيت معلوم را مى‌يابد.مانند علم نفس بذات خودو حالات وجدانى و ذهنى خود»واژگان کلیدی: علم حضوری،علم حصولی،معلوم بالعرض،معلوم بالذات، اشراق
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
مطالعه تطبیقی برهان هستی‌شناختی (وجودی) کانت و ملاصدرا درباره اثبات وجود خدا
نویسنده:
زهرا کوثری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود شناسیاز عمیق ترین مباحث در حوزه ی مابعدالطبیعه است و اساساً " وجود بماهو وجود " موضوع این علم محسوب می شود . این بحث که از آغاز عصر تفکر فلسفی از مهم ترین مباحث فلسفی شناخته می شد ، در دوره جدید در حوزه فکری غرب مورد بی توجهی فیلسوفان قرار گرفت و شاید بتوان گفت در دوره هایی به فراموشی سپرده شد ، در قرن هفدهم بدنبال بحث برهان وجودی دکارت ، فیلسوف بزرگ آلمان ایمانوئل کانت در پی نقادی برهان های عقلی ، استدلالی هم بر رد برهان وجودشناسی می آورد . در دوره های بعد از او برخی از نحله های جدید فلسفی در غرب مباحثی تحت این عنوان را مطرح می کنند .اما در قلمرو فلسفه اسلامی نه تنها بحث وجودشناسی در سیر تاریخ هرگز اصالت خود را از دست نداده ، بلکه هر دوره نسبت به دوره قبل پخته تر شده است .یکی از مشخصات فلسفه اسلامی بحث وجودشناسی است که با ابن سینا طرح ریزی شده و با آغاز تفکر حکمت متعالیه در فلسفه ی ملاصدرا با بحث اصالت وجود به اوج خود رسید . در این سیستم ، حقیقت هستی به گونه ای تفسیر شده که این حقیقت در عین وحدت دارای کثرت می باشد. همچنان که پدیده ای طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می یابد بدون این که هویت عینی خود را از دست بدهد ، حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یابد و از کثرات شدت و ضعف بهره مند باشد . بدون این که این کثرات هر چند که نامتناهی باشند ، به یگانگی و هویت شخصی و عینی آن آسیبی وارد سازند .در این پژوهش میان نظرات دو فیلسوف بزرگ از حوزه ی غرب و شرق در زمینه وجود بررسی تطبیقی شده است و سعی شده تا بعد از معرفی و شناسایی مختصر اندیشه های هر دو فیلسوف، تطبیقی اجمالی در این رابطه صورت پذیرد .
بررسی مبانی فلسفی حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه غزالی و فیض کاشانی
نویسنده:
عباس کشاورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث علم اخلاق که ارتباط مستقیم با مباحث فلسفه اخلاق دارد و باید گفت که جایگاه بحث آن در فلسفه اخلاق هست مباحث مربوط به حسن و قبح می‌باشد که کهن‌ترین بحث کلامی نیز می‌باشد در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی افکار و اندیشه‌های دو تن از فحول اندیشه اسلامی نسبت به مبانی فلسفی حسن و قبحبه طور خصوص پرداخته است.امام محمد غزالی متکلم، نقاد فلسفه و مسلط بر معارف اسلامی به معنای وسیع کلمه و دیگری ملامحسن فیض کاشانی فیلسوف و فقیه و محدث و مفسر نامدار شیعی است که در برابر غزالی چهره نامدار اهل سنت قرار می‌گیرد برای نیل به اهداف تحقیق از روش کتابخانه به شیوه توصیفی استفاده گردیده و با مراجعه به متن کتب این دو دانشمند تلاش شده تا دیدگاه هریک در خصوص مسایل فلسفی حسن و قبح با توجه به مبانی اصلی ارایه گردد.در یک اظهار نظر کلی و عمومی می‌توان گفت که در ایمان راسخ و دلبستگی آنها به مبانی عقیدتی اسلامی تردیدی نیست ولی در موضع‌گیری و اظهار نظر در مسائل گوناگون از جمله مبانی هستی‌شناسی، جایگاه علم خدا و انسان، بحث اراده خدا و انسان و اختیار و.... که به وجود آورنده دیدگاه هر دو در خصوص مبنای فلسفی حسن و قبح و دیگر مباحث فلسفی می‌باشد اختلاف اساسی دارند چرا که غزالی تحت تاثیر عقاید اهل سنت و جماعت و در مسائل کلامی مذهب اشعری دارد. و فیض کاشانی شیعی معتقد به معارف اهل بیت (ع)، اخباری‌گری معتدل و تحت تاثیر افکار و معارف آنهاست.غزالی معتقد است اراده همان اراده خداست و انسان در انجام افعال، اراده‌ایی از خود ندارد و اذعان می‌کند که افعال نه حسن‌اند نه قبح، و این شرع است که حکم به حسن و قبح افعال دارد در حالی که فیض اعتقاد به اختیاری بودن افعال انسان دارد و معتقد به امر بین امرین می‌باشد بدین صورت که این اختیاری بودن اختیار محض نیست یعنی می‌توان افعال انسان را هم به خدا و هم به انسان ربط داد بنابراین نه چون غزالی انسان را مجبور و نه دارای اختیار تام می‌داند. هر چند غزالی نیز سعی در ارتباط افعال با مسئولیت انسان بر می‌آید ولی موفق به اظهار کامل آن نمی‌باشد. نهایتا غزالی با مخالفت خویش با مبانی فلسفی و عقلی محور داوری را به شرع داده که آن نیز متاثر از مکتب اشعری است و عقل را از پرداختن به آن جایز نمی‌داند و ملاک داوری را شرع می‌داند. اما فیض عقل را موهبت الهی و وسیله‌ایی برای رسیدن به هدف اصلی خلقت دانسته و جایگاه خاصی بر انسان و عقل، این موهبت خاص الهی دارد.
بررسی تطبیقی «عالم مثال و ویژگی‌های آن» از منظر شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
احمد رضا عباس‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فصل اول: با عنوان «طرح مساله» میباشد مقدمه، بیان مساله و پرسشهای تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، کاربرد نتایج تحقیق، و تعریف کلید واژه‌ها، مطالب مربوط به این فصل می باشند.فصل دوم شامل دو بخش است: در بخش اول ذیل عنوان «کلیات» واژه «عالم» و واژه «مثال» در لغت و اصطلاح مختلففصل سوم: با عنوان «روش تحقیق» مطالب مختلفی مطرح شده که به ترتیب عبارتند از:مقدمه، روش تحقیق، ابزار گردآوری داده‌ها(اطلاعات)، روش تجزیه و تحلیل داده‌ها (اطلاعات)، و نوع تحقیق، مطالب مربوط به این فصل می باشد.فصل چهارم نیز شامل سه بخش می باشد : بخش اول با عنوان «زندگینامه شیخ اشراق»بخش دوم: با عنوان «عالم مثال منفصل» از منظر شیخ اشراق بخش سوم: ذیل عنوان «عالم خیال و صور خیالی»، بخش اول: با عنوان «زندگینامه ملاصدرا»بخش دوم: «به اثبات عالم مثال در حکمت متعالیه» بخش سوم: «عالم خیالی و اثبات تجرد آن»فصل ششم: و آخرین فصل «بر اختلاف نظر ملاصدرا با سهروردی در باب عالم مثال» اختصاص یافته است صور مخیله، صور مرآتی، عدم تجرد و تجرد خیال، نتیجهگیری و پیشنهاد برگرفته از تحقیق برای تحقیقات بعدی مطالب مربوط به این فصل میباشدضرورت تحقیق: 1-«چیستی عالم مثال» از نظر شیخ اشراق و ملاصدرا چگونه قابل تبیین است ؟ 2-دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا بر «هستی عالم مثال» چیست ؟ 3-نتایج اعتقاد به عالم مثال و تجرد آن وکاربردهای این مساله در فلسفه اشراق و صدرایی چیست ؟ 4-کاربرد عالم مثال و ویژگی‌های آن از دو منظر در آرای شیخ‌اشراق و ملاصدرا چگونه است و چه جایگاهی را در نظام معرفتی آن دو به خود اختصاص داده است. اهداف تحقیق:1-تبیین چیستی عالم مثال از منظر شیخ اشراق و ملاصدرا2-تبیین هستی عالم مثال در آرای سهروردی و ملاصدرا و بررسی دلایل آن دو در اثبات این مطلب. 3-آشنایی با کاربردهای عالم مثال در فلسفه سهروردی و ملاصدرا. 4-مقایسه ویژگی‌های عالم مثال و نتایج مترتب بر پذیرش آن در نظام فلسفی شیخ اشراق و ملاصدرا. کاربرد نتایج تحقیق: 1-آشنایی با سیر تحول مساله عالم مثال در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب. 2-فراهم شدن زمینه برای مقایسه جایگاه عالم مثال در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه. 3-مقایسه دلایل فیلسوفان اشراقی با فیلسوفان صدرایی درباره عالم مثال. 4-نشان دادن تاثیر عالم مثال و تجرد آن در مسائل دیگر فلسفی.
  • تعداد رکورد ها : 8992