جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور پدیدآورندگان
>
علمی سولا, محمدکاظم ( دانشیار گروه فلسفه، دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.)
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 94
عنوان :
ماهیت جوهر جسمانی و جوهر نفسانی در اندیشه دکارت
نویسنده:
ملیحه زختاره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
جوهر(حکمت اشراق)
,
جوهر
چکیده :
رنه دکارت به عنوان بنیانگذار فلسفه جدید درآغاز با دو مسأله اساسی مواجه بود: معرفت یقینی و نسبت جسم و نفس. وی نخستین فردی بود که در فلسفه جدید نبوغ بسیار بالایی از خود نشان داد و نظریاتش در طبیعیات، فیزیک و نجوم جدید تاثیر بسزایی داشت. اگرچه دکارت وارث فلسفه مدرسی بود و بسیاری از میراث آنان را پاس میداشت اما اصول گذشتگان را یکسره نپذیرفت و کوشید فلسفهای با بنیان جدید بنا کند. در وهله اول وی بر این باور بود که اولاً گوهر علوم طبیعی کشف نسبتهایی است که میتوانند به صورت ریاضی بیان شوند؛ همه علوم طبیعی باید این قابلیت را بیابند که در ریاضیات فروکاسته شوند تا یکی شوند و عالم، از آن حیث که میتوان آن را به صورت لمی تبیین کرد، بایستی آنچنان سرشتی داشته باشد که سیر و سلوک ریاضیاتی را پذیرا شود. ثانیاً تصور وی این بود که ریاضیات به طور کلی سرمشق معرفت یقینی و روش دستیابی به آن است، از اینرو در صدد برآمد کشف کند این یقین عبارت از چه چیزی است و مقرر کرد همه معتقدات با محک چنین قطعیتی یعنی با روشهایی که به اندازه روشهای ریاضیات واضح و متمایز است، بایستی آزموده شوند.در واقع از نظر وی عقایدی را میتوان پذیرفت که صدقشان به صورت واضح و متمایز بر انسان پدیدار شده باشد. به عبارت دیگر بداهت ملاک حقیقت است. هر تصوری هم که بعد از تعقل، وضوح و تمایز آن آشکار باشد، به عنوان تصور درست و راستین قابل قبول است.منظور دکارت از وضوح و تمایز، آن نوع بداهت ذاتی است که مشخصه سادهترین قضایای ریاضی و منطق است. قضایایی که هر کسی میتواند صدق آنها را با فروغ فطری عقل دریابد. چنین قضایایی از نظر دکارت دارای خصلت تردید ناپذیریاند، به این معنا که نه فقط تردید در مورد آنها بسیار دشوار است، بلکه ذاتاً نمیتوانند مورد تردید واقع شوند و در همین تلاش برای رسیدن به قضایای تردیدناپذیر است که دکارت درصدد برمیآید به معرفت یقینی دست یابد که واجد خصیصه تردیدناپذیری به صورت کامل باشد. در این راه وی مصمم شد در هر آنچه که تردید روا باشد، تردید کند تا ببیند آیا چیزی باقی میماند که از این روند مصون بماند. به عبارتی «دکارت فلسفه خود را با انعکاس شک و تردید آغاز نمود که به نظر میرسید در اغتشاشات فکری سده هفدهم رایج بوده اما با فلسفهای تمام کرد که تا سده بیستم بر تفکر غرب سیادت نمود.» دکارت دریافت در بسیاری چیزها که عموماً بسیار یقینی انگاشته میشوند، میتوان تردید کرد: مثلاً در وجود اشیاء مادی پیرامون خود و درخصوص ادراکاتی که به استناد عقل متعارف دریافته میشوند. «من گاهی تجربه کردهام که این حواس فریبنده است و عاقلانهتر این است که به چیزی که یک بار ما را فریب داده است کاملاً اعتماد نکنیم.»زیرا هر چند در آن لحظه خاصی که اشیاء مادی مختلف را میبیند و احساس میکند، از وجود آنها بسیار مطمئن میباشد، ولی در مرحله دوم مواقعی دیگر که به خواب میرود و خواب میبیند و همه چیزهایی را که فرضاً در پیرامون وی میباشند، به صورت رویاها در خواب میبیند یعنی همین احساس یقین را در مورد وجود آنها نیز دارد، پس چگونه میتوان یقین حاصل کرد کهاشیایی که در این لحظه بیداری در پیرامون وی هستند، رویایی بیش نباشند؟ وی حتی توانست شک کند خودش بدنی دارد که یکی از اشیاء مادی است و لذا میشود از شک مصون باشد؟ سپس دست کم به این نتیجه رسید که یک امر یقینی وجود دارد که در آن نمیتوان شک کرد و آن اینکه، شک میکند؛ زیرا در همان زمان که در حال شک کردن است میبایست وجود داشته باشد تا شک کند. بنابراین از اینجا نتیجه گرفت نمیتوان در اینکه که فکر میکند و به عبارت دیگر شک میکند، شک کند؛ زیرا شک کردن خود یک قسم فکر کردن است. لذا دریافت دست کم یک قضیه تردیدناپذیر وجود دارد: «من فکر میکنم». اما از این قضیه، قضیه دیگری نتیجه گرفت، «پس هستم»که در اصل بنیادی دکارت (Cogito ergo sum) انعکاس یافت؛ زیرا اینکه هیچکس نمیتواند بدون آنکه موجود باشد فکر کند، از نظر وی قضیهای تردیدناپذیر است و بداهت ذاتی دارد که حتی شیطان فریبکار دکارت هم نمیتواند در آن تردید افکند. زیرا هرچند دامنه اطلاق شک را وسعت بخشم، نمیتوانم آن را در مورد وجود خویش اطلاق کنم. زیرا در نفس عمل شک کردن وجود من آشکار می-شود. شک من که اندیشه من است به وجود این منی که میاندیشد پیوسته است. ممکن نیست که من ادراک کنم که میاندیشم، بیآنکه به یقین ادراک کنم که هستم. اگر در این پیوستگی شک کنم، خود این شک باز هم تایید تصدیق مرا در پی خواهد داشت. شرط اساسی شک من متیقن بودن وجود من به عنوان اندیشه است. در اینجا ما با حقیقت مشخص و ممتازی مواجهیم که هم از تاثیر تباهکننده و فرساینده شک فطری که محتملاً درباره احکام خود در مورد امور مادی احساس میکنیم و هم از شک اغراقآمیزی که با فرضیه موهوم دیوپلید ممکن میگردد در امان است. اگر من دچار فریب میشوم، باید وجود داشته باشم تا دچار فریب شوم، اگر من خواب میبینم، باید وجود داشته باشم تا خواب ببینم. در اینجا باید این نکته را در نظر داشت که از نظر دکارت شک کردن صورتی از فکر کردن است. وی این اصل را زیربنای فلسفه خود قرار داد و نخستین گام برای رهایی از شک را انجام داد؛ زیرا درباره هر چیز دیگری میتوان شک کرد ولی درباره این امر هرگز نمیتوان شک کرد. اما در خصوص این بنیاد یک چیز باید مورد توجه باشد: عبارت «من شک میکنم، پس هستم» قیاسی نیست که در آن کبری قضیه حذف شده باشد زیرا «اگر قیاس بود مقدمات آن میبایست واضحتر و معلومتر از نتیجه «پس هستم» باشد و «پس هستم» دیگر نخستین بنیاد هر علمی نمیبود. بعلاوه این نتیجه یقینی هم نمیشد؛ زیرا درستی آن وابسته به مقدمات کلی است که مولف قبلاً درباره آنها شک کرده است. بنابراین «میاندیشم پس هستم» قضیه واحدی است که برابر است با «من شی متفکرم.»به این ترتیب دکارت توانست به وجود خویش از طریق «فکر میکنم، پس هستم» یقین حاصل کند. به عبارت دیگر کسی که میگوید «میاندیشم پس هستم یا وجود دارم، وجود را با قیاس منطقی از فکر استنتاج نمیکند بلکه با یک عمل بسیط شهود عقلی آن را مورد ادراک قرار میدهد، گویی امری است که فینفسه و بالذات بر وی معلوم است. اینکه هر آنکه فکر میکند هست و یا وجود دارد از قبل بر فرد معلوم است اما از طریق تجربه فردی اکتساب شده است که اگر موجود نباشد قادر به فکر کردن نیست.ممکن است دکارت اندیشه خود را یا با وضوح تمام یا با استحکام منطقی تمام بیان نکرده باشد اما موقف کلی او این است که من در مورد خاص خود، ارتباط ضروری میان فکر خود و وجود خود را یه علم شهودی ادراک میکنم یعنی شهود میکنم و این شهود را در قضیه «می-اندیشم پس هستم» اظهار میکنم. ازحیث منطقی این قضیه مستلزم فرض قبلی یک مقدمه کلی است ولی این امر بدان معنا نیست که من نخست درباره یک مقدمه کلی میاندیشم و آنگاه نتیجه خاصی از آن استخراج میکنم. به عکس علم صریح من به مقدمه کلی به تبع شهود من از ارتباط عینی و ضروری میان فکر من و وجود من حاصل میشود و یا شاید بتوان گفت که این علم مقارن با شهود است به این معنا که این علم به سبب آنکه نهفته در شهود است و یا بالذات در شهود تضمن دارد، کشف میشود. البته دکارت در ذیل واژه افکار طیف بسیار وسیعی از آنچه را که میتوان تجربههای شخصیِ معلومِ بیواسطه ضمیر و تردیدناپذیر دانست، در نظر داشت. مثلاً دکارت هر چند میتواند در وجود اشیاء مادی پیرامون خود و اینکه بدنی دارد، شک کند اما معتقد است دست کم در این که واجد این تجربه است که گویی چنان اشیایی وجود دارند، نمیتواند شک کند. به عبارتی وی دریافت میتواند در اینکه بدنی دارد شک کند، ولی نمیتواند شک کند هنگامی که فکر میکند، وجود نداشته باشد. از اینرو نتیجه گرفت آن «من»ی که اثبات نموده است، وجود دارد و چیزی است که ذاتش فکر کردن است. به این ترتیب توانست وجود خویش را به منزله یک «موجود متفکر» یا آنچنان که خودش با تأیید تردیدآمیزی اظهار میدارد، به منزله جوهری که خصیصه ذاتی آن فکر کردن است، به اثبات رساند.در این مقطع دکارت طبعاً به مضمون افکار خویش التفات میکند. دکارت دریافت در میان تصوراتش، تصوری از موجود کامل یا خدا وجود دارد که با اثبات آن مجوزی به دست آورد تا دست کم برخی از معتقداتی را که در اثر شک از ذهن خویش کنار گذاشته است، مجدداً مطرح نماید. وی احساس کرد اگر پارهای از اساسیترین معتقدات عرفی را، هر چند با احتیاط بپذیرد، کار موجهی کرده است.دکارت بعد از اثبات جوهر نفسانی و تجرد و استقلال وجودی آن از بدن و وجود خدا به عنوان علت مبقیه آن، به اثبات وجود بدن و جسم به عنوان جوهری میپردازد که امتداد صفت ذاتی آن است و «اساساً وجه اشتراکی میان فکر و امتداد وجود ندارد.»در واقع از دید دکارت جز امتداد که ذات جسم را تشکیل میدهد، هرآنچه در جسم وجود دارد، جزء خواص ثانویهای است که معلول دخالت ادراک است. اما حقیقت جسم، جزء خواص اولیه است که معقول است و از آن صورت حسی نداریم بلکه عقل آن را به نحو شهودی درک میکند. به عبارت دیگر علم نفس به عالم از طریق تحلیل عقلانی عملکردهای خواص فیزیکی است.از نظر دکارت حس به ادراک عقلی ارجاع داده میشود. البته این نکته به این معنا نیست که ادراک حسی کاملاً باطل است، بلکه به معنای تائید تصورات واضح و متمایز درونی آن، بدون توجه به آنچه داده حسی بیان میکند، میباشد. بنابراین او وحدت نفس و جسم را میپذیرد اما اختلاف عمیقی میان فکر و امتداد به عنوان صفات نفس و جسم قائل میشود و به ثنویت آن دو میرسد و بهگونهای از نفس سخن میگوید که گویی میتواند بدون بدن موجود باشد. وی مدعی شد که عمل تفکر برخلاف تخیل و احساس به مکان و جایی نیاز ندارد و به هیچ شئ مادی وابسته نیست. البته تمایزی که مد نظر دکارت است تمایز عقلی است که فقط در ذهن است، اما واقعیت این دو در خارج همین صفات است. دکارت در عین تمایز ذاتی نفس و جسم قائل نیست که حقیقت ذات انسان را فقط نفس تشکیل میدهد و جسم فقط ابزاری در دست نفس است. نفس و جسم دارای وحدت جوهری هستند. «نفس در عین تمایز، در عمل با جسم متحد است.»
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظرية ملاصدرا و کانت در باره هليات بسيطه
نویسنده:
محمدکاظم علمی, مریم قلاسي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقایسه تطبیقی کانت و ملاصدرا
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
هلية بسيطه قضيهاي است که محمول آن »وجود» است. از مسائل مهميکه در مورد اين قضايا مطرح ميشود اين است كه آيا اساساً ميتوان چنين قضايايي را پذيرفت؟ اين نوشتار درصدد ارزيابي نظر ملاصدرا و کانت در مورد هليات بسيطه است که نخست به بررسي نظرات هر کدام از اين فيلسوفان به طور مجزا و سپس به تشابهات و تناظرات نظرات آنها و در پايان به ارزيابي نظر آنها خواهد پرداخت و به اين نتيجه ميرسد که نظرات ملاصدرا در خصوص هليات بسيطه(يعني1. ثبوت الشيء؛ 2. عارض ماهيت؛ 3. عکس الحمل؛ 4. تجريد همراه تخليط) قابل تقليل به دو راهحل (1. مبتني بر اصالت ماهيت؛ 2. مبتني بر اصالت وجود) است و از سوي ديگر نظر کانت اين است که هليات بسيطه تحليلي و ترکيبي نيستند، بنابراين به انکار اين قضايا پرداخت. اين نوشتار بر آن است که با بيان دو راهحل ملاصدرا ميتوان از نتايج مشکلآفرين رويکرد کانت به مسئلة هليات بسيطه خارج شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هستی شناسی(فلسفه)
,
متافیزیک
,
ابرانسان
,
پوچ گرایی
,
جامعه مدرن
,
انسان باوری
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار میدهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت میداند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح میشود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا میکند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزشها میکند. اما یکی از مهمترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح میشود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا میکند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشهی نیچه به معنای خاصی مربوط میشود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزشمداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزشها میباشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بیمعنایی است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
شعر در نیچه و هیدگر
نویسنده:
مریم عاقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
زیبایی شناسی
,
شعر
,
هیچ انگاری
,
وجود (اسماء اول عرفان نظری)
,
هنر و علوم انسانی
,
هایدگر، مارتین
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
هنر بخش مهمی از فلسفه نیچه و هیدگر را به خود اختصاص داده است. نیچه با تخریب همهی ارزشها به هنر روی میآورد و آن را مولّد زندگی میداند. و هیدگر هنر (به طور اخصّ شعر) را عامل غلبه بر تکنولوژی جدید (گشتل) که قاتل هنر است، میداند. به طور کل هنر در هر دو، جنبهی ایجابی دارد. و راه رهایی از نیهیلیسم میباشد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
پیوند عشق حقیقی و زیبایی مطلق از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
محمدکاظم علمی سولا,زهرا محمدی محمدیه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
افلاطون
,
زیبایی
,
ملاصدرا
,
عشق
,
خدا (اسماء ذات الهی)
,
عشق حقیقی
,
زیبایی مطلق
کلیدواژههای فرعی :
عالم مثال ها ,
کمال مطلق ,
وحدت تشکیکی وجود ,
سعداء ,
خیر محض ,
صفات کمال ,
هیپیاس بزرگ ,
عشق حقیقی به خدا ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ملاصدرا شیرازی: صدرالمتألهین
چکیده :
دو مسئله عشق و زيبايی در فلسفه های افلاطون و ملاصدرا با يكديگر پيوند عميقی دارند. ايـن دو انديشمند هريك به مقتضای مبانی فلسفی خاص خود، اين پيوند را به شيوه خاصی تبيين كرده اند ودر اين ميان به رغم تفاوت آشكاری كه در توصيف هريك از دو فيلسـوف از عشـق، زيبـايی و خدا وجود دارد، رابطه ای ناگسستنی، ميان عشق حقيقی، زيبايی مطلق و خداوند برقرار كرده اند. مقاله حاضر ضمن بررسی عشق حقيقـی و زيبـايی مطلـق و ارتبـاط ايـن دو مسـئله بـا خـدا در انديشه هريك از اين دوفيلسوف به مقايسه ايـن دو ديـدگاه پرداختـه وتشـابهات و تفـاوتهـای موجود در اين دو ديدگاه را آشكار می سازد
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 53 تا 82
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اصل خیر و رابطه آن با خدای خالق و صانع از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
محمدکاظم علمی سولا,زهرا محمدی محمدیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
افلاطون
,
وجود
,
خدا (اسماء ذات الهی)
,
ایده
,
صانع (اسماء فعل)
,
حقیقت
,
اصل خیر
کلیدواژههای فرعی :
شناخت ,
خالق ,
تمثیل غار ,
تمثیل خورشید ,
تمثیل خط ,
چکیده :
افلاطون از اولين فيلسوفانی است كه به نحو عميق و جامعی به مسـئله خيـر و خـدا و رابطـه ايـندو پرداخته است. در فلسفه او اصل خير يك حقيقت وجـودی مـی باشـد و صـرفاً يـك امـر اخلاقـی نيست. در اين پژوهش ديدگاه او درباره اصل خير و خدا و ابهامات مربوط به اين دو مسئله مـورد بررسی قرار می گيرد و در نهايت رابطه اين دو مسئله در فلسفه او تبيين می گردد. برخلاف ادعای مشهور مبنی براينكه خدا در فلسفه افلاطون را كـه همـان اصـل خيـر اسـت، تنها خدای صانع می داند و او را خدای خالق نمی داند؛ اين مقالـه بـا تكيـه بـر شـواهدی مسـتند از رساله های افلاطون، بر اين باور است كه خدای صانع، همان خدای خالق است؛ زيرا ايده ها را كه قديم زمانی در نظر گرفته شده اند، از عدم آفريده است و او در حقيقت عين اصل خير می باشد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 63 تا 90
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اتمیسم منطقی ویتگنشتاین و راسل
نویسنده:
مسلم قربانی دیزاوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژههای اصلی :
علوم انسانی
,
عین (صفات خبریه الهی)
,
نام
,
امر واقع
,
عینٌ
,
فلسفه تحلیلی
,
گزاره اتمی
چکیده :
اتمیسم منطقی, نظریهای دربارهی رابطه زبان وجهان است, که از نظر هر دو ویتگنشتاین و راسل, ما میتوانیم از طریق تحلیل به گزاره هایی دست یابیم که به واسطهی آنها بتوانیم جهان را به طور کامل توصیف کنیم. این گزارهها در ترکیب با یکدیگر, گزارههای مرکبی را میسازند که در نهایت, مشابه گزارههای روزمرهی ما خواهند بود. هر دوی آنها, نظریهشان الزاماتی هستی شناختی دارد که بر اساس نظریهشان دربارهی معناداری, هستی موجودات خاصی رابرای معرفت داشتن و همچنین معنا داشتن زبان, الزامی میدانند. ویتگنشتاین در این باره در مقابل راسل, با دقت ویژهی خودش, این الزامات ر ا به کمترین حد خود رسانده است. رویکرد اتمیسم منطقی راسل, رویکردی معرفت شناسانه است, چرا که اولا اتمهای او, امور جزئی در دادههای حسی ما هستند و دیگر اینکه اتمیسم منطقی او نظریهای است که از جهات دیگر مسائل معرفت شناسی او را حل میکنند. در مقابل, رویکرد اتمیسم منطقی ویتگنشتاین معنا شناسانه است, چرا اتمهای او, بر اساس الزامی معنا شناختی باید وجود داشته باشند, چرا که رابطهی زبان و جهان چنین ایجاب میکند که اعیانی وجود داشته باشند که به طور مستقیم و بیواسطه با نامهای زبان در ارتباط باشند و بنابراین آنها مسئلهای معنا شناختی را حل میکنند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نقد و بررسی نظریه مطابقت از منظر فلاسفه غرب (فرگه، راسل، ویتگنشتاین) و فلسفه صدرایی
نویسنده:
مهدی لاجوردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تصور
,
صدق (صفات الهی)
,
علم حضوری
,
معارف اسلامی
,
فلسفه غربی
,
حکمت متعالیه
,
فلسفه زبان
,
فلسفه علم
,
راسل ، برتراند
,
صدق
,
فلسفه تحلیلی
,
ویتگنشتاین، لودویگ
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
ویتگنشتاین، لودویگ
,
فرگ، گاتلاب
,
هنر و علوم انسانی
,
فرگ، گاتلاب
,
مکتبهای فلسفی غرب
چکیده :
بحث ما در این رساله بررسی و نقد نظریه مطابقی صدق از منظر فرگه، راسل، ویتگنشتاین متقدم و متأخر و فلسفهی صدرایی میباشد. راسل و ویتگنشتاین متقدم، هر دو قائل به نظریهی مطابقت هستند، با این تفاوت که راسل عقیده و تصور را موصوف صدق قلمداد میکند، ولی ویتگنشتاین متقدم زبان را. علیرغم تفاوتهای بنیادین، فرگه، ویتگنشتاین متقدم و متأخر و فلسفهی صدرایی ( با آن برداشتی که از آن شده است)، تصور را به عنوان علم و یا متعلّق آن ردّ میکنند. فرگه، ویتگنشتاین متأخر و فلسفهی صدرایی، در انکار هر گونه تعریف از صدق؛ نیز با هم مشترکاند. اهمیت دادن به زبان از سوی فرگه و ویتگنشتاینها و مبنا شمردن علم حضوری از سوی فلسفهی صدرایی، تمایز عمدهی این دو نحلهی فکری است. نظریهی بازیهای زبانی ویتگنشتاین متأخر و نظریهی اضطرار عقل طباطبائی که هر دو منکر ضرورت هستند، نمایانگر اشتراک عمیق این دو فیلسوف از دو دنیای متفاوت است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نسبت فلسفه و معماری تبیین ضرورت تامل فلسفی در معماری
نویسنده:
علیرضا محسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
هنر
,
زیبایی شناسی
,
معماری
,
خانه
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
جنبه فلسفی
,
جنبه فلسفی
,
مصالح ساختمانی
,
جنبه فلسفی
,
هنر و علوم انسانی
,
مصالح ساختمانی
چکیده :
هرچند فلسفه حیطه افکار محض است و معماری غایاتی عملی دارد، اما افکار ما بر ساختههای ما و مصنوعات ما بر افکارمان تاثیر میگذارند تا آن حد که از یکدیگر تفکیک ناپذیر میشوند. هدف از این پژوهش جستجوی انحای مختلف تاثیر فلسفه بر معماری و بررسی ضرورت چنین تاثیر و تاثرهایی برای معماری است. این هدف از طریق تحلیل تعاریف معماری و کشف معانی آن، همچنین بازشناسی اغراض زبانی متفاوت ما در بهکار بردن کلمه معماری انجام یافته است. از این طریق، پژوهش برای معماری تاثیر متقابل مهمی بر فلسفه نیز یافته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تبیین جایگاه اخلاق در فلسفه نیچه
نویسنده:
میثم کاظمی گرجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
انسان
,
اخلاق
,
پوچ گرایی
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
,
هنر و علوم انسانی
,
نیچه، فریدریش ویلهلم
چکیده :
نیچه یکی از بزرگترین فیلسوفانی است که مهمترین مسئله فلسفه را اخلاق میداند، به اعتقاد وی تاریخ فلسفه تاریخ ارزشها بوده است. نیچه بیان میکند که در یونان باستان ارزشهای دیونوسیوسی حاکم بودکه مطابق آن مردم به تمام ارزشهای زندگی آری میگفتند و هیچ چیز را خوار نمیدانستند. (نیچه کتابی دارد بنام تراژدی در یونان باستان و او این عصر را عصر تراژدی می نامد.) اما با ظهور سقراط و شاگرد وی افلاطون ارزشهای کلی به وجود آمد که فقط به دستهای از ارزشها اهمیت داده شد. یعنی ارزشهایی که مطابق جهان مثل، کلی و مطلق باشد. به اعتقاد نیچه با ظهور مسیح ارزشهای سقراطی – مسیحی بوجود آمد که فقط ارزشهای کلی و مابعدطبیعی ارزشهای اصیل تلقی شد. نیچه بر آن است که در جهان معاصر، تاریخ فلسفه به جایی رسیده است که به انکار ارزشهای خودش یعنی ارزشهای کلی میپردازد و این موجب بروز نیهیلیسم شده است. وی بیان میکند در چنین حالتی تنها راه رهایی از نیهیلیسم این است که هر انسانی، خودش آفریینده ارزشهای خودش باشد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 94
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید