جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 335
ʿAllama Tabatabaʾi’s and Carla Bagnoli's Views on the Problem of the Nature of Moral Judgments
نویسنده:
Zahra Khazaei; Mohsen Javadi; Nasrin kamali Lotf
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 91 تا 115
ابن سینا درباره ربط فرشته شناسانه تجربه عرفانی
نویسنده:
Maryam Zaeri Amirani; Enshaallah Rahmati; Mohsen Javadi
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
کیرکگار و آرای اشعریون در باب عقل و الهیات
نویسنده:
Na‘imeh Pourmohammadi، Mohsen Javadi
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
Neither the Ash‘arites nor Kierkegaard’s systems of theology are anti-rational, for Kierkegaard regards the contradiction present in the object of faith as absolute rather than logical, suggesting thereby the existential dialectics for understanding this contradiction instead of resolving it. The Ash‘arites also hold that one can understand the existence of God through absolute reason, or reason that is not commanded by shar‘ (religion), yet such understanding does not lead to any practical outcome. The anti-rationalism option is thus rejected. The other two options here are supra-rationalism and rationalism. Kierkegaard’s theology is that of supra-rationalism while the theology of the Ash‘arite is rationalist. Faith, Kierkegaard says, is not rational because it will be undecided by the abeyance and postponementof philosophical reasoning, by the approximation of historical evidence, and because of the lack of confidence in the Bible; however, it is not irrational because the contradiction is present in the understanding of faith rather than in existence. For the Ash‘arite, however, faith can be made rational and justified through the command and guidance of shar’ in order to find sound reasoning. Reason has no contribution in Kierkegaard’s theology neither as a necessary nor as a sufficient condition. For the Ash‘arite, nonetheless, reason is a necessary but not a sufficient condition and is in need of shar‘. Reason, in Ash‘arite theology, both fails to penetrate into all of the premises of the argument and falls short of binding man to accept its knowledge. It is shar‘ which comes into play in order to help reason both improve its objection and compensate the binding and obligation
صفحات :
از صفحه 47 تا 64
پایه‎های هستی‎شناختی نظریۀ اخلاق اطلاعات فلوریدی
نویسنده:
مهدی شقاقی، محمدرضا وصفی، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر قصد دارد که با جستجوی ریشه‎های هستی‎شناختی نظریۀ اخلاق اطلاعات فلوریدی، فهم عمیق‎تری را در باب پیش‎فرض‎های آن در باب خدا، انسان و جهان به دست دهد. روش این مقاله، سندی (Documentary Research) و رویکرد آن تحلیل مفهومی (Conceptual Analysis) است. برای باز کردن یک مفهوم یا ارائه تحلیل‌های بدیل دربارۀ آن، با استفاده از روش سندی مستندات اصلی‌ که پایۀ استدلال هستند، جمع‌آوری کرده و با تکیه بر آنها، مفاهیم موجود تحلیل و نقد، و مفاهیم جدید بسط داده می‌شوند. بنیادهای هستی‎شناسانه نظریۀ اخلاق اطلاعات فلوریدی در کنار اینکه بر پایۀ ارزش ذاتی موجودات بنا شده است، ابژه‎محور و هستی‎محور می‌باشد و نگاه حداقلی به حق «بودن» به‌مثابه حق پایه هر موجود دارد و این نگاه هستی‎شناسانه بر پایه نظریه معرفت‎شناختی رئالیسم ساختاری اطلاعات و نیز برداشت وی از مفهوم «شرور» به مثابه آنتروپی بنا شده است. او کنشگر اخلاقی در عصر اطلاعات را همانند خدا دارای شأن صانعیت می‎داند که مسئول حراست از محیط اطلاعاتی ساخته خویش است. مفهوم «مسئولیت» کنشگر اخلاقی در نظریه اخلاق اطلاعات فلوریدی با برداشته شدن تأکید از «انسان» به مفهوم «پاسخگویی» نقل مکان می‎کند. این برابری هستی‎شناختی میان انسان‎ها و سایر موجودات ناشی از غفلت از هستی در نظر هایدگر است که با از دست رفتن ابعاد موقعیت و مکان در تعریف ریاضیاتی از جهان و هم‎سطح دیده شدن همۀ موجودات در بُعد زمان در ریاضیات جبری ناشی شده است
صفحات :
از صفحه 7 تا 29
علم دینی از دیدگاه پلانتینگا
نویسنده:
محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الوین پلانتینگا معتقد است آنچه در انجمن‌ها و مجلات علمی و مراکز آموزشی و پژوهشی به نام نظریه‌های علمی طرح می‌شود، گاهی تنها، با پیش‌فرض‌های الحادی صادق است و اگر این پیش‌فرض‌ها را کنار بگذاریم، اعتبار آنها از بین می‌رود. در واقع وی می‌کوشد نشان دهد علم امروز بر خلاف آنچه عموماً ادعا می‌شود، از لحاظ دینی، بی‌طرف و خنثی نیست؛ بنا بر این، اگر استفاده از پیش‌فرض‌های الحادی ضرری به ماهیت علمی یک پروژه نمی‌زند، چرا عالمان مسیحی از پیش‌فرض‌های دینی خود در فرایند پژوهش علمی استفاده نکنند؟ این مقاله با رویکردی تحلیلی، دلایل پلانتینگا را در مورد امکان علم دینی (آگوستینی) که از دانسته‌های دینی در فرایند فعالیت علمی بهره می‌گیرد، توضیح داده، با ذکر نمونه‌هایی، ادعای بی‌طرفی روش‌شناختی علم (علم دوئمی) را رد می‌کند. بخش پایانی مقاله، بررسی اشکالات طرح‌شده یا قابل طرح بر تقریر پلانتینگا از علم دینی است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
استدلال شواهدی ویلیام رو از شر و پاسخ "خداباوران شکاک" به آن
نویسنده:
محمد محمدرضایی؛ محسن جوادی؛ شیما شهریاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه در جهان غرب، تقریرهای متنوع ویلیام رو از استدلال شواهدی شر، کانون اصلی مباحث فعلی در زمینۀ مسئلۀ شر را به خود اختصاص داده است. رو در یکی از این صورتبندی‌ها تلاش کرده است که با ارجاع به مصادیق خاصی از رنج‌های شدید احتمال وجود شر گزاف را نشان دهد و از این طریق، باور خداناباوران به نبود خدا را موجه جلوه دهد. در این میان، گروهی از فیلسوفان خداباور که به «خداباوران شکاک» معروفند، تلاش کرده‌اند که نشان دهند اگر خدایی وجود داشته باشد، کاملاً معقول است که بپذیریم انسان‌ها در موقعیتی معرفتی قرار ندارند که همیشه بتوانند در خصوص تمام افعال و مقاصد الهی داوری کنند. همین امر سبب می‌شود که ما نتوانیم دلیل یا دلایل توجیه‌گرِ خداوند در تجویزش به آنچه در نظر ما مصداقی از شر گزاف جلوه می‌نکند را دریابیم. در این نوشتار در پی آن هستیم تا با تمسک به نگرش خاص این گروه، توجیه‌ناپذیریِ روایت رو از استدلال شواهدی شر را نشان دهیم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
اکراسیا از منظر آلفرد ملی و مقایسه آن با دیدگاه ارسطو
نویسنده:
محمد تقدیسی ، زهرا خزاعی راوری ، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اکراسیا یا ضعف اخلاقی، از نظر ارسطو و بسیاری از معاصرین، از جمله آلفرد ملی، به معنای مخالفت عمدی، آگاهانه و ارادی فاعل با بهترین حکم خویش است که به دلیل ضعف اراده و نداشتن کنترل نفس فاعل رخ می دهد. از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی از خواسته های امیال پدید می اید. در اینکه اکراسیا و ضعف اراده دو پدیده اند یا یک پدیده بین فیلسوفان اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این در باره علت رخداد این پدیده نیز اتفاق نظر وجود ندارد. الفرد ملی اکراسیا را با ضعف اراده و ارسطو آن را با ضعف اخلاق، مترادف میداند. علاوه بر اینکه هر دو فیلسوف اکراسیا را پدیده ای نفسانی می دانند که منجر به عمل ارادی و اگاهانه فاعل مخالف با بهترین حکم می شود. از دیدگاه هر دو، علت اکراسیا تأثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی است و راه مقابله با آن را تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن می دانند به طوری که برای داشتن قوت اراده، تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. مقاله حاضر در صدد است تا به روش توصیفی ـ تحلیلی اکراسیا را در حوزه عمل از دیدگاه آلفرد ملی بررسی و آن را با دیدگاه ارسطو مقایسه نماید. در پایان مشخص می شود که علیرغم شباهت های بسیار، این دو در بیان عوامل تحقق اکراسیا کاملا اتفاق نظر ندارند. در نزد ارسطو اکراسیا معلول نقص در عقل عملی و صرفاً در قلمرو افعال هنجاری، و در نزد ملی معلول ناتوانی در کنترل نفس است و عوامل روانشناختی مانند ترس و تنبلی، استرس، شستشوی ذهنی، ... در آن موثر است وعلاوه بر افعال هنجاری در سایر قلمرو افعال عادی نیز امکان پذیر است.
صفحات :
از صفحه 80 تا 96
بررسی و تبیین نظریهٔ عدالتِ عام در دیدگاه توماس آکوئیناس
نویسنده:
عبدالله عابدی فر ، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عدالتِ عام فضیلتی است که افراد را به نظم و خیرات جمعی دعوت می‌کند تا به‌وسیله آن به سعادت برسند. مقالۀ حاضر به بررسی و تبیین نظریۀ عدالتِ عام و خیر مشترک و نقش آن در جهت‌دهی و تنظیم قانون از دیدگاه توماس آکوئیناس می‌پردازد. آکوئیناس - با تأسی از ارسطو و الهیات مسیحی‌‌ - عدالتِ عام را فضیلتی عام می‌‌داند که دارای موضوع خاص، یعنی «خیر مشترک» است. عدالتِ عام همان فضیلت است که از جهت محتوا و جوهر با فضیلتْ یکسان و از جهت مفهوم یا صورت با آن متفاوت است. نظریهٔ عدالتِ عام در آکوئیناس‌‌‌‌ هم به‌‌نوعی دِین قانونی(الزام به رعایت قانون جامعه) را فرمان می‌‌دهد و هم به ‌نوعی دِین اخلاقی(الزام به رعایت فضیلت اخلاقی) را در دستور کار خود دارد. این نظریه مدِّ نظر آکوئیناس‌‌‌‌ در جامعه‌‌ای معنا پیدا می‌‌کند که در آن اگر حاکم قانون وضعی را بر اساس قانون الهی و قانون طبیعی درستْ تدوین و ترویج کند، معیار این نظریه را برآورده می‌‌کند. بنا‌براین‌‌، نظریهٔ عدالتِ عام - در نهایت - به ‌قصد حاکم و نوع حکومتی وابسته است که در آن جامعه در جریان است تا افراد را به خیرات مشترکشان هدایت کنند و به سعادت حقیقی‌‌شان برساند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 49
نسبت استعلا اگزیستانسی یاسپرس و استکمال نفس ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: محمدحسین کیانی قلاتی ؛ استاد راهنما: محسن جوادی ؛ استاد راهنما: مهدی منفرد ؛ استاد مشاور: زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقسوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقی زندگی به‌حساب می‌آورد و بر همین اساس نیز انسانِ عاقل را از نحوه زیست او می‌شناسد. انسانِ عاقل در نهایت اعتلا، چگونه زیستن و چگونه مردن را می‌آموزم و این‌که من نمی‌توانم خود باشم مگر آن‌که به خود شدن دیگری یاری رسانم.
خداگرایی فطری از دیدگاه علامه طباطبایی و جان کالون
نویسنده:
پدیدآور: علی قربانی ؛ استاد راهنما: احمد احمدی ؛ استاد مشاور: محسن جوادی ؛ استاد مشاور: علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهمترین موضوع در فلسفه‌ی دین همیشه موضوع خدا بوده است. امروزه نیز دغدغه‌ی اصلی فیلسوفان دین همین موضوع است. یکی از بهترین راهها اگر نگوییم بهترین راه برای رسیدن به خدا راه فطرت است. با توجه به این که بحث فطرت در بین مسلمانان ریشه در آموزه های قرآن دارد، در سنت فلسفه‌ی اسلامی این بحث به مرور از اهمیت بسیار برخوردار گردیده است. در این رساله ابتدا در فصلی تحت عنوان کلیات ضمن بررسی مباحث مقدماتی به بررسی فطرت به عنوان راه رسیدن به خدا و نیز به عنوان برهانی بر وجود خدا پرداخته شده است. باور نگارنده بر این است خدا گرایی و خدا شناسی امری فطری بوده و برای اثبات فطری بودن یک امر نیازی به ثبات عمومیت آن در بین انسانها نیست؛ بلکه وقتی یک امری را در خود با درک و دریافت حضوری می یابیم می توانیم نتیجه بگیریم که هر انسانی می تواند این امر را در درون خود با علم حضوری دریابد. دیدگاههای علامه طباطبایی و جان کالون، هر یک در فصلی جداگانه بررسی شده است. نشان داده شده که علامه طباطبایی نظریه پردازی کاملی درباره‌ی فطرت دارد. بر اساس تعریف وی فطرت عبارت است از ساختار وجودی ویژه‌ی انسان که خداوند او را بدان گونه آفریده است؛ بنابراین وی بحث انسان شناسی خود را مبتنی بر نظریه‌ی فطرت نموده است. همچنین معرفت شناسی وی که در واقع بخشی از انسان شناسی است مبتنی بر نظریه‌ی فطرت است. در این رساله بحثهای انسان شناسی و معرفت شناسی علامه طباطبایی به عنوان تمهید و مدخلی برای بحث خداشناسی و خداگرایی وی مورد بررسی قرار گرفته است و سپس به بیان دیدگاه‌های خاص وی درباره‌ی خداگرایی و خداشناسی پرداخته شده است. در این راستا براهینی که اثبات می‌کند خداگرایی و خداشناسی فطری است، از آثار وی گردآوری و مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. در مواضعی از دیدگاههای علامه دفاع شده و در یک موضع رأی وی مورد نقد قرار گرفته است. درباره‌ دیدگاههای جان کالون نیز پس از معرفی اجمالی کالون و آثار او و تأثیری که روی متفکران بعدی نهاده است، به نظریه ی او موسوم به «حس الوهی» پرداخته شده است. این موضوع با استفاده از کتاب او «مبادی دین مسیحیت» تبیین گردیده است. در ادامه دیدگاه برخی شارحان و پیروان کالون از جمله پلانتینگا و آلستون بررسی و نقد شده است. همچنین به مقایسه بین نظریه‌ی حس الوهی کالون و نظریه‌ی فطری بودن خدا گرایی و خدا شناسی نزد علامه طباطبایی پرداخته و مواضعی که هم سخنی یا تفاوت دیدگاه وجود دارد بررسی و ریشه‌یابی شده است. همچنین دیدگاه معرفت شناسان اصلاح شده با نظریه ی فطرت مقایسه و بررسی شده و نقاط قوت و ضعف آنها آشکار شده است.
  • تعداد رکورد ها : 335