جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 219
توجیه اعتقاد دینی از طریق عقل عملی " از دیدگاه پاسکال، ویلیام جیمز و شهید مطهری"
نویسنده:
علی کبودتبار فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله ابتدا بطور مفصل به تاریخچه بحث توجیه عقاید دینی (ادله اثبات خدایا خداباوری) در فرهنگ های اسلامی و غربی پرداخته شد، سپس دیدگاه سه تن از متفکران مشهور، یعنی پاسکال، ویلیام جیمز، و استاد مطهری مورد بررسی قرار گرفته است. پاسکال جزء ایمانگرایانی است که معتقد است دل برای خود دلایلی دارد که عقل از درک آن عاجز است. او شرطیه ای راپیشنهاد می کند که در پرتو آن شخص معتقد به گزاره خدا وجود دارد سود بی نهایتی را از آن خود می کند. در ایمانگرایی پاسکال می توان به ضعف هایی از جمله مصلحت اندیشانه بودن ایمان و.... اشاره کرد. تفسیر ویلیام جیمز از اعتقاد دینی بی شک مبتنی بر تفسیر ایشان از پراگماتیسم و مبانی معرفت شناختی آن است. در تجربه گرایی مورد نظر جیمز، حقیقت آن است که دارای فائده عملی باشد و به میزانی که این فائده از اعتبار برخوردار است. اعتقاد دینی هم توجیه پذیر خواهدبود. از طرف دیگر نمی توان از فوائد روان شناختی دینداری صرف نظر کرد. بنابراین حتی اگرخدایی هم نباشد باور به او که سودی بی نهایت دارد معقول به نظر می رسد. اما در نگاه استادمطهری ایمان دارای دو رکن معرفت و تسلیم است که از یک طرف پذیرش یکی بدون دیگری ایمان حقیقی نیست و از طرف دیگر متعلق چنین معرفتی از عینیت برخوردار است. انسان درپرتو عقل، معرفت لازم را نسبت به خداوند و هستی بخش به دست می آورد اما معرفتی که با تسلیم و خضوع همراه نباشد حق نما نخواهد بود. ایشان در طرح مباحث دینی دنباله رو حکمای اسلامی قبل از خود و به ویژه ملاصدرا وعلامه طباطبایی است که بر حسب مرسوم بیشتر مباحثشان پیرامون اثبات وجود خداست، نه معقول نشان دادن باور دینی. استاد مطهری اعتقاد دینی را اموری مطابق فطرت می داند و با بینش قرآنی خود همه انسانها را حق طلب معرفی می کند و نیز نظریه اخلاقی کانت را با تفسیری جدید و با تمسک به برهان فطرت و نظریه پرستش معتبرمی داند. به این ترتیب فلاسفه متأخر اسلامی و به ویژه مطهری به جای توجیه باور دینی و معقول جلوه دادن آن از طریق عقل عملی، بیشتر به دلایل اثبات محوری ترین اعتقاد دینی یعنی وجودخدا از طریق عقل نظری پرداخته اند، اما در میان فلاسفه غربی به ویژه پاسکال و جیمز، عمده مباحث حول محور معقول جلوه دادن باور دینی بوده است، نه اثبات حقانیت وجود خدا.
رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه توماس آکویناس، سورن کی یر کگور، ویلیام جیمز، علامه طباطبائی و استاد مرتضی مطهری
نویسنده:
احمدطیبی چوبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق علاوه بر اینکه به طور گذرا به تاریخچه بحث ایمان و عقلانیت در جهان غرب و جهان اسلام پرداخته شده دیدگاه پنج تن از متفکران اسلامی و مسیحی نیز تعیین گردید. توماس آکویناس معتقد است که ایمان نوعی علم است لیکن علمی کمتر از معرفت و بالاتر از گمان، چرا که متعلق ایمان امری غیر مشهود می باشد، پس ایمان بر شواهد ناقص مبتنی است و برای رفع این نقیصه، اراده انسان واسطه می شود و عقل را به پذیرش امور وادار می کند. سورن کی یرکگور معتقد است که معرفت عقلانی، معرفتی عرضی است و توان راه یافتن به ساحت والای "هست بودن"-که ایمان از سنخ آن است -را ندارد، از اینرو لازم است انسان ابتدا به عجز خود واقف شود سپس چشم بسته و با جهش معنوی این امر خلاف عقل را که وجودی به نام "خدا هست " را بپذیرد و با او ارتباط برقرار کند. نگاه ویلیام جیمز به ایمان مبتنی بر تفسیری است که وی از پراگماتیسم ارائه می دهد به این بیان که هر امری که آزمون پذیری در مورد آن ممکن بوده و دارای فائده عملی باشد به میزان این فائده، از ارزش و اعتبار برخوردار است و ایمان هم از این قبیل است .علامه طباطبائی عقل را به معنی ادراک و فهم کامل امور دانسته و برای ایمان جوهری معرفتی قائلند و بر این باورند که بین ایمان و عقلانیت رابطه مستحکمی برقرار است تا جائی که آورده اند: "تنها برهان و استدلال است که می تواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید." استاد مرتضی مطهری نیز معتقدند که معرفت و تسلیم دو رکن ایمان بوده و ضمن گوشزد نمودن به وسعت و عمق امور ایمانی و ماوراءالطبیعی براین باورند که دشوار بودن راه سبب نمی شود که ساحت امور معنوی را از عقلیات مبرا نمائی بلکه باید خود را مجهز نموده و با رعایت احتیاط، در این امور غور نمائیم. و بالاخره در فصل پایانی قرآن کریم بعنوان حکم قرار گرفته و بر اساس آن نظریات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده ام. از مجموع آیات قرآن کریم در این باب استفاده می شود که: ایمان امری است اختیاری همراه با معرفت و علم که به حریم دل راه یافته و رفتار و منش آدمی را تحت تاثیر قرار می دهد/
بررسی استدلال های ماتریالیستی ریچارد داوکینز دربارة خدا و تکامل
نویسنده:
علیرضا فرخی بالاجاده، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریة خداناباورانة ریچارد داوکینز، زیست شناسِ انگلیسی، بر دو استدلال «سادگی» و «فرایند انباشتی» مبتنی است؛ بر اساس استدلال سادگی قوانین بنیادین فیزیک ساده اند و از این رو، پیدایش تصادفی و بی دلیل قوانین بنیادین تبیینی ساده است، ولی فرض وجود خالقی که طراح جهانی با چنین پیچیدگی های بسیار گسترده باشد، نظریه ای بسیار پیچیده است. بر اساس استدلال فرایند انباشتی، داوکینز بر این باور است که جهان مادی در روند شکل گیری طبیعت و پیدایش موجودات زنده «خود تبیین گر» بوده است و انتخاب طبیعی، که فرایندی انباشتی است، به تنهایی می تواند فرایند تکامل را تبیین کند. بر اساس دیدگاه های فیلسوفان خداباور، وجود خداوند فرایند تکامل و قوانین بنیادین طبیعت را در یک نظام جامع و جهان شمول وحدت و انسجام می بخشد و از این رو، از کفایت تبیینی برخوردار است، در حالی که دیدگاه تصادف گرایانة داوکینز فاقد کفایت تبیینی است. استدلال سادگی، درواقع «مغالطة سادگی» است. بنابراین اولاً، نگرش ماتریالیستی داوکینز در استدلال فرایند انباشتی بر مجموعه ای از خطاهای فلسفی مبتنی است؛ ثانیاً، تبیین دقیق نظریة تکامل نشان می دهد که جامع ترین و ساده ترین تبیین مبتنی بر وجود خداوند به عنوان طراح و جهت دهندة فرایند تکامل است.
نقد و بررسی تطبیقی الهیات سلبی از دیدگاه ابن میمون قرطبی و قاضی سعید قمی
نویسنده:
علی شاه فایق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع این رساله، «نقد و بررسی تطبیقی الهیات سلبی از دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید» است که در چهار فصل به قرار ذیل تنظیم شده است.فصل اول، که تحت عنوان کلیات مطرح شده است، دربرگیرنده طرح مسأله، سوال‌های تحقیق، فرضیه تحقیق، سابقه انجام تحقیق، ضرورت تحقیق، روش تحقیق، هدف تحقیق، بررسی لغوی و اصطلاحی معنای الهیات سلبی، نگاهی به دو رویکرد سلبی و ایجابی در حوزه الهیات، مباحث مقدماتی نظیر اشتراک لفظی و معنوی، اصالت ماهیت و وجود، تشکیک و تباین وجود و تقسیمات صفات الهی است.در فصل دوم که با عنوان «الهیات سلبی ابن میمون» شناسانده شده است، به مباحث ذیل پرداخته شده است.زندگی، اساتید، شاگردان و تألیفات ابن میمون، مبانی فکری- کلامی او مانند: شناخت، حدوث و قدم عالم، وجود خداوند، صفات خداوند، نبوت، و نگاه او به تألیف و تفسیر کتاب مقدس و مبانی الهیات سلبی ابن میمون مثل: تباین، اشتراک لفظی، نقص ابزارهای شناخت انسانی، عدم امکان اکتناه ذات اله و جدایی صفت از موصوف و دلایل ابن میمون بر الهیات سلبی نیز در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.فصل سوم با عنوان الهیات سلبی قاضی سعید قمی، همان ترتیب فصل دوم را دارد یعنی مشتمل است بر زندگی، اساتید، شاگردان وتألیفات قاضی و مبانی فکری- کلامی او از قبیل اصالت ماهیت، انکار حرکت جوهری، حدوث و قدم عالم، وجود و صفات خداوند، نگاه او به انسان و تبیین الهیات سلبی او و ذکر مبانی این ادعایش نظیر تباین، اشتراک لفظی، و غیر قابل درک بودن خداوند و دلایل ادعای سلبی قاضی سعید مانند تلازم توصیف و تشبیه و دلایل نقلی او بر این ادعا.در فصل چهارم که فصل پایانی این رساله است، تطبیقی بین دو نگاه سلبی ابن میمون و قاضی انجام می‌شود و نیز نگاه سلبی در مقایسه با نگاه ایجابی به الهیات مورد توجه قرار می‌گیرد. در پایان فصل این نتیجه به دست می‌آید که نگاه سلبی دارای اشکالات عدیده و نقایص بسیار است که پذیرش این نگاه را با اشکال مواجه می‌کند؛ اما در جانب مقابل، نگاه ایجابی هیچ یک از آن اشکالات را ندارد و اگر هم اشکالی متوجه آن است به دلیل برخی تبیین‌های ناصحیح است که از الهیات ایجابی صورت پذیرفته است. پس بهترین رویکرد در الهیات و مناسب‌ترین نگاه به آن، رویکرد ایجابی و نگاه اثباتی است.
رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه توماس آکویناس، کی یرکگور، ویلیام جیمز، علامه طباطبایی و استاد مطهـری
نویسنده:
احمد طیبی چوبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
«زبان الهیات» از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و ویلیام آلستون
نویسنده:
حسین نقوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه دین دارای مسائلی نظیر رابطه علم و دین، عقل ودین، اخلاق و دین، مسأله زبان دینی و... است. بحث زبان دینی مسأله ای که شاید بتوان گفت در تمام ادیان آسمانی، مطرح بوده و هست. مباحث زبان دینی شامل چیستی زبان دینی، معناداری یا بی معنایی آن، حقیقی یا مجازی و یا سمبلیک بودن آن و معرفت بخش بودن انواع گزاره های دینی مانند گزاره های تاریخی، موعظه ای، دعا ونیایشی و گزاره های کلامی است. مهمترین بحث آن مربوط به گزاره های کلامی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان دینی بوده است با این سؤال که آیا اطلاق مفاهیم محدود انسانی و مادی بر خدای نامحدود غیرجسمانی امکان دارد. در این رساله، بررسی و تطبیق آراء علامه طباطبایی (ره) و ویلیام آلستون فیلسوف دین آمریکایی معاصر، در زمینه زبان الهیات (کلام) مدّنظر بوده است. آلستون برای توجیه مشکل اطلاق گزاره های کلامی بر خدا نظریه «کارکردگرایی» را مطرح می کند که البته بدون اشکال نیست. علامه برای توجیه این مشکل، نظریه های «اشتراک معنوی و تشکیک در وجود»، «تأویل کلامی» و «غائیت» را مطرح می کند که هر کدام در جایی کاربرد دارند. نظریه اشتراک معنوی درباره اوصافی نظیر علم، قدرت، حیات و وجود، کاربرد دارد و اطلاق آن ها را توجیه می کند و نظریه دوم در مورد اوصافی نظیر سمیع، بصیر، دارای دست بودن و مکان داشتن کاربرد دارد که این اوصاف، متعلق به ممکنات است و از ساحت الهی دور است که متصف به این اوصاف شود. این اوصاف، به اوصاف دسته اول تأول برده می شود و نظریه غائیت در زبان عرفی و دینی و در مورد تمام اوصاف استعمال دارد و استعمال و صدق آن ها را توجیه می کند.
معناشناسی اوصاف الهی (فخررازی، ابن عربی، علامه طباطبایی)
نویسنده:
اسماعیل زینالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله ابتدا گزاره هایی که موضوع آنها خدا و محمول آنها یکی اسما و صفات الهی است اشاره شده است. فخر رازی مشکل اوصاف مشترک میان خالق و مخلوق را با اشتراک معنوی مورد نظر خود ( به معنای متواطی) و تاویل اوصاف موهم تشبیه رفع می نماید. ابن عربی معناشناسی اوصاف الهی را با سه روش اشتراک معنوی وجود، قاعده حقیقت و مجاز و نظریه تشبیه در عین تنزیه تبیین می کند. و سرانجام نظریه جمع بین تشبیه و تنزیه را بر دیگر روش ها ترجیح داده و مدعی شده است این نظریه را از شرع آموخته است.علامه طباطبایی با استفاده از مبانی حکمت متعالیه، صفات را با اصل معانی آن برای خدا اثبات می کند. در حالی که او را از ویژگیهای صفات مخلوقات مبرا می داند. و در پایان اهم مباحث این سه دانشمند مقایسه شده است.
تئودیسه پرورش روح جان هیک
نویسنده:
امیرعباس علی زمانی, اکرم خلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
هیک، در تئودیسه پرورش روح هم به مساله شرور اخلاقی پاسخ می دهد و هم به توجیه شرور طبیعی می پردازد و در این مقام، به مراحل دوگانه خلقت انسان، یعنی صورت خدا بودن و شباهت به خدا داشتن، اشاره می کند. به نظر هیک، شرور اخلاقی لازمه مختار بودن انسان هستند. انسان اولیه و همه فرزندان او، در جهانی که موهم حس دوری از خداست واقع شده اند. هیک، از این حس با عنوان فاصله معرفتی از خداوند یاد می کند. قرار گرفتن انسان در این محیط سبب می شود که او با برخورداری از نعمت اختیار، مرتکب شرور اخلاقی یا گناه شود. از سوی دیگر، شرور طبیعی لازمه رشد و تعالی روح انسان هستند. این شرور به انسان کمک می کنند تا فضایلی از قبیل شجاعت، گذشت، صبر و هم دردی را کسب کند و به تدریج، به شباهت با خدا دست یابد. به نظر هیک، همه انسان ها، به جز مسیح، پس از مرگ در چرخه زندگی های متعدد قرار گرفته و پس از طی آن ها، به خیر نهایی و شباهت با خداوند دست می یابند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 94
رابطه لذت و معنای زندگی از نگاه ابن‌ سینا
نویسنده:
نرجس عمرانیان ، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در آثار ابن‌سینا مفهوم سعادت یا نیک‌بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک‌بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می‌کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن‌چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می‌آید. دیدگاه شیخ در نفس‌شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه ‌به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک‌بختی و لذت در نظر می‌گیرد که از میان آن‌ها نیک‌بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می‌کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می‌خورد. او معتقد است همان‌گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن‌سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده ­است.
صفحات :
از صفحه 67 تا 85
توصیف، تحلیل و تبیین معرفتی ساختار علم برهانی الهیات در کتاب الشفاء
نویسنده:
امیر عباس علی زمانی ، رضا رضازاده ، کاظم موسی خانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کتاب الهیات شفا در قیاس با آثار مابعدالطبیعی پیش از آن، علاوه‌بر ابداعات محتوایی، دارای نظام و ساختاری متمایز و اصیل است. گذشته از نظر ابن‌سینا در مقدمه منطق شفا، پژوهش‌های برخی پژوهندگانِ فلسفه سینوی نیز، بر چنین دستاوردی دلالت دارد. بازشناسی و فهم بنیان‌ها و اضلاع معرفتی این ساختار، از آن جهت که می‌تواند پرده از عمق، گستره و نوع نگاه ابن‌سینا در تأسیس مابعدالطبیعه‌‌ای با وجوه متمایز و ممتاز بگشاید، ارزشمند و ضروری است. هدف این جُستار، توصیف، تحلیل و تبیین ساختار علم مابعدالطبیعه در این اثر سترگ ابن‌سیناست. از این‌رو، ابتدا با تحلیل مفهوم کلی ساختار و با تکیه بر علم‌شناسی ابن‌سینا، ساختار علوم برهانی در چهار سطح قضیه‌ای، حدی، قسمی و تألیفی دسته‌بندی و سپس با توجه به آن، ساختار الهیات شفا در همه سطوح، توصیف و تحلیل شده ‌است. مطابق این بررسی، ساختار علم الهیات در سطح قضایا، اصل ‌موضوعی، در سطح حدود، درختی، و در سطح قسمی و تألیفی، خطی است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که دو عامل مبناگرایی و ذات‌گرایی از دو حیث معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی به‌ترتیب بر آفرینش ساختار اصل ‌‌موضوعی قضایا و ساختار درختی حدود الهیات شفا تأثیرگذار هستند. همچنین، منطق پرسش نیز، به‌عنوان عامل روش‌شناختی، در ساختار اصل ‌موضوعی علم الهیات مؤثر است.
صفحات :
از صفحه 63 تا 82
  • تعداد رکورد ها : 219