جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 87
درآمدی بر منطق
نویسنده:
احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
معرفی «کلام و جامعه» اثر فان اس
نویسنده:
احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله
صفحات :
از صفحه 209 تا 246
منطق نزد فیلسوفان پیش از سقراط؛ (فیثاغوریان، سوفیست‌ها، اتمیان)
نویسنده:
آرش کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
موضوع این پایان‌نامه عبارت است از بررسی دیدگاه فلسفی فیلسوفان پیش از سقراط (شامل سه مکتب فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان) به منظور شناسایی آرای منطقی آنها و تعیین اثرگذاری احتمالی این آرا بر منطق ارسطو. مهمترین منبع‌های مورد استفاده درز این پایان‌نامه عبارتند از مجموعه آثار ارسطو، کتاب متفکران یونانی، تاریخ فلسفه یونان و کتاب Die Fragmente der Vorsokratiker. چهارچوب نظری این پژوهش عبارت است از توصیف و تحلیل دیدگاه‌های فلسفی و منطقی فیلسوفان پیش‌سقراطی (سه مکتب مورد بحث در این پایان‌نامه که در بالا اشاره شد) با بهره‎‌گیری از منبع‌های موجود و بررسی ارتباط احتمالی این دیدگاه‌ها با دیدگاه‌های منطقی ارسطو در مرحله پس از آن. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان (لئوکیپوس و دموکریتوس) دارای دیدگاه‌های منطقی بوده‌اند؛ و پرسش فرعی عبارت از این است که آیا این دیدگاه‌ها تأثیر مشخصی بر منطق ارسطو گذارده‌اند یا تقابل مشخصی با آن داشته‌اند. فرضیه‌های این پژوهش نیز عبارت هستند از این‌که به نظر می‌رسد در موردهایی مانند «کلّیات»، «مقوله‌بندی»، «ساختن گزاره»، «تعیین معیار صدق و کذب»، «گونه‌ای از منطق استقرایی یا تمثیلی» و «تعریف‌های منطقی»، بحث‌های با اهمیتی نزد فیثاغورسیان، سوفیست‌ها و اتمیان جریان داشته که مورد توجه ارسطو بوده‌اند. این پژوهش به روش کتابخانه‌ای صورت گرفته است. عمدة مفاهیم تخصصی این پژوهش را می‌توانیم با تعریف‌های ارائه‌شده در زیر ببینیم: - آرای منطقی: ارائة بحثهای مقدماتی و غیر‌نظام‌مند دربارة موضوع‌هایی مانند مقوله‌بندی، اثبات هندسی، صدق و کذب باورها و گفتارها، وجود‌داشتن یا نداشتن مفاهیم، ساختار جمله‌ها و چگونگی استدلال. - منطق: یعنی روش استدلال درست. - دیالکتیک یا جدل: استنتاجی است که از مقدمه‌هایی که به طور کلی پذیرفته‌شده‌اند، به متناقض یک تز داده‌شده، استدلال می‌کنند. - جوهر: آنچه در زیر همه هستیهای دیگر است وتحلیل به آن پایان‌می‌پذیرد. - مفهوم: ایده‌ای (کلی) است که از امور جزئی انتزاع شده‌است. - معیار یا پیمانة صدق وکذب: آنچه صادق بودن یا کاذب بودن یک گفتار، باور یا شناخت با آن مشخص می‌شود. - حد: آن‌‌چه مقدمه‌های قیاس ارسطو به آن تحلیل می‌شوند. - مقوله‌بندی منطقی: دسته‌بندی گفتار‌های غیر‌مرکبی که هستی را بیان‌می‌کنند و با ترکیب آنها، گزاره‌های صادق یا کاذبی دربارة هستی شکل می‌گیرد. - اصول اعداد فیثاغورسی: جفت‌های متضاد در مکتبهای فیثاغورسی که آنها را اصول اعداد می‌دانستند. - اثبات هندسی: اثبات یک قضیة هندسی با شروع از اصول موضوع و به‌کارگیری استدلالهای منطقی. - تقدم منطقی: مقدم بدون مؤخر قابل تصور است، اما مؤخر را نمی‌توان بدون مقدم تصور‌کرد. - تقدم در وجود : اگر مقدم وجود‌نداشته‌باشد، مؤخر وجود‌نخواهد‌داشت. در زمینة نقش جوهری اصول دهگانة اعداد و خود عددها (نزد فیثاغورسیان)، قرار‌دادن انسان به‌عنوان معیار تعیین صدق و کذب گفتارها و باورها و نفی واقعیت بیرون از او و نیز انکار امکان تناقض‌گویی (نزد پروتاگوراس و گرگیاس)، بهره‌گیری از دیالکتیک (نزد گرگیاس)، انکار عینیت‌داشتن مفهوم‌ها و نفی وجود جوهری زمان (نزد آنتیفون)، ارائة استدلالهایی دربارة نامتناهی‌بودن شمار شکل‌های اتمها و بخش‌ناپذیری آنها (نزد لئوکیپوس)، به-کارگیری استدلالهایی- که امروزه مشخص‌نیستند- بر‌پایة گواهی حواس برای اثبات اتمها (نزد اتمیان) و توجه به مفهوم‌ها و ارائة تعریف از چیزها (نزد پروتاگوراس، گرگیاس و دموکریتوس)دیدگاه‌های منطقی ارائه‌شده‌است و نیز فیثاغورسیان به ارائة استدلال برهانی در هندسه نزدیک‌شده‌بودند. ‌شاهدی نشان‌دهنده این که ارسطو در دیدگاه‌های منطقی خود، از فیثاغورسیان و اتمیان تأثیر‌پذیرفته یا تقابل ویژه‌ای با آنها داشته‌است وجود ندارد، اما دیدگاه او در قرار‌دادن واقعیت بیرونی به عنوان معیار صدق و کذب جمله‌ها، در تقابل آشکار با دیدگاه پروتاگوراس و گرگیاس است. پیشنهاد می‌شود در‌بارة اثبات قضیه‌های هندسی که بنابر سندها توسط فیثاغورسیان انجام‌شده‌است، مطالعة بیشتری برای بررسی سیر تکاملی هندسه صورت‌گیرد. به تأثیر‌گذاری فیثاغورسیان بر افلاطون توجه‌شود. در مورد سوفیستها ضرورت‌دارد که برای فراهم‌آوردن پژوهشی کاملتر، به اندیشه‌های هراکلتیوس و پارمیندس و مکتب وی، پرداخته‌شود تا اثری که بر سوفیستها داشتند، آشکار‌گردد. بزرگترین مشکلی که در راه فراهم‌آوردن این پژوهش قرار‌داشت، زمان کم در‌نظر‌گرفته‌شده برای انجام آن بود؛ که باعث‌شد تا این پژوهش از رشد بیشتر باز‌ماند. از این رو نیاز‌است تا برای از میان برداشتن این مشکل، اقدام لازم صورت‌گیرد
معنای فردیت و تعادل تراژیک در اشعار حافظ (نگرشی به اشعار حافظ از دیدگاه امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفه‌ هنر نیچه)
نویسنده:
احمدعلی حیدری، علی عزیزیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تعادل تراژیک در فلسفه هنر نیچه عبارت از جمع و تعادل بین امر دیونیزوسی و آپولونی است. امر دیونیزوسی نیرو و میل به یگانگی با امر خاستگاهی و آری­گویی به آن و امر آپولونی همین آری­گویی در قالب زندگی ا­ست. حرکت به سمت یکی شدن با اراده خاستگاهی به نحو دیونیزوسی در شعر حافظ و سنت عرفانی همان حالت سکر عارفانه است که با نماد می و ساقی معین می­شود. به نحو سنتی در عرفان حرکت به سمت یکی شدن با امر خاستگاهی و فنای در آن همواره ارزش مطلق است، اما امر تراژیک با این متفاوت است. امر تراژیک ضمن حفظ این میل، امر خاستگاهی را در تجلیات آن یعنی در طبیعت و زندگی و فردیت نیز جویا می­شود. تعادل تراژیک را باید آری­گویی به تمام ابعاد هستی دانست که این امر در شعر حافظ معادل «رضا» و حاصل «رندی» است. حافظ بر خلاف سنت عرفانی که یکسره سُکری یا صحوی یعنی در جهت فنای در خدا یا زهدِ ریایی یا آمیزه­ای بیروح از آنها قرار داشت راه حلی برای ماندن در عرصه­ تراژیک هستی ارائه داد تا نه در فنا، بلکه در رضا بر اساس «رندی»، از سرمستی حضور وجود بهره گیرد.
صفحات :
از صفحه 123 تا 146
بررسی آموزه تثلیث از دیدگاه متکلمان مسیحی (آگوستین و ... و مقایسۀ آن با توحید از دیدگاه متکلمان مسلمان (خواجه نصیرالدین طوسی و ...)
نویسنده:
ژاله خراسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مهمترین و در عین حال، مناقشه برانگیز‌ترین مباحث مطرح در دو دین اسلام و مسیحیّت، بحث از خداوند و یکتایی اوست. مسلمانان، ضمن اینکه توحید را در چهار سطح ذاتی، صفاتی، افعالی و توحید در عبادت مطرح می‌کنند، بر اصل جزمی توحید به شدت تأکید کرده و هیچ چیز را در ذات و صفات و افعال، هم‌مرتبۀ خداوند نمی‌دانند و مقام شامخ خداوند را برتر و بالاتر از آن می‌دانند که بتوان برای او شریک و یا فرزندی در نظر گرفت. این در حالی است که مسیحیان، قائل به اصل «تثلیث» هستند، یعنی از میان صفات خداوند، سه صفت او را همراه با ذات او قدیم و ازلی می‌دانند و اینکه طبیعت واحد خداوند، بر این صفات ازلی استوار است. آنان مسیح را کلمۀ خداوند قلمداد می کنند که تجسّم پیدا کرده و برای نجات بشریت از گناه، بر زمین فرود آمده. قرآن، بارها در آیات متعدد، این اعتقاد آنها را مورد حمله قرار داده و مسیحیان را برای داشتن چنین اعتقادی مورد سرزنش قرار داده، اما مسیحیان معتقدند که قرآن، یک آیین سه خدایی را نفی می‌کند که با اصل جزمی مسیحی که ایمان به خدای واحد در سه شخص است، تفاوت دارد و تأکید کلام قرآن بر این حقیقت که خداوند، نه همسری دارد و نه فرزندی را مطابق با تعریف کلیسایی خود می دانند که می گوید، خداوند نه کسی را زاده و نه از کسی زاده شده است. در حقیقت، مفهوم تجسّد، آنگونه که دریافتۀ دانشمندان مسیحی علوم الهی است، اصل جزمی یکتایی خداوند تعالی و لا یتغیّر بودن او را خدشه‌دار می‌سازد. به اعتقاد آنان، خداوند، یکتا و مطلقاً بسیط است اما ماهیت او میان سه شخص الهی: پدر، پسر و روح‌القدس، مشترک است. هدف، در اینجا مقایسه‌ای است میان دو دین اسلام و مسیحیت در بحث از توحید و ارائۀ برخی از همانندی‌ها و ناهمانندی‌ها در این زمینه، و اینکه در نهایت، آنچه حاصل می شود، آن است که آنچه مسیحیت تحت عنوان تثلیث ارائه می‌دهد، منافی با اصل جزمی توحید و یکتایی خداوند بوده و نیز، منافی با تمام سطوح توحید در اسلام است و لذا نمی‌توان به تفاهم میان دو دین مسیحیت و اسلام، در بحث از توحید و یکتایی خدا قائل شد.
بررسی ریشه‌های امر دیونیزوسی و آپولونی فلسفه هنر نیچه در فلسفه شوپنهاور
نویسنده:
احمدعلی حیدری، علی عزیزیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف این مقاله، بررسی ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفة هنر نیچه با فلسفة شوپنهاور است. در این زمینه، ضمن بیان سابقة تفاسیر موجود در ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اراده، تصور، والا و زیبا، به بررسی نقاط قوّت و ضعف آن می‌پردازیم. سپس در بحثی تکمیلی و متفاوت با سنّت تفاسیر موجود، رابطة امر دیونیزوسی و آپولونی را در فلسفة اخلاق شوپنهاور جویا می‌شویم. در فلسفة اخلاق، شوپنهاور خودخواهی اراده را اساس عمدة اعمال اخلاقی ما در نظر می‌گیرد. او این خودخواهی را به خودخواهی غیر منفعطت‌طلبانه تعبیر می‌کند که شامل خودخواهی ارادة زندگی و خودخواهی به شکل شرارت محض است. از این نظر که خودخواهی اراده همان آری‌گویی به اراده است، نیچه آن‌ها را با تغییر ارزشگذاری، اساس فلسفة هنر خود قرار داده‌است و نام‌های دیونیزوسی و آپولونی را به آن‌ها داده‌است. این امر، خودخواهانه بودن اشعار دیونیزوسی آرخیلوخوس و نیز آپولونی بودن حماسة هومر (سرود خودخواهی آشیل در پوشش حماسه) را با قوّت تمام توجیه می‌کند و دلیلی محکم برای ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اخلاق شوپنهاور است. همچنین، ارتباط عمیق فلسفة نیچه را با اخلاق و ارزشگذاری که در همة زمینه‌ها وجود دارد، در زمینة هنر نشان می‌دهد. به این ترتیب، علاوه بر اراده، تصور، زیبا و والا در فلسفة اخلاق شوپنهاور، جوانب مختلف امر دیونیزوسی و آپولونی نیز آشکار می‌شود و ما را به تعریفی جامع از آن‌ها می‌رساند، البته تا جایی که به فلسفة شوپنهاور مربوط هستند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 76
آگاهی از معمای عدم به شیوه مارتین هیدگر با نظر به مابعدالطبیعه چیست؟
نویسنده:
الناز تقی‌زاده، احمد‌علی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله درصدد آشکار کردن معنای عدم از منظر هیدگر است. هیدگر در مابعدالطبیعه چیست؟ پرسش از عدم را مرکز اصلی بحث خود قرار داده و درصدد پاسخ‌گویی به آن برآمده است. از نظر هیدگر، درک معنای عدم به‏ مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات نه از نظر شناخت‏شناسی، بلکه در معنایی اگزیستانسیال و از ره‌گذر تجربۀ عدم از طریق حال بنیادین ترس‏آگاهی امکان‏پذیر است. هیدگر با طرح تجربۀ عدم به ‏مثابۀ نفی کامل کلیت موجودات خواهان استعلا و آزادی دازاین است؛ از طریق رهایی از پریشانی در میان موجوداتی که دازاین را احاطه کرده‏ و مانع آزادی بنیادین اویند. مقاله نشان می‏دهد که هیدگر چگونه، با پرسش معنادار از وجود یا عدم، افقی را به روی ما می‏گشاید که با نظر به آن می‏توانیم با نگاهی نو به هستی خود، موجودات و به ‏طور کلی زندگی بنگریم.
صفحات :
از صفحه 37 تا 53
شعر، رضا داوری و مارتین هیدگر
نویسنده:
احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله مترصد است وجوه توجه استاد برجسته‌ی فلسفه در ایران، رضا داوری را نسبت به شعر به عنوان عاملی برای رهایی از تنگنای مهلک اصالت سوژه‌ی دوره‌ی مدرن شرح دهد. توجه ویژه‌ی شاعر به زبان که آن را ورای ابزار تلقی و-بر وفق نظر هیدگر- «بنیان‌گذار متعهد به کلمات» می‌داند، شرایطی به دست می‌دهد که با استمداد از آن می‌توان به تحول روزگار عسرت‌زده و گرفتارآمده در قهر فناوری مدرن امید داشت. رضا داوری زبان شعر را وجه ظهور وجود می‌داند که نقش عمده‌ی آن به سبب حال و احوال شاعرانه، احاطه بر دیگر شئون انسان و شرط اساسی هرگونه نسبت تأثیر‌گذار در این جهان است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 68
امکان خوانشی «پسا‌مدرن» از سنت فلسفی در عالم اسلام با تأکید بر «هستی‌شناسی بنیادین» هیدگر
نویسنده:
احمد علی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقاله با الهام از تلقی «پسامدرن» هیدگر در خصوص زمان‌مندی اکستاتیک انسان (افعال انسان همواره محفوف به مؤلفه‌هایی از سنخ زمان است که مجال فراروی او را فراهم می‌آورند) شأن تاریخی وجود او را تبیین می‌کند. هیدگر مرگ اندیشی را موجب رهایی انسان از بی‌خودی فرد منتشر و اصالت عزم وی می‌‌داند. چنین شرایطی به تنهایی متعلق عزم دازاین را با عرضه‌‌ی گزیده‌ای از امکانات به‌دست نمی‌دهد. برآوردن چنین مقصودی مستلزم رجوع آدمی به گذشته‌ی تاریخی خود است که در آن شمار قابل ملاحظه‌ای از امکان‌‌ها عرضه می‌شوند. اندیشه‌های فلسفی و چهره‌های شاخص آن نیز به میراث فرهنگی دازاین تعلق دارند. آدمی در رجوع به میراث گذشته، قهرمانان خود را تکرار می‌کند. «ایرانی» نیز می‌تواند به امکانات دازاین ایرانی در گذشته‌ی حکمی و فلسفی‌اش بنگرد. در نگاه اصیل به تاریخ، آن‌چه را دازاین به انجام رسانده یا نرسانده، (Wirklichkeit) مد نظر نیست بلکه امکانات (Möglichkeiten) منتخب دازاین، آن‌چه را که می‌توانست برگزیند و نکرد و سرانجام آن دسته از امکاناتی را که هنوز برجاست، پیش چشم می‌آوریم. بزرگان اندیشه‌ی میراث حکمی ما؛ ابن‌سینا، سهرودی، ‌ملاصدرا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، ابن رشد و نظایر آن‌ها بر حسب مقتضیات وجودی در زمانه و تاریخی ظاهر شده‌اند که اینگ گذشته‌ی ما را ساخته است. با درک زمان و روزگار آنان می‌توانیم به خوبی تفاوت بین روزگارِ سنت خودمان را با شرایطِ مدرن و پسا‌مدرن درک کنیم. توجه و فهمی که با رجوع به امکاناتِ مکمون در آن شاید بتوان راهی به رهایی از مابعدالطبیعه‌ی غربی و وجوه مختلف آن که هیدگر با عنوان محتاطانه‌ی متفکری پسامدرن در شمار منادیان آن قرار دارد، باز کرد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 47
مرگ، آینه بینش هستی شناختی مارتین هیدگر
نویسنده:
حیدری احمدعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هیدگر «دازاین» را موجودی تعریف کرده است که در میان موجودات دیگر از این خصیصه ممتاز برخوردار است که هم و غم هستی دارد و اگر پرسش هستی نقطه کانونی تاملات معرفتی اوست، ناشی از این خاستگاه و ویژگی بنیادین او است. اما کدام یک از امکانات «دازاین» بیشترین مجال و رخصت را برای مواجهه و تلاقی او با هستی فراهم می آورد؟ هیدگر این امکان را به عنوان خاص ترین امکان «دازاین»، مرگ معرفی می کند. آنچه که ما در این مقاله بر عهده گرفته ایم این است که بیان ضمنی و تلویحی هیدگر را در ترجمان هستی شناختی مرگ، به صراحت و روشنی بیان کنیم. نگارنده با رجوع به مولفه های پنج گانه مرگ در تعریفی که هیدیگر از آن به دست می دهد، وجوه هستی شناختی این مقومات را بررسی کرده است. نگاه هیدگر به مرگ، هستی شناختی و به تعبیر او اگزیستنسیال است. به باور هیدگر همه تتبعات و پرسش هایی که مرگ را از منظر زیست شناختی، روان شناختی، کلامی و انحای دیگر بررسی می کند، از حیث روش، به تحلیل اگزیستنسیال مسبوقند. این منظر برخلاف تلقی رایج از مرگ، آن را آینه هستی می سازد و با استمداد از آن به عنوان امکانی نهایی که در بطن خود نابودی هر امکان دیگری را می پرورد، راهی به هستی می گشاید. تقرب وجودی به مرگ، مرگ آگاهی را از توجه آسیب شناختی، آیینی و یا قوم شناختی به مرگ ممتاز می کند. کوش برای نشان دادن تفصیلی مضامین هستی شناختی عناصر مرگ در بیان هیدگر و مقایسه آن با باورهای «تصلب یافته» موجود بین و به تعبیر هیدیگر انتیک، مرادی است که این جستار در پی آن است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
  • تعداد رکورد ها : 87