جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 139
ضرورت و امکان تبیین امر مطلق در فلسفه هگل
نویسنده:
مصطفی زالی، حمید طالب زاده، حسین غفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تمامیت فلسفه هگل را می‌توان کوششی برای تبیین امر مطلق قلمداد کرد؛ این رساله برآن است که به طور خاص نشان دهد چگونه مسأله محوری فلسفه عصر جدید، یعنی غلبه بر شکاف میان هستی و معرفت به امر مطلق گره می‌خورد. نخستین گام برای درک این نسبت، داوری پیرامون منازعات فراگیر و زنده‌ای است که حول حقیقت امر مطلق شکل گرفته است و علی‌رغم تمامی تفاوت‌های آن، ذیل دو جریان تفسیری متافیزیکی و غیرمتافیزیکی قرار می‌گیرد. سویه متافیزیکی، اشارات هگل به مفاهیمی چون ایده مطلق و سوژه همچون جوهر را کوششی برای تبیین مفهوم بنیادی فراگیر می‌دانند که با اندیشیدن به خویش جهان را تقویم می‌کند. در مقابل، جریان غیرمتافیزیکی اشارات هگل به این مفاهیم را به معنای خودانگیختگی تام سوژه متناهی برای صورت‎‌بندی مفهومی عالم می‌داند، به گونه‌ای که منظور از امر مطلق، یا کفایت مفهومی و خودانگیخته سوژه متناهی برای صورت‌بندی متعلقات معرفت و یا نفی ارجاع به شیء فی‌نفسه است. این رساله در بخش نخست خود، با تکیه بر روایت هگل از مسأله محوری فلسفه عصر جدید، نشان می‌دهد تفاسیرغیرمتافیزیکی از امر مطلق، در صورت نفی ارجاع به شیء فی‌نفسه مشمول انتقاد اصلی هگل به نظام فلسفی کانت یعنی سوبژکتیویسم هستند یا باپذیرش تکافؤ و عینیت مفاهیم سوژه متناهی برای صورت‌بندی جهان و به طور خاص مطابَقی نفس‌الامری برای مفهوم ایده مطلقِ علم منطق، ناچار به پذیرش وجود امر مطلق به عنوان حقیقتی هستی‌شناختی هستند. علاوه بر این، نوع دریافت هگل از ماهیت پروژه کانت به گونه‌ای است که خودآگاهی استعلایی را به عنوانی بنیادی برای تبیین تمام مواقف جزئی عالم شناخته و در پی نفی مشروطیت آن به دادگی شیء فی‌نفسه است؛ در نتیجه امر مطلق به نزد هگل، بسط خودآگاهی استعلایی به عنوان بنیادی هستی‌شناختی است. در ادامه بخش اول، این مسأله مورد بحث قرار می‌گیرد که هگل چگونه در کتاب پدیدارشناسی، راهی را برای نفی سوبژکتیویسم کانتی و امکان سخن گفتن از شیء فی‌نفسه در ساحت مفاهیم فراهم نموده است؛ روشی که از یک سو نقادی کانتی را به رسمیت بشناسد و از سوی دیگر از پیش سوبژکتیویسم را در نقادی مفروض نگیرد و به استنتاج ایده مطلق به عنوان بنیاد هستی‌شناختی پروژه هگل می‌انجامد. بخش دوم رساله،نخست به بررسی این مسأله می‌پردازدکه هگل چگونه درعلم منطق می‌کوشد تا باتکیه برنفی اصل امتناع تناقض،صورت‌بندی جدیدی ازیک نظام مفهومی ارائه دهد،که دچارمحدودیت‌های پیشین درشناخت امرمطلق نباشد؛ در این نوع تبیین، امر مطلق دیگر نه بنیادی پنهان و نامتعین در پس تعینات پدیداری، که به مثابه غایت‌مندی درونی برای آنها و متمایز از خدای ارسطویی، جوهر اسپینوزایی و شیء فی‌نفسه کانتی خواهد بود. ادامه بخش دوم به تحقق هستی‌شناختی امر مطلق در دل طبیعت و روح متناهی پرداخته و نشان می‌دهد که امر مطلق از پیش فعلیت نداشته و با اندیشیدن فعلیت یافته، و متعلقات اندیشه، یعنی جهان را تقویم می‌کند و به این شیوه مطلق همچون عقل در تضایف با معقول خویش، آن را تقویم کرده و خود نیز تقویم می‌شود. از این رو مطلق همچون اندیشه خوداندیش ارسطویی است که در مقام عقل در تحقق معقول خویش، به امری غیر از خود وابسته نیست.
پدیدار شناسی افلاطون فلسفه ماکس شلر
نویسنده:
واقف قلی اف، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
پدیدار شناسی عشق و بحران فرهنگ متجدد (مدرن) بر اساس آراء مارکس شلر
نویسنده:
صبورا حاجی علی اورک پور، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
((اخلاق به عنوان رستگاری ابدی در فلسفه شوپنهاور))
نویسنده:
محمد موسی، حمید طالب زاده، حسین غفاری، محمدرضا ریخته گران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آرتور شوپنهاور فیلسوف همدردی است و اخلاق وی اخلاق همدردی است. او دلالتی اخلاقی و متافیزیکی به همدردی می دهد که در سنت فلسفی غرب نظیر ندارد. توصیف وی از اخلاق از متافیزیک و بدبینی او نشأت می گیرد. او بر این عقیده است که همدردی منشأ همه افعالی است که دارای ارزش اخلاقی هستند، هر عشقی همدردی است و همدردی ویژگی برجسته افرادی است که از سرشت اخلاقی خوب برخوردارند. وی بر طرقی تأکید می کند که این احساس رؤوفانه، با کنارگذاشتن موضع طبیعی خودخواهی، با توجه خاص به سعادت خود فرد، با برانگیختن انسانها به اینکه توجهی مشابه به سعادت دیگران داشته باشند، روابط بین افراد را تغییر می دهد. شوپنهاور در آثار خود بر مبنای متافیزیک اراده خود به تحلیل همدردی می پردازد و با این ادعا که «از همان منبعی که هر خوبی، عاطفه، فضیلت و شرافت سرشتی نشأت می گیرد، نهایتاً انکار خواست یا اراده‌ی زندگی نیز نشأت می گیرد»، آن را با نظریه اش در باب انکار اراده‌ی زندگی پیوند می دهد. اما از نظر شوپنهاور این امر چگونه می تواند رخ بدهد؟ به عبارت دیگر، چگونه فیلسوف اراده ای که مدعی بود که خودخواهی موضع طبیعی در همه افراد انسان است، فضیلت اخلاقی مبنایی را در همدردی می یابد؟ و چگونه در تفکر فلسفی وی می توان اخلاق و متافیزیک را چنان به هم پیوند زد که اخلاق به اصطلاح متافیزیکی وی بتواند راهی برای رستگاری ابدی از سرشت شریرانه اراده باشد؟ در رساله حاضر به این پرسش ها و پرسشهای دیگری از این دست پاسخ داده خواهد شد.
تبیین معرفت شناختی نظریه عقل فعال ارسطو بر اساس آراء ابن سینا
نویسنده:
معصومه شمشیری، مهدی قوام صفری، حمید طالب زاده، احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلاطون در جستجوی متعلق پایدار و خطاناپذیر برای معرفت، به طرح نظریه‌ی مثل پرداخت. مُثُل، موجودات مجرد و قائم به ذاتی هستند که عالم محسوس روگرفت آن است. انسان با ادراک حسی سایه‌ی مثل، حقیقت را به یاد می‌آورد و به این ترتیب، معرفت برایش حاصل می‌شود. ارسطو در تقابل با این رویکرد، حقیقت معقول را در مصادیق محسوس منطوی دانست. نفس که در آغاز لوح نانوشته‌ای است، با ادراک حسی و تجرید محسوسات، معقولات بالقوه را بالفعل می‌کند. از آنجا که فعلیت امر بالقوه بواسطه‌ی امر بالفعل است، حضور عقل بالفعل یا به اصطلاح مفسران عقل فعال درون نفس ناطقه برای فعلیت عقل بالقوه ضروری است. تفاسیر متعددی در باب نحوه‌ی وجود عقل فعال شده است، که بسیاری از آنها خارج از چهارچوب اندیشه‌ی ارسطو هستند. در این میان ابن‌سینا عقل فعال را به عنوان موجود مجرد تامی مطرح می‌کند که صور عینی و علمی را به موجودات طبیعت و نفس انسان افاضه می‌کند، یعنی نقشهای معرفتی و وجودی متعددی به عقل فعال می‌دهد. به نظر او برای کسب معرفت، نفس با تجرید ادراکات محسوس، آماده‌ی دریافت صور معرفتی افاضه شده از جانب عقل فعال میگردد. متأخران ابن‌سینا نقدهایی به این رویکرد عرضه کرده‌اند. یکی از این نقدها آن است که اگر به باورهایی مثل انکار اتحاد عاقل و معقول و نفی حرکت جوهری نزد ابن سینا توجه کنیم، معلوم میگردد که گرچه وی معرفت را قوام یافته از فعالیت تجریدی نفس و افاضه‌ی عقل فعال میداند، اما براساس مبانی نظری خود نمی‌تواند به تجرید معتقد باشد و معرفت چیزی جز افاضه‌ی عقل فعال نیست. لازمه‌ی این سخن، پذیرش مثل افلاطونی است که محل انکار ابن‌سینا است. بر این اساس عقل فعال ارسطو که در تقابل با مثل افلاطونی شکل گرفته بود، در ادامه‌ی مسیر تاریخ فلسفه، دوباره به دامن نظریه‌ی مثل باز می‌گردد.
رابطه خدا با جهان و انسان در فلسفه اسپینوزا و حکمای مشاء
نویسنده:
تورج قره گزلی، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
تناهی و طرح استعلایی هستی شناسی بنیادین در اندیشه هایدگر
نویسنده:
احمد رجبی، محمدرضا حسینی بهشتی، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رساله حاضر،متمرکزبرتفسیرمسأله تناهی دراندیشه متقدمِ هایدگراست،به نحوی که بتوان این مسأله رادرنسبت با «افقِ استعلایی»درهستی‌شناسی ِبنیادین، به فهم درآورد. تناهی بدین معنا، به مثابه قوام بنیادینِ نحوه خاصِ وجود انسان، باید از تناهی‌ای که در تقابل با امر نامتناهی به هر موجودی تعلق می‌گیرد، متمایز گردد تا بتوان از این طریق، نسبتِ ذاتیِ تناهیِ وجود انسان را با نحوه وجود او به مثابه «فهمِ وجود» به دست آورد. پیوستگیِ ذاتی میان تناهیِ دازاین با فهم وجود، مفهوم تناهی را به مثابه «تناهیِ استعلایی»، در افقِ استعلاییِ تقدمِ فهمِ وجود بر مواجهه با موجودات قرار می‌دهد و بدین ترتیب، جایگاه تناهی تنها در نسبت با امکان ظهور موجود بما هو موجود، یعنی امکان مواجهه به نحو مطلق احراز می‌گردد. برای احراز این جایگاه، در نوشتار حاضر، امکان و ضرورتِ چیزی چون تناهیِ استعلایی نخست از دریچه مسأله مواجهه و ضوابط پدیدارشناسانه آن، به مثابه بنیاد روی‌آورندگی ملاحظه شده است؛ سپس همین بنیاد به مثابه زمانمندیِ دازاین، از حیث حرکت و امکانِ درونیِ آن، همچون ذاتِ زمانمندی تفسیر گردیده، و در نهایت، حرکت زمانمندی نیز به مثابه فهم وجود، یعنی تعالیِ دازاین از موجود به سوی وجود، با تناهیِ استعلایی اینهمان دانسته شده است. از این طریق، مسأله تناهی، با بنیانگذاریِ هستی‌شناسی، یعنی امکان و ضرورتِ هستی‌شناسیِ بنیادین به گونه‌ای پیوند می‌یابد که می‌توان در پرتوِ آن، ضابطه‌ای برای فهمِ کل مسیر فکریِ هایدگر به دست داد.
تغییر آرای فلسفی هابرماس درباره ی نقش دین در حوزه ی عمومی
نویسنده:
معصومه بهرام، حسین غفاری، محمدرضا حسینی بهشتی، حمید طالب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بعضی از صاحب نظران یورگن هابرماس رابرجسته ترین فیلسوف زنده و نظریه پرداز اجتماعی به شمار می آورند. در عین حال دیدگاه های او در مورد نقش دین در حوزه ی عمومی تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. بخشی از این غفلت ناشی از این واقعیّت است که هابرماس در مقاطع مختلف اندیشه ورزی اش مواضع کاملاً گوناگونی درباره ی دین اتخاذ کرده است. البته این غفلت ممکن است ناشی از استنباط های سکولاریستی ای باشد که در آثار اولیه هابرماس به چشم می خورد. در این پایان نامه، ضمن شرح و توضیح مبانی دیدگاه های فلسفی اولیه و بعدی هابرماس درباره ی دین، تحول نگرش او به دین همچون یکی از منابع مشکلات درونی مدرنیته و سپس تلقی او از دین همچون منبع اصلی شوق و انگیزه برای پی ریختن زیست جهان فرهنگی ـ اجتماعی مطلوب بررسی شده است. نادیده گرفته شدن مطالعات متأخر هابرماس درباره ی نقش، جایگاه و کارویژه ی دین در دنیای معاصر مایه ی تأسف است، چراکه پروژه ی متأخر هابرماس فی الواقع کوششی است خلاق و مهم برای گذار به فرا سوی فرض های سکولار که وجه بارز بسیاری از مطالعات مدرن در مورد دین است. در شناخت ماهیت و روند تحول اندیشه های هابرماس درباره ی دین، که همچنان در حال تکوین است، از نوشته های سایر متفکران و صاحب نظران نیز استفاده کرده ام تا به این وسیله ضمن نشان دادن ارزش ها و محدودیت های تفکر هابرماس در خصوص نقش دین در حوزه ی عمومی، بحث های این پایان نامه را در بستر و گستره ای جهانی مورد بررسی قرار دهم. در سراسراین رساله تأکید کرده ام که برای درک عقاید هابرماس در خصوص دین نخست لازم است که با عناصر بنیادی تفکر او آشنا شویم. در نتیجه، پس از "مقدمه"، که روشنگر ماهیت و چارچوب عقاید هابرماس است، پاره ای مفاهیم و موضوعات کلیدی را که در سرتاسر این پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته اند توضیح داده ام. پس از وارسی رابطه ی بین دینداری و عقلانیت، تفکرات قبلی و بعدی هابرماس درباره ی نقش دین در حوزه ی عمومی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در واقع، این مبحث نشان می دهد که در آثار اولیه ی هابرماس دین باید جای خود را به فلسفه دهد، اما در آثار اخیرش دین می تواند به زندگی شخصی و عمومی معنا بخشد. در پایان، بر این موضوع تصریح کرده ام که هابرماس با تأکید و توجه به اهمیت دین در زیست جهان درصدد ارائه ی تصویری است از جامعه ای بهتر که صلح و وحدت و سعادت بشری پایه و اساس آن باشد.
عقل از نظر ابن سینا و توماس اکوین
نویسنده:
علی مخبر، حمید طالب زاده، قاسمعلی کوچانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده از آن جایی که مهم ترین و عالی ترین عمل انسان تعقّل اوست و قوام زندگی بشری در گروه ادراکات عقلانی اوست، این پژوهش درصدد است که دیدگاه ابن سینا و توماس آکویینی را در باب چیستی عقل، اداراکات عقلانی و محدوده و حوزه ی عقل بررسی کند تا در پرتو آن تفاوت دیدگاه فلسفه ی اسلامی و غربی در باب معنای انسان روشن شود. ابن سینا با قائل شدن به عقل فعّال مفارق به عنوان مخزن و فعلیّت بخش ادراکات عقلی، عقل انسان را در ذیل عقل مفارق و در اتصال با آن می داند و معتقد است که طبیعیات و عالم طبیعت همواره باید در پرتو و ظلّ ماوراء طبیعت و عالم عقول تفسیر شود؛ در حالی که توماس نظریه ی عقل مفارق را نپذیرفت و بدون توجه به محال بودن اصولی همچون اتحاد فاعل و قابل معتقد شد که عقل فعّال مرتبه ای از عقل انسانی بوده و امری ذهنی است. عقل توماسی کم کم ارتباطش را با ماوراء طبیعت از دست می دهد و عقل معطوف به طبیعت می-شود و زمینه ی جدایی عقل و دین (حوزه ی ایمان و حوزه ی عقل) فراهم شده و عقل منحصر به شناخت امور طبیعی و دنیوی می گردد.
حرکت جوهری و تاثیر آن بر ابعاد نظری و عملی وجود اجتماعی انسان باتاکید بر آرای استاد مطهری
نویسنده:
محمدحسین مطهری فریمانی؛ استادراهنما:حمید طالب زاده؛ استاد مشاور:زینب برخورداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اسلام و مقتضیات زمان از مسائلی است که با رویکردهای مختلف مورد پژوهش واقع شده است. در این پایان‌نامه بر مبنای اصل «حرکت جوهری» و با رویکردی وجودی و فلسفی و از منظر فلسفه تاریخ به این مسأله پرداخته‌ایم. به نظر نگارنده، استاد مطهری در مباحث «فلسفه تاریخ» خود از منظری نو و فلسفی بدین بحث پرداخته‌اند.مواجهه انتقادی ایشان با نظریه ماتریالیسم تاریخی، امکان طرح نظریه مستقلی را تحت عنوان «نظریه فطرت» فراهم نموده است. به نظر ما، ایشان در نظریه فطرت، تکامل اجتماعی انسان را در تاریخ مبتنی بر حرکت جوهری تبیین می‌نمایند. ما با صورت بندی نظریه ایشان و تبیین مبانی و آثار این نظریه نشان داده ایم که با مبنای استاد مطهری، چگونه وجود اجتماعی انسان موضوع حرکت جوهری واقع می‌شود و نتایج آن در ابعاد نظری و عملی وجود اجتماعی انسان چیست. مبتنی بر این نظریه، تاریخ، بستر ظهور فطرت الهی است و هر چه پیش‌تر می‌رویم، فطرت اسلام نمایان تر و کامل تر می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 139