جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 144
نقد و بررسی نظریه انسجام‌گروی در حوزه موجه‌سازی معرفت بشری با تأکید بر آرای کیث لرر
نویسنده:
مهدی عبدالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بنا بر تحلیل سه‌جزئی رایج در معرفت‌شناسی غربی، معرفت عبارت است از باور صادق موجه. اما کیث لرر به‌جای باور، پذیرش با هدف احراز حقیقت و اجتناب از خطا را قرار داده، درباره چیستی صدق نیز معتقد به نظریه علامت‌زدایی است. وی در پاسخ به مسأله گتیه، نقض‌ناپذیری و عدم ابتنای توجیه بر باور کاذب را به عنوان شرط چهارم معرفت مطرح می‌کند. و در مقام مهم‌ترین نظریه‌پرداز انسجام‌گروی در توجیه معرفت، با ابداع اصطلاحات متعدد و ارائه مجموعه‌ای پیچیده از تعاریف گوناگون درصدد تبیین تحلیل خویش از حقیقت معرفت با روی‌کرد انسجام‌گروانه در توجیه برآمده، در نهایت بدین نتیجه می‌رسد که S به گزاره p معرفت دارد اگر و تنها اگر (1)S گزاره p را بپذیرد، (2) گزاره p صادق باشد، (3) S در پذیرش گزاره p به‌طور کامل موجه باشد، یعنی پذیرش p برای شخص S بر پایه منظومه مقبول او در آن زمان نسبت به پذیرش‌های رقیب، معقول‌تر باشد، بدین معنا که منفعت معرفتی محتمل آن برای فاعل شناسا بیش از منفعت معرفتی محتمل همه رقبایش باشد، و (4) توجیه S در پذیرش گزاره p با هیچ گزاره کاذبی نقض نشود، یعنی پس از کنار گذاشتن همه باورهای اشتباه از منظومه پذیرشی فرد، پذیرش گزاره p هم‌چنان نسبت به رقبای خود معقول‌تر باشد. حاصل تحلیل لرر این است که معرفت چیزی بیش از توجیه نقض‌ناپذیر نیست. افزون بر نقدهای اساسی که بر مبادی انسجام‌گروی لرر وارد است، اصل دیدگاه وی نیز دارای اشکالات متعددی است. انسجام‌گروی لرر افزون بر اشکالات عام انسجام‌گروی در توجیه مثل لزوم دور و تسلسل در توجیه، گسستگی منظومه منسجم از واقعیت و نسبیت در معرفت، گرفتار اشکالات دیگری نیز می‌باشد که 1) ناتمامی اصل قابلیت اعتماد فاعل معرفت بر خودش، 2) نادرستی تفسیر انسجام به معقولیت یک پذیرش نسبت به رقبایش، 3) ناتمامی فرض منتقد دانای کل و نیز 4) نادرستی شرط چهارم و ابهام در تفسیر نقض‌ناپذیری از جمله آن‌هاست.
کثرت‏گرایى دینى
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کثرت‏گرایى دینى از جمله مباحث مطرح در فضاى فرهنگى جامعه امروز ماست و مطالب متنوع و متفاوتى در باب تبیین و نقد و بررسى آن مطرح شده است. مباحث مذکور جهات مختلف بحث را روشن و آشکار کرده و به مقدار زیادى جهات مثبت و منفى نظریه مذکور را ارائه نموده است. ولى هنوز على‏رغم مباحث مذکور جهات مبهم در این بخش وجود دارد. سعى مقاله حاضر توضیح بعضى از جهات مبهم و نقد و بررسى نظریه مذکور است. در این نوشته ابتداء معانى کثرت‏گرایى دینى و سپس نقد و بررسى معانى مذکور و در ادامه اشاره به زمینه‏ها و علل پیدایش این نظریه و در نهایت نگاهى از منظر قرآن مجید به این بحث ارائه خواهد شد.
توجیه
عنوان :
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 32 تا 44
جهت داری علوم از منظر معرفت شناسی
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
قم - ایران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی,
چکیده :
کتاب «جهت داری علوم از منظر معرفت شناسی» متن تنظیم شده یکی از کرسی های نظریه پردازی و نقد اندیشه است که طی دو جلسه در تاریخ 21 بهمن ماه سال 83 و نیز 12 خرداد ماه سال 84 در محل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شده است. نظریه پرداز این جلسه آیت الله سید مهدی میرباقری، هیئت نقد و بررسی، حجت الاسلام و المسلمین حسن معلمی و حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا حاجی ابراهیم و دبیر کرسی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد تقی سبحانی بودند. در ادامه گزارشی خلاصه از کتاب آورده شده است. نظریه پردازی این جلسه با با نقد نظریه «کاشفیت علم» در معرفت شناسی آغاز می شود و «تطابق با واقع» به عنوان معیار صدق و کذب معرفت نفی می شود. همچنین مبنای «حضور» بین نفس و صورت علم نیز که به تجرد و اتحاد بین نفس عاقل و معقول باز می گردد مورد مناقشه قرار گرفت. در این تحلیل، با جایگزین شدن «فاعلیت» به جای «علیت»، اراده فاعل در کیف فهم تأثیرگذار خواهد بود و اساساً تنها با فاعلیت، اشراف نسبت به علم قابل تبیین خواهد بود. پس از این ناقدان محترم به ارائه نقدهایی به برخی از لوازم این نظریه پرداختند که مهم ترین آنها عبارت است از: منجر شدن این نظریه به نسبیت و شکاکیت مطلق، از بین رفتن اصل تفاهم. در ادامه نظریه پرداز این کرسی به پاسخ به نقد ها پرداختند و بیان داشتند که اساساً «تطابق میان دو» علاوه براینکه هیچ دلیل و برهانی ندارد، بی معنا و خلاف بداهت است. ایشان حضور اراده در معرفت را دارای سطوح متفاوتی دانستد که در سطوح حداقلی معرفت، اراده ها هماهنگ بوده و همان مرحله پایگاه تفاهم قرار می گیرد. همچنین مطلق نبودن اراده ها و حاکمیت اراده های مافوق بر دیگر اراده ها را موجب پیدایش «نظام اراده های فاعلیتی» دانستند که این دستگاه معرفت شناسی را از نسبیت مطلق نجات می دهد. به عبارت دیگر این نظریه معتقد است که «اختیار» در «معرفت» دخالت دارد اما این دخالت، مطلق نبوده و به نظامی از اراده بر محور ربوبیت خدای متعال ختم می شود و هرگز به نسبیت مطلق نمی انجامد. در جلسه دوم حجت الاسلام معلمی میان دو بحث «وجود ذهنی» و «کاشفیت» تفکیک کرده و بیان داشتند پایگاه کاشفیت بر بحث وجود ذهنی و تجرد نبوده که با مناقشه در آن، تطابق و کاشفیت زیر سوال برود بلکه کاشفیت و خطاناپذیری آن مبتنی بر بداهت و علم حضوری است. علم حصولی نیز تا آنجا که مبتنی بر بدیهیات استوار گردد، خطاناپذیر و مطابق با واقع خواهد بود. نظریه پرداز این کرسی، در پاسخ به این مطلب به ناکافی بودن ادعای بداهت در تطابق اشاره کردند و تطابق میان دو را خلاف بداهت دانسته و ادعا کردند اساساً عدم تطابق بدیهی است! در اینصورت میان علم و معلوم، «تناسب» وجود دارد که با فرایند فاعلیتی علم سازگار است و نه «تطابق». به بیان ایشان، فهم و ارجاع آن به بیرون و کاشفیت نسبی فهم مورد قبول است ولی آنچه که مورد مناقشه است، تطابق صد در صدی است. فهم به حضور در نسبت بین تولی و ولایت تعریف می شود، پایگاه تفاهم نیز هماهنگی در پرستش و جهت است و تناسب در جهت پاگاه حقانیت و صدق می باشد. در ادامه حجت الاسلام حاجی ابراهیم به تفکیک میان «تطابق هستی شناسی» و «تطابق معرفت شناسی» پرداختند و اشکال صاحب نظریه را به خلط میان ایندو دانستند و اینکه تطابق به معنای عینیت دو شیء تنها از منظر هستی شناسی تصور دارد، در حالیکه انکشاف، تطابق معرفت شناسی است مانند تصویر انسان در آینه. ایشان در ادامه ضمن تعریف اقسام نسبیت گرایی، از نسبیت گرایی «معرفتی» دفاع کرده و نسبیت گرایی «معرفت شناسی» را نفی نمودند و نظریه مطرح شده را منجر به «نسبیت گرایی در صدق» دانستند چرا که برابری در فهم را منکر می شود. آیت الله میرباقری مجدداً بر ناممکن بودن «فهم برابر» تأکید کرده و نادیده انگاشتن خصوصیات فردی افراد را لازمه این ادعا دانستند. براین اساس فهم دو نفر هیچگاه برابر نخواهد بود هرچند فهم هماهنگ و متناسب ممکن است. اساس «تفاهم» هم بر «هماهنگی در جهت» می باشد که بر دو پایه «عقلانیت» و «ایمان» واقع می شود، بنابراین «عقلانیت» طریق جریان «ایمان» است. ایشان همچنین تفاوت مسیر انبیاء (ع) با فلاسفه را نیز به تفاوت در «انسان شناسی» این دو دانسته و انسان شناسی فلسفی را مبتنی بر انسان شناسی ارسطویی معرفی کردند که انسان را صرفاً به عقل نظری صرف تنزل می دهد. طبق این مبنا پیامبر اکرم(ص) نیز با کفار تفاهم می کند اما این بدان معنا نیست که فهم آنها برابر شده باشد. براین اساس فهم انسان در روابطی که با خداوند برقرار می کند و جهتی که انتخاب می کند (حق یا باطل) شکل می گیرد و متناسب با حساسیت هایی که برای او شکل می گیرد عالم را می فهمد. بنابراین نفس پیدایش معرفت، تابع جهت ایمان و کفر است. لازم به ذکر است که کتاب «مذکور» با تلاش پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ۲۰۸ صفحه در قطع رقعی تنظیم و تدوین شده است.
معرفت شناسي مفاهيم فلسفي در انديشه علامه طباطبائي و آيت‌الله مصباح
نویسنده:
زينب درويشي، محمدحسين ايراندوست، حسن معلمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحليل و بررسي معقولات ثاني از گذشتۀ دور در ميان فيلسوفان مطرح بوده است. معرفت‌شناسي مفاهيم فلسفي به بررسي نحوه انتزاع اين مفاهيم مي‌پردازد و در نوشتار حاضر، با روش توصيفي ـ تحليلي، معرفت‌شناسي مفاهيم فلسفي در انديشه علامه طباطبائي و آيت‌الله مصباح واکاوي شده است. از رهگذر اين جستار مشخص مي‌شود که علامه طباطبائي نخستين فيلسوفي است که نحوه انتزاع مفاهيم فلسفي از جمله مفهوم وجود و عدم را مطرح ساخته است. به باور وي، مفاهيم فلسفي با بهره‌گيري از علم حضوري انتزاع مي‌شوند. آيت‌الله مصباح برخلاف علامه طباطبائي، علم حضوري و تجربه دروني را براي انتزاع هريک از نخستين مفاهيم فلسفي کافي نمي‌داند، بلکه معتقد است که علاوه بر آن بايد با هم مقايسه شوند و رابطه خاصي ميان آنها در نظر گرفته شود. به باور آيت‌الله مصباح، روش علامه طباطبائي در انتزاع مفاهيم فلسفي از عموميت برخوردار نيست.
حکمت متعالیه
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: مرکز نشر هاجر,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متن حاضر برای شناخت اصول فلسفه ملاصدرا نوشته شده است.(حکمت متعالیه) که می توان برای تدریس در مقطع کارشناسی ارشد گروه فلسفه و کلام و نیز رشته های مرتبط از آن استفاده کرد و در یک نگاه سیال ، هدف آن، شناساندن حکمت متعالیه در بخش قالب و محتواست.
بررسی براهین فخر رازی بر اثبات واجب و نقد آن‌ها از منظر حکمت صدرایی
نویسنده:
سیده مریم موسوی؛ استاد مشاور:یوسف غضبانی؛ استاد راهنما:حسن معلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های فرعی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش پیش رو، با تبیین براهین فخر رازی بر اثبات واجب و بررسی نگرش حکمت صدرایی از این براهین، به مهم‌ترین اصول فکری این متفکران، که در مسئلهٔ اثبات واجب بازتاب‌هایی دارد، می‌پردازد. بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد مهم‌ترین اصول فکری فخر رازی: اصل علّیت، حدوث عالم و دلیل نیازمندی ممکن است. وی با رویکرد عقل‌گرایی، مسئلهٔ اثبات واجب را امری نظری و استدلالی دانسته و با مطالعهٔ موجودات عالم در دو محور ذات و صفات و ویژگی‌های آن‌ها (حدوث و امکان)، بحث را با چهار استدلال امکان ذوات و صفات و حدوث ذوات و صفات، پیگیری می‌کند. حد وسط براهین امکانی، امکان ماهوی است. هم‌چنین با توجه به اصل حدوث عالم و نیازمندی حادث به محدِث، استدلال حدوث را تقریر می‌کند. وی علاوه بر براهین یقینی، از براهین غیر یقینی ازجمله اجماع عام، تجربه دینی و احتیاط عقلی نیز بهره می‌جوید. مهم‌ترین اختلاف نگرش فخر رازی و حکمت صدرایی در اصول خداشناسی، که بازتاب‌های مهمی در براهین اثبات واجب دارد، مسئله حدوث و قدم عالم، دلیل نیازمندی ممکن، معنای امکان وجودی است. در نگرش حکمت صدرایی حدوث و امکان ماهوی، نمی‌توانند دلیل نیازمندی ممکن باشند؛ ازاین‌رو، برهان حدوث متکلمان با دو اشکال روبه‌روست: 1. دلیل نیازمندی، حدوث است 2. ناتوان از اثبات نیازمندی ذات اجسام است. اما صدراییان با ره‌یافت‌های حکمت صدرایی، برای جبران نقدهای این برهان، با تغییر معنای حدوث از زمانی به ذاتی، دلیل نیازمندی را امکان فقری می‌دانند، همچنین با ضمیمه اصل حرکت جوهری، دایره نیاز را از محدوده صفات به ذات تسری می‌دهند. حکمت صدرایی دلیل نیازمندی ممکن را، فقر ذاتی و وجود ربطی می‌داند. ازاین‌رو، برهان امکان را به‌گونه‌ای تقریر می‌کند که بی‌نیاز از مقدمات فلسفی محض، به اثبات واجب تعالی پایان یابد.
بررسي رابطه تفسير مفاهيم فلسفي با مسئله اصالت وجود در انديشه شيخ اشراق و صدرالمتألهين
نویسنده:
زينب درويشي، محمدحسين ايراندوست، حسن معلمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير «معقولات ثاني» پيوند ناگسستني با مسئله «اصالت وجود» دارد که اين دادوستد متقابل، در نظام فلسفي شيخ اشراق و حکمت متعاليه بيشتر مشهود است. از رهگذر اين جستار مشخص مي‌شود که سهروردي نه‌تنها معقولات ثاني منطقي و فلسفي را فاقد وجود خارجي مغاير مي‌داند، بلکه به نفي مطلق تحقق خارجي آنها پرداخته، آنها را امور ذهني صرف قلمداد مي‌نمايد و در پرتو همين مبنا، نظريه اصالت ماهيت و اعتباريت وجود را مطرح مي‌سازد. اين در حالي است که به باور صدرالمتألهين ازآنجاکه ظرف تحقق ربط، ظرف تحقق طرفين ربط است، هر دو طرف در ظرف واحد كه همان ظرف اتصاف موضوع به حكم است تحقق دارند؛ بنابراين چون اتصاف در مفاهيم فلسفي در ظرف خارج سامان مي‌پذيرد، مفاهيم فلسفي نيز بايد تحقق خارجي داشته باشند. صدرالمتألهين در پرتو اين مبنا، ضمن نقد برهان شيخ اشراق بر اعتباريت وجود، در سايه براهين نظريه اصالت وجود به تفسير نحوه تحقق مفاهيم وجودي پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 54
اصناف و آثار انوار تابان بر اخوان تجريد در انديشه شيخ اشراق
نویسنده:
داود حسن‌زاده کريم‌آباد، حسن معلمی
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شيخ اشراق، که خود در شمار اخوان تجريد و از صوفيان است، مجموعه‌اي از انوار را برشمرده که بر مبتديان، متوسطان و منتهيان در سلوک اشراق مي‌گردد. انوار اشراق شده بر مبتديان، که ناپايدارند، به «طوالع و لوايح» موسوم است و انوار تابان بر متوسطان در سلوک، که داراي ثبات و قرارند، «سکينه» ناميده شده است. اين انوار، که اشراقاتي از ناحية عقل مفارق بر نفس انساني‌اند، داراي اصناف گوناگون و آثار متفاوت هستند. «نور طامس» از آنِ فاضلان و منتهيان در سلوک است که امر سالک را به فنا و بقاي بعد از فنا منتهي مي‌سازد. اين بارقه‌هاي الهي و انوار تابان بر سالکان همان علم و يا لذت ناشي از علم نيست، و نيز ورود اين انوار بر سالک، به ويژه تجلي نور طامس، به معناي اتصال و اتحاد او با مبدع (حق تعالي) نيست. با وجود اين، شيخ اشراق از نوعي اتحاد در اين زمينه ياد کرده که ملاصدرا آن را نقد كرده است.
  • تعداد رکورد ها : 144