جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نسبت میان پدیدار و نیستی با تأکید بر اندیشه های هوسرل، هایدگر و دریدا
نویسنده:
محسن جاپانی؛ استاد راهنما: مسعود سیف؛ استاد مشاور: محمد حسن حیدری، محمد رعایت جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نیستی در فلسفه معاصر جایگاه ویژه‌ای یافته است و در اندیشه فلاسفه‌ای همچون هایدگر و دریدا تأملاتِ قابل‌توجهی به آن اختصاص داده شده است. نیستی هیچ‌گاه تبدیل به ابژه پژوهش نمی‌شود، زیرا در این صورت دچار استحاله، و تبدیل به‌چیزی در ردیف سایر موجودات خواهد شد، از این رو اندیشیدن به آن با واسطه صورت می‌گیرد. یکی از این واسطه‌ها زمان است که در فلسفه هوسرل، هایدگر و تاحدودی دریدا به آن پرداخته شده است. بنابراین می‌توان به‌واسطه زمان فهمی از نیستی حاصل آورد. هوسرل در پژوهش‌های پردامنه‌ای که در باب زمان‌آگاهی درونی داشت، با تقدم بخشیدن به بازیازی‌ها و پس‌یازی‌ها، نقشِ غیاب (به‌منزله نیستی) را در برابر حضور پررنگ کرد و نشان داد که چگونه غیاب مقوم امرِ حاضر (یعنی پدیدارها) است. بااین‌حال توسل او به یک آگاهی مطلق اجازه نداد تا این بصیرتِ بنیادینِ او بتواند تمامِ امکاناتِ خود را برای فلسفه آزاد کند. هایدگرِ متقدم نیز با تمرکز بر مبحثِ زمان، البته در یک سطح هستی‌شناسانه، با نیستی به‌منزله امکان، جهان و افقی که پدیدارها خود را در آن آشکار می‌کنند، مواجه شد. زمان برای هایدگر پیش‌نامی برای حقیقت بود، ازاین‌رو در هایدگر متأخر حقیقتِ هستی در مرکزِ توجه قرار می‌گیرد. در آنجا حقیقت به‌منزله نا-پوشیدگی، بر تذوت یک پوشیده‌داریِ مضایقه‌کننده دلالت دارد که خود را به‌عنوان یک نا-بنیاد نشان می‌دهد و در این نا-بنیاد است که وجود و موجودات (یا به‌طورکلی پدیدارها) خود را آشکار می‌کنند. این نابنیاد و همچنین پا پس کشیدنِ هستی برای هایدگر همان نیستی است. دریدا نیز با پرداختن به دیفرآنس بر دسترس‌ناپذیری و نابودگی آن تأکید می‌کند و درعین‌حال نشان می‌دهد که چگونه دیفرآنس با گذاشتن ردپاها و نیز فاصله‌گذاری و زمانی‌سازی پدیدارها را ممکن می‌کند. در این پژوهش، پدیدارشناسی و ساخت‌زدایی به نحو توأمان برای مواجهه با نیستی و نشان دادن جایگاه بنیادین نیستی برای پدیدار شدنِ پدیدارها به کار گرفته شده است.
بررسی ماهیت گزاره‌های اخلاقی در فلسفه دریدا
نویسنده:
پدیدآور: یاسین قادر یاسین ؛ استاد راهنما: مریم سلطانی کوهانستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مقدمه فلسفه اخلاق از دیرباز به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین شاخه‌های فلسفه، در جست ‌و جوی شناخت ماهیت و مبانی گزاره‌های اخلاقی بوده است. فیلسوفانی همچون سقراط، افلاطون، ارسطو، دکارت، کانت و هگل مسیرهایی را برای کسب مفاهیم اخلاقی و گزاره‌های اخلاقی ارائه دادند و صرفنظر از اختلافاتی که بین آنها در نحوه کسب مفاهیم اخلاقی وجود دارد، همگی آنها گزاره‌های اخلاقی را از سنخ گزاره‌های اخباری میدانستند، یعنی معتقد بودند، گزاره‌های اخلاقی از واقعیتی خارجی حکایت دارند، یعنی از امور واقع خبر میدهند و نشان دهنده باورهایی هستند که حقیقتاً یا صادق هستند و یا کاذب. اما در قرن بیستم، اندیشمندانی مانند ژاک دریدا نظریات قابل‌توجهی و متفاوت با این فیلسوفان در زمینه اخلاق مطرح کردند. ژاک دریدا (2004- 1930)، فیلسوف فرانسوی پست مدرن که در الجزایر در یک خانواده یهودی به دنیا آمد و بزرگ شد و به پاریس، نقل مکان و در آنجا تحصیل کرد، با نقد مفاهیم سنتی فلسفه غرب، از جمله مفاهیم اخلاقی، به‌نوعی پرسش‌گری عمیق‌تر درباره ماهیت حقیقت، زبان و قدرت در اخلاق پرداخته است. آنچه به وضوح در فلسفه دریدا مشهود است، خوانش عمیق او از رابطه بین فلسفه واسازی یا ساخت‌گشایی و زبان است که نتیجه آن نوعی نشانه‌شناسی است که بر جنبه‌های تفکر او از جمله نگاه او به اخلاق و گزاره‌های اخلاقی که موضوع تحقیق ما است تأثیر به سزایی داشت. هدف دریدا از واسازی حاکمیت عقل یا لوگوس محوری یا کلام محوری است. به اعتقاد دریدا معنا در ذات متن وجود ندارد و کلمات نمیتوانند حامل معنا باشند بلکه فقط یک کلمه به کلمه دیگری اشاره دارد و بنابراین کلمات تنها نقشی که دارند انتقال به کلمات دیگر است. به اعتقاد دریدا، معنای یک کلمه یا متن وابسته به کسی است که آن متن را بفهمد و نه خود متن و این معنا هم زمانی خود را نشان میدهد که مفسر متن یا کلام بتواند با متن گفتگو کند و لذا مخاطب متن نمیتواند به یک حقیقت ثابت و از پیش معین دست یابد. نتیجه این سخنان دریدا آن است که پیوندی میان زبان و حقیقت وجود ندارد. ژاک دریدا، یک شخصیت مرکزی در فلسفه پست‌مدرن، عمیقاً درک متعارف زبان، معنا و اخلاق را از طریق روش ساختارشکنی خود به چالش می‌کشد. رویکرد او مفاهیم اساسی، از جمله مفاهیم محوری در فلسفه اخلاق، مانند حقیقت، عدالت، و مسئولیت را مشکل می‌کند؛ بنابراین، مسئله ماهیت گزاره‌های اخلاقی به‌عنوان دغدغه‌ای انتقادی در آثار دریدا مطرح می‌شود و با نقد گسترده‌تر او از متافیزیک و لوگوس مرکزی تلاقی می‌کند. گزاره‌های اخلاقی که به طور سنتی به‌عنوان گزاره‌هایی که حقایق یا اصول اخلاقی را بیان می‌کنند، درک می‌شوند، اغلب بر مفاهیم کلی بودن، عینیت و قطعیت تکیه می‌کنند. فلسفه دریدا با افشای بی‌ثباتی ذاتی زبان و وابستگی متنی معنا، این مفروضات را مختل می‌کند. از طریق ساختارشکنی، او آشکار می‌کند که گزاره‌های اخلاقی اعلان‌های ثابت نیستند، بلکه ساختارهای پویایی هستند که تأثیر متقابل تفاوت و تعویق معنا را منعکس می‌کنند. محور اندیشه اخلاقی دریدا مفهوم عدالت است که او آن را از قانون متمایز می‌کند و به‌عنوان یک آرزوی گریزان و نامتناهی به‌جای موجودی قابل‌تعریف مطرح می‌کند. به طور مشابه، ایده مسئولیت در فلسفه دریدا فراتر از وظایف قابل‌محاسبه است و بر گشودگی به «دیگری» و ماهیت تصمیم‌ناپذیر انتخاب‌های اخلاقی تأکید می‌کند. این مفاهیم به بازاندیشی گزاره‌های اخلاقی به‌عنوان گزاره‌های احتمالی، تفسیری و عمیقاً وابسته به موقعیت‌ها دعوت می‌کنند. از دیدگاه دریدا، گزاره‌های اخلاقی در ذات خود، ناقص و متزلزل هستند و به همین دلیل نمی‌توانند به‌سادگی به‌صورت حقیقت‌های قطعی و ثابت درآیند. او با تأکید بر ساختار غیرقطعی و غیرمنسجم زبان، معتقد است که مفاهیم اخلاقی نه‌تنها نمی‌توانند به تعریف‌های ثابت دست یابند، بلکه در روند تعاملات و دیالوگ‌های انسانی نیز تغییر می‌کنند. به‌این‌ترتیب، دریدا اخلاق را به‌عنوان عرصه‌ای پویاتر می‌بیند که در آن معانی به طور مداوم بازنگری و بازساخته می‌شوند. بدین ترتیب ژاک دریدا به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان معاصر، با معرفی رویکرد واسازی یا ساخت‌گشا، به تحلیل و نقد ساختارهای فلسفی از جمله اخلاق پرداخته است. دریدا، با تکیه بر این مفهوم، گزاره‌های اخلاقی را از قالب‌های سنتی آنها جدا کرده و آن‌ها را به‌عنوان بخشی از ساختارهای متنی و زبانی مورد تحلیل قرار می‌دهد. او معتقد است که اخلاق، به‌جای تکیه بر اصول ثابت و مطلق، بر بستری از غیرقطعی بودن و تعلیق استوار است و همواره میان حضور و غیاب، امکان و ناممکن در نوسان است. از منظر دریدا، گزاره‌های اخلاقی نه صرفاً محصول قواعد جهانی بلکه نتیجه فرآیندهای تاریخی، فرهنگی و زبانی هستند که با واسازی آن‌ها می‌توان به لایه‌های عمیق‌تر معنا و مبنا دست یافت. در شرایطی که چالش‌های اخلاقی معاصر، مانند جهانی‌شدن، چندفرهنگی‌گرایی و عدالت اجتماعی، نیازمند بازنگری‌های عمیق‌تری هستند.
نگاهی به کتاب جستارهایی درباره‌ی هایدگر، دریدا و دیگران
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 13 تا 17
واقعیتِ کلیات از منظر ژاک دریدا
نویسنده:
جوشوآ آندرسن و هیکاری ایشیدو؛ ترجمه: حسین رستمی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژاک دریدا (1930-2004)، فیلسوفِ آنتی رئالیستِ[ضد واقع‌گرای] تاثیرگذار، زیربنای مفروضات فلسفه غرب از یونان باستان را آشکار می‌کند و استدلال می‌کند مبنی بر این‌که بنیان‌های آن قابل دفاع نیست. او بر این باور بود که فلسفه غرب امری «غیرممکن» است؛ زیرا واقعیتی کلی که هدف نهایی تمامی بنیادها یا فرآیندهاست، مانند ایده (افلاطون)، خدا (آگوستین)، کوگیتو (دکارت) و روح مطلق (هگل) را پیش‌فرض می‌گیرد. این مقاله‌ی کوتاه، به روشی که دریدا موضع خود را در مقابل واقعیت کلیات اتخاذ کرد، پرداخته و پیامدهای آن در جامعه را بررسی می‌کند. دریدا معتقدست که تقابل میان گفتار و نوشتار تجلی «خردمحوری» فرهنگ غربی است – یعنی این فرض کلی که قلمرویی از «حقیقت» کلی، پیش از بازنمایی آن با نشانه‌های زبانی و مستقل از آن وجود دارد. خردمحوری، ما را تشویق می‌کند که نشانه‌های زبانی را به‌عنوان جزء جدا نشدنی آن‌ها تلقی کنیم. تصور خردمحورانه از حقیقت و واقعیت به عنوان موجودیتی خارج از زبان، از تعصبی عمیق در فلسفه غرب ناشی می شود که دریدا آن را نقد می‌کند. بخش دوم، نظریه‌ی «واسازی» او را در ارتباط با واقعیت کلیات معرفی می‌کند. بخش سوم به تأثیر «واسازیِ» دریدا بر جامعه معاصر می‌پردازد. بخش چهارم، اهمیت فلسفه دریدا را در متون مکتوب و آموزه‌های مسیحی به اختصار مورد بحث قرار می‌دهد. بخش پنجم این مقاله را به پایان می‌رساند.
صفحات :
از صفحه 117 تا 135
چهره‌های پدیدارشناسی: هوسرل، هایدگر، لویناس، هنری، دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Jean-Luc Marion
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Vrin,
خوانش نقاشی‌های مسعود عربشاهی از منظرآراء دریدا با تمرکز بر مفهوم پارارگون
نویسنده:
زینب ندری ، حسین اردلانی ، بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دریدا مقدمات نقد هر اثر را درون همان اثر بازمی‌یابد. او ایده‌هایی مانند حقیقت یا هویت را مختل می‌کند و در مقابل بر غیاب معنا تأکید می‌کند. مسئله مهم در حیطه زیباشناسی دریدا، موضوع پارارگون به معنای پیرامون کار است که موجب شکل‌گیری اثر هنری است و علی‌رغم بی‌مکان بودن جایی بین درون و بیرون کار قرار دارد. در نگاه نخست، پارارگون از تفسیر، قاب، امضاء و ... شکل گرفته است. در این پژوهش سعی بر این است که با انتخاب برخی از آثار عربشاهی به این پرسش بپردازیم که تحلیل موضوع پارارگون دریدا در حیطه نقاشی‌های عربشاهی به چه شیوه‌ای است؟ یک فرضیه این است که درون آثار عربشاهی نمادها و نقش‌مایه‌ها و بیرون آثارش منابع الهام و زمینه‌های تاریخی و فرهنگی می‌باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی، پارارگون دریدا را توصیف و آثار عربشاهی را به‌صورت تصادفی انتخاب و تحلیل می‌کند و با تکیه بر داده‌های منابع کتابخانه‌ای نگاشته شده است. بر اساس یافته‌های پژوهش، با توجه به نظریه دریدا درباره پارارگون زمینه تفسیرهای متعدد، متضاد یا مخالف با هدف هنرمند و یا آثار باستانی، همچنین نقاشی‌های مقدماتی خود هنرمند و برخی عناصر موجود در تابلو به مثابه پارارگون و آثار نهایی در جایگاه اِرگون می‌باشند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
تقدیر هنر: بیگانگی زیباشناختی از کانت تا دریدا و آدورنو
نویسنده:
ج.ام. برنستین؛ ترجمه: صابر دشت آرا
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: گیلگمش,
چکیده :
کتاب تقدیر هنر از بیگانگی زیباشناختی (از کانت تا دریدا و آدورنو) سخن گفته است. این کتاب در ۵ بخش به روایت ماجرای بیگانه‌شدن هنر از حقیقت پرداخته و بر نقد سوم کانت تمرکز کرده است. نویسنده در پی آن است که ارتباط میان حقیقت و هنر مدرن را شناسایی کرده و نشان دهد که چرا و چگونه هنر مدرن، رشتهٔ پیوند میان خود و حقیقت را از هم گسسته است. جی. ام. برنستین برای پاسخگویی به این پرسش، به‌سراغ کتاب «نقد قوهٔ حکم»، اثر ایمانوئل کانت رفته و تفاسیر جدیدی را از نوشته‌های این فیلسوف ارائه کرده است. گفته شده است که بازخوانی‌ای که در این کتاب از اندیشه‌های کانت شده، با قرائت‌های سنتی سایر مؤلفان تفاوت‌های بسیار دارد. نویسنده با دیدگاه بدیع خود، آثار و افکار هایدگر، دریدا و آدورنو را نیز بررسی کرده است. مقصود برنستاین از چنین بررسی‌هایی این است که ببیند آیا هنر می‌تواند نمایش‌دهندهٔ حقیقت باشد و آیا می‌توان ارتباطی میان هنر با اخلاق و عقلانیت یافت؟ یا اینکه هنر اساساً با این موضوعات فاصلهٔ بسیاری دارد و نمی‌توان هیچ‌گونه پیوندی میان آن با حقیقت، عقلانیت و اخلاق متصور شد؟
تقدیر هنر: بیگانگی زیباشناختی از کانت تا دریدا و آدورنو [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
ج.ام. برنستاین
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Pennsylvania State Univ Pr (Txt) ,
چکیده :
کتاب تقدیر هنر از بیگانگی زیباشناختی (از کانت تا دریدا و آدورنو) سخن گفته است. این کتاب در ۵ بخش به روایت ماجرای بیگانه‌شدن هنر از حقیقت پرداخته و بر نقد سوم کانت تمرکز کرده است. نویسنده در پی آن است که ارتباط میان حقیقت و هنر مدرن را شناسایی کرده و نشان دهد که چرا و چگونه هنر مدرن، رشتهٔ پیوند میان خود و حقیقت را از هم گسسته است. جی. ام. برنستین برای پاسخگویی به این پرسش، به‌سراغ کتاب «نقد قوهٔ حکم»، اثر ایمانوئل کانت رفته و تفاسیر جدیدی را از نوشته‌های این فیلسوف ارائه کرده است. گفته شده است که بازخوانی‌ای که در این کتاب از اندیشه‌های کانت شده، با قرائت‌های سنتی سایر مؤلفان تفاوت‌های بسیار دارد. نویسنده با دیدگاه بدیع خود، آثار و افکار هایدگر، دریدا و آدورنو را نیز بررسی کرده است. مقصود برنستاین از چنین بررسی‌هایی این است که ببیند آیا هنر می‌تواند نمایش‌دهندهٔ حقیقت باشد و آیا می‌توان ارتباطی میان هنر با اخلاق و عقلانیت یافت؟ یا اینکه هنر اساساً با این موضوعات فاصلهٔ بسیاری دارد و نمی‌توان هیچ‌گونه پیوندی میان آن با حقیقت، عقلانیت و اخلاق متصور شد؟
خدایی که خود را واسازی می کند: حاکمیت و ذهنیت بین فروید، باتای و دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Nick Mansfield
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,