جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
جهان و جهان بینی در اندیشه کارل یاسپرس _ فیلسوف و روانپزشک آلمانی
نویسنده:
محمدهادی عاشوری؛ استاد راهنما: محمود صوفیانی؛ استاد مشاور: مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده جهان‌بینی عمری به ‌‌اندازه حیات اسطوره‌ای بشر دارد.کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانس همین مسئله جهان‌بینی را مورد بررسی و نقد قرار داد. وی در این زمینه از فیلسوفانی چون کانت و کیرکگور و نیچه تاثیر پذیرفت. از کانت نحوه و اصل مواجهه با جهان، شناخت علمی و عدم تعین خدا، از کیرکگور مساله ایمان، اهمیت فردیت و تأثیر آن در جهان‌بینی تمامیت نگر و از نیچه نیز نقد خدای مسیحی، مساله مخالفت با نظام سازی و مساله تعالی را گرفته و مبنای نقد خود قرار داد. در مجموع سؤال اصلی پژوهش مساله امکان جهان‌های مشترک و امکان جهان‌بینی واحد است. پاسخ دقیق باید بعد از روشن کردن جایگاه جهان در اندیشه بشر و مبنای جهان‌بینی از نظر یاسپرس ارائه شود. اما فرض این پژوهش عدم امکان جهان بینی حداقل به معنای متداول است. البته بنا بر نظر نگارنده یاسپرس متوجه جنبه‌های ایجابی این مساله هم بوده ‌است و لذا عملاً خود او تصویری از جهان را ارائه می‌دهد، ولی این تصویر با جهان‌بینی‌های مرسوم بسیار متفاوت است. این پژوهش جدا از این‌که نقدهای یاسپرس را بر همه‌ی جهان‌بینی‌ها اعم از علمی، فلسفی و یا دینی بیان می‌کند، وضعیت انضمامی بشر در عالم را نیز روشن کرده و نسبت آن را با جهان‌بینی تعیین می‌کند. تلاش خواهد شد موارد فوق الذکر در چهار فصل بیان شود. فصل اول بیان کلیات و مقدمه خواهد بود. عناوین احتمالی فصل های بعدی بدین صورت است. فصل دوم تصویر جهان در اندیشه یاسپرس، فصل سوم جایگاه جهان‌بینی در انسان از نظر یاسپرس و فصل سوم نگاهی نو به جهان و جهان بینی. در فصل دوم امکان مواجهه با جهان و مساله وجود فراگیر، جهان‌های متعدد با توجه به ساحت های متعدد انسان مثل دازاین، نقدهای یاسپرس به دیدگاه های مرسوم و توصیفات او از جهان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در فصل سوم مساله منشا جهان بینی و نیاز بشر به داشتن یک دیدگاه کلی مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین به نقدهای یاسپرس به جهان بینی‌های مطرح در حوزه علم و دین و فلسفه هم اشاره خواهد‌شد. در فصل چهارم دیدگاه های ایجابی یاسپرس در نگاه او به جهان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و نتیجه گیری از مباحث صورت خواهد گرفت.
وضعیت انسان در هستی از منظر یاسپرس و شهید مطهری
نویسنده:
فاطمه غلامی؛ استاد راهنما: حمید اسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله انسان از اساسی ترینِ مسائل در طول تاریخ تفکر و اصلی ترین موضوعی است که همه علوم به طور مستقیم وغیر مستقیم با آن سر و کار دارند و نیز یکی از اصول و مبانی هر جهان‌بینی و یکی از محورهای اساسی معرفت‌و اندیشه بشری، «انسان» و مباحث مربوط به او است که همواره توجّه‌ و اهتمام اندیشه‌وران و متفکّران را به خود جلب کرده است و در بخش‌ها و به شیوه‌های گوناگون، شناخت انسان و خصوصیات و توانمندی‌های ‌او را مطرح کرده‌اند.و پرسش از اینجا آغاز میشود که به راستی حقیقت انسان چیست ؟ انسان کیست ؟ او چه می‌خواهد ؟ شناخت موقعیت انسان در هستی و نسبت او با جهان و موجودی الهی تاثیری ژرف بر حقیقت انسان دارد ، لذا در طول تاریخ تفکر فیلسوفان به بررسی وضعیت انسان در هستی پرداخته اند تا بتوانند از طریق آن به حقیقت واحد در باب انسان دست یابند ، لکن در طی بررسی "وضعیت انسان در هستی" خود نیز تبدیل به مسئله مهمی گشت و محل مناقشات و اختلافات فراوانی شد.مؤلفه هایی چون آزادی - اینکه آزادی چیست؟ چه کسی آزاده است؟ دست یافتن به آزادی چگونه ممکن است؟- جبر و اختیار ، ایمان ، اخلاق- فاصله میان چه بودن تا چگونه بودن- انسان ایدئال ( انسان کامل) و ... که بیانگر وضعیت و نحوه بودن انسان در هستی هستند ، به نوبه خود محل بحث و جدل فراوانی گشتند و هیچ گاه به تعریف و حقیقت واحد از این مؤلفه ها بر نخوردیم تا جایی که در چند قرن اخیر با قول اکثریت به این مطلب بر خوردیم که چنین مولفه هایی نسبی هستند و تعریف و حقیقت مشترکه واحدی را نمیتوان برای این چنین مولفه هایی یافت.اما از جمله متفکرانی که در باب «وضعیت انسان در هستی» سخن به میان آوردند شهید مرتضی مطهری و کارل یاسپرس هستند ، در صدد تطبیق این دو اندیشه هستیم تا در سایه آن نقاط قوت و ضعف و تمایزات و تشابهات میان این دو اندیشه و حقیقت انسان از نظر هر یک آشکار شود. یاسپرس چنانکه به یگانگی میان سوژه و ابژه معتقد است چنانکه می‌گوید «هیچ "من" بدون موضوع و هیچ موضوعی بی "من" نیست . به دیگر سخن هیچ ابژه ای بدون سوژه و هیچ سوژه ای بدون ابژه نیست و شالوده ساختار آگاهی ما به دوگانگی میان سوژه و ابژه است » لذا هستی و انسان را به نحوی یکی میداند و شناخت هر یک را خالی از دیگری نمی‌پندارد . یاسپرس با وجود اعتقاد بر فنومن ها ، « وضعیت انسان » را اصیل دانسته و با توجه و نکنه سنجی از آثار گذشتگان به ویژه کرکگارد به فنومن هایی اصیل در این عالم معتقد است که سبب هستی حقیقی او خواهد شد و به انسان اصیلی تبدیل خواهد شد.وی انسان حقیقی را آن انسانی میداند که در حقیقت خویش گم گشته و در التهاب درونی امیدوارانه دنبال دستاویزی برای شناخت و دست زدن به انتخاب بر پایه آزادی خویش میزند ، همان گشتنی که رفته رفته به تشکیل ذات او منجر خواهد شد و در پرتوی آن فردیتش حاصل گشته و او یگانه موجودی خاص در این عالم خواهد شد که متمایز از دیگری است، چنین انسانی از امکان ها بی شمار ، از رویارویی با آزادی از تضادهای درونی و از موقعیت های مرزی و با نور ایمان سر برآورده و می‌کوشد خویشتنِ خویش را با یاری دلشوره ، غم ، اضطراب ، دلهره. توجه یاسپرس چون فیلسوف هستی ، به انسان و روال بودن اوست. از نخستین نشانه‌های هستی، سرشاری، حرارت،و در راه بودن است. هستی سرشار بودن، با حرارت بودن، و با حرارت زندگی کردن است. از اینجاست که انسان می‌تواند گاه از هستی دار باشد و گاه نباشد. شهید مطهری می‌فرماید:انسان تنها موجودی است که خودش از خودش تفکیک‌پذیر است؛ این انسان است که ‌انسان بودن خودش را ندارد و باید تحصیل بکند. همانندی بسیار زیادی میان اندیشه این دو متفکر یافت میشود چنانکه در باب وجه تمایز انسان از سایر موجودات این عالم تمایز را به ناطقیت و ناطقیت را به مولفه عظیمی چون «خوداگاهی » بازگردانده اند ، بدین صورت که تمایز به حیوانی است که خود آگاهی دارد ، و این صرف انسان است. هر چه ریز تر میشویم به مولفه های بنیادین تری نیز بر میخوریم تا جایی که محور تمایز میان انسان و حیوان را به انسان و انسان نزدیک میکنند تا جایی که به یک فرد از یک نوع از انسان به یک نام مثلا «علی» بر میخوریم . و این مسئله به ویژه در اگزیستانسیالیسم سرچشمه تمامی مبادی میگردد. در مولفه ای مهم در وضعیت گم گشته انسان در هستی این دو فیلسوف انسان را موجودی فراموش شده میپندارند که تاکنون هر چه به حقیقت او نزدیک شده این گویی به بالاترین میزان سرعت از او دور گشته ایم.هر دو در مولفه ای چون آزادی پای «ایمان » را به میدان آوردند چرا که شهید مطهری پیرو اسلام و یاسپرس اگزیستانسیاللیستی خداباور است، هر دو به این حقیقت دست یافتند که انسان آزادی مطلق ندارد و به حال خود رها نیست و در عین حال در جبر تاریخ یا موجودی الهی به سر نمی‌برد بلکه ذیل ضل و سایه موجود الهی می زید ، زیستن با اعتقاد به موجود الهی آزادی را در انسان مطلق نمیکند چرا که اساسا به نوعی آزادی هیچ گاه مطلق نبوده و نخواهد بود. شهید مطهری در کتاب انسان کامل بسیار در باب این مطلب سخن گفته که انسان تنها موجودی است که حقیقتش را خودش میسازد و ماهیتش از قبل مشخص نیست اگزیستانسیالیسم نیز عقیده ای همانند عقیده شهید مطهری یافت میشود تحت عنوان « تقدم وجود بر ماهیت »چنانکه از نظر اگزیستانسیالیست‌ها به ویژه سارتر، انسان مختار است که برگزیند هر آنچه را که میخواهد چرا که راهی وجود ندارد ، الگویی وجود ندارد همه چیز بر پایه تصمیم خود توست.در این نوشتار بر آنیم تا به ترسیم وضعیت انسان در هستی و جایگاه و نحوه چگونگی زیستن انسان بپردازیم، و مؤلفه هایی همچون نقش آزادی ، جبر و اختیار ، تکنولوژی ، ایمان و دین در وضعیت انسان بررسی کنیم و به این سوالات پاسخ دهیم که 1) نقش انسان در هستی چیست ؟ 2) نحوه زیستن حقیقی آدمی چگونه است ؟ 3) آیا بر پایه اندیشه های شهید مطهری و یاسپرس انسان آزاد است و آزادی به چه معناست؟ 4) تکنولوژی چه نقشی در وضعیت کنونی زیستن ایفا کرده است؟
از دازاین به اگزیستنز؛ دیدگاه کارل یاسپرس در مورد انسان
نویسنده:
محمود درستی ، اکبر رهنما
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش بر دیدگاه کارل یاسپرس در مورد انسان و مراحلی که فرد تا رسیدن به خودآگاهی و درک هستی خود طی می‌کند، تمرکز دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تحلیل مفهومی، از نوع تفسیر و بسط مفهوم، به روشن‌سازی مفاهیم یاسپرس از حالت‌های وجودی انسان پرداخته و سعی کرده است درکی بهتر از هستی انسان ارائه دهد. بر اساس نظر یاسپرس، جهت‌گیری انسان به‌سوی خود، درک وجود خویش و آگاهی یافتن از هستی او، روندی است که به‌سمت «اگزیستنز» پیش می‌رود. این فرایند در درون خود دارای ساختاری سلسله‌مراتبی است. یاسپرس از چهار حالت وجودی انسان سخن می‌گوید: دازاین، آگاهی جمعی، روح و اگزیستنز. انسان پس از گذراندن این سطوح وجود، به مرحلة اگزیستنز می‌رسد. این فرآیند با نشانه‌های ویژه‌ای مانند آزادی، ارتباط و موقعیت‌های مرزی که یاسپرس آنها را «روشنگرهای اگزیستنز» نامیده است، تکمیل می‌شود. در عین حال، رسیدن به وضعیت حقیقی وجود و خودآگاهی برای انسان تنها از طریق «امر متعال» امکان‌پذیر است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 52
نقش ایمان فلسفی در اندیشه وجودی کارل یاسپرس
نویسنده:
محمود درستی ، محدثه رضائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی مبانی هستی‌شناختی مفهوم ایمان فلسفی کارل یاسپرس می‌پردازد. چنانکه مقایسه با هستی‌شناسی وجودی هایدگر روشن می‌کند، یاسپرس بسیار بیشتر بر عمل فلسفه‌ورزی تأکید می‌کند تا خود فلسفه. از یک منظر، فلسفه یاسپرس جنبه‌ای اخلاقی و گشوده دارد؛ از سوی دیگر، این گشودگی به‌واسطه نظریه او درباره فراگیر و درک جزمی او از ابزارهای نظری کانت تهدید می‌شود. فلسفه وجودی یاسپرس و به‌ویژه مفهوم ایمان فلسفی او را می‌توان با رویارویی با فلسفه وجودی همکارش، هاینریش بارث، روشن کرد. فلسفه وجودی کارل یاسپرس از ایده‌های اساسی «مکتب ماربورگ»، به‌ویژه دو فیلسوف آلمانی به‌نام‌های هرمان کوهن و پل ناتورپ سرچشمه می‌گیرد. بعد از جنگ جهانی دوم، وقتی هایدگر با دیدگاه‌های هستی‌شناسانه‌اش بر فلسفه آلمان سایه انداخته بود، یاسپرس و هاینریش بارث که هر دو به کانت اعتقاد داشتند و مخالف ایده‌های اصلی هایدگر بودند، می‌توانستند همکاری مثمر ثمری داشته باشند، اما این همکاری هرگز محقق نشد. فلسفه وجودی یاسپرس او را به‌سمت یک حالت نبوی سوق داد، اما مفهوم او از ایمان فلسفی که از کتاب اتم او در سال 1959 به‌طور عمومی شناخته شده است، همچنان توجه جهانی را به خود جلب می‌کند. نویسنده در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مفهومی از نوع تفسیر و بسط مفهوم، به روشن‌سازی مفهوم ایمان فلسفی یاسپرس پرداخته و سعی کرده است درک بهتری از فلسفه وجودی وی ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 68
گابریل مارسل و کارل یاسپرس فلسفه رمز و راز و فلسفه پارادوکس [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Paul Ricoeur
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Tab,
«در پس تعبیر شما»: (پَسا) متافیزیکِ شر از دیدگاه آرنت و یاسپرس
نویسنده:
کارمِن لی دِگ؛ ترجمه: محسن ساربان نژاد
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 63 تا 98
سخنرانی کارل یاسپرس و مفهوم «موقعیت‌های مرزی»
سخنران:
فربد فدایی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
رویکردی تطبیقی به تکامل نفس صدرایی و تعالی وجود یاسپرس در پرتو حرکت جوهری
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نشست علمی ترویجی تحلیل نظریه فلسفه تاریخ کارل یاسپرس
شخص محوری:
سیدحسین حسینی
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
تحلیل جایگاه رمز در ارتباط انسان با خدا از دیدگاه سهروردی و یاسپرس‏
نویسنده:
مریم باروتی ، الهه زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رمز و زبان رمزی در اندیشه‌های متکلمان و فیلسوفان دین، به عنوان وسیله ای برای حکایت از عالم غیرمادی و بیان حقایق متافیزیکی، به کار می‌رود و با همین کارایی‌، در برخی متون فلسفی برای بیان رابطه انسان با خدا نیز مطرح شده‌است. هدف از این مقاله، بررسی مفهوم کلی رمز از دیدگاه سهروردی و یاسپرس است؛ پس از تبیین و تحلیل چیستی و چرایی رمز، بیان ویژگی‌های آن و کاربرد این واژه به طور خاص در تبیین مساله‌ی جایگاه آن در ارتباط انسان و خدا، به مقایسه‌ی آرای این دو فیلسوف و دریافت وجوهی از شباهت و تفاوت می‌پردازد: سهروردی تعریف حقیقی از رمز ارائه نمی‌کند؛ اما یاسپرس به طور مستقیم آن‌را تعریف می‌کند. دلیل رمزی سخن گفتن سهروردی پوشیده‌گویی در باب حقیقت است و اما یاسپرس می‌خواهد تا حد ممکن حقیقت را به واسطه رمز روشن نماید. رمز سهروردی ویژگی‌های معرفت شناسانه، معناشناسانه و وجود شناسانه را در بر دارد اما رمز یاسپرس بیش‌تر وجود شناسانه است؛ از دیدگاه هر دو فیلسوف ویژگی اصلی رمز حکایت‌گری است و آنچه مقصود است معنای باطنی است و رمز‌گشایی نهایی ممکن نیست. از دیدگاه شیخ اشراق، مواجهه با رمز در عالم خیال منفصل بوده اما برای یاسپرس در همین عالم است. در باب جایگاه رمز در ارتباط انسان با خدا نیز، از دیدگاه سهروردی زبان رمزی، تنها راه ِارتباط انسان با خدا نیست؛ خالق و منشا رمز تنها خداوند نیست؛ اما از نظر یاسپرس امر متعالی صرفا به واسطه رمز متجلی می‌شود. هدف و منشا رموز نیز صرفا خداوند است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 127