جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 38
واقع‌گراییِ ساختاریِ وجودی و نقد وَن فراسِن
نویسنده:
محمود وحیدنیا ، احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در جستار پیش رو، نخست طرحی کلی فراهم می‌آوریم از جدال میان واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی در فلسفۀ علم. در همین بستر، به معرفی واقع‌گرایی ساختاری به روایت جان وُرال (John Worrall)، به‌مثابه دیدگاهی بینابینی در این جدال، می‌پردازیم. بیان سادۀ دیدگاه ورال چنین است: شناخت علمی ما تنها ناظر به ساختار جهان است. اما جیمز لیدیمن (James Ladyman) از این فراتر رفته و از دیدگاهی به نام واقع‌گراییِ ساختاریِ وجودی دفاع می‌کند و بر آن می‌شود که اساساً جهان، یعنی همان موضوع شناخت علمی ما، چیزی جز ساختار نیست. پس از مقدمه، در سه بخش (2، 3، و 4)، به‌ترتیب به معرفی دقیق‌تر واقع‌گراییِ ساختاریِ وجودی، مرور و بازسازیِ برخی انگیزه‌ها و استدلال‌ها به سود آن، و نیز تفکیک روایت‌های مهم آن می‌پردازیم. فیلسوفِ مشهورِ علم، باس وَن فراسِن (Bas van Fraassen)، پس از فراهم‌آوردنِ خوانش و صورت‌بندی خود از واقع‌گراییِ ساختاریِ وجودی، ادعا می‌کند که این دیدگاه در باطن ناسازگار است. ما در دو بخشِ پسین (5 و 6)، با بازخوانی نقد ون فراسن، این ادعا را به چالش خواهیم کشید. نه‌تنها استدلالِ انتقادیِ وی خدشه‌بردار به نظر می‌رسد، بلکه خواهیم دید که خوانش سادۀ ون فراسن از واقع‌گرایی ساختاری وجودی شاید بتواند هوادارانِ این دیدگاه را که بارها به ابهام و کلی‌گویی متهم شده‌اند به کار آید. هرچند به یک کاستی جدی در صورت‌بندی ون فراسن برخواهیم خورد، اما در آخرین بخش (7)، پیش از پایان سخن، اجمالاً نشان می‌دهیم که شاید فیلسوف دیگری -شَمیک داسگوپتا (Shamik Dasgupta)- خوانش کمابیش مشابهی را به سرانجام رسانده باشد.
صفحات :
از صفحه 223 تا 252
زمینه های ظهور مفهوم "روح"در نظام فلسفی هگل متأخر بر اساس رساله ی روح مسیحیت و سرنوشت آن
نویسنده:
پدیدآور: علیرضا محقق ؛ استاد راهنما: احمدعلی اکبرمسگری ؛ استاد مشاور: علی مرادخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مفهوم «روح» فراگیرترین مفهوم در فلسفه ی بالیده ی هگل است، به نحوی که فهم این فلسفه بدون فهم این مفهوم مقدور نیست. هرچند مفهوم «روح» از دوره ی ینای هگل به بعد است که به ساختار پرورده و معنای کامل خود نائل می شود، اما این مفهوم حاصل خط سیر پیوسته ی اندیشه ی هگل از دوره ی توبینگن تا دوره ی فرانکفورت است که دوره ی ینا بلافاصله پس از آن قرار دارد. این خط سیر با رساله ی توبینگن آغاز می شود و به رساله ی روح مسیحیت و سرنوشت آن (از دوره ی فرانکفورت) می انجامد، رساله ای که نقطه ی اوج این خط سیر تا پیش از دوره ی ینا است. مفهوم کانونی رساله ی توبینگن مفهوم «دین قومی» و متعاقب آن «روح قومی» است و مفهوم کانونی رساله ی روح مسیحیت مفهوم بنیادی «عشق» است که در واقع همین مفهوم با تطوری که در دوره ی ینا از سر می گذارند نهایتاً به مفهوم بالیده ی «روح» در پدیدارشناسی روح تبدیل می شود. هگل مفهوم «عشق» را در فرانکفورت از هولدرلین و بواسطه ی اثر بسیار تعیین کننده ی او یعنی قطعه ی درباب حکم و وجود اخذ می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با دنبال کردن این پس زمینه ی مفهومی از مفهوم «روح قومی» تا مفهوم «عشق»، زمینه ی ظهور مفهوم «روح» در فلسفه ی هگل را مورد بررسی قرار می دهد.
حکم، گزاره و جمله-نشانه از کانت تا هوسرل
نویسنده:
محمد شفیعی, احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله به تبارشناسی مفاهیم حکم، گزاره و جمله-نشانه و نحوه موضوعیت یابی آنها در منطق در خلال دو جریان اصلی مطالعات منطقی در قرن نوزدهم میلادی می پردازیم. این دو جریان را می توان سنت جبری، که منطق را نوعی از جبر و حساب قلمداد می کند، و سنت نظریه استنتاجی، که استنتاج را جدا از جبر و بنیادی تر از آن می داند، نامید. ما در این مقاله از کانت آغاز می کنیم که تلاش او برای تفکیک منطق از متافیزیک نقش عمده ای بر هر دو جریان داشته است و همچنین پژوهش های او در مورد حکم و انواع آن را می توان نقطه شروع نظریه سنت اسنتاجی دانست. نشان می دهیم که چگونه در یک سنت منطقی مفهوم حکم و در قدم بعدی گزاره مفاهیم مرکزی منطق قلمداد می شوند و در سنتی دیگر مفهوم جمله و به تبع آن مفهوم فرمول درست­ساخت و قواعد معطوف به آن محور مطالعات منطقی را شکل می دهد. سیر این تحولات را درآرای کانت، بولتزانو، بول و فرگه پی خواهیم گرفت و نهایتا به تحلیل دیدگاه پدیده شناسانه هوسرل از ماهیت مفاهیم مذکور و نسبت آنان با منطق خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 129 تا 157
مفهوم عمل در علم دانش فیشته در نسبت با کانت
نویسنده:
علی یزدانی، احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طبیعی است که رنگ و بویِ کانتیِ فضایِ تفکرِ فیشته، محقق را به ردیابیِ مباحثِ کانت در فلسفه­یِ فیشته، که خود آن را علمِ دانش می­نامد، سوق دهد. البته، ادعایِ ما این است که با نظر به فلسفه­یِ عملیِ کانت و کاویدنِ نقدِ دوم، و نه نقدِ اول، است که می­توان دِین ریشه­ایِ فیشته را به کانت یافت؛ این ایده­یِ کانتی­ که به نظر ما نطفه­یِ بسطِ علمِ دانش به حساب می­آید، آموزه­یِ برتریِ عقلِ عملی بر عقلِ نظری است. در موردِ فیشته، نمی­توان این نکته را نادیده گرفت که مطلع شدن از شرایط و احوالِ زندگی او بسیار در شناختِ هر چه بهتر این فیلسوفِ نظری- سیاسی- دینی مساعدت خواهد کرد. بنابراین، ابتدا نگاهی به وضعیتِ فکری اواخر سده­یِ هجدهم می­افکنیم؛ سپس مقصودِ کانت را از ایده­یِ برتریِ عقلِ عملی به نظری از نقدِ دوم استخراج می­کنیم­؛ و نهایتاً نشان می­دهیم که این ایده اساسی­ترین مقومِ علمِ دانش است.
صفحات :
از صفحه 233 تا 265
خوانش هابرماس از هگل در مواجه با هگلیان معاصر
نویسنده:
امیدرضا جانباز، احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امروزه، پس از سال‌ها نفی و انکار هگل، به خصوص در قلمرو فلسفه تحلیلی، شاهد اقبال گسترده‌ای به اندیشه‌های هگل هستیم، به نحوی که برنشتاین از آن به بازگشت روح هگل تعبیر می‌‌‌کند. تفکر مدرن ما دِین بسیاری به سنت کانتی­ـ‌هگلی دارد. هگل اگر چه خود به نوعی متفکّری کانتی است، لیکن نقدهای او به عقل استعلایی کانت عرصه تفکّری را به وجود می­آورد که در اندیشه معاصر ما نقش حیاتی ایفاء می­کند. هابرماس، به عنوان مدافع مدرنیته اندیشه معاصر را در جریان جنبش استعلازدایی ترسیم می‌کند که اگر چه از طرفی به نقش بی­بدیل هگل در به وجود آوردن آن اذعان دارد، لیکن بر خلاف تصور جریان هگلی معاصر خودِ هگل را بدان متعلق نمی­داند. در واقع هابرماس در کم و کیف تأثیرگذاری و قبول برخی استلزامات اندیشه هگلی برای جنبش مذکور مناقشه‌ای را با هگلیان معاصر مطرح می‌کند که این مقاله به بررسی آن می‌پردازد. این بحث ضمن روشن ساختن برخی نکات معرفت‌شناختی اهمیت ویژه خودش را در پوشش دادن به یکی از دغدغه‌های اصلی تاریخ تفکّر، یعنی، اختیار و مسؤلیت فردی می­یابد
صفحات :
از صفحه 87 تا 116
نسبت زبان و منطق در فلسفۀ هگل
نویسنده:
محمد هادی حاجی بیگلو، احمد علی‌اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار به نسبت بین زبان و منطق در فلسفۀ هگل خواهیم پرداخت. در ابتدا بین دو وجه مهم زبان، یعنی وجه نشانه‌شناسانه و وجه معناشناسانه، تمایز خواهیم نهاد. خواهیم دید زبان از وجه نخست صرفا بر مبنای قواعد دستوری یا به منزلۀ ساختاری از نشانه‌ها لحاظ می‌شود. اما هنگامی که، به شکل انضمامی، وجه معنایی زبان نیز در تحلیل وارد گردد، با زبان همچون قلمرو عام بازنمایی‌ها روبه‌رو خواهیم شد. از همین لحاظ است که هگل زبان را، به منزلۀ عرصۀ بازنمایی‌ها، مبنای نحوه‌ای از شناخت به معنای آشنایی می‌داند که شرط و پیش‌فرض شناخت فلسفی ست. در وهلۀ سوم نشان خواهیم داد که زبان به منزلۀ مبنای نحوۀ شناختِ مبتنی بر آشنایی، همان نقطۀ آغاز سیر پدیدارشناسی روح است. به همین معنا ست که هگل پدیدارشناسی را نردبان صعود آگاهی عرفی تا سطح آگاهی فلسفی می‌داند. به تعبیر دیگر، پیشرویِ دیالکتیکیِ قالب‌های آگاهی از سطح آگاهی و زبان عرفی آغاز می‌شود و به سطح منطق همچون حقیقت زبان می‌رسد. در این وهلۀ چهارم روشن می‌شود که مقام منطق دقیقا وارونۀ مقام آگاهی عرفی ست و از این لحاظ می‌توان گفت زبان یعنی منطق بالقوه و منطق یعنی زبانِ بالفعل.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نظریّۀ حکم کانت: نظریّۀ حمل صریح یا ضمنی؟
نویسنده:
احمد علی اکبر مسگری، آرش جمشیدپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«نظریّۀ حکم» موضوعی است که در چارچوب طیف گسترده‌ای از حوزه‌های فلسفی قرار می‌گیرد. معرفت‌شناسی، منطق، معناشناسی و روان‌شناسی شناختی حوزه‌های فلسفی مهمّی هستند که با مباحث مربوط به «نظریّۀ حکم» ارتباط وثیقی دارند. یکی از مسائل مهم در کانت‌شناسی معاصر انگلیسی‌زبان، بحث از سرشت نظریّۀ حکم کانت است. تا دهۀ 1970، تصوّر خاصّی از نظریّۀ حکم کانت در میان مفسّران انگلیسی‌زبان رایج بود. امّا از دهۀ 1970، برخی از کانت‌شناسان به این نتیجه رسیدند که نظریّۀ حکم کانت را باید به نحو دیگری تفسیر و صورت‌بندی کرد. این تغییر نظرگاه به ظهور طیف گسترده‌ای از مباحث تفسیری ـ فلسفی در میان کانت‌شناسان دامن زده است. یکی از این مناقشات تفسیری بحث از نظریّۀ حکم کانت است. بنا به تفسیر برخی از کانت‌شناسان معاصر، در آثار کانت ردّ پای دو نظریّۀ حکم متعارض را می‌توان یافت که برخی مفسّران از آن‌ها به «نظریّۀ حمل صریح» و «نظریّۀ حمل ضمنی» تعبیر می‌کنند. در این مقاله، با نظر به تفاسیر برخی کانت‌شناسان، این دو نظریّۀ حمل را در مقابل هم قرار می‌دهیم و تفاوت‌های این دو نظریّه را روشن می‌کنیم. نتیجه‌گیری ما این است که نظریّۀ حکم ضمنی یا پنهان کانت با آثار او و با آرای فلسفی‌اش بیشتر سازگار است. اگر این نتیجه‌گیری درست باشد، باید برداشت‌مان از نظریّۀ حکم کانت را تغییر دهیم و نظریّۀ حکم مختار و اندیشیدۀ کانت را نه در صورت‌بندی‌های صریح وی در نقد عقل محض و تمهیدات، بلکه در نحوۀ استدلال‌های او بجوییم. گذشته از این، یکی از لوازم مهمّ «نظریّۀ حمل ضمنی» این است که اگر این نظریّه را نظریّۀ حکم مختار کانت بدانیم، باید مبحث شاکله‌سازی و ساختار منطقی ـ معناشناختی احکام ترکیبی پیشینی را به شکل متفاوتی تفسیر کنیم.
صفحات :
از صفحه 247 تا 270
آیا اصل طرد شق ثالث یک شرط سلبی برای حقیقت است؟
نویسنده:
محمد شفیعی، احمد علی اکبر مسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت منطق را به دو حوزه کلی منطق عمومی و منطق استعلایی تقسیم می­کند. منطق عمومی نسبت به اعیان خنثی است و صرفا قواعد انسجام خود اندیشه و از این رو صرفا شرایط سلبی حقیقت را بیان می­کند. اما آیا اصل طرد شق ثالث که می­گوید از بین یک گزاره و نفی آن یکی درست است یک شرط صرفا سلبی برای حقیقت است؟ در این مقاله نشان می­دهیم که چنین نیست. در این راستا هم به لحاظ تاریخی به برهان کانتور اشاره می­کنیم و هم به تحلیل ماهیت این اصل با استفاده از پدیده­شناسی استعلایی می­پردازیم. با مقایسة دیدگاه­های مهم ارائه شده دربارة این اصل یعنی دیدگاه­های هوسرل، براوئر و هیتینگ، و همچنین از خلال تحلیل قصدی ادات نفی از آن رو که در اصل طرد شق ثالث فراخوانده می­شود، نسبت این اصل با منطق صوری را مورد بحث قرار می­دهیم.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
تلقی کانت از ماده
نویسنده:
مسگری احمدعلی اکبر, محمدیان موسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت در بنیادهای مابعدالطبیعی علم طبیعی، تلاش می کند تا با فراهم آوردن بخشی محض برای فیزیک نیوتنی، آن را به علم به معنای حقیقی کلمه تبدیل کند. او در ضمن این کار، فیزیک نیوتنی را از مفاهیمی که از نقطه نظر فلسفه نقدی تهی و فاقد وجاهت اند پیرایش کرده و تلاش می کند مفاهیمی سازگار با این فلسفه را جایگزین آن ها کند. در نتیجه او در چندین موضع مهم در تقابل کامل با نیوتن قرار می گیرد که یکی از این مواضع، بحث ماهیت ماده است. نیوتن از قائلان به نظریه اتمیسم است حال آن که کانت در برابر این تلقی، نظریه دینامیکی ماده را مطرح می کند. طبق این نظریه ماده ذاتا دارای نیروهای بنیادینی است که امکان ماده مبتنی بر آنهاست. او با برشمردن ایرادات اتمیسم از نقطه نظر فلسفه استعلایی، نظریه جدید خود را همساز با این فلسفه پیشنهاد می دهد. در این مقاله تلاش بر این است که با بررسی متقابل این دو نظریه رقیب، انگیزه های کانت برای ارائه نظریه دینامیکی ماده را بهتر بشناسیم.
صفحات :
از صفحه 157 تا 179
شوپنهاور؛ بدبینی و سرشت ایجابی شر
نویسنده:
مسگری احمدعلی اکبر, اکبری محسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 95 تا 109
  • تعداد رکورد ها : 38