جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 15
هگل ایرانی؛ گزارش و وصف گفت‌وگوی شهید مطهری با هگل
نویسنده:
سید محمدتقی چاوشی ، علی چاوشی ، نصرالله حکمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بیش از یک و نیم قرن از آشنایی و مواجهه ایرانیان با اندیشه هگل می‌گذرد. در این یک‌ و نیم قرن، نحوه مراجعه «ما» ایرانیان به هگل ، تحولاتی داشته است لذا جا دارد پس از این همه هگل پژوهی و ترجمه هگل و هگل‌خوانی، دست به یک ارزیابی از نسبتی که با هگل ساخته‌ایم بزنیم و بپرسیم؛ آیا ما توانسته‌ایم پس از این همه، هگل را از آن خود کنیم؟ به بیان دیگر آیا می‌توان در عداد سنت‌های تفسیری گوناگونی که از هگل وجود دارد مثلا هگل راست و چپ و پیر و جوان و انگلیسی و فرانسوی و غیره، سخن از یک هگل ایرانی یا ایرانی-اسلامی به میان آورد؟ پاسخ به این پرسش ، لوازم نظری گوناگونی دارد که یکی از مهم‌ترین‌شان، بررسی خوانش‌هایی است که از اندیشه هگل در بستر و سنت فلسفه اسلامی رخ داده است. از آنجا که فضای غالب فکری ما در این یک دو سده، صدرایی بوده است، این قبیل خوانش‌ها عمدتا در بستر حکمت متعالیه رخ داده لذا کار خود را متمرکز بر سنجش خوانش‌های صدرایی از هگل قرار دادیم. مطهری یکی از متفکران معاصر سنت صدرایی است که در آثارش، به استقبال هگل رفته و با مبانی صدرایی، به خوانش هگل پرداخته است. از همین رو، مطهری یکی از متفکرانی است که گزارش و وصف مواجهه‌اش با هگل، برای نیل به مقصود مذکور، ضرور است و در این اثر، در پی تحقق این ضرور هستیم تا بتوانیم به یک ارزیابی دقیق از هگل خوانی‌های ما در بستر حکمت متعالیه برسیم.
صفحات :
از صفحه 277 تا 312
بحران معنایی زندگی در تعامل مستشرقین با فقه اسلامی؛ با نگاهی بر مفهوم «حقوق اسلامی» در اندیشه یوزف شاخت
نویسنده:
محمدرضا محمدی ، سید محمدتقی چاوشی ، هادی طحان‌نظیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مدتهاست «حقوق اسلامی» با زبان مسلمانان و ایرانیان همنشین شده. بسیاری از ایشان «حقوق اسلامی» را معادل فقه می‌دانند. لکن به نظر می‌رسد که بین این دو تفاوت‌های مهمی وجود دارد و این تفاوت پیش از آنکه حقوقی باشد، فلسفی است. «فقه»، «حقوق» و «حقوق اسلامی» علاوه بر اینکه به سه دانش متفاوت دلالت می‌کنند، به سه طرح مختلف از کیفیت سامان‌دهی نهادهای حقوقی و البته کیفیت حضور آدمی در جهان اشاره دارند. برای اشاره به طرح حقوقی موجود در ایران معاصر و برخی از کشورهای مسلمان می‌توان از «حقوق اسلامی» استفاده کرد. لکن این طرح در تمشیت و سامان‌دهی نظام اجتماعی با چالش‌هایی مواجه است. به نظر ریشه این چالش‌ها به بحران‌هایی در خود این طرح باز می‌گردد. «حقوق اسلامی» درگیر چه بحران‌هایی است؟ متن حاضر تلاش داشته تا با روشی کیفی، به این سوال بپردازد. طرح «حقوق اسلامی» را می‌توان در چند گفتمان پیگیری کرد. یکی از این‌ها، گفتمان مستشرقین است. به نظر می‌رسد دو نقطه بحرانی در این طرح وجود دارد؛ اولا از نظر دانشی که «حقوق اسلامی» در آن دانش متولد شده، فقه یک امر پیشاحقوقی است و تحقق مستقلی ندارد و نحوه حضورش بی‌تصمیمی است؛ ثانیا «حقوق اسلامی» دچار بحران معنا است. در اندیشه مستشرقی چون شاخت، فقه از کلام جدا شده و به عنوان حقیقتی صرفا تاریخی و جزئی محل توجه قرار می‌گیرد. حقوق اسلامی زمانی که ارتباط خود را با کلام از دست می‌دهد، در مورد پرسش‌های اساسی حیات انسان سخنی نمی‌گوید و امکان تولید معنا برای زندگی انسانی را از دست می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 145 تا 173
بررسی و تحلیل ظهور دین بر بنیاد پدیدارشناسی هگل
نویسنده:
امیر آقاجانلو ، علی فتحی ، سید محمدتقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی دانش تجربه آگاهی است. هگل نشانداد که تحقق دانش مطلق تنها از طریق روش دیالکتیک و منظر پدیدارشناسی امکان دارد. او بر خلاف متفکران روشنگری دین را جزو جدا نشدنی اندیشه بشری می دانست. در این ن.شتار برآنیم که به این سوال پاسخ دهیم که دین در نگاه پدیدارشناسانه هگل چه سرنوشتی پیدا می کند و چه جایگاهی در نظام دانش دارد؟ پاسخ اینست که دین یکی از مهم ترین موقف هایی است که مطلق در آن به ظهور می رسد. منزلگاه و ظهور مطلق در دین نه محسوس است و نه عقلی محض بلکه منزلی بینابینی است که هگل آن را (vorstellung) و یا انگار یا تمثل می‌نامد.
بررسی مفهوم دیالکتیک در اندیشه مارکس؛ بررسی نسبت دیالکتیک مارکس با دیالکتیک کانتی و دیالکتیک هگلی
نویسنده:
سینا شیخی ، سید محمد تقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برداشت هگلی از تفکر مارکس یک تقریر شایع و متداول در علوم انسانی است و اشتراک ایشان در استفاده از روش دیالکتیکی، دلیل اصلی این مدعا دانسته می­شود. بدون نفی تأثیرپذیری مارکس از هگل، توجه به فلسفه کانت، ما را به تقریری دیگر از اندیشه مارکس رهنمون می­شود که به مراتب از تفکر هگل دور خواهد بود. اگر بتوان روش مارکس را با تسامح دیالکتیکی خواند، این روش با دیالکتیک هگل، علاوه بر جایگاه وارونه آگاهی و ماده، تفاوت عمده دیگری نیز دارد؛ دیالکتیک هگل از سه ضرب تشکیل می­شود که ضرب سوم از جمع تضاد میان ضرب اول و دوم بیرون می­آید، اما دیالکتیک مارکس همچون دیالکتیک کانت دوضربی و اصطلاحا «منفی» است، زیرا وضعیت پس از انقلاب، به ویژه وضعیت بی­طبقه، حاصل جمع مراحل پیشینی جوامع نیست و تفاوتی بنیادین و کیفی با صورت زندگی گذشته انسان دارد. علاوه بر این، همان­طور که نقد در اندیشه کانت به معنای بررسی شرایط پیشینی تحقق امور است، مارکس نیز در نقد اقتصاد سیاسی به دنبال یافتن شرایط پیشینی تحقق وضعیت بی­طبقه است و تصویر روشنی را از وضعیت بی­طبقه ارائه نمی­دهد. با این نگاه وضعیت بی­طبقه در اندیشه مارکس، به مثابه ایده تنظیمی کانت درخواهد آمد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 166
بررسی انتقادی تأثیر زمینه اجتماعی بر معرفت در اندیشه گادامر از منظر حکمت صدرایی
نویسنده:
پدیدآور: میثم واثقی ؛ استاد راهنما: حمید پارسانیا ؛ استاد مشاور: سیدمحمدتقی چاوشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معرفت و ساختار حاکم بر آن از دیرباز در صدر توجهات فلاسفه قرار داشته است. این موضوع با دوپاره شدن هستی به جهان عینی و جهان ذهنی در فلسفه دکارت مسائل جدیدی را برای فلسفه بعد ایجاد نمود. کانت که توانست دو نحله فلسفی منتج از دوئالیسم دکارتی را جمع کند، با طرح مقولات استعلایی، قالبهایی را معرفی کرد که حصول معرفت نزد آدمی در چهارچوب آنها امکان‌پذیر می‌شد. این قالبها که نزد کانت ثابت و بین همه انسانها مشترک بودند، در فلسفه‌های نوکانتی صورتهایی متفاوت و متکثری می‌یابد. زمینه‌مندی معرفت و تأکید بر زمینه اجتماعی و تأثیر آن بر معرفت، از جمله نتایج تفکر نوکانتی است که در مسئله معرفت ایجاد شده است. رساله حاضر با روش گفتگو، تلاش دارد تا این مسئله را با ابعاد مختلف آن، موضوع گفتگوی میان هرمنوتیک فلسفی گادامر و حکمت متعالیه صدرایی قرار دهد. جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء بودن معرفت؛ عالم‌مندی، تاریخمندی و ساختار دیالکتیکی معرفت؛ هویت معرفتی جامعه؛ فرهنگ و لایه‌مندی آن و افق توحیدی از جمله مهم‌ترین فروعاتی هستند که از طریق آن تحلیل نهایی راجع به موضوع رساله حاصل می‌شود. با گذر از فروعات مذکور این نتیجه از منظر حکمت متعالیه صدرایی حاصل می‌شود که زمینه اجتماعی اگرچه استقلال فردی را در کسب معرفت ذائل نمی‌کند، اما نقش اعدادی در کسب معرفت داشته، می‌تواند در مسیر هویت یابی فرد سهیم باشد. همچنین معرفت توحیدی می‌تواند به عنوان معیاری برای نقد دیگر معارف که در حاشیه غفلت از توحید شکل گرفته‌اند واقع شود. نگاه خاص گادامر به فرهنگ و توجه او به امر متعال در ساختار دیالکتیکال معرفت و همچنین جایگاه زبان در نظام معرفتی او، از مهمترین فروعاتی هستند که تحلیل نهایی را در اندیشه او راجع به موضوع رساله فراهم می‌آورند. از منظر گادامر هویت معرفتی انسان مستقل از تأثیر اموری چون فرد و جامعه بوده، لذا زمینه اجتماعی تنها جرقه‌های الهام علمی در انسان را شعله‌ور می‌سازد. تفاوتی که امکان نقد را برای حکمت صدرایی نسبت به فلسفه گادامر فراهم می‌سازد، معیار بودن معرفت توحیدی برای قرائت و نقد دیگر معارفت است.
امکان تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدرایی
نویسنده:
میثم واثقی ، محمد تقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوم انسانی در غرب بر بستر متافیزیک و بر بنیاد سوبژکتیویته به ظهور رسیده است. سوبژکتیویته حکایت از رخدادی دارد که در آن ذات انسان تغییر یافته و انسان مبدل به سوژه شده است. هدف اصلی مقاله پیش‎رو بررسی امکان تحقق علوم انسانی در حکمت صدرایی است. روش این پژوهش مبتنی بر پدیدارشناسی هرمنوتیکال است که می‎کوشد چگونگی پیدایش امری را با هویدا ساختن بنیاد آن مورد کنکاش قرار ‎دهد. مطابق این رویکرد تنها در صورتی می‎توان انتظار تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدرایی داشت که، حکمت صدرایی نیز حاوی عنصر سوبژکتیوته باشد. نویسندگان معتقدند حکمت صدرایی از این عنصر برخوردار است. لذا از رهگذر روش پدیدارشناختی دو شاهد بر این مدعا اقامه شده است. محور شواهد مطرح شده تمایزی است که حکمت صدرایی در قبال عرفان نظری و حکمت سینوی دارد؛ شواهد مطرح شده نشان داده اند در نتیجه تحولاتی که حکمت صدرایی داشته، ذات حق از راز آمیزی و تعالی که در حکمت سینوی و عرفان نظری دارد به‎در آمده و به چنگ آگاهی می‎رسد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 120
برداشت پدیدار‌شناختی از تكنولوژی
نویسنده:
احسان شریعتی، حسن حسینی، حمید پارسانیا، محمد تقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
امکان علم انسانی «عمومی» براساس مفهوم «فردی» ازنظر فیلسوفان نوکانتی (مکتب بادن)
نویسنده:
سیدمهدی باقریان؛ مهدی معین زاده؛ محمدتقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 97 تا 123
جایگاه طبیعت در نظام هگل (آیا حقیقت، زمانمند است؟)
نویسنده:
محمد تقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در واپسین بخش «دانش منطق»، از ایدۀ مطلق سخن می‌رود. شللینگ در تاریخ فلسفۀ خود، بخش مطلق نظام علمی هگل را، بحث از خدا در مرتبۀ درون‌ذات می‌داند. حرکت از هر مقوله به مقوله‌ای دیگر، گرچه صیرورت است، بارور شدن مفاهیم و منتهی شدن آن‌ها به ایدۀ مطلق نیز هست. ازاین‌رو، ورود از منطق به طبیعت، تداعی‌گر همان پرسش معروف است که چگونه خداوند به طبیعت پا می‌گذارد؟ اهمیت جایگاه طبیعت در فلسفۀ هگل، در همین پرسش نهفته است. از سوی دیگر، خصلت مهم سلبیت که یگانه محرک نظام هگلی است، در روند عبور از منطق به طبیعت، با وضوح بیشتری نمایان می‌شود.
صفحات :
از صفحه 113 تا 128
"حس" در عرفان ابن عربی
نویسنده:
مهدی صدفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محورِ عمودیِ عالم و تقسیم‌بندی بالا و پایین همواره با نگاه اسطوره‌ای و فلسفی بشر آمیخته بوده است. چه‌بسا افلاطون نخستین کسی باشد که توانست با پُر رنگ کردن مرز بالا و پایین، نقش کانونی در ترسیم فلسفی عالم داشته باشد. در فضای فلسفۀ اسلامی به تَبَع سنت افلاطونی-ارسطویی آنچه قدر داشته و بر صدر نشسته «عقل» بوده است و «حس» همواره ذیل آن تعریف شده است. بنابراین سخن از «شرف حس بر عقل» در فضای فلسفۀ اسلامی و عرفان نظری، خرقِ اجماعی است که به آسانی درک نمی‌شود. ابن‌عربی با ردِّ نظرِ مشهور و طرحِ «شرف حس بر عقل» زمینه را فراهم می‌کند تا در نهایت با عبور از «وضعیت دوگانۀ حس‌وعقل» به یگانگی «حس» و تشریفِ تمام‌وکمالِ آن دست‌یازد. بهره‌گیری از زبان حسّی و محدودگرای عربی همراه با بازگشت به سرچشمه‌هایِ زبانیِ وحی در پیوند با شهود بی‌واسطۀ حسی، همراه با تقلبات قلبی، نشان از جهان تجلیات دارد که متفاوت با یافته‌های نظری است.پژوهش حاضر ابتدا به راه‌وروش ویژۀ ابن‌عربی و منطق سه‌گانه او می‌پردازد که باعث تولید سه‌گانه‌های «حق، اعیان ثابته، کون»، «حس، عقل، حس‌اصیل» و ... می‌شود. سپس به طرح «عقل» به مثابه گفتمان قالب در فضای عرفان نظری و فلسفۀ اسلامی می‌پردازد و با عبور از آن به نگرش ویژۀ ابن‌عربی به «حس» می‌رسد. ابتدا «حس» در تطبیق با «عقل» و تعقیبِ نظرِ «شرف حس بر عقل» عرضه می‌شود و سپس با عبور از این نظر، طرح جهانی یکپارچه ترسیم می‌شود. انسان در این جهان جملگی «حس» است که عین حق‌تعالی است. در این وضعیت، انسان به سکوت دعوت می‌شود، علمش با «حیرت» همراه است و حالتش «فنا»ست که از احوال «عدم» است.
  • تعداد رکورد ها : 15