جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
تبیین نقش تنظیم‌گرایانۀ علوم‌انسانی در مقابل توسعه‌گراییِ علوم‌طبیعی (با بازنگری آراء هاینریش ریکرت)
نویسنده:
کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سال‎های گذشته، بسیاری بر نقشِ مؤثری اشاره کرده‌اند که علوم‎انسانی می‎تواند در امر کنترل و تنظیم برای حفظِ محیط‎زیست و فرهنگ (نه در توسعۀ فناورانه) ایفا کند؛ با این حال درباره اینکه چه خصلتِ مشخصی در علوم‎انسانی سبب‎شده که چنین کارکردی به آن نسبت داده شود، توضیحی ارائه نشده است. پذیرشِ این کارکرد مستلزم پذیرش ماهیتِ متفاوت علوم‎انسانی از علوم‎طبیعی می‌باشد. یک ملاک برای این تمایز از سوی فلاسفۀ نوکانتی ساوت‎وست ارائه شده که میان علوم‎طبیعی و علوم‎فرهنگی مبتنی بر روش (نه موضوع) و نیز الزامات شناختی تمایز شده که جهان از راه آن تجربه می‎شوند. در مقاله حاضر با بازخوانی و تأمل در این ملاک، تمایز و به هدف یافتن خصلتی در علوم‎انسانی استدلال می‌شود که به امر تنظیم یاری می‎رساند و در فرایندهای توسعه، علوم‎سخت و کاربردی (یعنی علوم‎طبیعی و مهندسی)، برخلاف علوم‎انسانی به دریافتِ بخشی از واقعیتِ تجربی قادر نیستند که به ادراک و حساسیت ما در پایداریِ توسعۀ یاری می‎رساند. برای پیش بردن این استدلال با مقایسه و تطبیق اندیشه‎های قرن نوزدهمیِ ریکرت با برخی از رویکردهای معناشناختی فلاسفه در دوران معاصر، تبیین خواهد شد که چگونه نوع نگرش و روش در علوم‎انسانی (چگونگی دریافت و ارجاع به نمونه‎های انواع‎طبیعی) دریافت کامل و متوازن جهان تجربه را به همراه خواهد داشت.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
«فهم» در علوم‌انسانی و علوم‌طبیعی با نگاهی به دیدگاه استفان گریم
نویسنده:
پریسا ساعتچی فرد ، کیوان الستی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در همه‌ی ادوار تاریخ، انسان در تلاش برای «فهمیدن» بوده است. دانشمندان برای شناختِ جهانِ طبیعی به مشاهده ها و طبقه‌بندی ها‌، و نظریه پردازی ها متوسل می شوند. اما موضوع فهم اعمال دیگر انسان‎ ها، (کمی) متفاوت به نظر می رسد. حداقل در یک رویکرد برای دست‌یابی به این مهم، به دریافت قصد و نیتی که در پس اعمال انسان ها است نیاز داریم. از آنجا که قصد، ماهیتی روانشناختی دارد، همواره از سوی تجربه‌گرایان این نگرانی وجود دارد که ممکن است قابل ادراک توسط افرادِ سوم شخص نباشد. تا حدودی بسیاری از کنش های انسانی، قاب لادراک از منظر سوم شخص هستند و همین امر سبب می‌شود که موضوع بررسی های علمی (با روش های رایج علمی) باشند. با این‌حال مواردی وجود دارد که نشان می دهد، فهمِ فعالیت های انسان از زاویه‌ی سوم شخص دارای محدودیت هایی است. استفان گریم (Stephen Grimm)، نوعی از فهم را معرفی می کند و معتقد است، با دریافت اهداف خاص شخص فهم‌شونده به عنوان عملی خواستنی، به نوعی فهم عمیق تر دست خواهیم یافت. در این مقاله، تلاش شده است تا ابتدا با طرح و تفسیر دیدگاه استفان گریم، موضوع مورد بحث روشن شود و سپس با طرح مسئله و توضیح ابهامات ایده ی گریم، به عنوان یک صورت‌بندی جایگزین، نشان خواهیم داد که تصمیم عامل، برای فهمیدن یا نفهمیدن اعمال دیگران نقش مهمی ایفا می‌کند. همدلی به عنوانِ ظرفیتی روانشناختی، شناخته می‌شود که با شبیه سازی ساختار، میتوان به نحو دیگری آن را فهمید. بررسی و نگاه عمیق‌تر به این مسئله، به ما کمک خواهد کرد، که قضاوت بهتری از آن به عنوان روش یا ایده‌ای در علوم اجتماعی و انسانی داشته باشیم.
علم پساعادی و عقلانیت فعالیت علمی: بررسی تحول نقش ارزش‎ها در «عصر پساعادی»
نویسنده:
کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن بیستم، بخش بزرگی از علم، به ابزاری راهبردی برای عمل سیاستی تبدیل شد. اعتماد مردم به علم این انتظار را به وجود آورد که برای مسائلی که نگرانی‌های جهانی یا محلی به وجود آورده، از جمله بحران‌های ‌زیست‌محیطی یا همه‌گیری‌های بزرگ، پاسخ‌های سریع و کافی به دست آورد. با این حال علوم عادی به دلیل جزئی‌نگری، قادر به پاسخگویی به این مسائل به نظر نمی‌رسیدند. واژه «علم پساعادی» به سیستم حل مساله‌ای اشاره دارد که در آن مسائلی از این جنس مورد بحث قرار می‌گیرند؛ مسائلی که دارای عدم‌قطعیت بالا، ارزش‌های محل‌بحث، ذی‌نفعان زیاد بوده و به تصمیم فوریتی نیاز دارند. در سیستم حل‌مسالۀ علم پساعادی، اجتماع بسط‌یافته‌ای از همتایان (که عموم مردم نیز از اعضای آن هستند) در فرایند ارزیابی کیفیت نقش ایفا می‌کنند. ادعا این است که در علم پساعادی رابطه میان امور واقع و ارزش معکوس شده و اینبار امرواقع است که از ارزش‌ها تبعیت میکند. در مقاله حاضر با تشریح و تعبیرِ مفهوم «علم پساعادی»، و شرح ابهاماتی که در دیدگاه ارائه شده وجود دارد، استدلال خواهد شد که مرز علم عادی و علم پساعادی، با افول نوعی نگرش مبتنی بر عقلانیت ابزاری (که در آن منطقِ جاری در نهادِ علم در خدمت هدفی از پیش تعیین شده قرار دارد) قابل‌توضیح خواهد بود. جایگزین مناسب عقلانیت ابزاری، عقلانیتی است که در آن هدف علم از روالی مبتنی بر مشاوره و مفاهمه حاصل خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 33 تا 52
نوآوری و پژوهش مسؤولانه و مفهوم مسؤولیت اخلاقی
نویسنده:
کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأثیر نوآوری‌ها تنها بر اقتصاد نیست. نوآوری‌ها هر فایده‌ای برای اقتصاد داشته باشند، (به واسطه‌ نوآوری بودنشان)، تغییراتی در فرد، سازمان یا یک جامعه ایجاد می‌کنند. این تغییرات گاهی می‌تواند نتایج و تبعاتی (نه تنها اقتصادی، بلکه) اجتماعی و محیطی به جا بگذارند. از سوی دیگر، تبعات (اقتصادی و اجتماعی) همیشه الزاماً مثبت نیست و ممکن است دارای ارزش منفی، یا برای برخی (افراد یا جوامع) دارای ارزش مثبت و برای برخی دیگر ارزش منفی داشته باشد. آنچه به عنوان «نوآوری و پژوهش مسؤولانه» شناخته می‏شود در تلاش است در کنار توجه به توسعۀ به لحاظِ اقتصادی مثبتِ نوآوری‏های تکنولوژیک، به کاهش تبعات منفی و رشد نتایج مثبت اجتماعی و اخلاقی نوآوری نیز توجه نشان دهد. این مقاله‌، نه به جزئیات هرکدام از این تفاسیر، بلکه با موشکافی در مفهوم و انواع مسؤولیت، به تحلیل این موضوع می‌پردازد که چطور ایده‌های متفاوتِ مطرح شده می‌توانند مفهوم تقریباً واحدی از «نوآوری مسؤولانه» باشند. برای رسیدن به این هدف ابتدا شرحی از دیدگاه موجبیت تکنولوژیک و دیدگاه مقابل آن ارائه خواهد شد؛ دو دیدگاهی که در امکان شکل دادن اجتماعی به مسیر نوآوری در مجادله هستند. سپس محدودیت‌های رویکردهای فنی رایج در امر پیش‌بینی و مهار تبعات منفی مورد بررسی قرار گرفته، در نهایت با ارائه تحلیلی از مفهوم مسؤولیت، شرح جامع‌تری از مفهوم نوآوری مسؤولانه ارائه خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 80
واقع‌گرایی، انواع و ماهیت متافیزیکی
نویسنده:
کیوان الستی، حسین شیخ رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واقع‌گرایی و قراردادگرایی درجات و مراتب متفاوتی دارند. می‌توان از فلاسفه‌ای نام برد که رویکرد آنها به علم و انواع به عنوان «واقع‌گرایی» قلمداد شده است، اما آنها باور دارند که قراردادهای دانشمندان در عضویت نمونه‌ها و در یک نوع خاص (یعنی طبقه‌بندی نمونه‌ها)، نقش مهمی ایفا می‌کنند. از این‌رو، اهمیت دادن به نقش طبقه‌بندی در علم، پذیرش این حکم را که انواعی طبیعی و مستقل از دخالت بشر در جهان وجود دارند، نامحتمل می‌کند. با وجود این، در این مقاله استدلال می‌شود که حتی اگر مفاهیم علمی از طریق طبقه‌بندی ایجاد شوند و در این طبقه‌بندی‌ها ملاحظات عملگرایانه نقش ایفا کنند، باز هم مفاهیمِ حاصل قادر به بازنمایی تقسیمات طبیعی جهان خواهند بود. برای این منظور، ابتدا رویکردهای متفاوت به واقع‌گرایی در مورد انواع را شرح داده و سپس به این سؤال پاسخ داده می‌شود که با فرض مفید بودن محمول‌های نوعی در دستگاه‌های علمی، آیا ممکن است که انواع از پیش‌‌معینی وجود نداشته باشند. در بخش پایانی نیز استدلال می‌شود که انواع علمی هویت‌هایی برساخته هستند، اما غالباً می‌توانند بازنمایی‌کنندۀ تقسیمات طبیعی جهان باشند.
صفحات :
از صفحه 37 تا 61
واژه‌های علمی، تغییر مفهومی و بیرونی‌گرایی سمانتیکی
نویسنده:
کیوان الستی، حسین شیخ رضایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دیدگاه غالب در مورد دلالت واژه‌ها فرض بر این است که اگر مرجع سمانتیکی یک واژه نوع طبیعی، در مراسم نامگذاری خاصی تثبیت شده باشد، این واژه (تا زمانی که به انگیزه واحدی به کار گرفته شود) همیشه و در هر شرایطی به همان مرجع ارجاع خواهد داد. با این حال در سالهای اخیر شواهدی ارائه شده است، مبنی بر این­که واژه‌های دقیقی که امروز به کار می‌بریم، در آینده کاربردی قابل پیش‌بینی نخواهند داشت و کاربرد آنها تا حد زیادی وابسته به اتفاقات و شرایط آینده خواهند بود. اگر این­طور باشد مرجع سمانتیکی آنها نیز تحت تاثیر این­گونه اتفاقات تصادفی ممکن است به اشکال متفاوتی ظاهر شوند. گری ابز، جوزف لاپورت و هنری جکمن، هر کدام به طور جداگانه (و با رویکرد مجزایی)‌ تلاش کرده‌اند این پدیده را بررسی و در قالب فرض‌های ابتدایی در مورد دلالت واژه‌ها بگنجانند. در این مقاله راه حل مجزایی ارائه می‌شود و نشان داده می‌شود که دیدگاه‌های مطرح شده هر کدام می‌تواند تعبیر جداگانه‌ای از این رویکرد جایگزین باشند. برای این منظور پس از شرح مساله، دیدگاه‌های افراد نامبرده بررسی شده و در انتها از دیدگاه جایگزین دفاع خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 93 تا 118
اخلاق اطلاعات جهانی: نقد و بررسی دیدگاه چارلز اس
نویسنده:
محمدامین برادران نیکو ، آرش موسوی ، کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فناوری اطلاعات روابط میان انسان‌ها در سراسر دنیا را ممکن ساخته است. ازاین‌رو، نظریه‌پردازان اخلاقِ اطلاعات، مانند ‏چارلز اِس، تلاش می‌کنند تا یک نظریۀ اخلاقی جهانی ارائه دهند. چارلز اس معتقد است این نظریه جهانی در ساحت فرا ‏اخلاق به نوعی پلورالیسم، به نام پلورالیسم تفسیری، و در ساحت هنجاری به اخلاق مراقبت، فضیلت و کنفسیوس نیاز دارد. ‏مقالۀ حاضر، با روش کتابخانه ای و تحلیل مفهومی، قصد دارد ضمن معرفیِ دیدگاه چارلز اس، برخی از مهم‌ترین ‏شکاف‌های نظری در پروژۀ او را نشان ‌دهد. پلورالیسم تفسیریِ او مشکلِ نسبی‌گرایی در رابطه با داوری دربارۀ دیگری را ‏حل نمی‌کند. همچنین، دلایل اِس در دفاع از پلورالیسم تفسیری مبتنی بر دو فرض نادرست است. اول اینکه او فرض کرده ‏است تفاوت‌های فرهنگی لزوماً تفاوت‌های اخلاقی را نتیجه می‌دهد؛ ثانیاً او استدلال می‌کند پلورالیسم نظریۀ پذیرفته‌ای در ‏همۀ سنت‌های اخلاقی جهان است. در ساحت هنجاری نیز دفاع اس از نظریه‌های اخلاقِ مراقبت، فضیلت و کنفسیوس، در ‏مقابلِ پیامد گرایی و وظیفه گرایی، موجه نیست. چالش های مذکور کل پروژۀ اس را کنار نمی گذارد؛ بلکه مسیرهای آتی ‏پژوهش را، جهت تقویت آن، روشن می‌نماید.‏
صفحات :
از صفحه 147 تا 178
ماکس وبر، هاینریش ریکرت و تمایز میان علوم انسانی و علوم طبیعی
نویسنده:
کیوان الستی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای توضیح این که چرا «پیشرفت»، آن گونه که در تاریخ علوم طبیعی دیده می شود، در تاریخ علوم انسانی محسوس نیست، معمولا دو رویکرد متفاوت اتخاذ می شود. یک رویکرد می پذیرد که روش علوم انسانی با علوم طبیعی یکسان است، ولی کیفیت علوم انسانی نازل تر از کیفیت علوم طبیعی است، و یا به معنایی که علوم طبیعی «علم» است، علم نیست. رویکرد دیگر، علوم انسانی را به اندازه علوم طبیعی، علم می داند. اما آن را دارای کیفیتی متفاوت می دانند؛ و به واسطه همین، روش متفاوتی نیز برای آن قائل هستند. از طرفداران رویکرد دوم، می توان نوکانتی هایی همانند ویلهلم ویندلباند و هاینریش ریکرت و هم چنین کسی که بسیار وامدار آن دو است یعنی ماکس وبر را نام برد. در این مقاله، ابتدا در مورد تمایز موضوع دو علم، و همین طور تمایز میان «توضیح» و «فهم» شرح مختصری ارائه خواهد شد. سپس دیدگاه های مکتب نوکانتی، با برجسته کردن نظرات کسی که ماکس وبر بیشترین تاثیر را از او گرفته، یعنی هاینریش ریکرت مورد بررسی قرار می گیرد. سپس با تمرکز بر مرز بندی جدید، مورد نظر ریکرت و وبر، در مورد تمایز میان دو علم، به بررسی جزئی تر دیدگاه های ماکس وبر پرداخته خواهد شد. در نهایت این نتیجه گرفته خواهد شد که رویکرد وبر از بسیاری جهات می تواند مشابه روش دانشمندان علوم طبیعی نیز باشد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 106
  • تعداد رکورد ها : 12