جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 6
عدم تعیّن داده‌ حسّی
نویسنده:
فراز عطار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ دادۀ حسی عین تجربۀ ادراک حسی را دادۀ حسی و نه عین واقع در جهان خارج در نظر می‌گیرد. حال، در بسیاری از موارد، اگرنَه تمام موارد، تجربۀ ادراکی درجه‌ای را از عدم‌تعین دارد، اگرچه اوضاع امور در جهان خارج متعین است. اگر دادۀ حسی عین تجربۀ ادراکی باشد، آنگاه، در این موارد از عدم‌تعین تجربۀ ادراکی، دادۀ حسی متعین است یا نامتعین؟ من سه نمونه از این موارد عدم‌تعین را بررسی می‌کنم: مثال مرغ سرخدار، رابطۀ تعدی میان دقیقاً-مشابه‌ها و آزمایش فکری زن بلندمو. نشان می‌دهم که در هر سه مورد، خواه دادۀ حسی متعین فرض شود خواه نامتعین، نظریۀ دادۀ حسی در توضیح آن عدم‌تعین توفیق نخواهد داشت. اگر دادۀ حسی نامتعین باشد، آنگاه رابطۀ آن با عین خارجی متعین مشخص نیست: گویی آنچه به ادراک حسی درمی‌آید آن دادۀ حسی نیست. اگر دادۀ حسی متعین باشد، آنگاه این دادۀ حسی مشخصه‌هایی دارد که سوژه تجربۀ ادراکی از آن آگاه نیست و این نتیجه با مشوّق اصلی نظریۀ دادۀ حسی سازگار نیست. بنابراین، نظریۀ دادۀ حسی، با تبدیل عدم‌تعین شناختی به عدم‌تعین وجودشناختی، خود را دربرابرِ مسئلۀ عدم‌تعین بی‌دفاع می‌کند.
صفحات :
از صفحه 147 تا 167
استدلال علّی در حمایت از فرض نوع مشترک
نویسنده:
فراز عطار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنا به استدلال علّی، از آنجا که ممکن است تجربۀ ادراک مطابق با واقع و توهّم علّت مستقیم یکسان داشته باشند، پس این دو تجربه از نوع مشترک هستند. از این چشم‌انداز، استدلال علّی نظریّۀ فصل‌گرایی را رد می‌کند. نشان می‌دهم که استدلال علّی مبتنی بر اصل «علّت مشابه، معلول مشابه» است. این اصل با اتّخاذ رویکردی برون‌گرا رد می‌شود. با این حال این اصل را می‌توان به گونه‌ای تغییر داد که با برون‌گرایی رد نشود. استدلال علّی مبتنی بر این اصل استدلالی معتبر است. توضیح می‌دهم که این استدلال اگرچه فرض نوع مشترک را نتیجه نمی‌دهد، اما مشکلی را برای واقع‌گرایی ساده‌باورانه پدید می‌آورد. رویکرد مارتین را در دفاع از واقع‌گرایی ساده‌باورانه بررسی می‌کنم. استدلال می‌کنم که این رویکرد قابل‌دفاع نیست. به این ترتیب، استدلال علّی اگرچه فصل‌گرایی را رد نمی‌کند، اما واقع‌گرایی ساده‌باورانه را در توضیح ادراک حسّی از صحنه خارج می‌کند.
صفحات :
از صفحه 203 تا 245
فصل‌گرایی و دیدگاه پیش‌فرض جهت تبیین تجربه‌ی بصری
نویسنده:
فراز عطار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنا به استدلال مارتین، فصل­گرایی دیدگاه پیش­فرض جهت تبیین تجربه­ی بصری است. فصل­گرایی در این استدلال، بر مفهوم تمیزناپذیری استوار است: یک رویداد یک تجربه­ی بصری است اگر و تنها اگر در خلال درون­نگری از تجربه­ی ادراک مطابق با واقع تمیزناپذیر باشد. در نتیجه­ی این استدلال نظریه‌های نوع مشترک به لحاظ معرفت­شناختی غیرمحافظه­کار هستند؛ چراکه به یک اصل معرفت­شناختی اساسی متعهّد هستند. پس فصل­گرایی، که به لحاظ معرفت­شناختی محافظه­کار است (به این اصل ملزم نیست)، دیدگاه پیش­فرض است. به این استدلال نقدهایی وارد شده است. بنا به نقد اصلی، شرط تمیزناپذیری نه شرط لازم و نه شرط کافی برای تجربه­ی بصری است. من به این نقد اصلی و نیز نقدهای دیگر خواهم پرداخت. با بررسی انتقادی آن‌ها و نیز پاسخ­های مارتین، از این ادعا دفاع می­کنم که استدلال مارتین در دفاع از ایده­ی «فصل­گرایی به مثابه­ی دیدگاه پیش­فرض» ناموفق است. یکی از دلایل اصلی برای این ادعا آن است که پاسخ­های مارتین به نقد اصلی روشن و موجّه نیستند. پس تا زمان رفع ابهامات نمی­توان تمیزناپذیری را شرط تجربه­ی بصری دانست. هم­چنین توضیح می­دهم که استدلال مارتین، حتی اگر معتبر باشد، تنها نتیجه می­دهد که نظریه‌های نوع مشترک دیدگاه پیش­فرض نیستند، نه این‌که فصل­گرایی دیدگاه پیش­فرض است. برای آن که این استدلال به نتیجه­ی دلخواه مارتین برسد، باید گام­های دیگری برداشته شود. بنا به یک گام، باید نشان داده شود که دیدگاه دیگری نمی­تواند دیدگاه پیش­فرض باشد. نشان می­دهم که تردیدهای قابل­ملاحظه­ای در این خصوص وجود دارد. به علاوه استدلال می­کنم که فصل­گرایی مبتنی بر مفهوم ترکیب فصلی متفاوت از فصل­گرایی مبتنی بر مفهوم تمیزناپذیری است. این فصل­گراییِ متفاوت خود می­تواند گزینه­ای جایگزین برای دیدگاه پیش­فرض باشد.
صفحات :
از صفحه 185 تا 226
اصلاحات فرانتس برنتانو بر منطق
نویسنده:
فراز عطار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرانتس برنتانو ‌Franz Brentano (1838-1917))) یکی از فیلسوفان نیمة دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. جایگاه ویژة وی را می‌شود از دو جنبه نشان داد. یکی آن پیوند یا پلی است که می‌توان به واسطة او بین فلسفة تحلیلی و قاره‌ای برقرار کرد و دیگری آن که آموزه‌ها و تحلیل‌های او هم چنان می‌تواند سرچشمة بسیاری از پژوهش‌های فلسفی باشد، همچنان که یک قرن پیش چنین بود، اما سایة سنگین شاگردان مستقیم و غیرمستقیم‌اش و متأثرانِ از او، مانع آن شد که این بصیرت‌ها بی‌واسطه به دست ما برسند. تلاش‌های اخیر برای بازشناساندن او، نشان از آن دارد که برنتانو در بسیاری زمینه‌ها هنوز حرفی برای گفتن دارد، و شاید به بیان دقیق‌تر، حرف‌های او هم‌چنان می‌تواند نقطة عزیمتی برای مباحث عمیق فلسفی باشد. برنتانو همانند دیگر فیلسوفان اثرگذار در زمینه‌های متفاوتی به فعالیت فلسفی پرداخت، در روان‌شناسی فلسفی، وجودشناسی(Ontology)، معرفت‌شناسی، منطق قیاسی، نظریة ارزش، اخلاق، الهیات فلسفی، تاریخ فلسفه و دیگر موضوعات. این مقاله تنها به تأثیر برنتانو بر منطق قیاسی می‌پردازد. اصلاحات برنتانو بر منطق صوری، حول محور یک تز بنیادین صورت گرفته است. بنا به این تز، تمامی احکام موضوعیـ محمولی باید به صورت احکام وجودی در آیند. در این مقاله نحوة شکل‌گیری این تز و تأثیر آن بر منطق قیاسی نشان داده شده است. باید در نظر داشت که فهم کامل اصلاحات برنتانو بر منطق ارسطویی در گروی آشنایی با مسائلی است که ربط مستقیمی به منطق صوری ندارند و از آن جمله، مسائل مربوط به وجود‌شناسی و معرفت‌شناسی است.
بررسی نظریة معنای کواین با محوریت تز عدم تعین ترجمه
نویسنده:
فراز عطار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریة معنای کواین را می توان از چند جنبه بررسی کرد. این مقاله بر یکی از مهم ترین جوانب آن، یعنی تز عدم تعین ترجمه، تمرکز می کند. در تز مذکور چند وجه از فلسفة کواین با هم ادغام شده اند و همین باعث شده است که بررسی و تفسیر آن بسیار پیچیده شود. تز عدم تعین ترجمه می گوید که در انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمة با هم ناسازگار، که هرکدام با تمام معیارهای رفتارشناختی افراد بومی تطابق داشته باشد، واقع امری برای ترجیح یکی بر دیگری وجود ندارد. این مقاله با تکیه بر تمایز، یا دقیق تر عدم تقارن، بین عدم تعین ترجمه و نامتعین بودن نظریة ناظر به طبیعت، سعی می کند نشان دهد که محتوای خاص این تز ادعایی وجودشناختی دربارة معناست. از این رو ابتدا به توضیح درک کواین از معنا، بررسی وجودشناسی مورد نظر او، و ارتباط بین این دو می پردازیم و سپس عدم تقارن بین دو تز پیش گفته را محل بحث قرار می دهیم. از رهگذر این مباحث می توان به درک جدیدی از نظریة معنا رسید.
نظریه معنا نزد هوسرل و کواین
نویسنده:
عطار فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی معنا، نظریه‌ای است که به بررسی معنا می‌پردازد، خواه به هویتی به نام معنا قائل باشد و خواه نباشد و در این صورت به طور سلبی با آن سر و کار دارد. هوسرل و کواین هرکدام به طریقی پیرامون ابعاد آن به بحث پرداخته‌اند؛ هوسرل هنگام بررسی رابطه‌ی التفاتی و کواین هنگام بررسی سمانتیک، معنا و رابطه‌ی آن با دیگر مضامین را تحلیل کرده‌اند. نظریه‌ی معنا نزد کواین به‌طور عمده شامل تز عدم تعین ترجمه‌ی او و دیدگاه او پیرامون گزاره‌ها می‌شود. عدم تعین ترجمه بیان می‌دارد که برای انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمه‌ی باهم ناسازگار که هرکدام با تمام معیارهای رفتارشناختی افراد بومی تطابق داشته باشد، واقع‌امری وجود ندارد. این پژوهش با تکیه بر تمایز (یا به طور دقیق‌تر، عدم تقارن) بین عدم تعین ترجمه و نامتعین بودن نظریه‌ی ناظر به طبیعت، سعی در بیان این مطلب دارد که محتوای خاص این تز ادعایی وجودشناختی درباره‌ی معنا است. هم‌چنین در زمینه‌ی دیدگاه کواین پیرامون گزاره‌ها به عنوان معنای جملات، می‌توان بیان کرد که از آن‌جا که برای گزاره‌ها معیاری برای این‌همانی وجود ندارد، او فرض وجود چنین موجودات مفهومی را نمی‌پذیرد. نظریه‌ی معنا نزد هوسرل حول محور نوئما شکل می-گیرد که جزء لاینفک معرفت‌شناسی و نظریه‌ی هوسرل پیرامون رابطه‌ی التفاتی است. از نوئما، که بیش-ترین ارتباط را با معنا دارد، قرائت‌های گوناگونی شده است که این پژوهش با برگزیدن یک قرائت معتبر به بررسی آن پرداخته است. مطابق با این قرائت هر کنش التفاتی از طریق نوئما معطوف به عین مورد التفات خود خواهد شد. از جمله مباحث محوری در زمینه‌ی نوئما می‌توان به نامتعین بودن نوئماها اشاره کرد که به این واقعیت اشاره دارد که متناظر با یک عین شمار نامحدودی نوئما وجود دارد. این پژوهش با بررسی تطبیقی عدم تعین ترجمه نزد کواین و نامتعین بودن نوئماها نزد هوسرل، نظریات معنای این دو را در تقابل با هم بازمی‌نماید. مطابق با این بررسی، اگرچه هر دو تز مبین نوعی از عدم کفایت معنا( یا به عبارت دیگر، ادراک یا معنای ادراکی) نسبت به عین هستند و نیز به این واقعیت اشاره می‌کنند که ما در روند ادراک یا معنادهی فعال هستیم و به نوعی ساختاری را بر جهان تحمیل می‌کنیم، باز تز هوسرل تنها حاوی وجه‌ای معرفت‌شناختی است، درحالی‌که عدم تعین ترجمه علاوه بر وجه معرفت‌شناختی، وجهی وجودشناختی را نیز داراست. در خلال این بررسی، این نکته هم تشخیص داده می‌شود که هوسرل و کواین، درحالی‌که یکی استعلاءگرا و دیگری طبیعت‌گراست، رویکردشان در تحلیل نظریه‌ی معنا، رویکردی تکوینی است که در نهایت به نوعی از کل‌گرایی معنایی ختم می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 6