جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
طراحی الگوی تبیین مخاطرات در عرصۀ اجتماع از منظر حکمت صدرایی
نویسنده:
فاطمه عبداله آبادی کهن ، حمید پارسانیا ، عبدالحسین کلانتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم مخاطره از تهدیداتی حکایت می‌کند که در نتیجۀ تصمیمات انسانی به‌خصوص پس از مدرنیته ایجاد شده‌اند. پیچیدگی، کنترل‌ناپذیری و وسعت جهانی مخاطرات در جهان مدرن سبب شده است این مفهوم از اواخر قرن بیستم، هر چه بیشتر از سوی محافل علمی مورد استقبال قرار گیرد. در این پژوهش، مفهوم مخاطره در دستگاه فکری ملاصدرا ترسیم گردیده و در این راستا از روش تحلیلی بهره برده می‌شود. این مفهوم هنگامی که در نظام حکمت صدرایی طرح می‌شود، چه از نظر مفهومی و چه از حیث مصداقی، گستره‌ای وسیع‌تر و عمیق‌تر از آنچه در نظریات غربی طرح گردیده است را شامل می‌شود و تنها به عوارض جانبی مدرنیته ختم نخواهد شد. از دیدگاه صدرایی، مخاطره به دلیل عدم هماهنگی با هستی و بر اثر غفلت انسان از حقیقت هستی رخ می‌دهد که به موجب آن، هستی نیز خود را از انسان مخفی می‌سازد. همان‌گونه که سرپیچی و غفلت از اوامر پرودگار و انسان کامل به‌عنوان حقیقت هستی و خلیفۀ خداوند بر روی زمین موجب ایجاد مخاطرات می‌شود، بازگشت انسان به حقیقت و پناه‌بردن به انسان کامل به‌عنوان یگانه کسی که قدرت تصرف در هستی را داراست، باعث رهایی انسان از مخاطرات خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 96 تا 120
بررسی انتقادی روش‌شناختی مکتب فرانکفورت از منظر رئالیسم صدرایی
نویسنده:
فاطمه عبداله ابادی کهن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مارکوزه، آدورنو و هورکهایمر سه تن از مهمترین متفکران نسل اول مکتب فرانکفورت هستند که پایه های نظریه انتقادی را بنا نهاده اند. مکتب فرانکفورت متاثر از مارکس به نقد سرمایه داری پرداخته و دامنه نقد آن را در حوزه های فرهنگی گسترش داده است. نظریه انتقادی رسالت خود را آگاهی دادن به انسان ها جهت رهایی از سلطه خرد ابزاری و آگاهی های کاذب می داند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به استخراج مبانی این نظریه در چهارچوب روش - شناسی بنیادین پرداخته و سپس این مبانی را از منظر رئالیسم صدرایی مورد نقد قرار میدهیم. مبانی هستی شناسی نظریه انتقادی ماتریالیستی است، در حیطه معرفت شناسی، وجود واقعیت بیرونی را پذیرفته اند، ولی فهم آن را برساخته تاریخ و متاثر از ایده ها می دانند. آنچه معرفت شناسی این نسل از مکتب فرانکفورت را از دیگر نسل های آن جدا ساخته است، معرفت شناسی مبتنی بر نفی و نقد مداوم آن ها است. همچنین اگرچه نظریه پردازان انتقادی به سختی در برابر نسبی اندیشی مقاومت می کنند، راه یافتن ایده در عمیق ترین لایه های معرفتی این نظریه پردازان، آن ها را به نسبیتی مستتر مبتلا کرده است. در حیطه انسان شناسی، متفکرین انتقادی در انسان توانایی آگاهی از فردیت را می بینند و او را مستقل و دارای اختیار توصیف می کنند و با آمیختن نظریات فروید با مبانی مارکسیستی خود، ریشه های پذیرفتن سلطه را در شخصیت انسان جستجو کرده و سرکوب و تصعید غرایز او را از اولین مراحل درونی شدن سلطه در تاریخ انسان می دانند. نقد سرکوب غرایز انسانی به عنوان اولین شیوه های سلطه، از سویی و نقد خرد ابزاری از سوی دیگر، ایشان را بین دو ساحت از جامعه متحیر می گذارد جامعه متمدنی تحت سلطه خرد ابزاری یا حیات متوحشی بدور از سرکوب غرایز انسانی.
  • تعداد رکورد ها : 2