جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
علوم‌اجتماعی اروپامحور و جامعه‌شناسی ابن‌خلدون: بررسی دیدگاه انتقادی سید فرید العطاس.
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه ، علی مرادخانی ، سید جواد میری ، سید حسین سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن‌خلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیان‌گذار یا دست‌کم پیشگام جامعه‌شناسی شناخته شده است؛ اما جامعه‌شناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریه‌پرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوم‌اجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریه‌ها و مفاهیم دانسته؛ به‌طوری که تفکر ابن‌خلدون را در حاشیۀ علوم‌اجتماعی مدرن قرار داده است. طرح اسلامی کردن دانش به عنوان واکنشی به اروپامحوری در جهان اسلام مطرح شد. فرید العطاس این طرح را در بسط جامعه‌شناسی ابن‌خلدون به عنوان نمونه‌ای برای جامعه‌شناسی دگرواره ناموفق دانسته است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه انتقادی فرید العطاس درباب علوم‌اجتماعی اروپامحور و نقش آن به‌مثابۀ مانع برای بسط جامعه‌شناسی ابن‌خلدون است. روش این پژوهش اسنادی است و با مراجعه به آثار فرید العطاس به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی این پرسش‌ها بررسی شد: فرید العطاس چگونه اروپامحوری را به‌مثابۀ مانعی برای بروز نظریۀ اجتماعی ابن‌خلدون مطرح می‌کند؟ چرا فرید العطاس طرح اسلامی کردن دانش را در بسط جامعه‌شناسی ابن‌خلدون ناموفق می‌داند؟ و این‌که فرید العطاس فراهم آوردن چه شرایطی را برای بسط جامعه‌شناسی ابن‌خلدون لازم می‌داند؟ بنابر یافته‌های پژوهش فرید العطاس هم مخالف علوم‌اجتماعی اروپامحور است و هم خصم آن یعنی طرح اسلامی کردن دانش را مکفی نداسته است؛ لذا جامعه‌شناسی ابن‌خلدون در جریان اصلی جامعه‌شناسی و نیز در علوم‌اجتماعی اسلامی توفیقی نیافته است. بدین روی فرید العطاس پیشنهاداتی برای ورود ابن‌خلدون به جریان اصلی جامعه‌شناسی و بسط جامعه‌شناسی نو _ ابن‌خلدونی ارائه داده است.
بازخوانی نظریۀ تشکیل دولت ابن‌خلدون به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی در خوانش سید فرید العطاس (مطالعۀ موردی مراکش)
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه ، علی مرادخانی ، سید حسین سجادی ، سید جواد میر مینق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دغدغۀ اصلی ابن‌خلدون هم در مقدمه و هم در العبر شرح چگونگی تشکیل و زوال دولت در شرق و غرب جهان اسلام بوده که تلاش کرده است آن را براساس نبرد دوری میان دو جامعۀ بدوی و حضری تبیین کند. فرید العطاس به منظور بسط نظریۀ ابن‌خلدون، آن را به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان معرفی کرده است. از نظر او مراکش، یک مورد تاریخی است که اصلاح دینی را تجربه کرده است. نظریۀ ابن‌خلدون فاقد نظام اقتصادی است؛ از این‌رو، فرید العطاس تلاش کرده شیوه‌های تولید را از کارل مارکس اخذ و در نظریۀ ابن‌خلدون ادغام کند. هدف این پژوهش، تبیین نظریۀ تشکیل دولت ابن‌خلدون به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان در خوانش فرید العطاس است که به همین منظور به مطالعۀ سه سلسلۀ متوالی مراکش _ مرابطون، موحدون و مرینیان _ پرداخته است. بنابر یافته‌های پژوهش که به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی به‌دست آمده، فرید العطاس به‌جای تکرار محض اطلاعاتی که از مقدمه به‌دست می‌آید، کاربردی نظری از دیدگاه ابن‌خلدون ارائه داده است.
وجوب و امکان در فارابی و مقایسه آن با ابن‌سینا
نویسنده:
فاطمه امین رعیا جزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در منطق خود وجوب و امکان را به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد؛ و در فلسفه وی مقصود از امکان نوعی استعداد و قوّه است که برای خروج از حالت بالقوه به بالفعل نیاز به واجبی دارد که مسبوق به امکان نیست یعنی فعلیّت محض است.تمایز میان وجود و ماهیّت نزد ارسطو در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه متافیزیک او وارد نمی شود و در نتیجه در نظام هستی شناسی وی هیچگونه تأثیری ندارد.فارابی مانند ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و برای آن‌ها معانی در نظر می گیرد.فارابی نخستین فیلسوف مسلمان است که تمایز میان وجود و ماهیّت را به حوزه متافیزیک وارد کرد، و در واقع وی مبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت است. فارابی نظریّه قوّه و فعل ( مادّه و صورت ) و ممکن و ضروری را از ارسطو اخذ نموده و آن را مبنای تقسیم موجود به واجب و ممکن قرارداد.ابن سینا نیز مانند فارابی و ارسطو، وجوب و امکان را در منطق به عنوان جهات قضایا مطرح می کند، با این تفاوت که اقسامی را برای وجوب و امکان بیان می کند که فارابی به آن اقسام نپرداخته بود.ابن سینا نظریه تقسیم موجود به واجب و ممکن برمبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیّت را از فارابی به ارث برده و آن را اساس نظام فلسفی خویش قرارداد، اگرچه مانند فارابی بحث جداگانه ای برای تمایز میان وجود و ماهیّت ارائه نداده است، چراکه آن را یک امر بدیهی می دانست و لذا هرگاه در مباحث خود به آن برمی خورد به اهمیّت آن تأکید می کرد.بنابراین واجب و ممکن، به معنای مصطلح در فلسفه اسلامی در فلسفه ارسطو سابقه نداشته است، و وی ممکن را موجود بالقوه می دانست؛ بنابراین واجب خالق نیست همانطور که ممکن نیز مخلوق به آن معنا که فارابی و ابن سینا مدنظر دارند، نمی باشد.
تمایز فیلسوفان مسلمان (فارابی- ابن‌سینا) از ارسطو در بحث وجوب و امکان
نویسنده:
فاطمه امین رعیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو وجوب و امکان را در منطق خود، با عنوان جهات قضایا مطرح می‌سازد و در فلسفه‌ی وی، مقصود از امکان، نوعی قوه است که برای خروج از حال بالقوه به بالفعل، نیاز به واجبی دارد که فعلیت محض است. تمایز میان وجود و ماهیت نزد ارسطو، در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه‌ی متافیزیکِ وی وارد نمی‌شود و درنتیجه در نظام هستی‌شناسی‌اش، هیچ‌گونه تأثیری ندارد. فارابی تمایز میان وجود و ماهیت را به حوزه‌ی متافیزیک وارد کرد و درواقع، وی مُبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت است. ابن‌سینا نیز نظریه‌ی تقسیم موجود به واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیت را از فارابی به ارث برده، آن را اساس نظام فلسفی خویش قرار داد؛ بنابراین واجب و ممکن به معنای مصطلح در فلسفه‌ی اسلامی، در فلسفه‌ی ارسطو سابقه نداشته است و واجبْ خالق نیست، همان‌طور که ممکنْ مخلوق به معنای مدنظرِ فارابی و ابن‌سینا نیست.
صفحات :
از صفحه 125 تا 144
  • تعداد رکورد ها : 4