جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
همرنگی مرگ و زندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
زهرا حسینی، احد فرامرز قراملکی، علیرضا حاجیان نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واکنش افراد در برابر اندیشیدن به مرگ، متفاوت است. اکثراً به آن نمی اندیشند و اکثر آنها که می اندیشند نیز، از آن می هراسند؛ عده ی کمی به آن اشتیاق دارند. مولانا در مثنوی معنوی این واکنشها را نمایش داده و به بوته نقد گذاشته است. مولوی مرگ اندیشی مرگ دوست است؛ اما، مرگ اندیشی و مرگ دوستی وی لطمه ای به زندگی نمیزند، او را به کنج عزلت نمیکشاند، مخالف با ارزش زیستن نیست و نظام احسن را زیر سؤال نمیبرد. زیرا در پس آن انگیزه ای غیر از پوچ گرایی و گریز از زندگی وجود دارد. روایت مولانا از مرگ در اینگونه مواقع، توجه به آن سوی مرگ است نه این جهان؛ بنابراین، تعریف وی چیزی است ورای درک ظاهری. مرگ در نظر او توأم با کمال، وصال، جاودانگی، بازگشت به اصل، رهایی روح و معرفت به حقیقت است. گاه نیز مراد وی از مرگ در این اشتیاق و دعوت به مرگ، موت اختیاری و ریاضت نفس است نه جسمانی؛ از اینرو "اعتراف به بی ارزش بودن زندگی" و "دهن کجی به نظام احسن" نیست. او اصناف دیگری برای مرگ میشمارد که در خود زندگی این جهانی تجربه میشوند. وی با این نگاه مرگ رابه متن زندگی میکشاند؛ مرگ، دیگر آن مهیب عجیب پرده نشین نیست که به یکباره برون آید و زندگی را ببلعد. وی از مطرح نمودن این نکته در پی ایجاد معرفت نسبت به مرگ، ملموس ساختن آن و در نتیجه زدودن مرگ هراسی برخاسته از جهل نسبت به مرگ است. البته نتایجی دیگر نیز از این باور قابل تحصیل است. مولوی مرگ را آینه ی زندگی و همرنگ با آن میداند؛ این، هم ناظر به مرتبه ی واقع است؛ یعنی وی معتقد است مرگ و زندگی پس از آن متأثر از زندگی است و هم ناظر به مرتبه ذهن و نگرش؛ هرکسی زندگی را متناسب با شخصیت خود می بیند؛ و مرتبه ی دوم خود از نتایج باور به همرنگی در مرتبه ی واقع است. اعتقاد به تأثر مرگ از زندگی که نگاهی کاملاً دینی است می تواند موجب گردد فرد زندگی خود را چنان مدیریت نماید که عاقبتی نیک و مرگ خوش داشته باشد. او همچنین از مرگ برای پند دادن استفاده می نماید. در اینجا او برخلاف زمانی که مشتاقانه به مرگ می نگرد، جنبه ی هلاکت بار بودن مرگ را که قابل درک برای همگان نیز است، برجسته می سازد. وی با این کار، وی با مرگ به عنوان محکی برای ارزش سنجی ناپایداری آن دسته از ارزش هایی را که بسیاری از افراد به خاطرشان زندگی می کنند، می نمایاند و به جای آن ارزش های پایدا
عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
زهرا حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسیدن به کمال و سعادت، مهم‌ترین هدف پیش روی انسان است. هر مکتبی بر اساس دیدگاه خود کمال را تعریف می‌کند. در این میان، منابع دینی و عرفانی در تعریف کمال، عوامل رشد و موانع آن، نظر به آموزه‌های وحیانی دین دارند. در این رساله موضوع عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی بررسی شد که شامل پنج فصل است: مقدمه و کلیات، کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی، عوامل رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی، موانع راه کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی و نتیجه‌گیری. نهج‌البلاغه و مثنوی درباره‌ی کمال، عوامل و موانع آن آفاقی وسیع دارند. کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی در گرو پیوستن به خداست و این خود حاصل برقراری عدالت در بین قوای وجودی انسان و اعتدال و استوای او در بعد نظر و عمل است. پیروی از برگزیدگان حق و بهره‌گیری از عقل اصلی‌ترین عوامل رشد و کمال انسان در بعد نظرند. در بعد عمل، عبادات عامل رشد انسان است. از دیدگاه حضرت علی (ع) توحید، عامل اصلی سعادت انسان است و تقوای الهی که بر بنای توحید استوار است، در رأس همه‌ی فضایل اخلاقی قرار دارد. در مثنوی اگرچه همچون نهج‌البلاغه مسائل توحید و ایمان، نظام‌مند مطرح نشده است؛ اما همه‌ی تعالیم مولوی رویکردی توحیدی دارد؛ به عبارت دیگر فنای عارفانه و رسیدن به حقیقت توحید، مرکز همه‌ی سخنان مولوی است؛ اما مهم‌ترین موانع راه کمال شامل نفس اماره، شیطان و حب دنیاست؛ زیرا این عوامل سه‌گانه، خود مانع‌زاست؛ یعنی ریشه‌ی آفت‌های بسیار دیگری نیز به شمار می‌روند. در کلام حضرت علی (ع) دشمنانگی شیطان به نسبت نفس بیش‌تر است؛ زیرا نفس آن‌گاه که تبدیل مزاج می‌یابد، دیگر بر سر راه انسان قرار نمی‌گیرد؛ امّا در کلام مولوی، نفس غالباً به معنی نفس امّاره است؛ بنابراین خطر او از شیطان بیشتر است. دنیا در کلام امیرمومنان و مولوی دو چهره دارد: چهره‌ای فریبا و چهره‌ای پنددهنده. توجه به بعد فریبندگی دنیا باعث نابینایی فرد می‌شود؛ این چنین دنیایی مذموم است؛ اما توجه به جنبه‌ی عدمی دنیا باعث بینایی انسان است. این دنیایی است که در مسیر آخرت قرار دارد.
پژوهشی پیرامون سوگندهای قرآن
نویسنده:
زهرا حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
  • تعداد رکورد ها : 3