جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
مقایسه معرفت شناسی مطهری و کانت بر محور نظریه فطرت کانت و چالش مطهری با آن
نویسنده:
سیدجعفر حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع اصلی این تحقیق، معرفت شناسی از نظر کانت و مطهری، بر محور نظریه فطرت کانت و چالش مطهری با آن می‌باشد. هدف از تحقیق، بررسی تطبیقی معرفت شناسی این دو متفکر در زمینه نظریه فطرت و بیان محل اختلاف آن دو، در مسأله و محتوای نظریه فطرت و مواضع مشترک آن‌ها در حوزه معرفت شناسی می‌باشد.روش مورد استفاده در این پژوهش، اسنادی- تحلیلی است و بر اساس رجوع به کتب، منابع، سایت‌ها، و فیش برداری و تهیه یادداشت‌ها و تحلیل و جمع بندی و نگارش تحقیق می‌باشد.نتایج پژوهش حاکی از این است که ادراکات و حقایق فطری یا نظریه فطرت کانت در نزد وی و مطهری از مولفه های اساسی واحدی برخوردار نیست. از نظر مطهری حقایق فطری کانت «بالفعل»، «برخورد از تأثیر یک جانبه و یک طرفه»، «بدون وجه استعدادی» و «فاقد هر نوع عینیت» است. ولی از نظر کانت حقایق فطری وی «بالقوه»، «دارای تأثیر متقابل و دوطرفه با ماورای خود» ، «دارای وجه استعدادی» و «برخوردار از نوعی عینیت» است. دیدگاه مطهری در مورد حقایق فطری کانت، فطرت گرایی حداکثری است ولی تصویری که کانت می‌دهد، فطرت گرایی حداقلی است. نتیجه آن که، به نظر می‌رسد که با ملاحظه تفاوت‌های اساسی میان تصویر حقایق فطری نزد دو متفکر، می‌توان اذعان داشت که محل اختلاف این دو متفکر یکسان و مشترک نیست.آرا و اندیشه‌های فلسفی مطهری و کانت به طور کلی متضمن نظریه اصالت چارچوب‌ها و زمینه‌های روان شناختی در امر شناخت و ادراک است. و این امر مستلزم آن است که معرفت شناسی دو متفکر اولاً به طور کلی یک معرفت شناسی زمینه گرا خواهد بود. ثانیاً از جهت پذیرش زمینه‌های خاص در فاعل شناسا، یعنی قبول نظریه قوای ادراکی، معرفت شناسی این دو متفکر نوعی زمینه گرایی مشابه را لازم می‌آورد.
بررسی نظریه های همراهی روح با بدن پس از مرگ برپایه آیات و روایات
نویسنده:
سیدجعفر حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مفهوم شناسی روح به این نتیجه می‌رسیم روح چیزی است که موجب حرکت می‌شود و روان است و حرکت دارد و بدن نیز چیزی است که خواص اجسام را دارد؛ با توجه به روایت توحید صدوق؛ روح بدون جسم حرکتی ندارد، نتیجه می‌گیریم که بدن با حضور روح به حرکت و حیات می‌رسد، و نشان خواهیم داد از میان پنج روحی که در انسان یافت می‌شود آنچه محور بحث این نوشتار است روح الحیات می‌باشد که عامل حیات و حرکت است و بقیه ارواح محل بحث نمی‌باشد. منظور از حیات، دمیده شدن روح الحیات است و منظور از موت، خروج روح الحیات است که در تعبیر روایات روح الحیات با چهار نام خوانده شده است، که عبارتند از: روح الحیات، روح البدن، روح المدرج و روح العقل و نشان خواهیم داد آن روحی که جسمانی حادث می‌شود همین روح الحیات است و ملاصدرا نیز حدوث جسمانی روح را از همین نقطه می‌داند و چون روح الحیات عامل حرکت و دب و درج و شروع انسان به فهمیدن و تعقل از همین جاست لذا در روایات فقهی نیز سقط جنینی که در او روح الحیات دمیده شده است را مستحق دیه کامل می‌داند. سپس باطرح مساله رابطه روح با بدن و بیان این‌که نه این رابطه آنقدر ضعیف است که در حد مرغ و آشیانه تنزل داده شود و نه معتقد شد که یکی از مراتب دیگری است. بلکه رابطه‌ی این دو رابطه کور و زمین گیر است که حوائجشان باهم دیگر رفع می‌شود، لذا در هر نشئه ایی که جدایی این دو حاصل شود؛ انسان درکی از آن نشئه نخواهد داشت. با بررسی این نکات در فصل اول و بررسی نظریه های همراهی روح با بدن پس از مرگ بر پایه آیات و روایات می‌پردازیم.بررسی نظریه‌های همراهی روح با بدن نشان می‌دهد، که به دلیل به تأویل رفتن متون دینی از ناحیه‌ی صاحبان این نظریه‌ها، همگی نمی‌توانند صحیح باشند. ما در این نوشتار کوشیده‌ایم از تأویل در متون دینی بپرهیزیم و نظریه‌ی منطبق با آیات و روایات، نظریه‌ی همراهی روح با بدن مثالی در برزخ و همراهی روح با بدن عنصری پس از آن را، نظریه‌ی نزدیک به واقع معرفی کنیم؛ چرا که نظریه‌ی مذکور، مویّد به ظواهر دینی است؛ در حالی که سایر نظریات، تلقّی ‌نادرستی ‌از متون دینی دارند. از مباحث جدیدی که بررسی شده، عدم ابتناء قائل شدن به بدن مثالی به مسئله‌ی تجرّد نفس است. تا کنون اعتقاد بر این بوده است؛ که قائلان به تجرّد نفس، وجود بدن مثالی را لازمه‌ی تجرّد می‌دانستند و قائلین به عدم تجرّد نفس متلزم به بدن مثالی نبوده‌اند. اما در این نوشتار تلازم بین قول به تجرّد و قول به بدن مثالی در برزخ انکار شده و اثبات گردیده است. با اینکه متون دینی حاکی از عدم تجرّد نفس است، اما همراهی با بدن مثالی در برزخ مویّد به تصریحات و ظواهر متون دینی است. لذا انسان در همه‌ی مراحل دنیا و برزخ و پس از آن، موجودی دو ساحتی است و در هیچ مرحله‌ای نفس بطور مستقل حیات ندارد و در هر نشئه‌ای همراه بدن می‌باشد، یعنی در نشئه‌ی دنیا و قیامت همراه با بدن عنصری و در نشئه‌ی قیامت صغری (برزخ) همراه با بدن مثالی می‌باشد. البته انسا‌نهایی هستند، که به دلیل عدم همراهی روح با بدن در برزخ، درکی نسبت به مسئله‌ی برزخ ندارند و به تعبیر روایات (یلهی عنه) هستند و خاطر نشان کرده‌ایم، که درک در هر مرحله‌ای از مراحل حیات وابسته به همراهی روح با بدن می‌باشد و در این بین فرقی بین قائل شدن به تجرّد و عدم تجرّد نفس وجود ندارد و وجود بدن به ‌عنوان ابزار ادراک، در همه‌ی مراحل سه-گانه ضروری است و اثبات نموده‌ایم، که معاد جسمانی مدّ نظر شرع (همراهی روح با بدن) در هر سه نشئه‌ی دنیا، آخرت‌ و برزخ وجود دارد. همچنین با ردّ تلازم بین عنصری بودن و زوال پذیری، به شبهات وارد بر همراهی روح با بدن عنصری در قیامت نیز پاسخ گفته‌ایم. در مجموع نظریه‌ی همراهی روح با بدن مثالی در برزخ و همراهی روح با بدن عنصری در قیامت را منطبق قرآن و حدیث معرفی کرده‌ایم.
  • تعداد رکورد ها : 2