جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
تفاوت کاربست اسلام و کفر در دو دانش فقه و کلام
نویسنده:
سعید توکلی زاده ، رسول رضوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هر دانش، برای آسان‌سازی مفاهیم گسترده‌اش نیاز به اصطلاحاتی دارد. گاه، این اصطلاحات در دو دانش گوناگون به کار گرفته شده است. نمونه اصطلاح «اسلام» و «کفر» در دو دانش فقه و کلام است که هم آثاری فقهی دارند و هم کلامی. از آنجا که میان این دو علم، تفاوتی بنیادین هست پس نه شأن فقیه است که معیار سعادت را گوید و نه متکلم توان سخن از احکام را دارد. با نگاهی به آثار ایشان و به روش توصیفی ـ تحلیلی چنین می رسیم که فقها از «اسلام» به ابراز لسانیِ شهادتین بسنده کرده و بر آن احکامی چون طهارت، ازدواج، ارث، احترام خون و مال را بر آن بار کرده اند؛ در این علم، کافر، فردی است که از چنین اظهاری سر باز زند. با این حال، به یقین، مجرد چنین اقرار و یا استنکاف، سبب ساز خوش بختی یا شگون بختی نیست. جدای از حکم عقل، آیات و روایات هم چنین می گویند که کسی به رستگاری می رسد که بنابر تسلیم داشته به دستوراتی که برایش روشن گشته عمل کند. و تنها کسی تیره بخت است که بعد از معرفت و شناخت حقیقت آن را انکار کند. پس مقتضی تحلیل و جمع کردن میان ادله این است که امکان دارد فردی از دید فقها مسلمان باشد ولی متکلمان کافرش خوانند. در مقابل، شخصی کافرفقهی باشد در حالی که روحیه تسلیم داشته و مرتبه ای از اسلام را دارا باشد. پس اسلام و کفر در دو علم فقه و کلام مشترک لفظی است.
صفحات :
از صفحه 105 تا 126
بررسی گزارۀ «لا تجتمع اُمتی علی الضلالة» و جایگاه آن در اصل امامت
نویسنده:
سعید توکلی زاده، محمدتقی شاکر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقولۀ امامت، افزون بر کشاکش‌­های عینی، خاستگاه تضارب انگاره­ها در تطبیق آموزه­‌های اسلامی بر مصادیقی خاص نیز شده است. در این میان، استناد به واژگانی شکل­یافته در بستر این تحولات، زمینۀ مشروعیت­بخشی به یک نگاه را مطالبه کرده است. دعوی متزلزل اجماع اهل مدینه بر خلافت فردی خاص، نیازمند مبنایی شرعی بر حجیت بود که از مهم­ترین ادلۀ اثبات این انگاره، متن «لا تجتمع اُمتی علی الضلالة» دانسته شد. نقل معروف دیگر، یعنی «لا تجتمع اُمتی علی الخطأ» در هیچ­یک از مجامع و منابع کهن حدیثی سنی و شیعه مشاهده نمی­‌شود. هدف اصلی نگاشتۀ حاضر، که با روش توصیفی - تحلیلی سامان یافته، بررسی سندی و تبیین چیستی دلالت این دسته از متون است. برآیند این واکاوی بیانگر ضعف سندی تمام نقل­‌های این خبر در منابع عامه و خاصه است. جبران ضعف سندی با راهکار تواتر معنوی، افزون بر دور­بودن، مخالف با کمیت روایات متضمن حجیت اجماع است. افزون بر کندوکاو در سند، به لحاظ دلالت به نقد متن­محور با دو ملاک ادلۀ عقلی و ادلۀ نقلی پرداخته شده است. احتمال خوانش‌­های سازگار با متن، تأویل آن را به تفسیری مخالف با عقل و نقل ناسازگار می­‌سازد. برآیند بررسی اشکال­‌های سندی و دلالی، اصلِ جایگاه معصوم در عدم اجماع بر گمراهی در صورت اتفاق تمامی امت را اثبات و نقطۀ ثقل شکل­نیافتن ضلالت را، حضور معصوم می­‌نمایاند.
صفحات :
از صفحه 107 تا 138
تاثیر اندیشه‌های فلسفی امام خمینی (ره) بر اصول فقهی ایشان
نویسنده:
سعید توکلی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط علوم با یکدیگر امری اجتناب‌ناپذیر است. مهم، میزان دخالت یک علم در علمی دیگر می‌باشد. شاید عجیب‌ترین ارتباط ، تأثیر فلسفه بر اصول باشد. چون که فلسفه ، عقلی محض است و اصول،‌ علمی عقلایی و عرفی است.حضرت امام خمینی ( قدّس سرّه ) هر چند پایه و اصلِ اصولِ فقهِ خود را عرف قرار می‌دهند و از دخالت دادن مسائل عقلی در علوم عقلایی سخت اجتناب می‌کنند لیکن مواردی در آثار این اعجوبه اعصار یافت می‌شود که شاید در کلمات بزرگترین فلاسفه هم پیدا نشود.انسان، متحیّر می شود از کسی که در یک صفحه، حرفی به شدّت عرفی زده است که گویا آدمی خیال می‌کند گوینده این حرف، فقط در مردم و بازار بوده است. سپس در صفحه بعد چنان فلسفی صحبت می‌کنند که تو گویی اسفار را مطالعه می‌کنی!هر چند بیشتر این دُرافشانی های فلسفی، جنبه توضیحی از یک قاعده و بیان این مطلب است که نباید فلسفه را در اصول دخالت داد اما مواردی هم هست که حضرتش با فلسفه به مطالبی رسیده‌اند." قاعده الواحد ، الماهیه من حیث هی لیست الّا هی" از نمونه‌های صورت اول و " استصحاب زمان و اراده " از جمله مثالهای صورت دوم هست.
  • تعداد رکورد ها : 3