جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
بررسی شأن معرفتی حافظه از دیدگاه متیو فرایس و علامه محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
سکینه ابوعلی ، زهرا خزاعی ، مرضیه صادقی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ادراک حسی، عقل، گواهی و درون‌نگری از منابع بنیادین باور هستند. اینکه حافظه از منابع اساسی باور باشد، بسیار مورد بحث قرار گرفته است. این نوشتار بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به تطبیق دیدگاه فرایس و علامه‌طباطبایی دربارۀ شأن معرفتی حافظه بپردازد. این جستار تلاش می‌کند تا به پرسش‌های مطرح شده که آیا حافظه از منابع تولید باور است؟ آیا باورهای حافظه‌ای توجیه‌کنندۀ باورهای دیگر هستند؟ آیا باورهای حافظه‌ای خودموجه‌اند یا خود به توجیه نیازمندند؟ پاسخ می‌دهد. این مقاله نشان می‌دهد فرایس با تکیه بر کارکرد معرفتی حافظه، آن را منبع تولید باور دانسته که به موجب آن می‌توان آن باورها را در ساختار استدلال به کار برد. علامه‌طباطبایی با تکیه بر گرایش تقلیلی قوا، ضمن یکی دانستن قوۀ حافظه و خیال، خیال را منبع باورهای جزئی دانسته است که خیال، این فعل را با همکاری حس مشترک و ارتباط با عالم خارج انجام می‌دهد. هر دو معتقدند که حافظه‌ صرفاً همانند مخزنی است که شأن معرفتی آن در حفظ توجیه باورها معنا می‌یابد. همچنین از دیدگاه فرایس و علامه‌طباطبایی باورهای حافظه‌ای از جملۀ باورهای خودموجه و پایه‌ای هستند که در توجیه باورهای غیرحافظه‌ای به کار گرفته می‌شوند و از این رو، دیدگاه این دو متفکر با رویکرد مبناگروی تصحیح شده می‌تواند قرابت داشته باشد.
بررسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ابن‌ سینا و ابن‌ رشد در باب نفس
نویسنده:
قاسم پورحسن ، سکینه ابوعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی موضوع تجرد و بقای نفس انسانی توسط سه فیلسوف نامدار به نام­های، ارسطو (384-322 ق.م)، ابن­سینا (370-428ه.ق) و ابن­رشد(595-520ه.ق)، مسئلۀ این مقاله را شکل می­دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو در حوزه نفس دیده می­شود، منشأ اختلاف­نظر شارحان وی در این­باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن­های دوم و سوم ق.م) و ابن­رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن­سینا، تجرد و بقای آن را به ارسطو نسبت داده­اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب تجرد و بقای نفس و نیز تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن­سینا است نه دیدگاه ابن­رشد.ابن­سینا با تکیه بر عدم انقسام محلّ صور معقول و نیز بر مبنای پایۀ علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس فردی را اثبات می­نماید در حالیکه ابن­رشد بر مبنای آموزۀ وحدت عقل و رابطۀ عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست.
صفحات :
از صفحه 7 تا 25
بقای فردی نفس از نگاه ابن رشد
نویسنده:
نادر شکراللهی، سکینه ابوعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم درباب معاد، مسئله بقای فردی است و ظواهر آموزه های ادیان الهی هم بر آن تأکید می کند؛ اما ابن رشدگرایان، انکار معاد فردی انسان را به ابن رشد، فیلسوف بزرگ اسلامی، نسبت داده اند. برخی از سخنان ابن رشد، این نسبت را تأیید می کند؛ زیرا وی نفس انسانی را مجرد می داند، به معاد جسمانی باور ندارد و کثرت عددی را منحصر در مادیات می داند. نتیجه این سه مقدمه آن است که پس از مرگِ تن، نفسِ مجرد انسانی نمی تواند متکثر باشد؛ پس باید به وحدت نفس انسانی بعد از مرگ قائل باشیم. ابن رشد از آن جهت که یک مسلمان است، باید به کثرت عددی نفوس انسان در معاد اعتقاد داشته باشد. برای نفی این نسبت به وی می توان راه حل هایی ارائه کرد؛ اول اینکه، آن قاعده را بر همان معنای ظاهری اش بپذیریم که کثرت عددی تنها در انواع مادی وجود دارد؛ ولی باز بپذیریم که او به کثرت عددی انسان در معاد ملتزم است؛ زیرا او به وجود نوعی بدن جسمانی نه عین جسم دنیوی پس از مرگ قائل است. دوم اینکه، برخی از سخنان ابن رشد حاکی از آن است که یا به این قاعده در همه جا ملتزم نیست یا مفهوم ماده را عام می گیرد و به مطلق قابلیت حمل می کند، نه ماده جسمانی؛ برای نمونه، وی کثرت عددی را در بین علل عالی، براساس شرافت رتبه می پذیرد.
بررسی مبانی متفاوت دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مسئله جوهریت، تجرد و بقای نفس.
نویسنده:
سکینه ابوعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی و بررسی موضوع جوهریت، تجرد، و بقای نفس انسانی توسط دو فیلسوف به نام‌های ابن‌سینا (370-428 ه. ق) و ابن‌رشد (520-595 ه. ق)، مسئل? این رساله را تشکیل می‌دهد.تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو دیده می‌شود، منشأ اختلاف نظرهای شارحان وی دراین‌باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن‌های دوم و سوم قبل از میلاد) و ابن‌رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن‌سینا و توماس آکوئیناس تجرد و بقای نفس را به ارسطو نسبت داده‌اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب نفس مبنی بر تجرد و بقای نفس و همچنین تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئیناس است نه دیدگاه ابن‌رشد. ابن‌سینا با تکیه بر عدم انقسام محل صور معقول و نیز همچنین بر پای? علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس شخصی را اثبات می‌نماید درحالی‌که ابن‌رشد بر مبنای آموز? وحدت عقل و رابط? عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست و آن‌ها را ابدی نمی‌داند.
  • تعداد رکورد ها : 4