جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 14
فسق حافظ و گناه آدم
نویسنده:
حیدر قلی زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از خصایص اشعار عرفانی- رمزی کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در دسته ها و طبقات بزرگ و متعدد قابل مطالعه و تحقیق است. فسق و گناه و مترادفات گوناگون آنها یکی از این دسته باژنماهاست که در دیوان حافظ بیش از دیگر باژنماها به کار رفته است. این نوع باژنماها که از تیره الفاظ و تعابیر حرام و مذموم اند، نشانه ها و رموزی اند، برای حالات و مستیهای قلبی و عاشقانه که باعث حرکتهای جوهری در ذات آدمی می شوند. حافظ خویشتن را فاسق و گناهکار می نامد و این گناه را میراث جدّ خود آدم می داند و اظهار می کند که اگر آدم بهشت را تحمل ننمود و جهت رسیدن به مستی و عیش و عشرت رخت خویش بر زمین خاکی افکند ما که فرزند او ایم؛ چرا نباید از راه معصیت و زلّت منزل بزم و خوشباشی و قلاّشی در پیش بگیریم؟ این گونه از باژنماهای دیوان حافظ را در هفت گروه می توان متمایز و مطالعه نمود: 1. فسق و فساد 2. گناه، معصیت و زلّت 3. ارتکاب حرام، خبث و بدی 4. لاابالیگری، نادرویشی، دلیری، قلندری، بدنامی و قلاشی 5. نظربازی، خوشباشی و عیش و عشرت، بزم و طرب، مستی و خرابی 6. زنّاربندی، بت پرستی، کفر و بی دینی 7. تردامنی، آلودگی، رندی، نفاق و تزویر.
رمز عرفانی شانه در شعر فارسی
نویسنده:
فریبا عظیم زاده جوادی، حیدر قلی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عنصر رمز در ادب فارسی مخصوصا در ادبیات منظوم عرفانی کاربرد فراوان دارد. در واقع رمز، حامل پیامی انتزاعی و روحانی است که در بستر کلمات رایج پنهان است. رمز، اندیشۀ مجرّد عرفانی را عینیّت می‌بخشد و دریافتهای شهودی عارف را از دنیای اسرار‌آمیز عشق، در دایرۀ الفاظ معمول می‌گنجاند. بنابراین نیاز به تأویل و تفسیر دارد. در حوزۀ عرفان، معشوق حقیقی همواره با ویژگی‌های معشوق مجازی همچون زلف و خط و خال به تصویر کشیده شده است. در این زنجیرۀ معنایی، شانه هم یار ناگسستنی زلف محسوب می‌شود و دارای معنای رمزی است. شانه از یکسو رمز خود عاشق و دل اوست. یعنی رمز عاشقی که سالکِ زلف خم در خم یار است و در این راه تمام بلاها را به جان می‌خرد تا مشکلات طریقت را هموار سازد و به سرمنزل مقصود راه یابد و از سوی دیگر رمز هدایت و رحمت الهی است. یعنی معشوق است که شانه را وسیلۀ هدایت دلهای عاشقان قرار می‌دهد و با شانه کشیدن بر زلف به دلبری و جلوه­گری خویش می­افزاید و گره از کار دلهای عاشق گرفتار در پیچ و خم زلفش بر می­گشاید. با رمزگشانی از شانه در شعر فارسی و کارکرد دوگانۀ آن در معنای رمزی و نسبتش با زلف هستی می­توان پاره‌ای از مبهمات ادبی و عرفانی را گره­گشایی کرد.
صفحات :
از صفحه 151 تا 175
نگاهی تازه به اصول و مبانی عرفان
(از نظرگاه فلسفی، صوفیانه و شاعرانه)
نویسنده:
قلی زاده حیدر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در منابع عرفان و تصوف، به ندرت می توان به تحقیق و بررسی ای مستقل و علمی در حوزه مبانی و اصول عرفان دست یافت. برای دستیابی به هدف و غایت عرفان و معرفت، ناگزیر باید مبانی آن را دریابیم تا پژوهش های عرفانی از گسیختگی و پراکندگی و نیز از انحراف در فهم و تفهیم متون عارفانه مصون ماند.از مجموعه دیدگاه های نویسندگان در باره مبانی عرفان - که غالبا از تعریف آنان از عرفان و تصوف قابل استنباط است - این موارد را می توان استخراج کرد: تزکیه و تصفیه درون، اخلاص، کشف و شهود (تجربه عرفانی)، فنا و بقا، ریاضت و مجاهده و سلوک، کشش و جذبه، عشق و حب، فقر و نیاز، اغتنام وقت و احوال، وحدت وجود، هدایت ربوبی، معرفت نفس، همرهی خضر یا پیر و مرشد، قرآن و وحی و سنت، حفظ راز معشوق.در این مقاله بر پایه خاستگاه عرفان و تجربه معرفتی و ذاتی انسان، مبانی عرفان را صرف نظر از هر قید دینی، فکری، قومی و ... در سه نظرگاه متمایز و در عین حال موافق بررسی کرده ایم: 1. نظرگاه عرفان نظری یا فلسفی 2. نظرگاه عرفان صوفیانه 3. نظرگاه عرفان ادبی یا شاعرانه. حاصل مقاله اینکه اصول و مبانی عرفان و مبدا و منتهای آن را ـ که بر هر سه نظرگاه عرفان منطبق است - بدین صورت می توان نشان داد:ذات نور الانوار← تجلی و تعین ذات احدیت← حرکت و دگرگونی ذات سالک← اتحاد و فنای سالک با نور ذات احدیت
صفحات :
از صفحه 125 تا 156
باژگویی و باژخوانی در غزلیات حافظ
نویسنده:
قلی زاده حیدر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
غزلیات حافظ اصطلاحات و تعابیر بی شماری دارد که حافظ آن ها را اغلب از روی انتقاد، طنز و تعریض به صورت معکوس و باژگونه به کار برده است. این تعابیر باژنما هم با قرینه ها یا باژنماهای مخالف و متقابل به کار رفته است و هم با قرینه های موافق و متلازم، عناصر و مواد این تعابیر باژنما بدین شرح است: عناصر دینی و شرعی، عناصر غیردینی و غیرشرعی، عناصر عرفی و مقبول، عناصر غیرعرفی و غیرمقبول، و عناصر غیرقابل ارزش گذاری.مطالعه این باژنماها در اشعار عرفانی به ویژه در شعر حافظ و باژخوانی آن ها منظری نو برای فهم و تفهیم متن به خواننده می بخشد و بسا بسیاری از معانی پنهان و گمشده اشعار حافظ، از این طریق به مخاطبان چهره بر می گشاید.باژنماهای شعر حافظ در این موضوعات و حوزه های معنایی سروده شده ست: 1. خداوند و اسما و صفات او مانند صمد، صنم، ساقی، شاهد، بت چین، قامت یار، زلف، غمزه 2. حوزه ایمان و دین مانند دینداری، بی دینی، تقوا، مذهب، پاکدامنی، تردامنی، گناهکاری، معصیت، مستی و رندی و قلندری، باده نوشی، فسق و فساد، خدمت معشوق و می 3. ظواهر، مظاهر، احکام و برخی باورهای دینی و شرعی مانند نذر و فتوح، مسجد، وضو، سجاده، رشته تسبیح، حوض کوثر، حج، روزه، باده، ساغر، میخانه، خرابات، کنشت، زنار، بزم و طرب 4. آداب و رسوم و باورهای صوفیه مانند خانقاه، چله نشینی، خرقه پوشی، شطح و طامات، کرامات، شیخ و پیر، آب حیات، نظربازی، دردنوشی، کرشمه، لعل شاهد، کوی می فروشان، پیر مغان، لاله، ره صحرا 5. اشخاص، شخصیت ها و نمادهای شخصیتی مانند صوفی، زاهد، دلق پوش، عابد، صهیب، شافعی، فقیه، مفتی و محتسب، حافظ، عاقل، مجنون، عبد، حلاج، رند، مرغ زیرک، گل.
صفحات :
از صفحه 81 تا 106
«باده» و «می» و تعابیر آن در شعر عرفانی فارسی
نویسنده:
حیدر قلی زاده,محبوبه خوش سلیقه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان ,
چکیده :
با رواج شعر عرفانی فارسی، شعرای صوفی مسلک و عارف برای بیان اندیشه و احساسات درونی خویش کلمات و واژه ها را در معنای اصطلاحی و کنایی به کار می برده اند. «می» و «شراب» از جمله الفاظی است که در شعر عرفانی جایگاه ویژه یی را دارا بوده است این اصطلاح با ویژگی ها و صفات بی شمار خود، معانی عرفانی نغزی را در ادبیات منظوم فارسی به جا گذاشته است. با ورود «باده و شراب» در شعر فارسی و به تبع آن، جریان این الفاظ در شعر عرفانی و صوفیانه، معانی و تعابیر «باده» گسترده تر شده و دیگر الفاظ مربوط به باده خواری همچون میکده، خرابات، مستی، ساقی و ... ذهن شاعران را به معشوق حقیقی و عشق و محبت ازلی پیوند زده است تا زیباترین و عاشقانه ترین صور شعری به تصویر کشیده شود.
صفحات :
از صفحه 147 تا 184
جایگاه ساختار نحوی- بلاغی مفعولٌ به (در ترجمه قرآن کریم)
نویسنده:
حیدر قلی زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خراسان رضوی: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه خراسان رضوی مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی,
چکیده :
مفعولٌ به از عناصر نحوی به ظاهر سهل، اما به واقع ممتنع عربی است. این عنصر نحوی از امّهات حالات نحوی و دارای بلاغت نحوی و معنایی ویژه‌ای است که در متون نحوی و زبانی کمتر بدان پرداخته اند. مفعولٌ به از نظر بلاغت نحوی- معنایی دارای معانی و مفاهیم خاصی است؛ از جمله تمامیت، کلّیت، جامعیت، شاملیت، شدت، اقتراب کامل، تحصیل و تحصّل تام و فراگیر، اختصاص یا تخصیص، تأکید و مبالغه، رسایی فزون تر و... . این بلاغت را به نوعی در زبان فارسی کهن نیز می توانیم بجوییم. بلاغت مفعولٌ به را از طریق مقایسه با برخی دیگر از حالات نحوی از جمله مفعولٌ فیه و جارّ و مجرور و نیز از طریق بررسی تأثیر حروف جرّ زاید در کارکرد مفعولٌ به می توان روشن تر بیان نمود. با اینکه بسیاری از منصوبات ریشه در مفعولٌ به دارند، اما کارکرد معنایی و بلاغی مفعولٌ به مستقل از منصوبات دیگر است. از این رو تحلیل بلاغت نحوی- معنایی مفعولٌ به می تواند منظری دیگر از توانایی‌های ترجمه را فراروی مترجمان قرار دهد. پرداختن به جنبه های بلاغی در نحو و معنای مفعولٌ به گامی است در رسیدن به ترجمه های بلاغی یا وفادار.
صفحات :
از صفحه 316 تا 351
اندیشه های عرفانی شمس مغربی
نویسنده:
فرشید علی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:شمس مغربی از جمله عارفان نامیدر حیط? ادبیات و عرفان است که بیشترین دلیل اشتهارش تفصیل و ترویج مکتب وحدت وجودی ابن عربی است. منحصر دانستن اندیشه های عرفانی عارفی چون شمس مغربی به موضوعی کلی چون وحدت وجود ناشی از درکی عجولانه و گاه سطحی از دیوان اشعار اوست. استخراج اندیشه های عرفانی مغربی مستلزم بررسی دقیق اشعار او در چهارچوب میزان پایبندی او به اصول و مبانی عرفان است. با بررسی اشعار عارفان? مغربی و انطباق چهارچوب اندیش? عرفانی او با اصول و مبانی چهارگان? عرفان یعنی: 1. وجود واجب غیب الغیوب (توحید، وحدت وجود، وحدت شهود، وحدت در کثرت، کثرت در وحدت، شرک و ...) 2. تعیّن و تجلّی ذات غیب الغیوب (مفهوم تجلی، تجلی وجودی و مراتب آن، تجلی شهودی و اقسام آن، اهداف و ویژگیهای تجلی و... ) 3. حرکت و سلوک (مفهوم حرکت و سلوک، مقدمات پیش از حرکت چون نیاز، اشتیاق، معرفت، انواع حرکت چون حرکت کیفی سالک مانند حرکت از ظاهر به باطن و ...، حرکت ذاتی در چرخ? انا لله و انا الیه راجعون) 4. فنا و بقا (بیخویشی، پاکبازی، قربت، حیرت و ... )، می‌توان گفت که مغربی عارفی موحد است که در سیر و حرکت عرفانی خود با دیدی کل نگر و موحدانه (وحدت وجود)، جمعیت خاطر، درک حضور معشوق و توجه خالص در تجلیات و ظهورات جمال و جلال الهی، تغیّر، حرکت و تحول ذاتی می یابد. مغربی به دلیل ارتقاء دیدش به درک کمال و وحدت و جمال و جلال الهی تقرب یافته و از این طریق صفات دون انسانی خود را به صفات والای معشوق مبدل ساخته است. از منظر فکر و اندیش? شمس مغربی تجلی وجودی و شهودی الهی وسیله ای برای درک عظمت جمال و جلالِ وحدتِ وجود معبود و معشوق سرمدی و آغاز تحول و تغییر درونی سالک برای رسیدن به کمال است. در نتیجه آتش رخسار جلوه‌های الوهی معشوق را از جان و دل تمنّا می کند تا تغیّر، حرکت درونی، بیخویشی، قرب، حیرت، امحاق صفات بشریت ( فنا) و وصال تام به معشوق (بقا) حاصل شود. مهمترین اندیش? عرفانی مغربی رسیدن به نقط? توحید و خاموشی دل سالک از اغیار است که این مهم با تغیّر و تحول درونی سالک (سیر الی الله)، براساس داشتن درک صحیحی از حقیقت تجلیات جمالی و جلالی الهی مقدور خواهد بود.
اندیشه‌های عرفانی سعدی
نویسنده:
حسین جعفریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عموماً اشعار سعدی را عاشقانه می دانند، با بررسی اشعار عارفانه سعدی و انطباق چارچوب اندیشه عرفانی او با اصول و مبانی چهارگانه عرفان از نظرگاه شعر و ادب: 1. الله(توحید، یکتایی، معشوق و محبوب و ...) 2. تجلّی و ظهور معشوق و محبوب 3. حرکت و سلوک(مستی، خرابی، قلندری، رندی، عاشقی و ...) 4. فنا و وصال عاشق در معشوق(بیخویشی، قربت، سوختن در آتش رخسار یار)، می توان گفت که سعدی عارفی موحد است که در سیر و حرکت عرفانی خود با جمعیت خاطر، درک حضور معشوق و معبود(ذکر)، و تمرکز ذاتی در تجلیات و ظهورات جمال و جلال الهی، تغیّر، حرکت و تحول ذاتی می یابد. سعدی با ارتقاء دید و بینش و بهره گرفتن از شعور ذاتی تجلیات به درک کمال و وحدت و جمال و جلال الهی تقرب می یابد. از منظر فکر و اندیشه سعدی جلوه های جمال و جلال الهی واسطه ای هستند برای درک عظمت جمال و جلال معبود و معشوق سرمدی. آتش رخسار جلوه های الوهی موجب تغیّر و حرکت درونی و در نتیجه بیخویشی، قرب، و حیرت، و امحاق صفات بشریت در وجود عارف می شود. با بررسی اشعار سعدی بر مبنای همین اصول و مبانی مدوّن عرفان می توان اندیشه های عرفانی سعدی را استخراج، بررسی و تحلیل کرد و گامی نو در مسیر اثبات شخصیت عرفانی سعدی برداشت. سعدی دارای تفکر «کل نگر» است، کل نگری از ویژگیهای عارفانی است که جزو وجودی خود را با عشق کل پیوند داده اند و از همین رهگذر به تمامی تجلیات الوهی عشق می ورزند. عارف کل نگر همه اجزای عالم را در وحدت و یگانگی می بیند، از رهگذر همین تفکر، توحید عارف توحید محض است، مقیم کوی معشوق و معبود است(اتصال عارفانه دارد)، نظر و بینش سعدی ارتقاء یافته است، و با تمرکز در تجلیات و جلوه های الوهی حرکت و تحوّل ذاتی می یابد، بوسه بر خاک پای معشوق(مقام عبودیت، خاکساری) می زند و سر در پای جانان می اندازد(مقام فنا).
فرهنگ آیات و مأثورات عرفانی در شعر فارسی (از آغاز تا جامی)
نویسنده:
محبوبه عبدالهی اهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چیرگی نور اسلام، بر جهان ظلمانی و رواج تعلیمات معارف الهی آن، سبب شد تا مسلمانان متفکّر و طالبان حقیقت و کمال انسانی، با اندیشیدن در باب توحید، معرفت حق و راههای وصول به حقیقت و غایت وجود، و با یاری جستن از قرآن کریم و احادیث، یک مکتب فکری، و علمی به نام عرفان به وجود آورند که بعدها بخش عمده‌ای از هویّت ملّی ما محسوب گردید.با توجه به اینکه ادبیّات فارسی در زمینه فرهنگ اسلامی تکوین یافته، از این رو عمیقاً با مفاهیم و معانی اسلامی و عرفانی درهم آمیخته است. این آمیزش و پیوند در آغاز شعر فارسی، سطحی و کم رنگ بود ولی با تکامل اندیشه‌های عرفانی به تدریج عمق و گسترش بیشتری یافت و سبب شکوفایی و غنای ادب فارسی گردید.از آنجا که اشعار عرفانی، بیشترین بهره را از الفاظ و مفاهیم قرآنی و مأثوری برده اند، لذا فهم و درک دقیق معانی آنها مستلزم آشنایی با آیات و احادیث و نحوه استفاده شاعران از آن متون دینی است. به این سبب به گمان نگارنده، استخراج آیات و احادیث و مأثورات عرفانی و آوردن نمونه‌های شعری مرتبط با آنها، علل و عوامل نفوذ و جاذبیّت شعر عرفانی را افزونتر آشکار خواهد ساخت و نشان خواهد داد که عرفانی بودن آنها صرفاً از طریق کاربرد آن مفاهیم ممکن گردیده است.آغاز جلوه آن تأثّرات در شعر به صورت جدّی از سنایی، شاعر قرن ششم، شروع و در فاصله زمانی تا جامی از طریق اشعار سخنورانی چون نظامی، عطار، مولوی، حافظ به اوج خود رسیده است، از این رو برای کشف رمز و راز مضامین باریک عرفانی در متون ادبی و نشان دادن میزان تأثّر شعرای عارف و متصوّف از لطایف آیات و مأثورات که سبب تابناکی اندیشه‌های ایشان گشته، از پژوهش در این زمینه بی نیاز نیستیم.این رساله به منظور دستیابی به چنین مقصودی فراهم آمده و در آن، پس از مطالعه مجموعه‌ها و دیوان‌های شعری از سنایی تا جامی و بررسی نحوه بهره‌‌گیری سرایندگان این آثار از آیات، احادیث و اخبار عرفانی که از قرن ششم تا نهم در شعر فارسی مورد استفاده شاعران قرار گرفته، استخراج و طبقه‌بندی گردیده است. بررسی‌ها بیانگر آن است که از همان آغاز نفوذ دین اسلام، ادبیّات فارسی با الفاظ و مضامین عرفانی و اسلامی درآمیخته و به مرور با تکامل اندیشه های عرفانی عمق و گسترش یافته است.رساله حاضر سرانجام در دو فصل تنظیم گردید؛ فصل اوّل به اشعار ملهم از آیات قرآنی اختصاص یافت و در فصل دوّم به آن دسته از اشعاری که از احادیث و مأثورات تأثیر پذیرفته اند، پرداخته شد.
بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
نویسنده:
فاطمه صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند.زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرارگرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است.این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد.مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی.مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود.در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.
  • تعداد رکورد ها : 14