جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 29
پاسخ های دینی به مسأله‌ی وجودی شر
نویسنده:
عباسعلی منصوری ، اسداله آژیر ، سید فضل اله روشن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 167 تا 200
میزان کارآمدی دفاعیه «علم ناقص انسان» در پاسخ به مسأله منطقی شر
نویسنده:
عباسعلی منصوری ، اسداله آژیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از پاسخ های مشهور به مسأله منطقی شر، دفاعیه علم ناقص انسان یا محدودیت قوای شناختی انسان در تشخیص خیر و شر امور نام دارد. بر اساس این دفاعیه، از آنجایی که اساسا اثبات وجود شرِ گزاف در عالم ناممکن است، لذا صورت مسأله منطقی شر معتبر نیست. نوشتار حاضر با تأمل در حدود کارآمدی نظریه علم ناقض، به این نتیجه رسیده است که اگر منظور از شر در صورت مسأله منطقی شر، شر گزاف باشد، این دفاعیه به شرحی که در متن نوشتار توضیح داده خواهد شد، میتواند نامعتبر بودن صورت مسأله مزبور را نشان دهد. اما اگر منظور از شر، مطلق درد و رنج باشد، پاسخ مورد اشاره نمیتواند کامل و همه جانبه باشد و برای ردّ کامل و همه جانبه مسأله منطقی شر، گریزی از ورود به بحث درباره مفهوم قدرت مطلق الهی نیست. بعلاوه، این پاسخ حتی اگر پاسخی همه جانبه باشد، نهایتا وجود خدا را محتمل میسازد و نمیتواند مدعای حداقلی برهان منطقی شر مبنی بر مشکوک بودن وجود خدا را ردّ کند و برای نفی این تردید باید از پاسخهای دیگر به مسأله شر کمک گرفت. البته این سخن بدان معنا نیست که «احتمال عدم وجود خدا» بر «احتمال وجود خدا» رجحان دارد. بلکه اتفاقا دفاعیه علم ناقص میتواند این مدعای مسأله قرینهای شر را نیز منتفی سازد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 120
تبیین تجربه‌های نزدیک به مرگ براساس نظریۀ عالم مثال سهروردی
نویسنده:
لیلا فیروزی ، اسداله آژیر ، فاطمه بختیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تاکنون نظریه‌های متفاوت و بعضاً متناقضی در تبیین تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه شده است، اما هریک از این نظریه‌ها در توجیه برخی از مؤلفه‌های تجارب مزبور ناکام بوده‌اند. نوشتار پیش رو بر آن است که نظریۀ عالم مثال سهروردی می‌تواند تبیین معقول‌تری از این تجارب ارائه کند. در نظریۀ عالم مثال، جهانی تصویرسازی می‌شود که ویژگی‌های آن با ویژگی‌های ناظر بر تجربه‌های نزدیک به مرگ، همخوانی بسیار زیادی دارد، ازاین‌رو می‌توان بر مبنای این نظریه و البته گاهی با تلفیق برخی نظریات دیگر شیخ اشراق، همچون نظرۀ علم اشراقی، انوار قاهره و عالم ذُکر تبیین مقبولی از تجارب نزدیک به مرگ ارائه داد.
صفحات :
از صفحه 267 تا 292
بررسی براهین اثبات وجود خدا در فلسفه اسپینوزا و ملاصدرا
نویسنده:
ضیاء الدین کرمی استاد راهنما: سیمین اسفندیاری استاد مشاور: اسداله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر جستاری است؛ در بحث وجود خدا، که مقصود از آن، بررسی براهین اثبات وجود خدا از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ، یعنی؛ صدرالمتألهین شیرازی و اسپینوزا است. این پژوهش؛ نخست به تبیین مبانی و اصولِ فلسفی این دو اندیشمند، که می تواند در اثبات وجود خدا، کاربرد داشته باشد، پرداخته است. پس از آن، پژوهش به بحث اثبات هستی حق تعالی، و براهین اثبات وجود آن، از منظر این دو فیلسوف پرداخته است. مباحث مطرح شده در اینجا بیان می کند که اسپینوزا با اقتباس و الهامِ از یک نظام هندسی اقلیدسی، فلسفه خود را بر محور خدا به عنوان یک جوهر واحد، پی ریزی نموده است. او با ارائه نظریه وحدت جوهر و اینکه هر چه در عالم هستی وجود دارد، حالات و اعراض آن است، که نه می توانند بدون آن جوهر موجود شوند و یا به تصوّر آیند و نیز با استفاده از مفهوم و تصور خداوند به عنوان یک تصوّر واضح و متمایز، به اقامه براهین، در اثبات خداوند پرداخته است. صدرالمتألهین شیرازی نیز با پایه گذاری بنیان حکمت متعالیه، و با طرح امکان فقری، برهان امکان و وجوب مشائیان را غنا بخشده و همچنین با ارائه نظریه حرکت جوهری، برهان حرکت را تکمیل کرده و سرانجام با استفاده از مبانی و اصولی چون؛ اصالت وجود و وحدت تشکیکی وجود، که محصول تلاش فکری ایشان است، برهان صدّیقین را عرضه کرده است. سرانجام پژوهش، به بررسی تطبیقی دیدگاه دو فیلسوف، راجع به براهین وجودی و براهین معلول محور، پرداخته و از این طریق، علاوه بر شناخت اشتراکات و مختصات آنها در باب این براهین، به این سوال اساسی و مهم، که آیا حقیقتاً این براهین توانسته اند وجود خدا را به نحو یقینی، اثبات نمایند، پاسخ می دهد.
نظریه رویا انگاری وحی و بررسی نقد های وارد بر آن
نویسنده:
زینب عزتی؛ استاد راهنما: عباس حاج‌زین‌العابدینی؛ استاد مشاور: اسداله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله وحی یکی از جدی ترین مسائل علم کلام و الهیات است. متفکران اسلامی درطول تاریخ تلاش کرده اند تا به تحلیل این پدیده بپردازندکه بررسی این نگاه ها به ما کمک می کند که با نگرش های نوین در هر زمان آشنا شویم فارابی و ابن سینا معتقدند که ابتدا وحی بواسطه عقل فعال بر نفس پیامبر افاضه می شود و سپس بواسطه قوه متخیله به صورت حسی در می آید در واقع فاعل ومنشا وحی خداوند است. از نظر ملاصدرا نبوت عطایی الهی است که در آن امور اکتسابی پیامبر دخالتی ندارد و پیامبر بواسطه ولایت معانی و معارف را از خداوند یا فرشته وحی دریافت و به مردم ابلاغ می کند. از نظر ملاصدرا قوه متخیله پیامبر نیز چنان قوی است که در بیداری عالم غیب را به چشم باطنی مشاهده کرده و صورتهای مثالی غایب از انظار مردم بر او متمثل می شود.علامه طباطبایی وحی را امر بیرونی دانسته که منشا آن خداوند است و فرشته وحی و پیامبر هیچ دخل و تصرفی در الفاظ وعبارات قرآن ندارند همچنین معتقد است که وقتی به پیامبر وحی میشد حالتی شبیه بیهوشی به ایشان دست می داد به نام رحاءالوحی. مطهری نیزمعتقد به درونی بودن وحی است یعنی پیامبر حقایقی را با باطن دریافت می کردند وحواس بیرونی در آن نقشی نداشته است واینکه وحی تجربه دینی نیست .در مورد وحی برخی از نویسندگان فرضیاتی مطرح کرده اند که با دیدگاه متفکران اسلامی متفاوت است از جمله رویا انگاری وحی و جای گزین کردن تفسیر قرآن با تعبیر قرآن . نظریه رویا انگاری وحی یکی از عمده ترین شبهاتی است که پیرامون مساله وحی مطرح شده است که با روشی پدیدار شناختی و روایت شناختی بر آن است که پیامبر نه مُخبِر ومخاطب که به سان روایت گری است که دارای رویاهای خود است وقرآن به عنوان حاصل آن ، خواب نامه ایست که پیش از تفسیر و مفسر نیازمند تعبیر ومعبر است. عبدالکریم سروش نظریه رویا انگاری وحی را در نگاشته ای با عنوان «محمد راوی رویاهای رسولانه» مطرح کرده است که براساس تلقی جدید سروش از وحی پیامبر فقط راوی خوابهایی است که دیده است به ادعای وی این فرضیه از شواهد درون متنی و تاریخی کافی برخوردار است. این نظریه از ابداعات سروش نیست بلکه ایشان فقط آن را تکمیل و شواهدی را بیان کرده است. شاید شاه ولی الله دهلوی اولین کسی باشد که میان وحی قرآنی و رویا نسبتی برقرار کرده است به عقیده اوتمام قصص قرآن ومعجزاتی که در این قصص به پیامبران نسبت داده شده است ازقبیل منامات ورویا است. نظریه رویا انگاری وحی را دکتر محمد مجتهد شبستری مطرح می کند و معتقد است زبان اساسی قرآن زبان روایت گری است و قرآن را حاصل فهم پیامبر می داند. نصرحامد ابوزید نیز نظریه رویا انگاری وحی را مطرح کرده است، ابوزید قرآن را کلام پیامبر می داند ودر مورد قرآن از مفهوم روایت استفاده میکند.نظریه رویا انگاری وحی مورد انتقاد محققان وصاحب نظرانی چون عبدالعلی بازرگان، عبدالله نصری، سید یحیی یثربی، عبدالحسین خسروپناه، آیت الله سبحانی ، علیرضا قائمی نیا، حسین انصاری وسید محمد علی ایازی قرار گرفته است که انتقادهای منتقدین غالباً مبتنی بر این نکته است که دلیل درست وتوجیه قابل قبول برای این نظریه ازسوی صاحب نظریه ارائه نشده است. و اینکه نظریه رویاانگاری مستلزم اتصاف ساحت شریف پیامبر به کذب وجهل وتوهم وحی وحتی انکار نبوت است.هدف ما در این رساله تبیین نظریه رویا انگاری وحی و بررسی لوازم وپیامدهای این نظریه و شواهد و ادله ای که ارائه نموده اند و بیان نقدهایی که از طرف منتقدین بر این نظریه وارد است می باشد
تبیین تجربه‌های نزدیک به مرگ بر مبنای نظریه عالم مثال سهروردی
نویسنده:
پدیدآور: لیلا فیروزی ؛ استاد راهنما: اسدالله آژیر ؛ استاد مشاور: فاطمه بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تجارب نزدیک به مرگ به تجاربی گفته می‌شود که افراد طی مرگ بالینی یا وضعیتی نزدیک به آن، بنا بر ادعا لحظاتی معجزه‌گونه، رمزآمیز و متعالی را از حیات پس از مرگ تجربه کرده‌اند، اما از طریق فرایند احیا(ماساژقلبی، تنفس‌مصنوعی، شوک و غیره) مجدداً به حیات جسمانی خویش بازگشته‌اند و رویدادهایی را که در خلال تجربه از سر گذرانده‌اند برای دیگران بازگو کرده‌اند. بررسی‌ها حاکی از آن است که اظهارنظر درباره ویژگی‌های تجارب نزدیک به مرگ متنوع و توأم با اختلاف نظرهای فراوانی بوده است؛ به‌طوریکه برخی از پژوهشگران ویژگی‌های مشترک تجارب را نه عنصر و برخی تعداد آن را بیشتر و یا کمتر دانسته‌اند. اگرچه تجربه‌گران نمی‌توانند تمام جزئیات تجربه خود را به‌دقت شرح دهند و میان اظهارات آن‌ها مشابهت‌هایی دیده می‌شود، اما به‌طور کلی برخی از ویژگی‌های برجسته تجارب نزدیک به مرگ آن‌ها عبارت‌اند از: احساس وقوع مرگ و شگفتی ناشی از این احساس، احساس خروج از بدن، تجربه گذر از تونل، ورود به قلمرویی ماورایی، ادراک نوری درخشان یا وجودی نورانی، مواجهه با اقوام و آشنایان متوفی یا وجودهای ناشناخته، مرور وقایع زندگی و از سر گذراندن نوعی حس از خودداوری، مواجهه با نوعی مرز یا مانع، بازگشت به جسم اعم از داوطلبانه یا غیرداوطلبانه. پژوهشگران حوزه‌های مختلف علمی با تکیه بر مبانی متفاوت خود، تبیین‌های مختلفی از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرده‌اند. برخی از این تبیین‌های عمده و قابل‌توجه عبارت‌اند از: الف) تبیین‌های فیزیولوژیکی؛ برخی از پزشکان و فیزیولوژیست‌ها در پی آن‌اند تا فارغ از باور به وجود بُعدی غیر مادی در انسان، تجارب نزدیک به مرگ را نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی مغز و ناکارآمدی‌های زیستی-عصبی وابسته به جریان مغز قلمداد کنند. بنابراین تجارب نزدیک به مرگ را شاهدی دال بر وجود روح و حیات پس از مرگ نمی‌دانند، بلکه متعلق ادراک تجربه‌گران را امری غیرواقعی و توهمی قلمداد می‌کنند. ب) تبیین‌های روانشناختی؛ برخی از محققین معتقدند منشأ وقوع تجربیات نزدیک به مرگ را باید در ساحت روانی تجربه‌گران جست‌وجو کرد. بر این اساس، تجربیات نزدیک به مرگ را جلوه‌های دگرگونی در آگاهی و شعور و مکانیزم دفاعی تجربه‌گران در تنش ناشی از مواجهه با رویدادهای بحرانی قلمداد می‌کنند و مدعی‌اند که این تجربیات در خوشبینانه‌ترین حالت بازتاب عقده‌های ناخودآگاه، توهم، هذیان و ناشی از بیماری‌های روانی و در بدبینانه‌ترین حالت، دروغین و ساختگی‌اند. پ) تبیین‌های فراطبیعی؛ مدافعان این دیدگاه اگرچه بروز برخی تغییرات فیزیولوژیکی و عصب‌شناختی در حین تجربه را انکار نمی‌کنند، اما در نهایت تجربیات نزدیک به مرگ را امری واقعی و شاهدی دال بر وجود نیروهای ماوراِِءالطبیعی از قبیل ارواح و خدایان و آگاهی مستقل از کالبد مادی تلقی می‌کنند و معتقدند که متعلق تجربیات نردیک به مرگ امری فراتر از بدن مادی است. این دسته از تبیین‌ها خود طیفی از تبیین‌های فراروانشناختی تا تبیین مبتنی بر اعتقاد به روح مجرد را در بر می‌گیرد. به نظر می‌رسد که در چارچوب تبیین‌های فراطبیعی بتوان از طریق نظریه عالم مثال سهروردی، تبیینی دیگر از تجربه‌های نزدیک به مرگ ارائه کرد. عالم مثال(عالم خیال منفصل یا عالم اشباح مجرده) به‌عنوان یکی از ابتکارات سهروردی، عالمی است که به‌لحاظ مرتبه وجودی در یک نشئه تجردی خیالی میان عالم عقل و عالم ماده، یعنی فروتر از انوارقاهره و مُثل افلاطونی(عالم عقول) و فراتر از عالم برزخ(عالم ماده) قرار دارد. موجودات مثالی اگرچه ماده ندارند، اما خصوصیات ماده از قبیل زنگ، شکل، اندازه و مقدار در آنان مشهود است، ولی این خصوصیات را با حواس ظاهری نمی‌توان درک کرد، بلکه متعلق ادراک خیالی و باطنی قرار می‌گیرند. سهروردی خود با استفاده از نظریه عالم مثال منفصل، به تبیین امور مختلفی در معتقدات دینی و فلسفی می‌پردازد، از جمله اینکه وی از عالم مثال برای توجیه قیامت و بعث اجساد و معاد جسمانی استفاده کرده است. تمثیلات عارفان بر اثر ریاضت، احوال خوش دریافت شده از افلاک توسط عارفان، صور مثالی ربانی همچون شهود جبرئیل به‌صورت دحیه کلبی، وجود اجنه و شیاطین را به عالم مثال مرتبط می‌داند. معجزات و کرامات انبیاء و اولیا از مغیبات را توسط عالم مثال تبیین می‌کند و نیز رؤیت صور خیالی، خواب و رؤیای صادقه را تنها در عالم مثال ممکن می‌داند. به نظر می‌رسد که تبیین تجربیات نزدیک به مرگ می‌تواند یکی دیگر از کارکردهای نظریه عالم مثال سهروردی باشد. ویژگی‌هایی را که تجربه‌کنندگان در تجارب نزدیک به مرگ بیان می‌کنند و برخی از محققان آن‌ها را دسته‌بندی کرده‌اند، عالم مثال سهروردی را به ذهن متبادر می‌سازد. در این پژوهش خواهیم کوشید علاوه بر بیان چیستی و ویژگی‌های عالم مثال سهروردی و تجارب نزدیک به مرگ، کارکرد عالم مذکور را در تبیین تجارب نزدیک به مرگ مورد بررسی قرار دهیم.
انسان‌شناسی رمزی در داستان‌های عرفانی شیخ اشراق
نویسنده:
اسداله آژیر، آزاده الیاسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت انسان ودرکحقیقتاو از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب می‌شود و به‌همین‌دلیل سهروردی آثارش و ازجمله داستان‌های رمزی‌اش را عمدتاً زمینه‌ای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی‌ قرار داده است. به عقیده‌ی وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، هم‌هویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است. هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه به‌صورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای به‌کاررفته در داستان‌های رمزی-عرفانی‌ شیخ اشراق را می‌توان در سه دسته‌ی کلی جهان‌شناسی، انسان‌شناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسان‌شناسی است. بخشی از رمزها هرچند به‌لحاظ شکلی با نظام فلسفه‌ی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا می‌کنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی حکمه الاشراق نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر می‌رسد که پیش‌تازی روح مکاشفه‌گر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظام‌سازش، باعث شده است تا گاهی داستان‌های رمزی، از آثار فلسفی‌اش اشراقی‌تر باشند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
بررسی مفهوم وجود از نظر کانت و سهروردی
نویسنده:
زهره زارعی، اسد الله آژیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسئله مورد مطالعه در این مقاله، بررسی وجوه اشتراک و اختلاف کانت و سهروردی درباره مفهوم وجود است. براین‏اساس، آرای این دو فیلسوف غربی و شرقی را درباره تقسیم‏بندی مفاهیم و جایگاه مفهوم وجود در بین مفاهیم، و نیز تأثیر دیدگاه ایشان را در خصوص وجود بر مسئله اثبات خداوند مورد بحث قرار داده‏ایم. می‏توان گفت کانت وجود را امری اعتباری و منحصر در یک معنا، یعنی نسبت‏ها و اضافات می‏داند که تنها بیان‏کننده نسبت موضوع و محمول است و وجود محمولی را انکار کرده است؛ در حالی که سهروردی گرچه مفهوم وجود را امری اعتباری می‏داند، برای آن سه معنا قایل شده است که تنها یکی از آن معانی، با معنای مدّنظر کانت مطابقت دارد و در ارائه معانی دیگر با او متفاوت است. در خصوص اثبات وجود خدا نیز تفاوت دیدگاه‏های این دو فیلسوف بر اساس مبانی مختلف آنها فاحش است.
صفحات :
از صفحه 83 تا 102
اعتباریات از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
نویسنده:
معصومه سورنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور ارائه و تطبیق دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی در باب مسئله‌ی مفاهیم اعتباری تدوین یافته است.با توجه به اینکه شناخت مفاهیم اعتباری و تفکیک آنها از مفاهیم حقیقی در مباحث فلسفی جایگاه مهمی دارد و در عملکرد ذهن بسیار موثر است، این پژوهش در نظر دارد که به ارائه و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف اسلامی در باب مفاهیم اعتباری بپردازد. برای این منظور، سعی شده است که بعد از بیان دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی، در باب تعریف و تقسیم‌بندی مفاهیم حقیقی و اعتباری، نحوه‌ی وجود این مفاهیم در خارج و ذهن، ملاک صدق و مطابقت مفاهیم حقیقی و اعتباری، مصادیق مفاهیم اعتباری و...، به تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف در باب مسائل ذکر شده، پرداخته شود.مباحث مطرح شده در این رساله، روشن می‌سازد که هر دو فیلسوف به شناخت مفاهیم اعتباری و تمایز آنها از مفاهیم حقیقی، دست یافته‌اند. اما سهروردی، تقسیمی درباره‌ی مفاهیم اعتباری ارائه نداده و مفاهیم فلسفی و منطقی را در یک ردیف آورده است؛ به همین سبب، احکام مفاهیم منطقی را بر مفاهیم فلسفی بار کرده است؛ لیکن علامه، تقسیماتی را در مفاهیم اعتباری طرح می‌کند و مفاهیم فلسفی و منطقی را در دو گروه جداگانه قرار می‌دهد؛ لذا احکام آنها را از یکدیگر متمایز می‌کند. اختلاف دیدگاه این دو فیلسوف در بحث مفاهیم اعتباری، منجر به اختلافات دیگری در سایر مسائل فلسفی شده است. از جمله‌ی این مسائل، می‌توان به بحث «اصالت و اعتباریت وجود یا ماهیت» اشاره کرد. سهروردی یکی از مصادیق مفاهیم اعتباری را «وجود» می‌داند و این دیدگاه، منجر می‌شود که به او نسبت اصالت ماهوی بدهند؛ لیکن علامه تنها مفهوم «وجود» را اعتباری می‌داند؛ اما مصادیق آن را اصیل می‌شمارد و برای آن حقیقتی در خارج قائل است؛ از این‌ رو، او قائل به اصالت وجود و اعتباریت ماهیتمی‌شود.واژگان کلیدی: مفاهیم اعتباری، معقول ثانی، سهروردی، فلسفه اشراق، حکمت متعالیه.
مغالطه‌شناسی سهروردی در نقد مشائیان در فلسفه اشراق
نویسنده:
کاظم موسی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سهروردی در دو اثر بزرگش، المشارع و المطارحات و حکمه‌الاشراق، به نقد برخی از بنیان‌ها، آراء و ادله مشائیان پرداخته است. در بسیاری از این نقدها وی به مغالطه‌شناسی مشائیان پرداخته و مغالطات آنها را مشخص نموده است، به عبارتی دیگر، وی از دریچه مغالطه به نقد مشائیان نشسته است. در این پژوهش بر آن شده‌ایم که به بررسی و ارائه مغالطه‌شناسی او در نقد مشائیان بپردازیم. برای این کار ابتدا سعی کرده‌ایم که به بررسی چند مسأله بنیادی‌تر نسبت به این موضوع بپردازیم. در راستای پرداختن به مغالطه‌شناسی سهروردی در نقد مشائیان باید ببینم که وی اساسا چگونه به مغالطه پرداخته است، چه رویکردهایی در مغالطه‌پژوهی داشته است و مشخص کنیم که این نقدهای مغالطه‌شناسانه در مغالطه‌پژوهی‌اش چه جایگاهی دارند. برای این امر بایسته است که به طور اساسی‌تر، بدانیم که چه رویکردهایی در مغالطه‌پژوهی منطق‌دانان مسلمان وجود دارد و سهروردی چه جایگاهی در مغالطه‌پژوهی سنت منطقی منطق‌دانان مسلمان دارد. در این نوشتار پس از مشخص نمودن رویکردهای مغالطه‌پژوهی منطقدانان مسلمان و جایگاه سهروردی در میان این منطقدانان و مشخص نمودن جایگاه نقدهای‌ مغالطه‌شناسانه‌اش، به ارائه و بررسی این نقدها پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 29