جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
اشارات عرفانی در داستان حضرت یوسف (ع)
نویسنده:
حسینی زهرا, ریاحی زمین زهرا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شکل گیری زبان خاص عرفانی، مخصوصا در تاویلاتی که از آیات قرآن ارایه می شود، ریشه در قرآن دارد، به عبارت دیگر، گرایش به تفسیر تاویلی برآمده از قرآن است. در قرآن، بخش زیادی از مفاهیم در قالب تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیل ها در حقیقت نزدیک کننده هرچه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. تفاسیر عرفانی نیز که غالبا صورتی تمثیلی یا تاویلی دارند، از این سبک تمثیلی قرآن به ویژه در تاویل داستان های قرآنی بهره برده اند. در این میان، داستان حضرت یوسف (ع) از جمله داستان هایی است که وجوه عرفانی فراوانی دارد و چندین تفسیر عرفانی از جمله جامع الستین، حدائق الحقایق، کشف الارواح، انیس المریدین و شمس المجالسین (در دست تصحیح و چاپ) به طور خاص، در مورد آن پرداخته شده و این سوره از آغاز تا انجام، به صورت عرفانی تفسیر گردیده است. در تفاسیری همچون کشف الاسرار، تفسیر القرآن الکریم منسوب به ابن عربی و برخی کتب عرفانی نیز این داستان به طور کامل یا به صورت پراکنده و تنها بعضی از مفاهیم و آیات آن، مورد تاویل قرارگرفته است. تاویلات عرفانی این تفاسیر، لغات و مفاهیم آیات سوره یوسف و شخصیت ها و حوادث داستان را شامل می شود. برخی از این حوادث در قرآن ذکر شده و برخی دیگر، تنها در تفاسیر آمده، بی آن که در خود قرآن بدان اشاره شده باشد. این حوادث زمینه ساز تمثیل هایی است که در آن، عناصر تشکیل دهنده یک حادثه دقیقا رو به روی عناصر تمثیلی قرار می گیرد. مقاله حاضر ابتدا با نگاهی تطبیقی و تحلیلی به ذکر تاویلات عرفانی تعدادی از لغات و مفاهیم آیات این سوره در تفاسیر و متون عرفانی می پردازد و آن گاه برخی از مهم ترین تاویل هایی را که ذیل شخصیت ها و حوادث قصه نقل شده، نقد و تحلیل می کند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 63
تجربه گونه های مرگ در زندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
حسینی زهرا, قراملکی احدفرامرز
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مرگ در مثنوی، امری دفعی نیست که به یکباره اتفاق افتد و کوس ختم حیات را بکوبد، بلکه پدیده ای است ساری در متن زندگی، که انسان در حیات جسمانی خود بارها آن را تجربه می کند یا می تواند تجربه کند. این اندیشه از آنجا می خیزد که مولانا مرگ را اعم از مرگ جسمانی و دارای مراتب و گونه های گوناگونی می داند. به نظر او، خواب، تکامل انسان، خلق مدام و موت اختیاری، گونه هایی از مرگ در زندگی دنیوی اند. شاید در نگاه نخست، به نظر آید که بیان او در این موارد، بیانی مجازی است و مولوی، قصد تشبیه و نمادسازی دارد، اما مبانی اعتقادی که در پس آن ها وجود دارد، از یکسو و نتایجی هم که وی از مرگ بودن آن ها می گیرد از سوی دیگر، نشان می دهد وی آن ها را گونه هایی از مرگ می داند، نه تشبیهات و نمادهایی برای مرگ. از آنجا که مولانا در شناخت، قائل به تجربه است: «درنیابد حال پخته هیچ خام» با این گونه ها نیز معمولا به مثابه تجربه هایی از مرگ برخورد می کند، زیرا در پی ایجاد شناخت نسبت به مجهول ترین مساله و ملموس ساختن آن و در نتیجه، زدودن هراس ناش از جهل است؛ اگرچه اغلب آن ها ناآگاهانه اند.
صفحات :
از صفحه 87 تا 116
نگاه رازی طبیب و مولوی عارف به مرگ هراسی
نویسنده:
قراملکی احدفرامرز, حسینی زهرا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
رازی و مولوی هر دو به بررسی مرگ هراسی پرداخته اند، رازی آن را در هرحال و نسبت به هرکسی بیماری و برخاسته از وهم و هوی می انگارد و طبیبانه گاه از راه عقل و گاه با ابزار نقل می کوشد آن را بزداید و به زعم خویش درمان کند. راهکار عمده او برای رفع آن، غفلت و رها کردن مرگ اندیشی است. زیرا اندیشیدن به مرگ همواره هراسی در پی دارد.برخورد مولوی به گونه ای دیگر است، او مرگ هراسی هر فردی را در نظام باورهای او تحلیل می کند و به منشایی که عامل ایجاد آن شده، توجه دارد، نتیجه ای هم که می گیرد و راهکاری که ارائه می دهد، نسبت به افراد گوناگون، متفاوت است. در نگاه او نه مرگ اندیشی مستلزم مرگ هراسی است و نه ترس از مرگ همواره غیر عاقلانه و بی فایده. به نظر مولوی به جای غفلت از مرگ باید به طور جدی به آن توجه کرد، این کار به یافتن ارزش های اصیل، تعدیل زندگی، بازگشت به اصالت و رهایی از مسخ کمک می کند.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
  • تعداد رکورد ها : 3