جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

گفتاري دراثبات واجب الوجود است تا با مطالعه آن از تقليد به يقين برسد. رساله ضمن مقدمه و 3 مقصد صورت گرفته المقدمة: في ذكر اصول يحتاج اليها اثبات المطالب. المقصد الاول: في اثبات الواجب بالذات المقصد الثاني: في اثبات التوحيد و دلائله التي تقرر عندي قطعيتها المقصد الثالث: في علمه تعالي. (مهدي ولائي) الخاتمه: في بيان مذاهب الحكاء في تحقيق العلم و تحقيق ما و هو الحق فيه. مؤلف اين رساله را در 22 ذي قعده 897 هـ‌ ق، ساخته است. اثبات واجب مشتمل بر يك مقدمه و شش مقصد است. هر مقصد كتاب به چند فصل و هر فصل به چند طريق منقسم مي گردد. «اردلان» رساله ايست در اثبات وجود و توحيد و علم حق تعالي كه به ابوالفتح سلغرشاه بن توران شاه بن محمد شاه بن تهمتن بهادرخان اهداء نموده و اين غير از اثبات واجب معروف مؤلف ميباشد و رساله در ديباچه چنين توصيف شده «هذه رسالة قد اوردت فيها تحقيق احق ما يبلغ نحوه اعناق الرغبات و هي امهات مسائل الكلام من الالهيات الي معرفة المبدء الاول لجميع الموجودات و بيان نعوت كماله و صفات جلاله و اقامة حجج القاطعة علي احاطة علمه تعالي بجميع الممكنات من الكليات و الجزئيات و المعقولات و المحسوسات و اوضحت بالبراهين الساطعة ان الفلاسفه قد زلت اقدامهم في هذا المقام» - رساله در دو مقصد انجاميده: 1- في ذكر دلائل وجودالله تعالي و توحيد و الاشارة الي مراتبه 2- في احاطة علم الله تعالي علي الموجود و بيان عنايته عليها وجوده (مهدي ولايي) مؤلف اين رساله را در 22 ذي قعده 897 هـ‌ ق، ساخته است. وي چند رساله در اين باب دارد و نسخه حاضر يكي از آن رساله هاست. اين رساله داراي يك مقدمه و 4 مقصد است بدين ترتيب: مقدمه-در بيان اصول موضوعه اين باب (كه ده اصل است). مقصد اول-دلائل وجود واجب بالذات. مقصد دوم-دلائل توحيد. وي ده دليل بر توحيد آورده. مقصد سوم-اثبات علم حق تعالي و ديگر صفات او. مقصد چهارم-نقل سخنان فيلسوفان قديم يونان درباره وجود و توحيد واجب تعالي. خفري اين رساله را براي حسين خان مبارز الدوله نوشته. اين رساله داراي يك مقدمه، 3مقصد و يك خاتمه است بدين گونه: مقدمه-در اصول و مباني اين باب داراي 6 مطلب. مقصد اول-در اثبات وجود واجب الوجود بالذات در اين مقصد براهين وجود واجب را دو دسته و در دو كرده فصل بيان داشته است. فصل اول-براهين غير متوقف بر ابطال دو رو تسلسل. فصل دوم-براهين متوقف بر ابطال آن دو براي مسلك اول در فصل اول 12 برهان (12طريق) در فصل دوم يك دليل آورد و گويد «اين دلائل براي عوام است و براهين خواص و خاص الخاص در اين مختصر نگنجد.» مقصد دوم-اثبات توحيد. در اين مقصد ده دليل براي توحيد آورده (مانند رساله سابق) مقصد سوم-اثبات علم باري تعالي و وي گويد در اين باب دو مسلك است. مسلك عوام و مسلك خواص، نخست 7 برهان مسلك عوام و سپس براهين مسلك خواص را براي اثبات علم باري تقل كرده است. خاتمه-در نقل كلمات فلاسفه متقدم و متاخر و بسيار مبسوط است. خفري در خاتمه اين رساله از مثل افلاطوني و از تناسخ سخن گفته و از بوذاسف بدين گونه ياد كرده: «بوذاسف منجم تناسخي (يا) رئيس المنجمين الذين هم شياطين الانس» . وي از شفاء شيخ الرئيس، مطارحات صاحب اشراق، و بهمنيار و فارابي نيز ياد كرده است. شمس الدين محمد بن احمد خفري شيرازي (م - 935-957) در اثبات خدا چندين رساله دارد. اثبات الواجب مورد گفتگو يكي از رساله هاي خفري و داراي يك مقدمه و سه مقصد است و در آن از فلاسفه يونان چون تالس ملتي انكسيمانوس و امپد كلس و ديگران سخن گفته است. در اين كتابخانه نسخه هاي ديگر نيزاز آن داريم. در ذريعه از اين كتاب ياد نشده. (عبد الحسين حائري) اين رساله از خفري است و داراي يك مقدمه و سه مقصد است و يك خاتمه كه در آن سخنان فيلسوفان مانند ثاليس مليتوسي و انكسيمانس و امپدكلس و پلاتون درباره دانائي خداوند را ميآورد و پس از آوردن رأي پلاتون درباره مثل و شرح دادن آن بمشرب خويش ميگويد كه ارسطو نيز با او همرأي است و اعتراضي را كه نگارنده شفا كرده است رد ميكند خفري در اين رساله از دانائي خداوند بيشتر گفتگو ميكند - نسخه از اين رساله در آستانه طوس (ج 4 ش 300 ص 4) هست. (محمد تقي دانش پژوه) آغاز كتاب: بسمله. حمدله. اما بعد فيقول احوج خلق الله اليه محمد الخفري هذه رسالة في اثبات واجب الوجود بالذات و صفاته بالدلائل التي تقررت عندي قطعيتها انجام كتاب: و لما كان مبحث العلم و توابعه بحراً عميقاً لاساحل له اقتصر علي ما ذكر و الحمدلله علي افضاله و الصلوة علي محمد و آله عليهم الصلوة و السلام. چاپ: به اهتمام محمد تقي دانش پژوه. جاودان خرد. 1 (1354): 42-46.؛ ايران، تهران، كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1390 شمسي، فيروزه ساعتچيان، 1، در مجموعه ست رسائل في اثبات واجب الوجود بالذات و في الهيات [مجلس شورا 9/275 و 277 و 390؛ دانشگاه تهران 3/124-3/127 و 13/3143 و 9/1012 و 12/2888 و 16/342؛ فيلم دانشگاه 1/699؛ مدرسه صدر بازار 3/572؛ مكتبة الزهراء ص 96؛ نشريه 4/411 و 11/658؛ اهدائي آستان قدس ص43؛ فهرست الفبائي آستان قدس ص18؛ رايانه ملي ص 2074] شرح و حواشي: حاشية اثبات الواجب (-)

اين رساله كوتاه از خفري است و بسيار شيوا و شيرين و روان نگاشته است و در آن با دو گونه دليل مشائي و اشراقي كه رويهم بشش دليل مي رسد بود و يگانگي و سادگي (بساطت) خدا را روشن ميسازد و به دليل مشائي عنوان «لمحه» و بسه دليل اشراقي عنوان لمعه ميدهد خفري در اينجا باينكه هستي محض يكي بيش نيست اشاره دارد و همانستكه ملاصد را در نگارشهاي خود ياد ميكند. (محمد تقي دانش پژوه) چنين است فهرست آن: لمحة مشائية‌ في اثبات الواجب. لمعة اشراقية في اثبات نور الانوار. لمعة مشائية في التوحيد. لمعة اشراقية فيه. لمحة مشائية في الاحدية. لمعة اشراقية فيها. خفري ديدگاه مشائي را تحت عنوان «لمحه» (نگاهي زودگذر) و ديدگاه اشراقي را تحت عنوان «لمعه» (نور و روشنايي) مطرح كرده است. آغاز كتاب: بسمله. قال الاستاد العلامة الخفري رب افض علينا بفضلك يا فياض. لمحة مشائية في اثبات الواجب، مجموع المكنات بالامكان الخاص في حكم ممكن واحد انجام كتاب: هو محض النور و الا لكان اظهر منه و هو باطل. تمت و الحمدلله واهب العقل چاپ: ايران، تهران، كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1390 شمسي، فيروزه ساعتچيان، 1، در مجموعه ست رسائل في اثبات واجب الوجود بالذات و في الالهيات [دانشگاه تهران 3: 127؛ الهيات: 271]

خفري، مؤلف حاشيه بر الهيات شرح تجريد قوشچي حاشيه اي ديگر بر امور عامه شرح مذكور نوشته . در فهرست هاي عمومي مانند كشف الظنون، كشف الحجب و ذريعه حاشيه اي بر امور عامه شرح تجريد قوشچي از خفري نديده ام. تنها در فهرست مجلس (2/44) نسخه اي از آن بدون معرفي كامل ياد شده . در كتب تراجم آورده اند كه بر اوائل شرح تجريد حاشيه نگاشته. اسماعيل پاشا در هدية العارفين از تأليفات خفري يكي حاشيه بر حاشيه قديم دواني ياد كرده است و گويا همين كتاب است كه در كار معرفي آن هستم. زيرا خفري در اين حاشيه به حاشيه قديم نظر داشته و غالباً همان عبارات قوشچي را كه دواني عنوان كرده، او نيز عنوان بحث خود قرار داده و سپس عبارات دواني را عيناً مي آورد و در آغاز آن «قيل» يا «ان قيل» مي گويد . اين حاشيه متعلق است به اوائل امور عامه شرح تجريد، و خفري در اين حاشيه از «استاد محقق در حواشي شرح مختصر» ياد كرده است. «عبدالحسين حائري» آغاز كتاب: بسمله خير مبادي الکلام ما زيّن بحمدالله خالق الانام فنحمده مصليا علي ممهد قواعد الاسلام محمد و آله ... فيقول احوج خلق الله اليه محمد بن احمد الخفري هذه تعليقات اتفقت مني علي الشرح الجديد للتجريد مشتملة فلي دقايق متبصر بها طالبوا التدبر جعلنا الله من اهل التوفيق والتأييد( ) اي آله و اصحابه الذين هم موصوفون بزيادة الکرم علي من عداهم. قال الشارح في الحاشية قيل لم يرد به معنيا بل يتناول متعددا اعني من اتصف من محبوبيته بزيادة الكرم... انجام كتاب: فلايکون واجب الوجود بذاته الا اذا کان بسبب ما صارا کان واجب الوجود بذاته واجب الوجود بغيره و السلام. [كتابخانه مجلس شورا 5/139؛ هدية العارفين 2/229؛ روضات الجنات ؛ هدية الاحباب ؛ الكني و الالقاب ؛ فوائد الرضويه ؛ فهرست كتابخانه مجلس 2/44 ؛ دليل المخطوطات 1/103 ؛ اهدائي به آستان قدس ص 325 ؛ كتابخانه نوربخش 2/238 ؛ امام صادق چالوس ص 246 ؛كتابخانه ملي 14/294 ؛ فارس شناسي ص 93 ؛ شورا 1/41/33]

الهيات تجريد چون شرح شد و شرح آن بنظر خفري رسيد آن شرح را نارسا ديد و در آن مبهمات بسيار يافت پس بر آن شد كه رفع اين مشكلات كند لذا دست بتحرير اين حاشيه و تعليقات زد و بنظر خود رفع ابهام از مشكلات كرد. «عبدالله انوار» اين حاشيه بر مقصد سوم شرح تجريد است كه به «الهيات» معروف شده و داراي سه فصل است : فصل اول : اثبات واجب فصل دوم : صفات واجب فصل سوم : افعال واجب خفري بر تمام مباحث مقصد سوم حاشيه نگاشته و جمعي از دانشمندان بر تعليقات خفري حاشيه نوشته اند . حاج خليفه گويد : خفري در اين حاشيه خود ميان حواشي دواني و صدر (طبقات جلاليه) محاكمه كرده . «عبدالحسين حائري» اين حاشيه مورد توجه دانشمدان كلامي شيعه و سني قرار گرفته و نقد و گزارشهاي زيادي بر آن نوشته شده كه حدود بيست حاشيه آن شناسائي شده است. قاضي نورالله درباره خفري گويد : حاشيه اي بر اوايل شرح تجريد تا آخر بحث وجود ذهني و حاشيه ديگر بر الهيات شرح تجريد دارد«علينقي منزوي» خفري، مؤلف حاشيه بر الهيات شرح تجريد قوشچي حاشيه اي ديگر بر امور عامه شرح مذكور نوشته . در فهرست هاي عمومي مانند كشف الظنون، كشف الحجب و ذريعه حاشيه اي بر امور عامه شرح تجريد قوشچي از خفري نديده ام . تنها در فهرست مجلس (2/44) نسخه اي از آن بدون معرفي كامل ياد شده . در كتب تراجم آورده اند كه بر اوائل شرح تجريد حاشيه نگاشته . اسماعيل پاشا در هدية العارفين از تأليفات خفري يكي حاشيه بر حاشيه قديم دواني ياد كرده است و گويا همين كتاب است كه در كار معرفي آن هستم . زيرا خفري در اين حاشيه به حاشيه قديم نظر داشته و غالباً همان عبارات قوشچي را كه دواني عنوان كرده، او نيز عنوان بحث خود قرار داده و سپس عبارات دواني را عيناً مي آورد و در آغاز آن «قيل» يا «ان قيل» مي گويد . اين حاشيه متعلق است به اوائل امور عامه شرح تجريد، و خفري در اين حاشيه از «استاد محقق در حواشي شرح مختصر» ياد كرده است. «عبدالحسين حائري» حاشيه اي مختصر و معروف بر بخش الهيات از كتاب «شرح تجريد الاعتقاد» علاءالدين قوشچي كه به صورت «قوله-قوله» تنظيم شده است . ( طيار مراغي ) حاشيه اي است معروف به سبك قوله - قوله بر قسم الهيات شرح ملا علي قوشچي:«شرح جديد» كه بسيار پر نسخه است. «باريك بين، محمد كريم» خفري دو حاشيه بر شرح تجريد قوشچي نوشته :1.مقصد اول امور عامه2.مقصد سوم الهيات .اين حاشيه بر مقصد سوم شرح تجريد (بخش الهيات) نوشته شده و داراي سه فصل است :اثبات واجب 2.صفات واجب 3.افعال واجب. «حافظيان» تعليقاتي است بر شرح جديد قوشچي (د:879هـ) بر تجريد العقائد خواجه نصيرالدين طوسي (د:672هـ) . (نظري، محمود) آغاز كتاب: بسمله حمدله فيقول الفقير الي الله الغني محمد بن احمد الخفري: هذه تعليقات اتفقت مني علي شرح الهيات التجريد قد جمعتها تذکرة لمن کان له قلب او القي السمع و هو شهيد جعلني الله و الطالبين من اهل التاييد. قوله استدل علي وجود الواجب الي آخره، [اقول:] اختار المصنف قدس سره في اثبات الواجب منهج الحكماء الالهيين و هو الذي يستدل عليه بالنظر الي الوجود لانه اخصر و اوثق و اشرف من المنهج الدي اعتبر فيه حدوث الخلق او امكانه... انجام كتاب: و قال في الالهيات: « ان واجب الوجود بذاته لا يصح ان يكون فيه كثرة و لنورد ما مر علي وجه مختصر و هو انه ان كان واجب الوجود يقتضي لذاته ...و ان کان بسبب ما صار«آ» کان واجب الوجود بذاته واجب الوجود بغيره تمت الحاشيه بعون الله الملک الجبار چاپ: بخشي از اوائل اين حاشيه در ضمن حاشيه آقا جمال خوانساري بر اين حاشيه « ص 25- 56» با تصحيح از روي نسخه آستان قدس (تحرير شده در 1115ق) به چاپ رسيده است. در سال 1383 ش با تصحيح فيروزه ساعتچيان، تهران، نشر ميراث مكتوب، 230 ص، چاپ شده ]كتابخانه ملي 8/317 و 7/323 ؛ مدرسه نواب 518؛ كتابخانه مدرسه آخوند ص 1398 و 1433؛ مجلس شورا 23/632 و 32/350 و 28/231 ؛ كتابخانه ملي فارس 2/192 ؛ دانشگاه تهران 8/245 و 11/2280 و 15/4073و 17/287 و 17/333 و 16/671؛ مدرسه فيضيه 1/308 و 1/309؛ كتابخانه وزيري 5/1605؛ دانشگاه ج 3: 132؛ کتابخانه جامع گوهرشاد 1/168 و 2/637 و 3/1117 و 3/1239 و 3/1366 و 3/1445 و 3/1472 و 3/1576 و 4/1980 ؛ مدرسه نمازي ص 186 و 187 و 256 و 399 ؛ التراث العربي2/300و 301؛ ؛ فهرست سپهسالار 4/212-214 ؛ کتابخانه ملک 6/141 و 5/317؛ الهيات مشهد 3/872 ؛فهرست آستان قدس 1/87 و 1/88-90 و 4/76-77 و 11/98-99 ؛ الذريعه 6/116؛ مرعشي 1/62 و 1/45 و 2/215 و 2/264 و 2/271 و 13/171 و 11/395 و 19/92و 18/101 و 13/270و 17/209و 18/252 و 16/115و 25/189 و 27/252 ؛ مركز احياء ميراث اسلامي 3/117و 4/149و 4/150 و 3/257؛ آيت الله جليلي 231؛ مركز احياء ميراث 4/389؛ حضرت معصومه 2/273؛ دانشگاه بوعلي ص 64 ؛ شخصي ميبدي 1/143؛ مدرسه حجتيه ص 50 ؛ كتابخانه وزيري 3/932 و 3/969؛ مدرسه حجتيه ص 101؛ فهرست دانشگاه 3/232و 6/2262؛ آستان قدس رضوي 69و 490و 492و ج 1 ص 27 ش 69 و ص 29 ش 77 و ص 31 ش 82 و ص 4 ش 122و 124و ج 4 ص 76 ش 490؛ فرهنگ و ارشاد اسلامي ص 75؛ حوزه علميه امام صادق 2/10 و 1/176 ؛ مدرسه فيضيه 2/39 و 2/120 و 2/132و 2/132 و 2/135و 2/157 و 2/174؛ كتابخانه ملي 7/7 و 3/496 و 10/74 و 10/226 و 11/324 و 10/290 و 10/415 و 11/493 و 10/434 و 18/145 و 19/213 و 13/391؛ الهيات تهران ص 234و 241و 370و 371و 391 و 521 - 522؛ مجلس سنا 1/63 ؛ كتابخانه مجلس شورا 2/43 و 7/92 - 93و 44و 5/135-138و 7/312 و 10/332 و12/299و 16/380 و 10/1565 ؛ كتابخانه جمعيت نشر ص 1111؛ كشف الظنون : تجريد ؛ كشف الحجب ؛ فهرست مجلس 2/43و 44 و ج5-135،139 ؛ فهرست تيموري 4/34؛ فهرست دانشكده ادبيات ص 199؛ فهرست كتب اهدائي آقاي حكمت بدانشكده ادبيات تهران ص 77و1/199؛ عكسي مركز احياء ميراث 5/109؛ التراث العربي 2/300و 301؛ ذريعه 6/116 شماره 623؛ كتابخانه مدرسه آخوند ص 1313 ؛ دليل المخطوطات 1/150 و 1/250 ؛ علامه طباطبايي 2/149 ؛ فهرست مجلس ج2-44 و ج 5-135- رضويه ج 1-27 ؛ احوال و آثار خواجه ؛ ادبيات تهران 2/77 ؛ ملي فارس 1/264 ؛ دانشگاه تهران 3/232 و 6/2262 و 17/333؛ موسسه آية الله بروجردي 1/197 و 2/299 ؛ مدرسه صدر بازار 2/355 ؛ مدرسه معمارباشي ص 114 ؛ الذريعة : 6/36 ؛ معجم التراث الكلامي : 3/35 ؛ كتابشناسي تجريد الاعتقاد : 98-101 ؛ فيلم دانشگاه 2/190؛ مدرسه فيضيه 1/308؛ مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي 2/116 ؛ مدرسه امام عصر 1/89 ؛ نشريه 6/590 و 5/594 و 5/456 و 13/360 و 11/726 ؛ اهدائي به آستان قدس ص 103 ؛ چهار كتابخانه مشهد ص 271 ؛ انجمن آثار ملي ص 189 ؛ نشريه 7/514؛ نسخه پژوهي 3/129 و 3/147 و 3/149 ؛ فهرست الفبائي آستان قدس ص 196 ؛ كتابخانه شخصي رضا استادي ص14؛ مهدوي، مصلح الدين ص 84؛ مطالعات اسلامي ص 84؛ شيخ علي حيدر 2/82 و 2/111 ؛ تراثنا س2ش/4 60 و س13ش/1 163 ؛ امام صادق چالوس ص 68 و 233 و 245 و 246 ؛ رايانه ملي ص2103و 561 ؛ ميراث شهاب س9ش/2 37 ؛ اوراق عتيق 1/244 ؛ رايانه آستان قدس[ شرح و حواشي: حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد (-) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد (-) حاشية شرح التجريد و حاشية الخفري عليه (-) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد (-) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد (-) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد لاهيجي، عبدالرزاق بن علي (-1071) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد = حاشيه جماليه آقا جمال خوانساري، محمد بن حسين (-1125) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد ميرداماد، محمد باقر بن محمد (-1041) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد شيرواني، محمد بن حسن (1033-1098) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد = حاشية حاشية شرح تجريد العقائد سلطان العلماء، حسين بن محمد (1001-1064) كحل الابصار و نور الانظار = حاشية حاشية شرح التجريد قزويني، محمد بن حسن (1025-1096) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد قمي مشهدي، محمد بن محمد رضا (-1107) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد نوري، علي بن جمشيد (-1246) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد سبزواري، هادي بن مهدي (1212-1289) ابطال الزمان الموهوم = حاشية حاشية آقا جمال الخوانساري علي حاشية الخفري علي شرح التجريد الجديد خواجوئي، محمد اسماعيل بن حسين (-1173) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد تنكابني، حسين بن ابراهيم (-1105) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد اردكاني، احمد بن محمد ابراهيم (1175-1238) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد اردكاني، احمد بن محمد ابراهيم (1175-1238) رياض القدس و حظيرة الأنس علوي عاملي، احمد بن زين العابدين (-1054) مصابيح القدس و قناديل الانس علوي عاملي، احمد بن زين العابدين (-1054) حظيرة الانس من اركان رياض القدس = حاشية شرح التجريد علوي عاملي، احمد بن زين العابدين (-1054) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد = زمان موهوم (رسالة در اثبات ...) اصفهاني، محمد بن محمد زمان (-12) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد = حاشيه فخريه شيرازي، محمد ابراهيم بن ملاصدرا (-1070) حاشية حاشية اللاهيجي علي حاشية الخفري علي شرح التجريد واحدالعين، اسماعيل بن محمد سميع (-1277) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد واحدالعين، اسماعيل بن محمد سميع (-1277) تعليقات حاشية الخفري علي شرح التجريد مسيحا فدشكوئي، محمد مسيح بن اسماعيل (1037-1127) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد هرندي، محمد بن محمد علي (-1243) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد عبدالباقي بن محمد حسين (-12) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد مدرس اصفهاني، محمد قاسم بن محمد صالح (-11) حاشية حاشية آقا جمال علي حاشية الخفري علي شرح التجريد موسوي، محمد بن فتح الله (-1225) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد كاشاني، غلامرضا بن عبد العظيم (-12) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد حسيني توني، ميرك موسي بن امير محمد اكبر (-11) حاشية حاشية الخفري علي شرح التجريد حسيني قزويني، محمد معصوم بن فصيح الحق (-1091)

بر اهل تحقيق و فنّ در مباحث عقلى پوشيده نيست كه يكى از آثار بسيار مهمّ - و گزافه نيست، اگر بگوييم يگانه - در كلام شيعه تجريد الاعتقاد خواجه نصيرالدين طوسى است. از جمله شواهد اهمّيت آن، نگارش شروح و حواشى و تعليقات فراوان توسط بزرگان انديشه بر اين اثر ارجمند و جاودانى است. يكى از شروح نامبردار كه آن نيز مورد توجّه اهل تفكّر قرار گرفته و حواشى بسيارى بر آن نگاشته شده، شرح تجريد قوشچى است. در ميان حواشى ارزنده بر اين شرح مى‏توان از حاشيه خفرى نام برد كه اين حاشيه چه در عصر وى و چه بعد از آن مورد توجّه انديشمندان و متكلّمان بسيارى قرار گرفته است. حاشيه مذكور، بر بخش الهيات شرح تجريد قوشچى؛ يعنى بر مقصد سوم از إثبات صانع تا مسئله نفى شريك (از فصل دوم در صفات صانع) نگاشته شده است. چنان كه اشاره شد، نيكويى حاشيه حاضر بسيارى را بر آن داشت تا با تحشيه و تعليقه‏ نويسى به نقد و بررسى آراى خفرى طىّ اين حاشيه مبادرت ورزند. •

این کتاب مجموعه ای از چند نظر و انتقاد در مورد برخى مباحث الهيات به معناى اخص است كه در آن، نظر برخى از انديشمندان اسلامى ( از خواجه نصيرالدين طوسى گرفته تا قوشجى و شمس‌الدين محمد خفرى و حكيم ملا هادى سبزوارى و آقا جمال خوانسارى ) مطرح شده است.