جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
تطور عقلانی کرامت‌های صوفیه از قرن پنجم تا نهم با تکیه بر رساله قشیریه تذکره الاولیا و نفحات الانس
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا داوودی نسب ؛ استاد راهنما: دکتر مجتبی مجرد ؛ استاد مشاور: دکتر مریم رحمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کرامت مسئله‌ای که بسیار مهم و قابل ذکر در باب آثار صوفیه و اسلامی است، چنانچه در گذشته هر عملی را که دلیلی برای آن یافت نمی‌کردند به این مهم ربط داده و دلیلی خدامابانه برای آن می‌ساختند. پژوهش حاضر تحقیقی در باب همین مسئله است که چه اشخاصی صلاحیت انجام این کار را داشتند و دوره شکوفایی این حوزه در چه زمانی بوده و بیشتر چه نوع کرامتی را مورد استفاده قرار می‌دادند. معجزه و کرامت، از روزگاران قدیم با زندگی انسان رابطه مستقیم داشته ‌است. از دوران باستان تا عصر حاضر همواره افرادی بوده‌اند که طبق روایات، اعمال خارق‌العاده‌ای را به انجام می‌رساندند. این اعمال شامل رفتارها و موارد خاصی بوده که از دست فرد عامی برنمی‌آمده است؛ بنابراین، تنها افرادی با شرایط خاص به این مهم دست پیدا می‌کرده‌اند. همین کارها به مرور نقل و وارد داستان‌های کهن ایرانی_اسلامی شد. این اعمال با گسترش تصوف و اوج شکوفایی اعراب، شیوه‌ای رایج در رفع هر مسئله حل‌نشدنی بود. در پژوهش حاضر سه اثر رساله قشیریه، تذکره‌الاولیا و نفحات‌الانس از باب سیر تطور کرامات مورد پژوهش واقع شده‌اند. پس از طبقه‌بندی این کرامات، جداولی طراحی شده که در آنها به‌طور دقیق ذکر شده است که صوفیان در هر کتاب دارای چه کراماتی هستند؛ همچنین چه افرادی این کرامات را انجام داده‌اند. بسامد هر کرامت در کل آثار و در هر کتاب بررسی شده است. در انتها به ترتیب زمان حیات، کرامات اشخاص در هر کتاب مرتب شده است. برای یافتن عقلانیت در نگاه افراد و جامعه آن دوران، از نظریه عقلانیت ماکس وبر استفاده شده است. نخست انواع عقلانیت به تفاوت کرامت‌ها توضیح داده شده ‌است؛ سپس در باب سیر تطور این کرامات از نظریه میدان پی‌یر بوردیو استفاده شده است که در آن، ذائقه و منش و سرمایه مورد نظر صوفیان در سه دوره تاریخی بررسی شده است؛ به این ترتیب، به خواننده دیدگاه نوینی در نگاه و بررسی این آثار می‌دهد. دستاوردی که از این دیدگاه‌ها بدست آمده بیانگر این موضوع است که سیر عقلانیت هرچه از زمان اثر اول به زمان متاخرتر پیش می‌رویم بعد عقلانیت کمتر شده و تنوع و اعجاز کرامات فزونی می‌یابد. از جمله اشخاصی هم که در این پژوهش از آن‌ها نامی برده شده، صوفیان قرن دو، سه و به طور خاص صوفیان خراسان پیشتاز هستند.
اقوال و احوال صوفی محتضر، در آینۀ حکایات تذکرة الاولیا عطار و نفحات الانس جامی
نویسنده:
ساجده نیک خواه ، سید حسن طباطبائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مرگ معمایی است که بشر از آغاز حیات تاکنون با آن مواجه بوده و تدقیق او در چیستی این پدیده، راهگشا نبوده است. گروه‌های مختلف جامعه باتوجه‌به عقاید، افکار، محیط و سبک زندگی نگرش‌های متفاوتی به مرگ دارند و برخوردشان در مواجهه با آن گوناگون است. در این نوشتار کوشیده‌ایم مجموعۀ اقوال و احوال صوفیان را در واپسین لحظات حیاتشان در کتاب‌های تذکرة الاولیای عطار و نفحات الانس جامی، بررسی کنیم. مطمح‌نظر ما در این مقاله فقط مرگ طبیعی است، چه عارفان در کنار مرگ طبیعی به مرگ ارادی نیز معتقدند و بر این باورند که چنین مرگی تنها با غلبه بر هواهای نفسانی میسر می‌شود. بر این مبنا ایشان پیش از فرارسیدن مرگ جسمانی، به موت ارادی می‌رسند و قبل از مرگ طبیعی که برای همۀ انسان‌ها اتفاق می‌افتد، مرگ اختیاری را تجربه می‌کنند. در این پژوهش که به روش توصیفی‌تحلیلی انجام شده با گردآوری آخرین گفته‌های عارفان که شامل نیایش و استغفار، وصیت به اطرافیان و جز آن است و نیز احساسات و حالات ایشان، دریافتیم که صوفیان در بسیاری از موارد در حالت احتضار و تجربۀ مرگ طبیعی، اقوال و احوال مشابهی داشته‌اند. باوجود این تفاوت‌هایی نیز در این لحظات خطیر در اقوال و احوال ایشان مشاهده می‌شود. این تفاوت‌ها بیشتر ازآن‌جهت است که تفکر و مشرب صوفیانۀ آن‌ها و به‌طور کلی روان‌شناسی صوفیان، در برخی عوامل و مؤلفه‌هایی که با مرگ در پیوند است با هم تفاوت داشته است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 35
شکل‌شناسی راوی در حکایات کرامت‌های عرفانی
نویسنده:
مهدی رضایی، عزیزه نیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حکایات کرامات، روایاتی است که کارهای خارق‌العاده اولیا را بیان می‌دارد. حجم زیادی از تذکره‌های صوفیانه به ذکر حکایاتی در باره کرامات اولیا اختصاص یافته است. این روایات جایگاه ویژه‌ای در ادبیات عرفانی دارد و تمام ویژگی‌های یک روایت خوب از جمله ساختار را داراست. ساختارگرایی، تحلیلی است که به ساختار و مناسبات درونی اجزاء یک اثر ادبی یا هنری می‌پردازد. یکی از عرصه‌های تحلیل ادبی ساخت گرا، عرصه روایت‌شناسی است. روایت‌شناسی در پی کشف زبان و قواعد پنهان روایت‌هاست. یکی از اصولی که روایت‌شناسان ساخت گرا به آن می‌پردازند، شکل‌شناسی راوی است. این که راوی کیست؟ چگونه روایت را مطرح می‌کند؟ از چه جایگاهی داستان را تعریف می‌کند و غیره. این مقاله تلاش دارد، با استفاده از روش‌های توصیفی و تجزیه و تحلیل ساختارگرایی، شکل‌شناسی راوی را در حکایات کرامات: طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری(5 و 4 ه. ق.)، اسرارالتوحید محمد بن منور(5 و 4 ه. ق.)، تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری(7 و 6 ه. ق.)، نفحات الانس جامی(9 ه. ق.) و طرائق الحقائق معصوم علی شاه (14 و 13 ه. ق.) مشخص نماید. این بررسی بر اساس نظریات روایت‌شناسان ساخت گرا و با نگرش به ادبیات عرفانی صورت پذیرفته است. پژوهش نشان می‌دهد که در حکایات کرامت‌های عرفانی، راوی، شخصی متعین و مجزا از نویسنده است. او می‌تواند‌ شناس یا ناشناس، دانای کل نامحدود یا محدود و دید درونی یا بیرونی داشته باشد، اما نقل قول‌هایش مستقیم است و زمان، ضمایر و رنگ و بوی شخصیت را دارد.
صفحات :
از صفحه 358 تا 377
نفحات الانس من حضرات القدس
نویسنده:
نورالدین عبدالرحمان جامی
نوع منبع :
کتاب , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نفحات الأنس، از آثار عارف مشهور قرن نهم هجری، عبدالرحمن بن احمد جامی است که در آن، تعدادی از شخصیت‌های صوفی و عارف را به زبان فارسی شناسانده است. این اثر را آقایان عبدالحمید مولوی، ولیام ناسولیس و مولوی غلام عیسی تصحیح و تحقیق کرده‌اند. پیشنهاد نگارش کتاب حاضر به نویسنده در تاریخ 881ق، مطرح شده و او آن را پذیرفته و در تاریخ 883ق، به پایان رسانده است. نام کامل کتاب عبارت است از: «نفحات الأنس من حضرات القدس»./ ساختار: این کتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل دو بخش: 1. الرجال العارفون الواصلون، 584 نفر؛ 2. النّساء العارفات الواصلات إلی مراتب الرّجال، 34 نفر) تشکیل شده است. گفتنی است که با توجه به آنکه نگرش اسلامی، نه مردسالار است و نه زن سالار، بلکه الهی و انسانی است و ارزش محور، شایسته آن بود که نویسنده محترم قید «إلی مراتب الرّجال» را در عنوان بخش دوم نمی‌آورد و یا به این صورت می‌نوشت: «إلی مراتب الکمال». زبان و ادبیات این کتاب، برای نسل حاضر چندان رسا و شیوا نیست؛ زیرا به صورت فارسی - عربی و متعلق به قرن نهم هجری است./ گزارش محتوا: برای آشنایی با محتوای این اثر، توجه به چند مطلب مفید و جالب ذیل کافی است: در مقدمه نویسنده چنین آمده است: «... امّا بعد، می‌گوید پای شکسته زاویه خمول و گمنامی عبدالرّحمن بن احمد الجامی - ثبته اللّه علی منهج الصّدق و السّداد، فی العمل و القول و الاعتقاد - که: شیخ امام، عالم عارف، ابوعبدالرّحمن محمّد بن حسین السّلمی النّیسابوری - قدّس اللّه تعالی روحه - در بیان سیر و احوال مشایخ طریقت - قدّس اللّه تعالی أرواحهم - که کبرای دین و عظمای اهل یقینند و جامعند میان علوم ظاهر و علوم باطن، کتابی جمع کرده است و آن را «طبقات الصوفیة» نام نهاده و آن را پنج طبقه گردانیده و طبقه را عبارت از جماعتی داشته که در زمان واحد یا در ازمنه متقاربه انوار ولایت و آثار هدایت از ایشان نموده و سفر و رحلت مریدان و مستفیدان به ایشان بوده. و در هر طبقه بیست تن از مشایخ و ائمه و علمای این طایفه ذکر کرده و به حسب اقتضای وقت و مقام از کلمات قدسیه و شمایل مرضیه ایشان، آنچه دلالت می‌کند بر طریقت و علم و حال و سیرت ایشان، در بیان آورده. و حضرت شیخ‎الاسلام، کهف الانام، ناصر السنه، قامع البدعه، ابواسماعیل عبداللّه بن محمّد الانصاری الهروی - قدّس اللّه تعالی روحه - آن را در مجالس صحبت و مجامع تذکیر و موعظت املا می‌فرموده‌اند و سخنان دیگر بعضی از مشایخی که در آن کتاب مذکور نشده و بعضی از اذواق و مواجید خود بر آن می‌افزوده و یکی از محبّان و مریدان آن را جمع می‌کرده و در قید کتابت می‌آورده و الحق آن کتابی است لطیف و مجموعه ای است شریف مشتمل بر حقایق معارف صوفیه و دقایق لطائف این طایفه علّیه، اما چون به زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و به تصحیف و تحریف نویسندگان به جایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود به سهولت دست نمی‌دهد و ایضا مقتصر است بر ذکر بعض متقدّمان و از ذکر بعضی دیگر و از ذکر حضرت شیخ‎الاسلام و معاصران وی و متأخران از وی خالی است. بارها در خاطر این فقیر می‌گشت که به قدر وسع و طاقت در تحریر و تقریر آن کوشش نماید؛ آنچه معلوم شود به عبارتی که متعارف روزگار است در بیان آرد و آن را که مفهوم نشود در حجاب ستر و کتمان بگذارد و از کتب معتبره دیگر سخنان چیده و معارف سنجیده اضافه آن کرده بر لوح تبیان نگارد و شرح احوال و مقامات و معارف و کرامات و تاریخ ولادت و وفات جماعتی که در آن کتاب مذکور نشده با آن منضمّ گرداند؛ امّا به واسطه وفور علایق و هجوم عوایق میسّر نمی‌شد، تاآنکه در تاریخ سنه احدی و ثمانین و ثمانمائه محبّ درویشان و مُعتقِد مُعتقَد ایشان، آن از همه شغل سیر و بر فقر دلیر، امیر نظام الدین علی شیر - أعزّه اللّه تعالی بعزّ قبوله و وفّقه لسلوک طریق وصوله - که به طوع و اختیار از اعلی مراتب جاه و اعتبار اعراض نموده و به قدم تسلیم و رضا بر سلوک جادّه فقر و فنا اقبال فرموده، از این فقیر مثل آن صورتی که بر دل گذشته بود و در خاطر متمکن گشته، استدعا کرد، داعیه قدیم صورت تجدید یافت و دغدغه سابق سمت تقویت و تأکید پذیرفت، لاجرم به صدق همت و خلوص طویت در امضای آن نیت و استقصای آن امنیت شروع افتاد... این جمع و تألیف به جهت اشتمال بر نفحات انفاس طیبه مشایخ که از حظایر قدس رسیده، و بر مشامّ جان مشتاقان محاضر انس وزیده، مسمّی می‌گردد به نفحات الأنس من حضرات القدس...» ابوهاشم صوفی(قده)، به کنیت مشهور است. شیخ بوده به شام و در اصل کوفی است و با سفیان ثوری معاصر بوده و مات سفیان الثوری - رحمه اللّه - بالبصرة سنة إحدی و ستین و مائة. و سفیان ثوری گوید: «لو لا أبوهاشم الصّوفی ما عرفت دقیق الرّیاء» و هم وی گوید: «من ندانستم که صوفی چه بود تا بوهاشم صوفی را ندیدم» و پیش از وی بزرگان بودند در زهد و ورع و معاملت نیکو، در طریق توکل و طریق محبّت، لیکن اول کسی که وی را صوفی خواندند وی بود و پیش از وی کسی را به این نام نخوانده بودند... رابعه عدویه(ره) وی از اهل بصره بود. سفیان ثوری(رض) از وی مسائل می‌پرسید و به وی می‌رفت و به موعظت و دعای وی رغبت می‌نمود. روزی سفیان بر وی درآمد و دست برآورد و گفت: «اللّهم إنّی أسألک السّلامة». رابعه بگریست. سفیان پرسید که: «چه می‌گریاند تو را»؟ گفت: «تو مرا به معرض گریه درآوردی». سفیان گفت: «چون»؟ گفت: «ندانسته ای که سلامت از دنیا در ترک او است و تو به آن آلوده ای»؟... نویسنده، تصریح کرده که اثر حاضر را در تاریخ 883 به پایان برده است: رباعیة فی تاریخ إتمامه: این نسخه مقتبس ز انفاس کرام
  • تعداد رکورد ها : 4