جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
هبوط، نردباني تا بيكرانه عروج (تبيين هبوط از ديدگاه حكمت متعاليه)
نویسنده:
راضیه نیکی ، سعید رحیمیان ، عبدالعلي شكر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دربارة هبوط حضرت آدم‌(ع) تفاسير و تاويل متفاوتي، اعم از رويكرد مدحي و ذمّي وجود دارد اما اينكه كدام تفسير با مقام نبوت و خلافت ايشان سازگارتر بوده و از دقت و قوت بيشتري برخوردار است، نياز به بحث و بررسي دارد. در اين مقاله تبيين ميشود كه در ميان تفاسير متعدد، چگونه وجه مدحي هبوط بيش از وجه ذمّي آن قابل دفاع است و از سويي آيا ميتوان براي هبوط وجه ضرورت و وجوب نيز لحاظ نمود يا خير؟ از ديدگاه اهل معرفت ـ بخصوص صدرالمتألهين‌ـ پيدايش كثرات كرانه‌ناپيداي عالم طبيعت، عمران و آباداني زمين، كثرت نسل انسان، استكمال او در پرتو عشق، عرفان و عمل تا نيل به مقام لامقامي خليفةاللهي و بويژه ظهور يافتن غايت عالم هستي، انسان كامل محمدي، حضرت خاتم الانبياء‌(ص) و اهل بيت مطهر ايشان‌(ع) در كسوت بشري و بسياري بركات ديگر، همه در پرتو هبوط محقق شد. از اينرو هبوط نه فقط امري ممدوح، بلكه ضروري بود كه طبق ارادة تكويني و ازلي خداوند، ضرورتاً بايد محقق ميشد و انسان را نردباني ميگشت از حضيض نزول تا بينهايت عروج و صعود.
صفحات :
از صفحه 53 تا 64
مبانی هستی شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌ های حدید و واقعه
نویسنده:
امیررضا رمضانی مقدم؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با موضوع «مبانی هستی‌شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌های حدید و واقعه» در پی تبیین نسبت میان نظام فلسفی صدرایی و نگرش تفسیری او به قرآن کریم است. مسئله اصلی آن است که چگونه اصول بنیادین حکمت متعالیه، به‌ویژه اصالت وجود، تشکیک مراتب هستی، حرکت جوهری و سایر مبانی وجودشناختی، در فهم و تفسیر آیات قرآن نقش‌آفرینی می‌کنند. در این میان، سوره حدید با تأکید بر توحید افعالی، قدرت الهی و نزول آهن، و سوره واقعه با محوریت معاد و مراتب نفوس، ظرفیت ویژه‌ای برای مطالعه تطبیقی با مبانی صدرایی دارند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد فلسفی ـ تفسیری است. منابع اصلی شامل آثار ملاصدرا همچون الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه و مفاتیح الغیب بوده و در کنار آن، تفاسیر فلسفی و عرفانی متأخر و پژوهش‌های معاصر مورد استفاده قرار گرفته است. در گستره تمدن اسلامی، پیوند ژرف و پویایی میان وحی، عقل، و شهود شکل گرفته است؛ پیوندی که در اندیشه برخی از برجسته‌ترین متفکران مسلمان، به‌ویژه صدرالدین محمد شیرازی، به اوج خود می‌رسد. ملاصدرا (1050ق)، فیلسوفی جامع‌الاطراف است که با بنیان‌گذاری مکتب حکمت متعالیه، توانست ساحات گوناگون معرفت، از فلسفه و عرفان تا کلام وحی الهی رادر منظومه‌ای یکپارچه گرد آورد. نگاه وی به هستی، نگاهی توحیدی، تشکیکی و سلوکی است که در آن، قرآن کریم نه صرفاً کتاب هدایت عملی، بلکه کتابی هستی‌شناختی و وجودی تلقی می‌شود. این پایان نامه با هدف تبیین مبانی هستی شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌های حدید و واقعه تدوبن گردیده است. ضمن آنکه در فصل نخست این نوشتار ابتدا نیم نگاهی به روشهای تفسیری وهمچنین به روش خاصه ملاصدرا در تفسیر قرآن کریم پرداخته شد وی تفسیر قرآن را تنها بر عهده مفسران لغوی یا اهل حدیث نمی‌داند، بلکه باور دارد که فهم آیات نیازمند شهود وجودی، حکمت فلسفی، و تصفیه قلبی است چنانکه در مقدمه تفسیرش به این نکته تصریح می‌کند که «فهم قرآن فراتر از ظاهر است و در پرتوی از انوار غیب و عقل و وحی امکان‌پذیر است» از این منظر، سوره‌های قرآن، بازتاب‌هایی از مراتب وجود هستند و تفسیر آن‌ها باید بر بنیان درک صحیح از حقیقت وجود صورت گیرد . در فصل دوم به معرفی مبانی هستی شناسی ملاصدرا در حکمت متعالیه و بیان توضیح مفصلی از این اصول پرداخته شد تا زمینه برای ورودبه وادی تفسیری ملاصدرا در فهم سوره های حدید و واقعه فراهم شودتا بدین سان زمینه واکاوی در اندیشه‌های وی فراهم آید چرا که پرداختن به آثار صدرایی نیازمند آشنایی با اصول و قواعد هستی شناسانه ملاصدرا است که بدون شناختن آن نمی‌توان عمیقاً در آثار فلسفی وی به خصوص تفسیرش از قرآن کریم که بدون شک یک اثر فلسفی محسوب می‌شود وارد شد. در نهایت در فصل سوم ، که مهمترین بخش این پایان نامه را به خود اختصاص می دهد به بررسی و تطابق اصول هستی شناسی حکمت متعالیه در تفسیر آیه به آیه سورهای حدید و واقعه پرداخته شد یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و تشکیک آن، آیات سوره حدید را در پرتو وحدت و مراتب هستی تفسیر می‌کند و نزول آهن را نمونه‌ای از تجلی وجودی در مرتبه مادون می‌داند. همچنین در سوره واقعه، نظریه حرکت جوهری و معاد جسمانی او مبنای تحلیل دقیق مراتب قیامت و تطور نفوس انسانی است. بدین‌سان می‌توان نتیجه گرفت که مبانی هستی‌شناختی ملاصدرا نه‌تنها چارچوبی نظری برای تفسیر قرآن فراهم می‌سازد، بلکه نگرش او را به فهم آیات کلیدی قرآن هدایت کرده و الگویی نوین از تفسیر فلسفی قرآن را به میراث نهاده است.
ارزش‌ شناسی خداباوری از منظر فلسفه ملاصدرا: تحلیل استدلال از طریق معنای‌ زندگی
نویسنده:
رویا فارسی؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور: علی اکبر عبدل آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل فلسفه بحث در مورد خداوند است و پرسشی که اکثراً در این زمینه مطرح می‌شود پرسش وجود‌شناختی است؛ اما در مورد وجود خدا پرسش ارزش‌شناختی نیز قابل طرح است. پرسش از آثار ارزشی وجود خدا انگیزه پیدایش مبحث جدیدی در فلسفه دین معاصر شده‌ است که ارزش‌شناسی خداباوری نام دارد. در مقام پاسخ به این پرسش پنج موضع قابل اتخاذ است: مدافع خداباوری، ضد خداباوری، لاادری‌گری، سکوت و موضع خنثی. قائلین به هر موضع برای اثبات نظر خود استدلال‌هایی را اقامه کرده‌اند. یکی از این استدلال‌ها که توسط ضدخداباوران مطرح شده است استدلال از طریق معنای زندگی نام دارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی ارزش‌شناسی خداباوری و ادعای کلی ضدخداباوران، این استدلال تحلیل می‌شود. در گام اول گزارشی از ادبیات شکل گرفته حول این استدلال ارائه می‌شود و در گام دوم به تحلیل آن با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا پرداخته خواهد شد. در این تحلیل از مبانی همچون اصالت وجود، وجود رابط، حرکت جوهری و عشق میان خدا و انسان استفاده می‌شود. نتیجه بحث اینکه بر اساس مبانی صدرایی چنین استدلالی چه به شکل شخصی چه غیر شخصی رد می‌شود؛ زیرا اولاً جعل معنا برای زندگی از نظر ملاصدرا مردود است؛ ثانیاً خدا نقش محوری در معنای زندگی از نظر ملاصدرا دارد و قرب به او هدف نهایی تعیین شده برای انسان است. انسان تعریف شده بر اساس مبانی صدرایی رابطه وجودی خاصی با خدا دارد و معنای زندگی‌اش تنها در پرتو وجود خداوند تعریف می‌شود؛ بنابراین امکان ندارد که وجود خدا زندگی او را بی‌معنا کند.
آیات معاد در سوره واقعه (بررسی تطبیقی تفسیر قرآن کریم صدر المتألهین شیرازی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی)
نویسنده:
فاروق سعد محمود؛ استاد راهنما: محمدرضا حسینی نیا؛ استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سوره واقعه یکی از سوره هایی است که صحبت از قیامت در آن نکته برجسته ای است و این سوره در پاسخ به آنچه شک کنندگان می گویند به موضوع آخرت می پردازد. هدف ما در این تحقیق، تشریح و تحلیل تفسیر صدرالمطالحین شیرازی و تفسیر علامه طباطبایی از سوره واقعه، مقایسه این دو تفسیر در این زمینه و بیان تفاوت ها و شباهت ها در تفاسیر است. این دو متفکر با رویکرد توصیفی- تحلیلی. در تحقیق حاضر به نتایجی دست یافتیم که عبارتند از: هر دو مفسر از همه امکانات استفاده کردند تا تفسیر کاملی از این سوره به ما بدهند، لذا معانی و مفاهیم موجود در این آیات مبارکه را از آن استخراج کردند. همچنین به دلیل نگاه فلسفی صدرالدین شیرازی به این سوره و دیدگاه غالب تفسیری قرآنی در این سوره، تفاوت محتوایی زیادی بین این دو تفسیر از سوره واقعه یافتیم. از علامه طباطبایی. اما شباهت‌های زیادی نیز بین این دو تفسیر یافتیم، مانند انتقال تفاسیر سایر اندیشمندان و روایات تفسیری و استفاده از نظرات مفسران و احادیث منقول و تفسیر آیات سوره واقعه به شیوه تفسیر. قرآن توسط قرآن و توجه به اشکالات مطرح شده در خصوص آیات در تفسیر آیات مبارکه و تلاش برای پاسخگویی به این اشکال.
عشق‌الهی و نقش آن در سلوک معنوی انسان از نگاه عین‌ القضات همدانی و ملاصدرا
نویسنده:
نوید فرهمند؛ استاد راهنما: مهدی گنجور، محمد بیدهندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرالمتالهین با ایده‌ی وحدت‌وجود، همه موجودات را آینه‌ی قدرت حق می‌بیند. در نظر او هر موجودی به‌سان آینه‌ای است که مظهر و مجلای جمال و جلال حق است ولی این آینه‌ها همه نمودی از آن بود و نمادی از آن نهاد است که هستی مطلق و وجود حقیقی است. بدین ترتیب وقتی که عارف با اعتقاد به وحدت‌وجود، خدا را حقیقت جاری در تمامی عالم دانسته و غیرخدا را صرفا هستی‌نما بداند، یعنی در نظر او، ماسوی‌الله، چیزی جز عدم نیست و هرچه هست، همه پرتو روی حبیب است، لذا اولا به هر چیزی عشق می‌ورزد چرا که می‌بیند که همه عالم از اوست و ثانیا: درصدد آزادی خویش از قید هستی که نمودی بیش نیست برمی‌آید تا با کنار زدن حجاب‌ها، خود را مورد توجه جلوه‌ی جمال حق قرار دهد و در وجود حقیقی حق، فانی شود. این فنای در هستی خداوند، تنها با عشق ورزیدن به او تحقق‌پذیر است و نیروی معجزه‌آسای عشق، یگانه پر و بال انسان در پرواز بسوی آن حقیقت مطلق است. (خلیلی، 1396: 83) ملاصدرا در طی کتاب اسفار، در حال سیر ذهنی از کثرات ذهنیه بسمت وحدت است و به همین منظور نام کتاب فلسفی خویش را با مراحل سیروسلوک عرفا تطبیق داده است. اگر نگاهی دقیق‌تر به مقدمه‌ی اسفار بیندازیم، از نظر صدرا، فلسفه‌ای که به عرفان ختم نگردد، عقیم مانده و از دست یازیدن به حقیقت باز میماند. انسان در سیر تکاملی خویش، نه با علم حصولی بلکه با علم حضوری باید با آن حقیقت یگانه، متحد گشته و خود، نقش هستی را از ضمیر وجود خویش بخواند. در واقع باید از سیر آفاقی متوجه سیر انفسی شده و در عوالم درون و خودشناسی به آن حقیقت مطلق نظر اندازد. این مهم با سعی و تلاش فکری و حصولی بدست نمی‌آید بلکه لازمه‌اش تهذیب نفس و تزکیه‌ی باطن بوسیله‌ی عشق است. افق اندیشه‌ی عرفانی از سطح تفکر فلسفی، عالی‌تر است چرا که تشبه انسان به خیر محض و کمال مطلق، غرض نهایی و کمال مطلوب فلسفه است، در حالی که عارف رهسپار کوی فنای در خداوند و بقای به اوست. در واقع از نظر نگارنده، فلسفه و عرفان چیزی جدای از هم و در عرض هم نیستند بلکه عرفان در راستای فلسفه و در ادامه‌ی آن می‌باشد. یعنی همانطور که فیلسوف، به مثابه‌ی جهانی عقلانی گردیده که اکثر افراد فاقد چنین عالم ذهنی‌ای هستند، عارف نیز واجد جهانی قلبی شهودیست که فیلسوف را از آن بهره‌ای نیست. این امر در مقدمه اسفار، رساله کسر اصنام جاهلیه و رساله سه‌اصل صدرا کاملا مشهود است. (ملاصدرا، 1391: 72 و 1393: 7) . فیلسوف برای تکامل وجودی خویش و رفتن به مراحل بالاتر ادراک و معرفت راهی جز قدم گذاشتن در راه عرفان ندارد.این مهم با عشق میسر خواهد شد، هرچند ظهور عشق حقیقی مستلزم عنایت معشوق حقیقی‌ست. لذا عرفا، عشق الهی را از مواهب خدادادی میدانند و نه از مکاسب بشری. (خلیلی، 1396، 79) عین‌القضات هم به این نتیجه رسیده است که انسان برای کسب معرفت و تکامل وجودی خویش، راهی جز عاشق شدن و قدم گذاشتن در وادی عرفان ندارد. هرچند او سلوک عقلانی ملاصدرا را طی نکرده است و مستقیما قدم در راه عرفان گذاشته است. از همین رو تبیینی که ملاصدرا میتواند از عشق الهی و تطبیق آن بر سیر ذهنی فیلسوف ارائه دهد از عهده‌ی عین‌القضات خارج است. هر دو به آن حقیقت لایزال رسیده‌اند اما یکی میتواند هم با زبان فلسفه و هم با زبان عرفان آن را منتقل کند و دیگری فقط با زبان تمثیل عرفانی از عهده این امر برمی‌آید. در واقع همانطور که خواجه نصیرالدین طوسی، فلسفه را با کلام آشتی داد و بین آنها تطبیق برقرار کرد و پس از او کلام شیعی رنگ فلسفی به خود گرفت، صدرالمتالهین هم فلسفه‌ی حصولی مشائی و فلسفه‌ی تماما ذوقی اشراق را با عرفان نظری آشتی داد و بیشتر مفاهیم فلسفه را منطبق بر عرفان نمود. در واقع وی عرفان را، ادامه‌ی فلسفه دانسته و فلسفه را طریق و مسیر بسوی معرفت‌نفس و عرفان میداند. (صدرالمتالهین، 1391: 7 و 1392: 3-18) نگارنده نیز درصدد برقراری گفتگو و دیالکتیک در مورد عشق بین این دو شخصیت بزرگ عرفانی می‌باشد. در پی اینکه هر کدام از این دو عارف، با توجه به شاکله‌ی وجودی خویش، عشق را چگونه تجربه کرده‌اند و آن حقیقت لایزال چگونه خود را به این دو عاشق، نمایانده است؟ در رساله عشق از کتاب تمهیدات، عین‌القضات برای عشق حالات و مراتبی قائل است‌ و عشق را برای سالک فرض راه شمرده و در تمامی مراحل سیروسلوک، شرط لازم برای شناخت و معرفت را عاشق‌شدن می‌داند. عین‌القضات در تمهید ششم در بیان حقیقت و حالات عشق، طیف دیگری از معنای عشق را به تصویر می‌کشد. او به صراحت می‌گوید: «اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود» (عین‌القضات، 1396: 56) با توجه به دیدگاه این عارف بزرگ معنای عشق در «عاشق شدن» به آن شکوفایی درونی منجر می‌شود. او برای این‌که آدمی بتواند به این تجربه منحصربه فرد درونی «دیدار با خویشتن» دست پیدا کند، تجربه‌ عاشقی را فرض راه می‌داند. در واقع عشق زمینی و مجازی می‌تواند دریچه‌ ورود به شناخت همان حقیقت عشق باشد و البته شناخت هوای نفسانی و خواهش‌های درونی و امیال از نظر او بخشی از سیروسلوک سالک است که در مسیر کمال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. «در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود کند و خود را ایثار عشق کند». او در تمثیل، عشق را به مثابه‌ آتشی می‌بیند که هرجا باشد و به هرجا رسد می‌سوزاند و به‌رنگ خود درمی‌آورد و سالک همانند پروانه‌ای است که قوت خود را از آتش می‌گیرد و بی آتش قراری ندارد و خود را به آتش می‌زند تا همه نار گردد و از خود خبری ندارد. عین‌القضات کوشیده است تا با نشان دادن درجات عشق (صغیر و کبیر و میانه) بگوید به غایت، حساب عاشق با عشق است نه با صورت معشوق و نه حساب او با فراق و وصال باشد و عاشق باید تمامی خود را به عشق بدهد. ملاصدرا نیز در یک تقسیم‌بندی جامع دقیقا عشق را به سه نوع اکبر، اوسط و اصغر تقسیم میکند (ملاصدرا، 1393، ج7: 183) یکی از راه‌های نیل به عشق حقیقی الهی، عشق مجازی نفسانی عفیف است.
چیستی و فرایند شکل گیری ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) از دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
یزدان محمدی؛ استاد راهنما: محمد انتظام؛ استاد مشاور: امیر دیوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیدایش هر دانشی وابسته به قواعدی در قالب گزاره‌های کلیِ مناسب آن دانش است و هر گزاره کلی نیازمندِ به کارگیری مفاهیم کلی است. ادراک مفاهیم و گزاره‌های کلی کار قوه عاقله است؛ به همین مناسبت ادراک مفاهیم کلی به «ادراک عقلی تصوری» و ادراک گزاره‌های کلی به « ادراک عقلی تصدیقی» تعبیر می‌شود. مفاهیم کلی شامل مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است و هر سه گونه مفهوم کلی می‌تواند متعلق ادراک عقلی تصوری باشد اما این پژوهش ناظر به ادراک «مفاهیم ماهوی» است. با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت بررسی چیستی ادراک مفاهیم ماهوی و ضرورت پرداختن به این پرسش روشن می‌شود که ماهیت ادراک عقلی (مفاهیم ماهوی) چیست و فرایند شکل‌گیری آن به چه صورت است. پژوهش حاضر تلاش می‌کند به روش عقلی-تحلیلی، با مطالعه آثار ملاصدرا و تحلیل دیدگاه‌های او، به این پرسشِ مهم درباره هستی‌شناسیِ این قسم از ادراکات پاسخ دهد. ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیشین، علم را امری وجودی و نحوه وجود امری مجرد از ماده می‌داند. او بر این باور است که ادراک عقلی (نه حاصل تجرید تام ماهیت از عوارض مادی، بلکه) نتیجه ارتقاء وجودی مدرِک و اتحاد با مرتبه عقلی مدرَک است. از نتایج دیدگاه وجودی ملاصدرا درباره علم و ادراک عقلی آن است که قابلیت صدق بر کثیرین در ادراک عقلی را با سعه وجودیِ مرتبه وجود عقلانیِ یک ماهیت نسبت به افراد شخصیِ آن تبیین می‌کند. ملاصدرا تاثیر عقل فعال در خروج نفس از قوه به فعلیتِ عقلی را ضروری می‌داند و درباره فرایند شکل‌گیری ادراک عقلی چهار تبیین ارائه می‌دهد: 1) نفس در آغاز سیر عقلانی، مُثل عقلی را از دور مشاهده می‌کند و حاصل شهود عقلی ضعیف، دریافت مفهوم کلی است. 2) در ادامـه، حرکت جوهریِ نفس منجر بـه اتحاد بـا برخی یـا همه صور عقلی در عقل فعـال می‌شود. 3) اشتداد وجودی نفس تا فناء فی‌الله پیش می‌رود و در نتیجه با ادراک «حقایق» همه اشیاء به همه «رقـایق» آنها آگاه می-شود. 4) نفس می‌تواند بـه مرتبه‌ای برسد که علاوه بر صورت‌های حسی و خیالی، صورت‌های عقلی را نیز انشاء کند. چهار تبیین مذکور با یکدیگر ناسازگار نیستند بلکه سه تبیین نخست ملاصدرا حاصل تطوّر سلوک عقلانیِ مدرِک است و تبیین چهارم در جایگاه «متمّمِ» دیدگاه ملاصدرا در ادراک حسی، خیالی و سه مرتبه ادراک عقلی عمل کند. با اینکه ملاصدرا ادراک مفاهیم ماهوی از سوی عموم انسانها را مصداق «ادراک عقلی» نمی‌داند، نمی‌توانـد برای این گونه ادراکات تبیینی ارائه دهد که آنها را از ادراکات عقلی و نیز ادراکات جزئی متمایز نماید. نقد دیگر اینکه، دیدگاه ملاصدرا در نظریه نخست، فاقد توضیح روشن برای کلیتِ ادراک عقلی است. همچنین تبیین فلسفیِ نظریه ابداع صور عقلی و نیز ابداع مطلق صور ادراکی با اشکالاتی مواجه است. از آنجا که نظریه ابداع در جایگاه متمّمِ نظریه ادراک ملاصدرا است، عدم پاسخ به این اشکالات یا برخی از آنها، اساس نظریه ادراک ملاصدرا را به چالش می‌کشد.
فضیلت و رذیلت اخلاقی از نظر سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا لک زائی؛ استاد راهنما: حسن رهبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رفتارها و ویژگی‌های انسانی زمانی ارزشمند تلقی می‌شوند که فرد را در مسیر دستیابی به کمال واقعی یاری رسانند یا زمینه تحقق آن را مهیا سازند. بر پایه تعالیم اسلامی، کمال نهایی انسان و سعادت حقیقی او در نیل به مقام قرب الهی معنا می‌یابد. لذا هر عملی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث تقرب انسان به خدا گردد، فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود؛ و برعکس، هر عملی که سبب دوری از خدا شود، از نظر اسلام رذیلت اخلاقی است. معیار اصلی فضیلت یا رذیلت بودن عمل، میزان تقرب یا تبعید آن از خداوند است. در نتیجه، برخی رفتارهایی که در دیدگاه‌های اخلاقی دیگر فضیلت تلقی می‌شوند—مانند شجاعت یا دانش—چنانچه باعث دوری فرد از خدا شوند، در چارچوب اخلاق اسلامی به عنوان رذیلت مطرح می‌شوند. چرا که اخلاق و صفات اخلاقی، وسیله‌ای برای نیل به هدف نهایی یعنی تقرب الهی هستند و نه هدف نهایی خودشان. بنابراین، اگر علمی باعث انحراف از راه حق شود، از منظر اسلامی نه تنها فضیلت نیست بلکه نوعی رذیلت است. متون اسلامی نیز علمای فاسد و کسانی که از دانش خود برای رسیدن به اهداف دنیوی استفاده کرده‌اند را به شدت مورد نکوهش قرار داده‌اند. جامعه‌ای که بر پایه فضایل اخلاقی شکل گرفته باشد، سرمایه‌ای معنوی برای حرکت به سوی سعادت ابدی به‌شمار می‌آید. چنین جامعه‌ای، بستری مناسب برای رشد انسان‌ها و رسیدن به کمال حقیقی فراهم می‌آورد. اخلاقی که هیچ ارتباطی با رذایل ندارد و تماماً در خدمت رشد فضایل است، مسیر زیستن درست را برای انسان‌ها مشخص می‌کند و در مقابل، رذایل را حذف می‌کند. پرهیز از رذایل اخلاقی و گام نهادن به‌سوی فضیلت‌ها، منجر به انسجام اجتماعی، ارتباط مؤثر انسانی و شکوفایی جامعه می‌شود. چنین جامعه‌ای درک صحیحی از حق و باطل خواهد داشت و روابط اخلاقی نیرومندتری در آن شکل می‌گیرد. در مقابل، رواج رذایل موجب فرسایش ایمان، ضعف در روابط انسانی و مانعی برای رشد فردی و جمعی است. از جمله رذایلی که باید از آن‌ها دوری کرد عبارت‌اند از: خودبینی، غرور، دروغ، تمسخر، غیبت، بدگمانی و تجسس. در سنت فکری اسلامی، متفکران مختلف، دیدگاه‌های متنوعی درباره فضیلت و رذیلت داشته‌اند. در این پژوهش، تلاش بر آن است که دیدگاه دو فیلسوف برجسته، سهروردی و ملاصدرا، بررسی و تحلیل گردد. 1. دیدگاه سهروردی نسبت به ویژگی‌های اخلاقی پسندیده و ناپسند چگونه تعریف می‌شود؟ 2. ملاصدرا، فضایل و رذایل اخلاقی را با چه رویکردی مورد تبیین قرار می‌دهد؟ 3. چه اشتراک‌ها و تمایزهایی میان دیدگاه سهروردی و ملاصدرا در زمینه‌ی مفاهیم فضیلت و رذیلت اخلاقی وجود دارد؟
نقش معلومات فلسفی در تفسیر قرآن بر اساس آراء ملاصدرا
نویسنده:
احمد فربهی؛ استاد راهنما: محمد باقر سعیدی روشن؛ استاد مشاور: علی اکبر بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی تحلیلی، انتقادی حرکت نفس نزد ابن‌ سینا و ملاصدرا با تأکید بر دیدگاه استاد فیاضی
نویسنده:
نادر شیراوند؛ استاد راهنما: مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش درباره حرکت نفس از دیدگاه ابن‌سینا، ملاصدرا و استاد فیاضی پرداخته شده است که هر کدام بر اساس مبانی فلسفی خود درباره حرکت نفس نظریاتی بیان نموده‌اند. از نظر ابن‌سینا تغیر و تحرک در نفس در اعراض نفس می‌باشد و نفس فاقد هر گونه تغیر و حرکت جوهری است و اساس جوهر نفس ثابت و پایدار است و چون نفس مجرد است هیچ‌گونه تغیری در آن راه ندارد و تغیرات در نفس، از نوع تحول در اعراض است زیرا مشائیان حرکت را از خواص جسم می‌دانند اما ملاصدرا حرکت جوهری را حرکتی ذاتی و درونی اشیاء مادی می‌داند و حرکت جوهری او در برابر نظریه مشهور حرکت در عرض مشائیان است و معتقد است حرکت نفس پس از مرگ محال است و با مرگ و قطع تعلق نفس به بدن دیگر حرکت در نفس وجود ندارد او جهان ماده را جهان حرکت جوهری و سیلان جوهری می‌داند و بر اساس مبانی خودش در حرکت جوهری و مادی دانستن یکی از مراتب نفس، به وقوع حرکت جوهری در نفس تا زمانی که به بدن تعلق دارد، اعتقاد دارد و مبنای حرکت نفس از نظر وی از سنخ وجود است نه ماهیت. اما استاد فیاضی می‌گوید نفس با اینکه ذاتاً مجرد است و از ابتدا وجود تا ابد قابلیت حرکت دارد و حرکت به زندگی دنیوی محدود نیست و امکان حرکت در نفس همیشه وجود دارد، یعنی نفس تا نفس است و وجود دارد چه در دنیا چه در برزخ و چه در محشر حرکت دارد اما ممکن است حرکت در برزخ و قیامت اختیاری نباشد بلکه اجباری باشد. بنابراین هر سه فیلسوف معتقد به حرکت در نفس هستند که ابن‌سینا معتقد به وحدت نفس و تعدد قوا است و ملاصدرا به وحدت نفس و قوا که عین هم هستند و استاد فیاضی به دو نفس نباتی و حیوانی ناطق معتقد است.
تحلیل امکان تکامل جسمانی و روحانی انسان در عالم برزخ و آثار اجتماعی مترتب بر آن از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
جمال بابالیان؛ استاد راهنما: صالح حسن زاده؛ استاد مشاور: علی کربلایی پازوکی، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله به تحلیل امکان تکامل جسمانی و روحانی انسان در عالم برزخ و آثار اجتماعی مترتب بر این تکامل، با عنوان «تکامل اجتماعی»، به روش تحلیلی و توصیفی و رویکردی میان‌رشته‌ای پرداخته است. مسئله اصلی این بحث است که در صورت اثبات این تکامل بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین، چه ارکانی از مبنا و اصول صدرایی قابل‌استنباط است؟ نقش این ارکان در تبیین علت، شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی مدنظر وی که از آن تعبیر به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» می‌شود، چیست؟ اهمیت و ضرورت بحث از دو جهت است: اولاً با تقریر صدرایی روشن می‌شود که استکمالات دنیوی سایه و ظلی از تکاملات حاکم بر عالم برزخ بوده و «ولایت»، حلقه اتصال این عالم‌ها، بر اساس قافله‌سالاری و رهبری «انسان کامل» می‌باشد و ترقی و تعالی حقیقی برای افراد و جوامع بشری فقط از این رهگذر امکان‌پذیر است. ثانیاً شناخت بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی من‌جمله معیار شقاوت و سعادت حقیقی، آزادی‌های فردی و اجتماعی، حقوق شهروندی و... متوقف بر تبیین علت، شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است که این امر می‌تواند از نحوه نگرش بر تکامل برزخی انسان، قابل‌استفاده و استدلال باشد. مهم‌ترین نوآوری در تبیین اصول چهارگانه مبتکرانه عقلانی صدرایی در «فاعلیت نفس ناطقه»، «جایگاه نفس ناطقه»، «کمالات و سلطنت قوه خیال در برزخ» و «نورانیت و بساطت نفس ناطقه»، در حل امکان تکامل برزخی و انبعاث ارکانی از این اصول با عنوان «انسان کامل» و «ولایت» می‌باشد. ضمن آنکه با همین رهیافت و ارتقای حکمت متعالیه صدرایی به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی»، علت و شاخصه‌ها و آثار تکامل اجتماعی مدنظر وی نیز نمایان می‌شود. یافته این رساله بدین قرار است که بر اساس مبنای جدید و ارکان ملاصدرا، کمال‌یابی و ارتقای وجودی در برزخ و فردی و اجتماعی در دنیا، حاصل ظهور و تجلی لحظه‌به‌لحظه نفس ناطقه، با سرمایه وجودی که انسان به میزان تحقق ولایت انسان کامل در خود از علم و عمل ایجاد کرده است، می‌باشد. نتیجه آنکه نوع بشر و اجتماعات انسانی، با تمسک به ولایت انسان کامل و علم و عمل به اقتضای آن، تولدی دوباره یافته و به استکمالات حقیقی و سرمنزل مقصود در دنیا و برزخ رهنمون می‌شوند.