جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی کارل اشمیت
نویسنده:
مهدی صادقی آهنگر کلایی ، سعید اسلامی ، بهروز دیلم صالحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله ماهیت دولت از جمله مهم‌ترین مسائل فلسفه سیاسی است و هر تفسیری از ماهیت دولت در نوع خود، تفسیری از غایات حکومت و بهترین شکل دولت است؛ از این‌رو، ضرورت اطاعت از دولت، مشروعیت سیاسی و آزادی را به دنبال خواهد داشت. تحقیق حاضر که از حیث محتوا بنیادی نظری است، با چارچوب نظری دموکراسی رادیکال موفه با تمرکز بر یکی از چهره‌های برجسته فلسفه سیاسی و حقوق عمومی در قرن بیستم، تلاش نموده تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که حکومت مطلوب در الهیات سیاسی کارل اشمیت، چه نوع حکومتی و واجد چه ماهیتی است. حاصل این تحقیق نشان می‌دهد که فهم وتفسیر ماهیت دولت و همچنین حکومت مطلوب در فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی اشمیت، در پرتو فهم مفاهیم بنیادی در اندیشه او می‌باشد؛ یعنی الهیات سیاسی، امر سیاسی، قاعده دوست/ دشمن/ دیکتاتوری مستقل، حاکمیت، مفهوم استثنا در نقد نظام پارلمانی لیبرال اروپایی، انسان‌شناسی منفی، انطباق شهروندی با ملیت سیاسی، نقد مفهوم اکثریت در دموکراسی لیبرال است. همچنین مشخص می‌شود که حکومت مطلوب اشمیت، با نوع دموکراسی رادیکال هویت‌گرا قابل انطباق می‌باشد. از این رو اهمیت این تحقیق، به نقد روزافزونِ دموکراسی لیبرال و ظهور دولت‌های دموکراتیک رادیکال، خاصه در آمریکای لاتین بازمی‌گردد.
صفحات :
از صفحه 467 تا 487
تبیین معرفت‌شناختی تجربه در اندیشه دکارت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چنین می‌نماید که با توجه به مبانی فکری دکارت، به‌سادگی نمی‌توان دربارة امکان تجربه در فلسفة او سخن گفت چراکه او در شاهکار فلسفی‌اش، تأملات در فلسفة اولی، از همان آغاز با طرح شک افراطی بساط عالم حس را که موضوع اصلی تجربه و پیش‌شرط امکان آن است، چنان فراهم می‌‌چیند، که تا «تأمل ششم»، محسوسات در محاق هستند و در آنجا نیز به شیوه‌ای کلامی و با استناد به نافریبکاری خداوند می‌کوشد عالم حس را سرجای خود بازگرداند. اما در اینکه تا چه اندازه در این راه کامیاب بوده است میان دکارت‌شناسان اختلاف‌نظر بسیاری هست. ما در پژوهش پیشِ رو می‌کوشیم نشان دهیم که اگر غایت فلسفة دکارت را ‌ــ چنان‌که خود بدان تصریح دارد‌ ــ سیطرة آدمی بر طبیعت بدانیم تا جایی‌که او فلسفه‌اش را «فلسفة عملی» در برابر «فلسفة نظری» مدرسیان می‌نامد، چاره‌ای جز این نداریم که نه‌تنها به امکان که به ضرورت تبیین تجربه در اندیشة دکارت اذعان کنیم. توضیح اینکه این سیطره و تسخیر آدمی بر طبیعت در فلسفة عملی دکارت، تنها در تجربه است که تحقق می‌یابد، بدین معنا که واپسین حلقة رابط فاعل شناسا با طبیعت همانا تجربه است که عالم را در زیر سیطره و چیرگی او درمی‌آورد و از این رهگذر، قرار است علم دکارتی سروسامان گیرد. حال اگر نتوانیم تجربه را در اندیشة او تبیین کنیم و توضیح دهیم، غایت آشکار فلسفة او، یعنی تبدیل ما به «اربابان و مالکان طبیعت» تبیین‌ناپذیر می‌ماند.
صفحات :
از صفحه 634 تا 649
زبانمندی، صرفِ به ‌‌بیان ‌درآوردنِ تجربه‌ها نیست؛ (نسبت زبان و فهم نزد گادامر)
نویسنده:
عبدالله امینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانون بحث هرمنوتیک فلسفیِ گادامر مسئله فهم و به‌نحو دقیق‌تر، نحوۀ رخدادِ فهم در مواجهۀ ما با جهان همچون یک «متن» است. گادامر درصدد پدیدارشناسیِ فهم، بیان شرایطِ امکانِ فهم و چگونگیِ رخ‌ دادنِ آن است. ادعای تحریک‌برانگیز او این است که «هرگونه» مواجهۀ ما با جهان، که از آن به فهم (یا تفسیر) تعبیر می‌کنیم، با وساطت زبان انجام می‌شود. فرایند تفسیر همانا فهمِ زبانیِ ما از جهان است. جهانشمولیِ این درک زبانی از جهان تا آنجاست که حتی در مواقعی که به‌ظاهر زبان «تعلیق» می‌شود، باز برای بحث از این نارسایی ناچاریم که به خود زبان پناه ببریم. این یکی از ابعاد «رازآلودِ» زبانمندی آدمی است. بُعد دیگر به این واقعیت بازمی‌گردد که زبان همانند جهان هیچ‌گاه به‌طور کامل تن به «عینیت‌بخشی» نمی‌دهد و به‌مث5ابه یک کلِ یکپارچه به آگاهی ما داده نمی‌شود، چراکه خودش شرط هرگونه آگاهی و فهم است. پرسش‌هایی که محور بحث این نوشتار را تشکیل می‌دهند، بدین قرار است: آیا گادامر با تأکید بر درهم‌تنیدگیِ زبان و فهم (زبانمندی فهم)، صرفاً می‌کوشد همان ادعای دیرینه در باب نسبت زبان و تفکر را به ما یادآوری کند، یا ادعایِ بنیادی‌تری در ذهن دارد؟ آیا او با تمرکز بر زبانمندی ذاتیِ فهم آدمی می‌خواهد ناکرانمندی مرزهای زبان را به ما گوشزد ‌کند یا بر مرزها و محدودیت‌های آن تأکید دارد؟ نهایتاً اینکه این ناسازگاری ظاهری در عبارات گادامر را چگونه می‌توان حل کرد که یک‌بار فهمِ زبانی و ویژگی زبانمندی را به خود انسان هنگام مواجهه با جهان نسبت می‌دهد و یک‌بار به‌شیوۀ پدیدارشناختی، زبان را «زبانِ خود چیزها» می‌داند؟ ما در طی این نوشتار، ضمن روشن‌نمودنِ دلالت زبان و فهم و نسبت آنها با هم نزد گادامر، کوشیده‌ایم به پرسش‌های مذکور به‌نحو ضمنی پاسخ دهیم با تأکید بر اینکه مقصود گادامر از زبانمندی به صرف به قالب کلمات درآوردنِ (به ‌بیان‌درآوردن) تجربه‌ها محدود نمی‌شود، بلکه این امر تنها نمود بیرونی و انضمامیِ بُعد زبانمندیِ فهم ما را شامل می‌شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 107
نقدی کوتاه بر درون‌نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت
نویسنده:
سید مصطفی حسینی ، محمود صوفیانی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درون‌نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می‌دهد، و به واسطهٔ ویژگی‌هایی، مانند بی‌واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول‌شخص و غیره مشخص می‌شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می‌دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت‌های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم‌اند. با این حال، آزمایش‌های تجربی و استدلال‌های فلسفی حاکی از آن‌اند که ذهن پر از واسطه‌های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می‌شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می‌داند و غیره. این موارد نشان می‌دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می‌کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی‌های بیان‌شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی‌زدایی کند.
صفحات :
از صفحه 114 تا 139
معیارى براى تمایز مواد ثلاث منطقى از وجوب و امکان فلسفى
نویسنده:
اصغر پوربهرامى , رضا اکبریان , محمد سعیدى‏ مهر , على افضلى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چهار نظریه براى بحث در باب لزوم تمایز یا عدم تمایز مواد ثلاث در منطق و فلسفه مطرح شده که برخى اساسا هرگونه تمایزى را براى مواد ثلاث انکار، و برخى دیگر حیطه هاى کاربرد مواد ثلاث را تعیین مى کنند. گروه سوم نیز این تمایز را لازم دانسته، معیارى پیشنهاد مى کنند. این مقاله درصدد است که با طرح نظریه پنجم، براى حل دو مسئله راهى بجوید: نخست آنکه چرا باید میان مواد ثلاث در منطق و وجوب و امکان در فلسفه تمایزى قایل شد؟ دوم آنکه معیار این تمایز در منطق و فلسفه چیست؟ در پاسخ به مسئله نخست آمده است که بر برهان هاى مابعدالطبیعى مانند برهان وجودى، وجوب و امکان و صدیقین اشکال هاى مهمى ازجمله اشکال هاى هیوم و کانت وارد شده است. راه رهایى از این اشکال ها تمایز مواد ثلاث منطقى از وجوب و امکان فلسفى است. در پاسخ به مسئله دوم اثبات شده است که معیار مواد ثلاث در منطق بدین صورت است که هر قضیه اى که محمول آن ذات یا یکى از ذاتیات یا یکى از لوازم ذات موضوع آن باشد، واجب است. هر قضیه اى که محمول آن نقیض ذات یا نقیض یکى از ذاتیات یا نقیض یکى از لوازم ذات موضوع آن باشد، ممتنع است؛ و هر قضیه اى که محمول آن امرى غیر از ذات و نقیض ذات و غیر از یکى از ذاتیات و نقیض یکى از ذاتیات باشد یا غیر از یکى از لوازم ذات و نقیض یکى از لوازم ذات موضوع باشد، ممکن است؛ اما معیار وجوب و امکان در فلسفه، بى نیازى از علت براى وجوب، و نیازمندى به علت براى امکان دانسته شده است. ازآنجاکه تحلیل فلاسفه از علیت متفاوت است، در این بحث تحلیل ابن سینا و صدرالمتألهین در باب این معیار تمایز بررسى شده است.
صفحات :
از صفحه 127 تا 155
در سایه دکارت: مقالاتی در فلسفه ذهن [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Georg Henrik von Wright
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Springer Netherlands,
الفقه / العقائد
نویسنده:
سید محمد الحسيني الشيرازي
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
بررسی و نقد رویکرد مفسران دربارۀ جدال ابراهیم در آیۀ ۷۴ سورۀ هود
نویسنده:
میثم کهن ترابی ، فریبا چدانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیۀ ۷۴ سورۀ هود مجادله ابراهیم (ع) با خداوند دربارۀ قوم لوط را گزارش می‌کند. در ارتباط با این موضوع گفتگوهای مفصلی میان مفسران فریقین و حتی متکلمان آنها مطرح و محمل بروز شبهاتی نیز شده است، شبهاتی که گاه عصمت ابراهیم (ع) را به‌صورت خاص و پیامبران را به‌گونۀ عام به چالش کشیده است. برخی موضوع جدال را شخص لوط (ع) و برخی قوم لوط دانسته‌اند. گروهی بر این باورند که جدال ابراهیم (ع) از باب جستجو و تحقیق بوده و برخی معتقدند جدال به معنای شفاعت است. پژوهش حاضر، پس از برشمردن آرای مختلفی که دربارۀ جدال ابراهیم (ع) با خداوند مطرح شده، با بهره‌گیری از روش تحلیل انتقادیِ مستند به آموزه‌های قرآنی، به توصیف و نقد آرای مفسران فریقین در این موضوع می‌پردازد. با توجه به شخصیت دلسوزی که از ابراهیم (ع) در قرآن کریم بازتابانده شده، به نظر می‌رسد مفهوم جدال خواهش و دعایی بوده است از روی شفقت، به‌منظور یافتن راهی برای هدایت قومی که در آستانۀ عذاب الهی قرار گرفته‌اند. اما به دلیل آن‌که، بر اساس علم الهی، این بازگشت امکان‌پذیر نبوده، با درخواست ابراهیم (ع) مخالفت شده ‌است. این جدال، چون پیش از اعلام تصمیم قطعی پروردگار بوده، نافی عصمت پیامبر نیست.
صفحات :
از صفحه 150 تا 172