جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 13
مفهوم فهم ارتکازی در اندیشه اسلامی با فهم متعارف غربی یکسان است
نویسنده:
محمد علی مبینی شورکی
نوع منبع :
مقاله
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
چکیده :
یکصد و سی و سومین جلسه گروه علمی معرفت شناسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع نگرشی به «فهم ارتکازی» در انديشه اسلامی و انديشه غربی با ارائه بحث حجت الاسلام والمسلمین دکتر مبینی و با حضور اعضای گروه شنبه ۱۶ خردادماه از ساعت ۲۱:۱۵ در اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. گزارشی کوتاه از این نشست را با هم می خوانیم: در حوزۀ اندیشۀ اسلامی مسئله ‏ای بنام دلایل ارتکازی وجود دارد که در بسیاری از مباحث یکی از دلایلی که به نفع یا بر ضد یک مسئله مطرح می‏ کنند رجوع به ارتکازات است. در تعریف ارتکاز آمده است که اموری هستند که در اذهان رسوخ کرده ‏اند ولی منشأ آن‏ها روشن نیست. دلايل ارتکازی در حوزه‌های مختلف انديشه اسلامی به ویژه در مباحث فقهی و اصولی معاصر بسیار به آن بها داده می‏ شود. برای مثال گفته می‏ شود دلیل عمده در تقلید این است که به لحاظ ارتکازی هر جاهلی برای پاسخ به سؤالش به عالم یا هر نیازمند به صنعت و فنی به صاحب آن فن مراجعه می‏ کند. در متون فقهی و اصولی ارتکازات از جهات مختلفی به اقسامی تقسیم شده و از جمله سخن از ارتکازات عرفی، ارتکازات عقلاء و ارتکازات متشرعه زده می‏ شود. در این متون مباحثی هم صورت گرفته است راجع به تفاوت میان ارتکاز عقلا و سیره و بنا عقلا. درباره منشأ ارتکاز، برخی فقها و اصولیون نیز منشأهای مختلفی برای ارتکازات ذکر کرده ‏اند؛ از جمله، بداهت، فطرت، وضع الفاظ و غیره. به هر حال، فارغ از اینکه ارتکازات چه منشأیی دارند در متون اصولی و فقهی به عنوان یک دلیل معتبر برای مسائلی که مطرح شده ذکر می‏ کنند، البته از نظر شرعی حجیت ارتکازات را همانند اموری مانند اجماع منوط به تأیید معصوم (علیه السلام) یا دست کم عدم رد معصوم می کنند. در حوزه ‏های دیگر اندیشه اسلامی، در غیر از علم فقه و اصول، هم دلایل ارتکازی عملاً به کار گرفته می ‏شود. مثلاً در فلسفۀ اخلاق بسیاری از مباحثی که درمی ‏گیرد مبتنی بر فهم ‏های ارتکازی است. برای مثال، استاد مصباح بر مبنای فهم ارتکازی خود عنصر مطلوبیت را در همۀ کاربردهای ارزش مشاهده می‏کند و بر مبنای این فهم ارتکازی تبیینی از ارزش ارائه می ‏دهد که ریشه در حب ذات دارد. به عنوان نمونه دیگر استاد لاریجانی نیز در نقدهایی که به نظریات اندیشمندان اسلامی از جمله استاد مصباح دارد به فهم‏ های ارتکازی خود که آن‏ها را فهم‏های مشترک بین خود و دیگران می ‏بیند رجوع می‏ کند. ایشان از ارتکازات به عنوان سرمایه اساسی ما در این مباحث یاد می‌کند و تصریح می‏ کند که سرمایه ما در این بحث‌ها جز ارتکازات هیچ چیز نیست. یک دسته ارتکاز داریم؛ باید ببینیم کدام نظریه اخلاقی با این ارتکازات بهتر سازگار است و از تناقض در میان ارتکازات عاری است؟ یعنی مدلی که ما در کل این بحث‌ها دنبال می‌کنیم، حتی در بحث‌های اصولی، عمدتاً سرمایه‌اش ارتکازات ما است. ما در اینجا هیچ برهانی نداریم. حتی در تئوری‌های علمی هم در نهایت همین است. به تدریج در فلسفۀ علم به همین رسیده‌اند که ادعا نکنند که فلان نظریه قابل اثبات است و بقیه قابل نفی است؛ شواهد هیچ وقت یک تئوری را متعین نمی‌کند البته ایشان در جای دیگر یادآور می‌شود که هنگامی که از ارتکازات به عنوان تنها سرمایه ما در مباحث یاد می‌شود به این معنا نیست که هر گونه ارتکازی بدون در نظر گرفتن رابطه‌اش با واقع و ارتکازات دیگر حجت است. ... [هرچند] سرمایۀ ما در این بحث ارتکازات ما است اما نه این‌که این ارتکازات خام را به عنوان نتیجۀ نهایی بدانیم و بر آن‌ها متوقف شویم؛ بلکه عملیات بسیاری را می‌توان بر روی آن‌ها انجام داد. مثلاً می‌توان کشف کرد که یک ارتکاز خلاف واقع است و می‌توان کشف کرد که یک ارتکاز با ارتکاز دیگر تناقض دارد و باید آن تناقض را حل کرد. پس هر چند این عملیات ممکن است، اما بالاخره تنها سرمایۀ ما ارتکازات است و بایستی در همین ارتکازات حرکت کنیم. به نظر می ‏رسد مفهوم فهم ‏های ارتکازی در اندیشۀ اسلامی با برخی مفاهیم مشابه در اندیشۀ غربی قابل مقایسه است. یکی از مفاهیمی که در فلسفۀ معاصر غرب بسیار رایج شده است مفهوم common sense (فهم متعارف، عرفی یا مشترک) است. این مفهوم به ویژه از سوی توماس رید و سپس جورج مور برجسته شده است و دلیل طرح این مفهوم نیز پاسخ به شکاکیت و ایده ‏آلیسم به شیوۀ خاصی بوده است. مراد از فهم متعارف در اندیشۀ این متفکران فهم ‏ها و اندیشه ‏هایی هستند که تقریباً همۀ انسان‏ها به صورت بسیار قاطع و روشن دارا هستند و ممکن است علم روشنی هم راجع به منشأ آن‏ها نداشته باشند. از نظر اندیشمندان غربی، فهم ‏های عرفي به طوري فراگير مورد اعتقاد همه انسانها و مشترک ميان همه آنها هستند و انکار يا نفي باورهاي فهم عرفي سزاوار تمسخر و استهزا است. فهم‏ های عرفي در همه زمانها ساري و جاري هستند و مخصوص زمان خاصي نيستند. همچنین داراي يک خصلت فطري و درونی هستند به اين معنا که هر انساني در ذات خود آنها را تصديق مي کند. اکنون سؤالی قابل طرح است و آن این‏که از منظر معرفت‏ شناختی وجه اعتبار ارتکازات چیست و چگونه می‏ توان از توجیه معرفتی آن‏ها دفاع کرد، با این‏که چه بسا در برخی موارد منشأ فهمهای ارتکازی ما روشن نباشد؟ به نظر می ‏رسد قائل شدن به توجیه معرفتی فهم ‏های ارتکازی بستگی به معیاری دارد که در معرفت‏ شناسی برای توجیه برمی‏ گزینیم. برای بیان این مطلب بحثی از آلوین پلنتینگا راه‏گشاست. پلنتینگا معتقد است ما برای به دست آوردن معیار توجیه و معرفت دو راه داریم: یک راه قیاسی و نگاه از بالا به پایین یا سیر از کلی به جزئی است به این معنا که ابتدا معیاری کلی را بدون توجه به ساختار معرفتی موجودمان و بر اساس آرمان‏هایمان ارائه می‏ دهیم و سپس باورها و اندیشه‏ های داخل ساختار معرفتی‏ مان را بر اساس آن معیار کلی و آرمانی می ‏سنجیم. در این صورت هیچ ابائی نداریم که چه بخش از اندیشه ‏هایمان شرایط آن معیار را برآورده می‏ سازند و حتی ابائی نداریم که هیچ‏ کدام از باورمایمان نتوانند آن معیار را برآورده سازند. اما از نظر پلنتینگاه راه دیگر راه استقرائی و نگاه از پایین به بالا یا سیر از جزء به کل است به این صورت که هر گونه معیار معرفتی را از داخل ساختار معرفتی‏ مان و با توجه به باورها و اندیشه ‏های موجودمان به دست می ‏آوریم. در این روش قبل از هر چیز در خود باورها و اندیشه‏هایمان جست و جو می‏کنیم و آن‏هایی را که مصداق‏هایی روشن و قاطع برای معرفت می‏دانیم جدا می‏ کنیم و سپس با توجه به این نمونه های روشن و قطعی معیار توجیه و معرفت را می‏سازیم. یعنی معیار را از درون ساختار معرفتی خودمان و مصداق‏های روشن معرفتی به دست می ‏آوریم. حال اگر این راه دوم را برای به دست آوردن معیار طی کنیم، آن‏گاه فهم‏ های ارتکازی ما جزء مصداق ‏هایی خواهند بود که با توجه به آن‏ها معیار را به دست می‏ آوریم و در واقع دیگر آن‏ها را نباید مورد چون و چرا قرار دهیم.
اسلام و ذهن سکولار [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Sayyid Abu'l A'la Mawdudi; Tarik Jan
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Islamic Research Academy,
چکیده :
ترجمه ماشینی: "گزیده ای از "تنقیحات" و "تفهیمات" به زبان اردو" «اسلام و ذهن سکولار مجموعه ای از مقالات مولانا سید ابوالاعلا مودودی است که در دهه های 1930 و 1940 نوشته است».
کارلایل و فلسفه عقل سلیم اسکاتلندی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ralph Jessop
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
نقش عقل متعارف در پارادایم اسلامی علوم اجتماعی
نویسنده:
مجید کافی، رضا اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقل متعارف یا فهم عرفی اشاره به معنایی دارد که مردم در زندگی روزمره از آنها استفاده میکنند در مکاتد فلسفی برخی از پارادایم های علوم اجتماعی، مانندتفسیرگرایی و درعلدوماسدممی ماننددعلدم فقدهو اصدو به کار گرفته شده است اکنون مسئله این است که تولیددانش نظام منداز معرفت عامیانه یاعقدل متعدارف در پارادایم اسممی علوم اجتماعی چگونه ممکن است؟ برای رسیدن به پاسخ، به بررسی مفاهیم مورد استفاده درعلم اصو و فقه مانندعرف،عادت، سیره عقم، سیرۀ متشرعه پرداختیم و باغال دانستن اشتراک معنایی این اصطمحات بر افتراقشان، آنها را به واژۀ عقدل متعارف فروکاستیم تا امکان مقایسه فراهم آید با بررسی سه نوع جهتگیری تبیینی، تفهمی و نقدی، تحقیق بهاین نتیجه نائل آمدکده عقدل متعدارف در پارادایم اسممی علوم اجتماعی دارای اعتباردرجهدوماست و پس ازعقل، نقدل و تجربدهقدرار مدیگیدرد در پارادایم اسممی علوماجتماعی، فهم عرفی شیوهای جدایگز ین بدرای تفسدیر و فهدم معندای روایدات و تفسدیر جهان اجتماعی است پارادایم اسممی علوماجتماعی فهم عرفی را منبعی جایگز ین و گداهی شداهد ی بدرای صحت فهم مفسر از روایات تلقی میکند در پارادایم اسممی فهم عرفی منبعدی بدرای شدناخت پدس از منبد نقل،عقل و تجربه است
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
بررسی مقایسه‌ای توجیه باورهای مبتنی بر گواهی و حجیت خبر واحد (با تمرکز بر آرای الیزابت فریکر و شیخ انصاری)
نویسنده:
علیرضا دری نوگورانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از منابع مهم باورهای دینی در ادیان ابراهیمی گواهی است. مسائل معرفت‌شناختی پیرامون باور مبتنی بر گواهی هم در معرفت‌شناسی معاصر هم در بحث خبر واحد و متواتر در اصول فقه شیعه طرح شده است. در این مقاله، با بیان شباهت‌ها و تفاوت‌های اصلی میان‌ شرایط کسب باور موجه از طریق گواهی در الیزابت فریکر از معرفت‌شناسان شاخص معاصر در بحث گواهی و شیخ انصاری از شخصیت‌های شاخص اصولیِ شیعه این مسئله بررسی شده است که آیا می‌توان مباحث این دو سنت فکری را در موضوع یادشده مقایسه کرد؟ به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی از جمله خبر و حجّت از نظر شیخ انصاری با گواهی و توجیه از نظر فریکر مقایسه شده‌اند. سپس، در پرتو این مقایسه، شروط لازم برای کسب باور موجه از طریق گواهی از نظر هر دو متفکر مقایسه شده‌اند. در نهایت، نشان داده شده است که به خاطر تفاوت‌های بنیادین این دو نظریه، برخی شباهت‌های ظاهری در واقع تفاوت هستند؛ با این حال، هرچند امکان مقایسه منتفی نیست، این مقایسه باید با نهایت دقت صورت گیرد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 101
عصمت عقل و خطای عقلا
نویسنده:
احمد سعيدي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بي‌ترديد عقل حد مشخصي دارد و (مستقل از ديگر قوا) از درک پاره‌اي امور عاجز است؛ اما محدودة عقل تا کجاست و چه کسي مي‌تواند حدود آن را مشخص کند؟ آيا عقل در قلمرو خود نيز خطا مي‌کند؟ در اين مقاله، به دنبال اثبات اين ادعا بوده‌ايم که حجيت و عصمت عقل در محدوده‌اي که خود تشخيص مي‌دهد، ذاتي است و قابل کم و زياد شدن از بيرون نيست؛ يعني اولاً تعيين حدود عقل را نمي‌توان به غير عقل سپرد؛ و هر تلاشي براي تحديد عقل از بيرون عقل، تنها مي‌تواند تنبيهي براي عقل باشد تا خود را از جهل بسيط يا مرکب به در‌آورد و به محدوديت‌هاي خود، «علم» يا «علم به علم» پيدا کند؛ ثانياً عقل در قلمرو خود خطا نمي‌کند و خطاهاي به ظاهر عقلي، به ديگر ابعاد انسان عاقل بازمي‌گردند؛ ثالثاً تشکيک در توان عقل و انکار عصمتِ عقل در محدوده‌اي که براي آن آفريده شده است، سرانجامي جز گرفتار شدن در نوعي شکاکيت فراگير و خلاف فطرت ندارد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
نقشِ دین در شکل گیری حکمت متعالیه
نویسنده:
میثم بهشتی نژاد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرا، بسیاری از یافته ­ها و نوآوری­ های موجود در حکمت متعالیه را مدیون بهره ­مندی از دین و شهود دانسته است. او، تأثیر دین بر حکمت و حکما را در دو مرحله بررسی کرده است. در مرحله اول، دین، حکمت و حکما را از نگاه ماهیت ­بین و کثرت­ بین می­ رهاند و به نگاه وجودی ارتقا می ­دهد. بر این اساس، نگاه وجودی این مطلب را برای حکیم میسّر می ­کند که به فهم صحیحی از بعضی آموزه ­های دین که بدواً با احکام عقلی معارض دیده، دست ­یابد. این فهم صحیح موجب می­ شود که حکیم، به تثبیت عقلیِ بسیاری از آموزه ­های دینی موفّق گردد. در مرحله دوم، تأثیر دین بر حکمت موجب ارتقاء مجدّد نظرگاه حکیم و مبانی حکمت می­ شود، و صدرا نتیجه این ارتقا را در دو بُعد برشمرده است: از یک سو، حاصلِ این ارتقاء، فهم تأویلات قرآنی است؛ و از سوی دیگر، حاصلِ این ارتقاء، دست­یابی به اوج حکمت است؛ یعنی فهم واقع آن چنان­که هست. عبارات صریح ملاصدرا نشان از آن دارد که او، در حیات فلسفی خود همین سیر را پیموده و حکمت متعالیه نیز متناسب با همین سیر شکل گرفته است. نهایتاً این مطلب مورد تأکید قرار می­ گیرد که صدرا، در استفاده از دین و شهود، از الگوی پژوهشی فلسفی صحیح بهره ­برده و بدین ترتیب، هر چند حکمت متعالیه کاملاً مرهون دین است، اما قواعد حکمت و روش عقلی ـ برهانی را رعایت کرده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
  • تعداد رکورد ها : 13