جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 105
بررسی استدلال های اخلاقی بر وجود خداوند
نویسنده:
امیرحسین خداپرست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): استدلال اخلاقی بر وجود خداوند در دوران جدید اهمیت یافته است. در این دوران، اعتبار پنج طریق آکویناس برای اثبات وجود خدا مورد تردید قرار گرفته است و خداباوران ترجیح داده اند براهینی ملموس تر و محسوس تر بر وجود خداوند ارائه کنند. افزون بر این، با خاتمه ی قرون وسطی، مبانی اخلاق دینی متزلزل شد و بسیاری از اندیشمندان بر آن شدند که مبانیِ عقلانیِ موجه و مستقلی برای اخلاق در نظر گیرند. با این حال، برخی متفکران، از طرق مختلف، بر مبانی الهیاتی اخلاق تأکید می کنند. برخی واقعیت اخلاقیات را بدون در نظر گرفتن نیرویی متعالی و آگاه که به احکامی آفاقی و جاودانی فرمان دهد قابل دفاع نمی دانند. برخی دیگر، مانند ایمانوئل کانت، وجود خدا را ضامن آزادی و سعادت انسان در انجام افعال اخلاقی در جهانی می دانند که جز با در نظر گرفتن روند علّیِ حوادث فهم نمی شود. برخی نیز بر سرشت الهیاتیِ الزام اخلاقی تأکید می کنند و برآن اند که بی توجهی به این سرشت، موجب تزلزل عقلانیِ نظریه های اخلاقیِ جدید شده است. در این رساله، پس از بررسی ارتباط استدلال های اخلاقی بر وجود خدا با نظریه ی امر الهی در اخلاق، صورت هایی از هر دو گونه استدلال بر وجود خدا طرح، تحلیل و نقد می شود. نتیجه ی رساله دربرگیرنده ی بازنگری در نظریه ی امر الهی، ارزیابی انتقادی استدلال اخلاقی بر وجود خداوند و بیان نکاتی سنجشگرانه در زمینه ی ارتباط خداباوری و اخلاق است.
ریشه های مسیحی فرهنگ سـکولار جدیـد غـرب
نویسنده:
عادله شفیعی ثابت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
تحلیل هایدگر از اصل جهت کافی
نویسنده:
نیره سادات میرموسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): با وجود طرح اصل جهت کافی از جانب لایب نیتس در طول تاریخ فلسفه و همینطور شهرت استناد آن به این فیلسوف بزرگ، پرواضح است که اهمیت این اصل در افق اندیش? هایدگر روشن می گردد. از این رو تحقیق حاضر، بطور خاص، به بررسی تحلیل هایدگر از این اصل بنیادین می پردازد. از نظر هایدگر این اصل می تواند تحت دو صورت بندی بیان شود: اول، چرایی طرح اصل جهت کافی از جانب لایب نیتس و به تبع آن ذات متافیزیک دوران جدید را آشکار می کند؛ دوم، دلیل توجه هایدگر به این اصل و از این طریق، رابطه آن با هستی شناسی بنیادین را مشخص می سازد. واژگان کلیدی: اصل جهت کافی – بنیاد – علت – وجود – استعلا – لوگوس
بررسی نظریه تألیف کانت و انشاء ملاصدرا از منظر معرفت شناسانه
نویسنده:
زینب السادات میرشمسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث معرفت شناسی در طول تاریخ فلسفه ذهن بسیاری از متفکران را به خود معطوف داشته است، کانت و صدرا از جمله فلاسفه ای هستند که به بررسی نحوة برقراری ارتباط میان انسان و جهان خارج پرداختند و علی رغم همة تفاوتهایی که در موضع، موضوع و نتایج بحث آنها وجود دارد در دو مسئله به یکدیگر نزدیک می شوند؛ یکی نقش فعّال انسان در شناسایی و دیگری توجه به برقراری ارتباط میان حس، خیال وعقل. این مقاله ضمن آگاهی از تفاوت لوازم و خاستگاه بحث این دو فیلسوف بر آن است که با مشاهدة نظریة انشاء و تألیف در آینه یکدیگر بستر مناسبی فراهم آورد تا زوایای پنهان این دو نظریه روشن تر گردد و به دو سوال اصلی یعنی نقش انسان در عمل شناسایی و ارتباط حس و خیال و عقل در فرآیند شناخت پاسخ داده شود. بر این اساس مقاله ای در سه بخش تنظیم شد؛ در بخش نخست به بررسی دیدگاه اسلاف ملاصدرا و کانت پرداختیم تا فضای فکری و خاستگاه نظریات مشخص شود. در بخش دوم به تبیین نظریة تألیف و انشاء پرداختیم و در نهایت در بخش پایانی به تعدادی از نتایج این دو نظریه اشاره شد. این رساله بر اساس روش کتابخانه ای و با بهره گیری از کلید واژه هایی نظیر صدرای شیرازی، ایمانوئل کانت، معرفت شناسی، استنتاج استعلایی ، علم، نفس و... انجام شده است.
کارآمدیها و ناکارآمدیهای ریشه شناسی مفاهیم فلسفی
نویسنده:
محمدرضا بهشتی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
آزادی در فلسفه ی هگل
نویسنده:
مرتضی نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): در میان اندیشمندانِ عصر روشنگری و پس از آن، فیلسوفی همچون هگل را نتوان سراغ گرفت که تا بدین حد میان بنیاد های فلسفه ی او و مفهوم آزادی پیوندی عمیق برقرار باشد. شاهدِ این مدعا آن است که او گاه تا بدان جا پیش می رود که فلسفه ی خود را نه تنها تبیین کننده ی آزادی، بلکه تحققِ نهایی آن می داند. هگل نقطه ی عزیمت خود را جهان انضمامی قرار می دهد و از همین پایگاه است که به کشف هویتِ جمعی انسان در قلب جامعه دست می یابد. او در این راستا برای رسیدن به آزادی، در مقابل اخلاقِ انتزاعی کانت Moralit?t، اخلاقِ انضمامی Sittlichkeit را مطرح می کند. هگل پس از طی کردن این فرایند به نوعِ عقلانیت خاصی می رسد که در بنیاد اخلاق انضمامی ریشه دارد. این عقلانیت مسلماً از جنس عقل نابِ کانتی نخواهد بود، بلکه عقلانیتی است که آب و رنگ تاریخی و فرهنگی دارد. عقلانیتِ اخلاق انضمامی در طولِ زمان و در فرایند تاریخ شکل یافته و گسترش پیدا می کند. هگل برای این که این عقلانیت را در بطنِ اخلاق های اجتماعی نشان دهد، به فلسفه ی تاریخ توسل می جوید. به نظر هگل آزادی مطلق تحقق نخواهد یافت مگر در جامعه ای که نهادها، رسوم، حقوق، وظایف و ارزش های خاصی برآن حاکم باشد؛ زیرا این امور تنها بستری هستند که توانایی های آزادی در آن گسترش یافته و پایدار می مانند. دولت مدرن از آنجا که همه ی نهادهای لازم برای تحقق و ظهور آزادی را در خود می گنجاند، برترین تحققِ آزادی در تاریخ جهان است و از این رو بیشترین حق را به گردن اعضای خود یعنی انسان مدرن دارد
اصالت معنای تجربی بارکلی
نویسنده:
ابوالفضل رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): در این رساله سعی بر آن بوده است که نگرش بارکلی نسبت به تجربه گرایی و اصالت معنا بررسی شود. به این منظور، ابتدا دلایل بارکلی برای انکار ماده گرایی به تفصیل بیان شده اند. تمام تلاش بارکلی معطوف به نفی وجود خارجی و مستقل از ذهن اجسام بوده است. بارکلی برای انکار ماده گرایی لازم می داند که یکی از روایتهای واقعگرایی را مورد تردید قرار دهد. این روایت خاص به تمثل گرایی موسوم است. مطابق با تمثل گرایی، ما به طور مستقیم و بی واسطه، اشیای خارجی را نمی شناسیم، بلکه صرفاً با تصورات آشنا هستیم. اما این تصورات با اجسام خارجی مطابقند. یعنی، به هر روی اشیا و اجسام، خارج و مستقل از ذهن وجود دارند. بارکلی این دیدگاه را مستلزم شکاکیت می داند. زیرا لازمه چنین دیدگاهی آنست که ما حقیقتاً به چیستی و چگونگی اشیا پی نمی بریم. چگونه می توانیم از مطابقت تصورات با اشیای ما به ازای آنها اطمینان یابیم؟ ذهن و ماده به ادعای تمثل گرایان از دو سنخ متفاوتند. دلایل بارکلی برای نفی تمثل گرایی بسیار متنوعند. نخستین دلیل بارکلی که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است، به منشأ تصورات انتزاعی باز می گردد. وی یکی از مشکلات ناشی از آموزه تصورات انتزاعی را پذیرش وجود ماده می داند. بارکلی با انکار این آموزه، اولین گام را در نفی تمثل گرایی برمی دارد. دلیل دیگر، با نام برهان نسبیت طرح شده است؛ از نظر بارکلی، کیفیات اولیه همچون کیفیات ثانویه نسبی و ذهنی هستند. بنابراین جوهرهای مادی نیز که از تلفیق این دو تشکیل شده اند، ذهنی خواهند بود. در وهله بعد، بارکلی وجود ماده را حشو و گزافی می داند. نه ادراک جهان، نه باور داشتن به علم و نه قول به آفرینش مستلزم وجود ماده نیست. آنچه ادراک می کنیم، تصورات هستند. علم نیز به معنای کشف روابطی است میان تصورات گوناگون. خداوند نیز در جریان آفرینش تصوراتی را در ذهن ما گنجانیده است تا از طریق آنها با ما سخن بگوید. اما مهمترین دلیل بارکلی به زعم خود وی "برهان اصلی" است. به اعتقاد وی، اگر بخواهیم اشیا را خارج از ذهن بدانیم به هر روی آنها را "تصور" کرده ایم و بنابراین حتی انکار نظر بارکلی به تأیید آن می انجامد. اما همانطور که در فصل پایانی رساله اشاره شده است، بارکلی از نتیجه مترتب بر فلسفه خود می پرهیزد. آنچه از فلسفه وی برمی آید، وجود آن به آنِ اشیاست. زیرا وجود آنها در لحظاتی که توسط ما و هیچ ذهن متناهی دیگری ادراک نمی شوند، هیچ حکمتی نخواهد داشت. این پاسخ که در لحظات مزبور، خدا اشیا را تصور یا ادراک می کند، چندان به کار نمی آید. زیرا در آن لحظات، خدا از طریق تصورات با ما سخن نمی گوید پس برای ما فایده ای در برندارند و خداوند نیز به وجود آنها نیازمند نیست.
انسان در فلسفه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): آنچه این رساله عهده دار است ، تبیین و تحلیل انسان فلسفی در اندیشه دکارت به عنوان خاستگاه انسان شناسی فلسفی عصر جدید است . در عصر جدید انسان به عنوان فاعل شناسا از بررسی ماهیت دوگانه انسان به عنوان متعلق شناخت خود آغاز می کند . به عبارت دیگر انسان شناسی فلسفی در عصر جدید ، با انسان هم به عنوان فاعل شناسایی و هم به عنوان متعلق این دو سروکاردارد . بارزترین نمونه این نوع تفکر پیرامون انسان ، که از خود " انسان" شروع می کند ، در اندیشه دکارت می توان دید . در تاریخ فلسفه غرب همواره اندیشه دکارت دارای اعتبار خاصی بوده است . زیرا او تاثیر بسزایی در تغییر اندیشه و نوع نگاه انسان به خود و عالم داشته است و البته انسان محوری نماد برجسته ای از اندیشه دکارت است که اندیشمندان عصر جدید به شکل های مختلف آن را پذیرفته اند . برای تبیین نوع نگرش دکارت به انسان در بخش اول این رساله ، ابتدا نظری به پیشینیان وی داشته و با بیان تلقی انسان در اسطوره های یونان باستان و برخی از حکمای پیش ازسقراط ، سوفسطائیان ، همچنین انسان در فلسفه مسیحی ، به نوعی خاستگاه اندیشه دکارت را می توان یافت . بخش دوم رساله تحت عنوان تلقی دکارت از انسان شامل سه فصل است که انسان دکارتی را در سه عرصه معرفتی ، وجودی و عملی مورد بحث قرار داده است . در واقع دکارت با عبارت " می اندیشم ، پس هستم " بر اصالت و نقش قوام بخشی اندیشه انسان تاکید می کند . با " می اندیشم " دکارت است که عقل انسان به عنوان یک عقل مستقل شناخته می شود ، زیرا انسان خود می تواند به شناخت دست یابد و بالاخره همه چیز از دیدگاه انسان معنا پیدا می کند و همه چیز " ابژه " و مورد توجه و متعلق شناخت انسان می شود . "می اندیشم" دکارتی نخستین و یقینی ترین اصل وجودی است . دکارت مخصوصا"در تامل سوم نمی خواسته فلسفه خود را بر پایه یک اصل منطقی انتزاعی ، بنا نماید . او علیرغم سخنان برخی از منتقدین با ذوات یا ممکنات سرو کاری ندارد ، بلکه به واقعیت موجود پرداخته واصل نخستین او یک اصل وجودی است . بدین سان دکارت به انسان و واقعیت انضمامی او توجه دارد . برای همین است که بخصوص بعدازانتشار کتاب "اصول" سعی بیشتر او بر این بوده که نظریه اش را درباره طبیعت تکمیل کند و همچنین به انسان انضمامی توجه کند ، یعنی به موجودی که در نزد او نفس و جسم کاملا" اتحاد دارند . اینجاست که در بحث انسان در عرصه وجودی بعد از اثبات وجود جواهر سه گانه در هستی شناسی دکارت ، به واقعیت وجودی ابعاد دوگانه انسان نزد وی پرداخته شده است . تاکید دکارت بر نفس غیر مادی ، محور و بحث انگیزترین بخش ثنویت اوست . دکارت برای اثبات جوهر نفسانی و تجرد آن و استقلال وجودی آن از بدن ابتدا وجود نفس را اثبات می کند و سپس به بیان ماهیت آن می پردازد . در واقع بخش مهم در مابعدالطبیعه دکارتی پیرامون طبیعت و ماهیت انسان بخش فکر انسان است. نگاه به انسان دکارتی در عرصه عمل ، یکی دیگر از مهمترین جنبه های انسان شناسی دکارت است ، چون عقیده دکارت بر این بوده که قبل از تدوین اخلاق علمی باید اول از همه علم مربوط به طبیعت انسان را وضع کرد ، در فصل سوم از بخش دوم رساله ابتدا به علم مربوط به وظایف الاعضاء پرداخته شده است . بعد از توضیح بعد جسمانی و چگونگی عملکرد آن ، پیرامون انفعالات و اینکه دکارت آن را صرفا" از منظر طبیعی تبیین می کند ، پرداخته شده است . در واقع نظریه اتحاد نفس و جسم چار چوبی برای بحث هایی است که او در مورد انفعالات مطرح می کند . جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت از مباحث بسیار مهم مربوط به انسان است که به تفصیل در بخش سوم در فصل انسان در عرصه عملی مطرح شده است . بخش سوم رساله به فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت اختصاص دارد . این اصل بیانگر این است که دکارتی که بنیاد فلسفه اش را بر پایه " فکر می کنم ، پس هستم " به عنوان یک قضیه وجودی بنا نهاده است و نظام فلسفی خود را بر اساس " فاعلیت شناسا " قرار می دهد ؛ در واقع فلسفه مبتنی بر موضوعیت را به عنوان یک مفهوم کاملا" بدیع در دل نظام فلسفی خود قرار داد که خود طرز نگرشی است که در عرصه های مختلف پنچ معرفتی ، اخلاقی و عملی ، زیبایی شناسی و هنر که مبنا را بر فاعل شناسا ، فاعل فعل اخلاقی ، داور زیبا شناختی و پدید آورنده اثر هنری می گذارد . از اینرو فلسفه مبتنی بر موضوعیت در عصر جدید یکی از مباحث اساسی و مهم فلسفه غرب است که با دکارت و اندیشه او مطرح می شود . فلسفه مبتنی بر موضوعیت دکارت در عرصه زیبایی شناسی نیز از مباحث مربوط به بخش سوم است . بالاخره در فصل پایانی از بخش سوم رساله به نتایج و دستاوردهای فلسفه مبتنی بر موضوعیت در نوع نگرش جدید به انسان و طبیعت پرداخته شده . برای همین ابتدا به بحث اصالت بشرکه از پرنفوذترین عناصر فلسفه جدید است ، پرداخته شده که شاخه اصلی آن از بطن فلسفه دکارت برخاسته ؛ دکارتی که در صدد یافتن مبنای یقین بر آمد ، آن را بعد از شک دستوری خود در " انسان " جست و بر اساس معیاری که برای درستی و یقین به دست داده بود ، عقل بشری محوریت می یابد . بالاخره اینکه بادکارت و اندیشه او که فلسفه مبتنی بر موضوعیت مطرح می شود و با تبدیل شدن انسان به محوریتی که در جهان دارد و اینکه جهان تصویری است که در ذهن انسان وجود دارد ، رویداد دیگری به نام تسلط بی حد و حصر انسان بر جهان و بحث تکنولوژی مطرح می شود . ازاینرو شاید بتوان مظاهر عمده عصر جدید مثل : علم و فن آوری ، هنر جدید وعلم جدید را ، همه از آثار و عوارض" فلسفه مبتنی بر موضوعیت" دانست ؛ زیرا وجه مشترک تمام مظاهر عصر جدید این است که در آنها انسان به جهت فاعل شناسا بودن، قدرت استیلا برموجودات راکه اینک متعلق اوهستند، یافته است .
درآمدی برافلاطون شناخت موانع انس باافلاطون
نویسنده:
گنجی مرادسهراب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
تلازم نظر و عمل درفعل اخلاقی ازدیدگاه سقراط افلاطونی ونقدوارزیابی آن
نویسنده:
فرخنده حسین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
  • تعداد رکورد ها : 105