جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 119
بازخوانی گفتمان هویت ملی در ایران
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
سمینار ملی پرسش از امکان امر دینی در عصر حاضر
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
اسلام و سکولاریسم در مسجد ابوذر تهران
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چکیده :
این عنوان سخنرانیم در مسجد ابوذر بود که امشب پنجشنبه در خدمت دوستان داشتم. آقای خدام حسینی که بحث های قرآنی و فحص های چالشی را در این مسجد پایه گذاری کرده اند از طریق آقای آقاجانی (که از شاگردان دکتر عبدالکریمی در حوزه فلسفه هستند) من را دعوت کردند و من تلاش کردم طرح بحثی کنم در باب امر سکولار و تمایز آن با عرف و تبعاتی که این تمایز می تواند برای مشکلات فکری در ایران معاصر داشته باشد. ادعای من این است که تمایز قدسی و سکولار یک معیار کاتولیکی است و فهم زیست جهان اسلامی در این چارچوب آشوب مفهومی بنیادینی ایجاد کرده است و موجب نقار عظیمی شده است و مترادف پنداشتن سکولار با “عرف” ظرفیتهای تمدنی ایران را ابتر کرده است. فایل کامل بحث و پرسش و پاسخ را تقدیم شما می گردانم.
آیین نوروز و کارکردهای اجتماعی
شخص محوری:
جواد میری
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد , کتابخانه عمومی
چکیده :
در بسیاری از فرهنگ ها و تمدن های مختلف یک جشن به عنوان نقطه کانونی وجود دارد به عنوان مثال در کشورهای اروپایی و آمریکایی کریسمس که نقطه آغاز آن هم میلاد حضرت مسیح است جشن گرفته می شود، یا مثلا در کشور چین، ماه اسفند جشن های بزرگی گرفته می شود که مبدأ تغییر تقویمشان هم هست. در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر از شمال غرب چین تا آسیای صغیر، مرکزی، مناظقی در اوراسیا، قفقاز، شبه قاره هند و جنوب مدیترانه که شاید بتوان روی آن نام ایران بزرگ فرهنگی را گذاشت نوروز جشن گرفته می شود. یکی از بزرگترین کارکردهای این مناسبت های جمعی، تقویت همبستگی اجتماعی است که منِ ما را تقویت می کند. علاوه براین ابعاد مهم دیگری هم نوروز دارد؛ به عنوان نمونه از چند هفته قبل از نوروز خرید و تکاپو در میان مردم حاکم می شود و به نوعی چرخه اقتصادی به حرکت درمی آید؛ یعنی نوروز نوعی اقتصاد مخصوص به خودش را دارد. خصوصاً که امسال ارزش پول ملی کاهش یافت در این چند هفته اخیر به واسطه نوروز چرخه اقتصاد تکان خورد. نوروز به مثابه یک نقطه کانونی به انواع مختلف، حس باهم بودگی و منِ ما را تشدید می کند و یک تجدید قوا در روحیه ملی ایرانیان ایجاد می کند. نوروز را باید در یک محدود پهناور تمدن فرا ایرانی در نظر بگیریم چون نوروز در ۲۵-۲۶ کشور جشن گرفته می شود و این خودش یک ظرفیت تمدنی است. البته این موضوع به نوع نگاه ما به نوروز هم بستگی دارد. نوع نگاه ما به نوروز نباید نگاه ناسیونالیزم افراطی باشد و فکر کنیم نوروز فقط برای ماست و دیگران از ما گرفتند چون اگر نوروز را به عنوان مشترک چندین فرهنگ نگاه کنیم می تواند به تبادلات و تعاملات بینا فرهنگی تأثیر بگذارد و همین موضوع می تواند در حوزه اقتصاد بسیار تاثیرگذارباشد، به عنوان نمونه با داشتن چنین نگاهی ما می توانیم شاهد رونق چرخه توریسم در نوروز بین این کشورها باشیم. هم ما می توانیم به آن کشورها برویم و هم آنها می توانند به ایران بیایند. یک بُعد مهم نوروز جشن و شادی دسته جمعی است ولی متأسفانه در ایران نوروز تبدیل شده به یک سری دید و بازدید که انگار از سرتکلیف باید اتفاق بیفتد درحالی که در بسیاری از کشورهای دیگر که نوروز دارند برنامه های متنوعی درفضای عمومی برگزار می شود. در ایران باستان هم چنین جشن ها و جشنواره هایی وجود داشته و با رجوع به نوروزنامه ها می توان نمونه هایی از آن را دید. متأسفانه علما و حوزه های علمیه و مراجع دینی به مسئله شادی نپرداخته اند یا کمتر پرداخته اند. اخیراً آقای دکتر محدثی کتابی باعنوان دین و شادی نوشته اند، سال ها پیش هم شهید بهشتی در کتاب کوچکی به نام «موسیقی و تفریح دراسلام» به این موضوع پرداخته بودند ولی غیر از این موارد هیچ اثر یا شخص دیگری به این موضوع نپرداخته یا حتی کسی این کتاب را نقد نکرده است. به بیان دیگر محدوده شادی در فضای عمومی و جشن های ملی مشخص نیست و نوعی بلاتکلیفی به وجود می آید و یک دفعه می بینیم که یک اتفاقی در یک جشن در کل مملکت داستان ساز شد چرا؟ چون نوعی آشوب مفهومی راجع به شادی برای ما وجود دارد. در این حوزه حتی فقه پویا هم نتوانسته کمکی کند، همان فقهی که قراربود به مسائل روز بپردازد در این حوزه نتوانسته کاری کند و در حالت جنینی باقی مانده است. علاوه براین در سال های اخیر حالت جمعی ما به حالت اتمیزم تبدیل شده و آدم ها ترجیح می دهند به جای آنکه دسته جمعی و دورهم باشند در تنهایی خود به سرببرند، در حالی که در برخی از کشورهای دیگر نوروز به صورت دسته جمعی با جشن های مردمی برگزار می شود. درباره نوروز دو رویکرد وجود دارد؛ یکی رویکرد ذات گرایانه و دیگری رویکرد پدیدارشناسانه. براساس رویکرد ذات گرایانه ما نوروز را دارای یک پوسته مستحکم می بینیم که همیشه یک جور بوده و همیشه هم باید همانگونه بماند که به نظرم خیلی رویکرد غیرواقع بینانه ای است، اما براساس رویکرد پدیدارشناسانه نوروز در طول تاریخ بشر اَشکال و اطوار مختلفی پیدا کرده است؛ یعنی نوروز برای یک فرد روستایی با یک فرد در جامعه شهری خیلی فرق دارد. برخلاف اینکه برخی فکر می کنند نوروز یک پدیده ای مربوط به زمان زرتشت یا مربوط به دو سه هزارسال گذشته است من اینگونه فکر نمی کنم و به اعتقاد من از زمان ورود انسان به عصر کشاورزی رخدادهایی خلق شده که این رخدادها به نوعی بازنمایی وضعیت و هویت آن آدم هاست، مثلا کریسمسی که امروز جشن گرفته می شود با کریسمسی که کاتولیک ها در ذیل حکومت اختناق امپراتوری روم برگزار می کردند، یقیناً متفاوت است. بنابراین تغییر و تحولات در چنین رسم و سنت هایی طبیعی است. وقتی مولفه های جدید وارد بافت فرهنگی می شوند، یقیناً تغییر و تحولاتی رخ می دهد ولی خود پدیده از بین نمی رود یعنی اینگونه نیست که ما در ۵۰ سال آینده چیزی به نام نوروز نداشته باشیم. نکته دیگر اینکه هرفیلسوف یا جامعه شناسی برای تبیین امور باید به دو مولفه تغییر و ثبات توجه کند. هر جامعه ای که بتواند این دومولفه را مدیریت کند می تواند پویایی و تداوم داشته باشد، یعنی ما باید هم به تغییر و پویایی توجه کنیم و هم به ثبات. یکی از مولفه هایی که می تواند جامعه را درحال ثبات نگه دارد همین جشن ها، آداب و شعائری است که به جامعه حس همبستگی می دهد. مشکلی که ما داریم این است که ما هنوز با جشن و شادی آشتی نکردیم و فکر می کنیم که پدیده خیلی مهمی نیست و ترجیح مان این است که هرکسی برود در فضای خودش شادی کند در حالی که جامعه به یک تجدید عهد جمعی احتیاج دارد. هر انسانی نیازمند این است که در فضای کشوری که زندگی می کند ابتداییات زندگی را داشته باشد، وقتی این ها به دلیل سو مدیریت سیاستگذارانه تبدیل به پاشنه آشیل می شود، حس تعلق خاطر و هویت ملی از بین می رود و افراد دیگر خیلی تعلق خاطری به جایی که زندگی می کنند، ندارند به همین ترتیب دیگر این آدم ها انگیزه ای برای جشن ملی ندارند. علاوه براین، به موازات اینکه انسان ایرانی در حال کشف سوژه وارگی خودش است یک فرهنگ جهانی هم شکل می گیرد و ایرانی ها دارند به آن افق هم می اندیشند و جهان وند بودن خودش را نشان می دهد. هرچقدر که این جشن ها و اعیاد ما را به آن افق ها سوق بدهد بهتر است. به عنوان نمونه امروز درکل جهان بحث محیط زیست و کره خاکی بسیار مطرح است و حالا اگر ما از نوروز برای مشارکت در این بحث ها استفاده کنیم، یعنی توانستیم نوروز را در فرهنگ جهانی سهیم کنیم. اینکه ما حس ایزوله بودن نداشته باشیم خودش یک اتفاق خوب است که باید رخ بدهد و برگزاری جشن هایی مثل نوروز فرصت خوبی است که ما را به افق های جهانی نزدیک کند تا کمتر حس عزلت و گوشه واقع شدن داشته باشیم.
مسئله جایگزینی “زبان مشترک” با “زبانهای محلی” در روایت  ناصح ناطق
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
چکیده :
یکی از بحث های رایج درباره نسبت “زبان فارسی” و دیگر زبان های رایج در ایران این است که مناسبات فیمابین آنها در بستر واحد ملت-دولت مدرن چگونه باید سیاستگذاری گردد. به سخن دیگر، زبان فارسی در نسبت با زبان ترکی یا کردی و ارمنی یا گرجی و عربی چگونه مناسبتی در هندسه تعاملات اجتماعی باید داشته باشد؟‌ به عنوان مثال، شفیعی کدکنی درباره نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی بر این باور است که پرداختن به زبانهای محلی موجب تضعیف زبان فارسی خواهد شد و تضعیف فارسی مبتنی بر سیاستهای استعماری است. البته این رویکرد شفیعی کدکنی منحصر به او نیست بل ریشه و عقبه ای در ایران معاصر دارد و برای فهم سخنان شفیعی کدکنی باید تبار آن را شناخت. روایت مهندس ناصح ناطق یکی از تبارهای مهم این شیوه از صورتبندی مسئله است که امر زبانی را در قالب دوگانه “زبان فارسی” و “زبان محلی” تحدید می کند که شما یا باید زبان فارسی را حمایت کنی یا زبان محلی را و بیرون از منطق “این” یا “آن” منطق دیگری ممکن نیست. به عنوان مثال، در کتاب “زبان آذربایجان و وحدت ملی ایران” در بخشی با عنوان “زبانهای محلی” (۱۳۵۸. ۶۴-۸۰) مهندس ناصح ناطق بحث زبانهای محلی را صورتبندی می کند و می گوید “آری این ملت بمحض اینکه زبانهای محلی را جانشین زبان مشترک ایران یعنی زبان فارسی ساخت ریشه ی فرهنگ و سواد مشترک را از ایران خواهند کند و فرهنگی بی بنیاد و سطحی را در مدت کوتاه جانشین آن خواهد ساخت” (۱۳۵۸. ۷۰). به نظر من شباهت بسیاری بین نحوه صورتبندی امر زبانی بین ناطق و شفیعی کدکنی دیده میشود ولی مسئله اصلی که باید به آن پرداخت مفهوم “جایگزینی زبان مشترک” است که هم در روایت شفیعی کدکنی دیده میشود و هم در رویکرد ناطق قابل ردیابی است. اما چرا ناطق و به فاصله ۴ دهه شفیعی کدکنی اینگونه موضوع نسبت زبان فارسی و زبانهای محلی را صورتبندی می کنند؟ من قصد نیت خوانی ندارم ولی فکر می کنم آنها مسئله زبان را به درستی درک نکرده اند و با حساسیت های سیاسی (آنهم به صورت آماتور) به مسئله نسبت های زبانی در هندسه اجتماعی ایران ورود کرده اند. به سخن دیگر، اولا مفهوم زبان باید در چهار ساحت آن در بستر ایران از هم بازخوانی گردد که این امر خود موجب خواهد شد ما دچار منطق “این” با “آن” نگردیم. به عبارت دیگر، ما باید بین چهار مفهوم از زبان یعنی زبان مادری، زبان ملی، زبان رسمی و زبان مشترک از هم تمییز قائل گردیم و سپس مفهوم زبان ملی را در معنای پسا-مشروطه آن به تمامی زبانهایی که در ذیل ملیت ایرانی قرار میگیرند بسط دهیم. آنگاه بحث بر این مدار دایر نخواهد بود که ما بخواهیم زبان محلی را جانشین زبان مشترک قرار دهیم زیرا “زبان مشترک” حاصل قرارداد اجتماعی نیست بل مبتنی بر متطق تاریخی است که برآمده از اراده افراد نیست. به سخن دیگر، آنچه برآمده از قرداد اجتماعی است مفهوم “زبان رسمی” است نه “زبان مشترک”. این بدین معناست که ایرانیان و حتی تمامی ساکنین قاره فرهنگی ایران از ازمنه قدیم زبان مشترکی داشتند و آن فارسی (در کنار عربی) بوده است و در عصر حاضر کماکان زبان مشترک ملیت ایرانی فارسی است و این هویت تاریخی با تصمیم افراد تغییر نمی کند. بنابراین ناطق و حتی شفیعی کدکنی به دلیل مفهومینه نکردن دقیق مفاهیم و استعمال مفهوم نادقیق مفهوم “زبان محلی” (برای زبان ترکی و عربی و …) مجبور میگردند از منطق ثنوی این یا آن استفاده کنند و این منطق به جای تقریب بین افق، بحث ها را به سمت جدلی شدن بیشتر پیش می برد. به دیگر سخن، تدریس زبان های غیر فارسی به معنای جایگزینی نیست بل صورتبندی معاصر از نسبت بین وحدت و کثرت در سایه مطالبات حقوق شهروندی است که در نظم کهن وجود نداشت ولی به دلیل تحولات مستحدثه معاصر التفات به آنها عین ایراندوستی و حب وطن است که ناطق از آن غفلت ورزیده است و این غفلت موجب گردیده است مسئله را نادرست صورتبندی کند.
بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران”
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
چکیده :
۲ آذر مصادف با هشتاد و پنجمین سالروز تولد دکتر علی شریعتی بود. بهمین دلیل ۳ آذر را که روز کاری بود سمیناری با عنوان “بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران” در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامیِ انجمن جامعه شناسی ایران از ساعت ۸ الی ۲۰ در دو سالن حکمت و اندیشه برگزار کردیم. ما بیش از ۱۵۲ چکیده از اقصی نقاط کشور و ۵ کشور خارجی دریافت کرده بودیم که سر آخر ۵۱ چکیده توسط هیئت علمی سمینار پذیرفته شد و در نهایت ۳۵ تن از این افراد به سخنرانی پرداختند. یکی از نکات جالب در این سمینار حضور زنان و محققان غیر تهرانی بود که مایه مسرت ما گردید. به عنوان مثال دکتر حسین روحانی از تبریز، دکتر محمد رضا زمردی از رشت، دکتر نوشین از شیراز، دکتر فرامرز معتمد از دزفول، آیت الله آکوچکیان از قم، … آمده بودند که به غنای این سمینار بس افزودند. موضوعات متنوعی در این سمینار مطرح شد و نکته جالب دیگر در این سمینار مواجهه محققین و متفکران حاضر از منظرها و دیسیپلین های متفاوت بود که نشان از ظرفیت گفتمان شریعتی دارد. امیدواریم بزودی کتاب “بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران” در ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ مصادف با چهل و دومین سال شهادت دکتر شریعتی توسط نقد فرهنگ به بازار عرضه خواهد شد.
ایرانشهری رجعت به ساسانیان است
شخص محوری:
جواد میری
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
بدون مشارکت ملت نمی توان حکومت دینی پدید آورد
شخص محوری:
جواد میری
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
سیاست زبان در نگاه اقبال آشتیانی
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
نقدی بر ایده ایرانشهری
سخنران:
جواد میری
نوع منبع :
سخنرانی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نژاد پرستی فقط بیولوژیک نیست بلکه نژاد پرستی فرهنگی، نژاد پرستی دینی، مذهبی و سیاسی داریم، مثلا رنگ پوست که یکی از مولفه های تمایز دهنده است، مثلا رنگ پوست سفید، که رنگ پوست سفید اسلاویک، آیریش، خاورمیانه ای و …داریم که بین اینها تفاوت قائل میشوند. و هرکدام از اینها با ترکیب یکی از عناصر فرهنگی مثل دینی یا سیاسی، مثل سفید ارتدوکس و یا کاتولیک…و یا حتی در گفتمان شرق و غرب هم معانی دیگری پیدا میکند. اینکه بگوییم نژاد در شاهنامه معنای دیگری دارد و یا یک معنا دارد به نظر من خیلی ساده اندیشانه است. نیازمند یک مفهوم سازی و پروبلماتایز کردن است. دومین ایراد این است که آقای طباطبایی که انگار ما در دهه 04 یا 04 میلادی هستیم و هیچ اتفاقی در حوزه خوانش های موازی متون و هرمنوتیک رخ نداده و متن شاهنامه در آنجا نشسته است و در کنارش صفحه ای نوشته دارد که معنی این متن این است، که همان گفته آقای طباطبایی است. به سخن دیگر این که فردوسی از نژاد چه برداشتی داشته است یک موضوع است و اینکه فردوسی در خوانش معاصر ایران چگونه مفهوم سازی شده است کاملا دو مساله متفاوت است. ولی طباطبایی طوری صحبت میکند کانه ما هفتاد سال تاملات و تلاطمات بشری در باب منطق های فهم متون را باید نادیده انگاریم که این مساله مقداری قابل تامل است.
  • تعداد رکورد ها : 119