جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 761
جاودانگی نفس از نظر فارابی و ابن عربی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه سیف؛ استاد راهنما:زهره توازیانی؛ استاد مشاور :شهناز شایان فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
با مطالعه تاریخ پی می‌بریم که مسئله جاودانگی بسیار مورد توجه انسان‌ها بوده و اهمیت آن همچنان ادامه دارد. بخش عمده‌ای از ترس انسان نسبت به مرگ به خاطر این است که فرد گمان می‌کند بعد از مرگ نابود می‌شود. اندیشه نابودی ممکن است زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و حتی او را به ناامیدی بکشاند. اما اگر انسان بداند مرگ به معنای نابودی نیست بلکه بعد از مرگ به سرای دیگری منتقل می‌شود قطعاً روش زندگی خود را تغییر داده و خود را برای جهان دیگر آماده می‌کند. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی سعی شده به این سؤال مهم یعنی این‌که آیا انسان جاودانه است یا خیر، بر اساس نظرات فارابی و ابن عربی پاسخ داده شود و بین نظراتشان مقایسه‌ای انجام شود. به نظر فارابی در ابتدا نفس انسان مجرد و به همراه ماده است. به مرور زمان و با کسب ملکات نفسانی نیکو و با بالفعل کردن استعدادها به مرحله تجرد می‌رسد و از ماده و قوه جدا می‌شود. در این مرحله است که با فساد بدن، نفس از بین نرفته و باقی و جاودان می‌ماند و به سعادت می‌رسد. روشن است که همه انسان‌ها به این مرحله نمی‌رسند در نتیجه طبق نظر فارابی به تجرد نمی‌رسند و با مرگ بدن، نفوسشان نیز نابود می‌شوند. افرادی نیز وجود دارند که به خاطر جهلشان هم ملکات نیکو دارند و هم هیئات ناپسند کسب کرده‌اند. به اعتقاد فارابی این افراد جاودان‌اند اما به خاطر جمع ملکات نیکو و ملکات ناپسند نفوسشان در عذاب‌اند. اما ابن عربی معتقد است که همه انسان‌ها جاودان‌اند. او نفس انسان را مجرد می‌داند و اعتقاد دارد انسان به هر صورتی که هست و با هر ملکاتی که کسب کرده، بعد از مرگ نابود نمی‌شود زیرا وی معتقد است که با مرگ، حیات بدن از بین می‌رود و در نتیجه آن جسم فاسد و نابود می‌شود اما حیات ذاتی نفس است در نتیجه هیچ‌گاه از نفس جدا نمی‌شود.
سعادت شناسی و مولفه های آن از نظر زکریای رازی و فارابی
نویسنده:
نویسنده:راضیه فیروزیان پور اصفهانی؛ استاد راهنما:مهدی گنجور؛ استاد مشاور :سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله سعادت از مسائل بنیادی در زندگی انسان است که از دیر زمان تاکنون مورد توجه اندیشمندان ، مکاتب و ادیان مختلف بوده است؛ زیرا جزء اهداف اصلی انسان در زندگی اش محسوب می شود. در این پایان نامه تلاش کردیم تا در حد توان ، به تحلیل سعادت و مولفه های رسیدن به سعادت از دیدگاه دو اندیشمند جهان اسلام، محمدبن زکریای رازی و ابونصر فارابی بپردازیم و بر اساس چارچوب فکری آنان، راه های رسیدن به سعادت که خواسته و هدف نهایی هر انسانی در زندگی اش است را بیان کنیم. محمدبن زکریای رازی وجود عقل را مهمترین امر برای انسان می داند و عقیده دارد که تنها به کمک عقل می توان به معرفت خداوند و شناخت حقایق دست پیدا کرد به شرطی که به مقتضای آن عمل کند. در واقع زکریای رازی رسیدن به سعادت را در گرو فعالیت عقلانی و به فعلیت رسیدن قوه عاقله می دانست. او به صورت افراطی، قائل به اصالت عقل بود و به نیروی عقل و خرد بی اندازه تکیه می کرد او زمانی زندگی می کرد که استفاده از نقل و شرع، اصل شمرده می شد ولی او به استقلال فکری نظر داشت و از تقلید کورکورانه مذاهب دوری می کرد. فارابی اما عقیده دارد راه رسیدن به سعادت از مجرای شریعت پیامبر امکان پذیر است. او تمام تلاشش را می کرد که از وحی و شریعت بتواند تبیین عقلانی صحیحی داشته باشد. وی عقل و وحی را برای رسیدن به سعادت لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل هم می دانست. نقشه هستی شناسی او از بالاترین مقام یعنی وجود اول تا مادون قمر، همه و همه و ظایفی برای رساندن انسان به سعادت دارند. انسان نیز در همین مسیر قدرت اختیار دارد که می تواند انتخاب هایی برای رسیدن به اهدافش داشته باشد که البته باید رفتارهایی که از او سر می زند از روی آگاهی باشد، همچنین فرد کاری را به صورت مداوم و در تمام بخش هایی زندگی اش انجام دهد. تشابه دیدگاه زکریای رازی و فارابی در این است که هر دو انسان را صاحب اختیار و خود شخص را مسئول انتخاب ها و افعالشان می دانند و از طرف دیگر با اینکه هر دو برای علم اهمیت فراوان قائل اند ولی عقیده دارند که رسیدن به سعادت بدون عمل حاصل نمی شود. اما اختلاف این دو متفکر در این است که فارابی سعادت را اتحاد و ارتباط انسان از طریق واسطه ها با عقل فعال معرفی می کند در حالیکه زکریای رازی عقل انسان را راهنمای او در زندگی اش برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی دانسته و اعتقاد به خرد غیر متکی به وحی داشته است.
تبیین نقش تربیتی قوه خیال با تأکید بر دیدگاه فارابی و ابن سینا
نویسنده:
نویسنده:هانیه یوسف شعیبی؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان برای ادراک و حرکت نیازمند قوای نفس است و هر اثری که دارد به واسطه ی آن ها می‌باشد. قوه ی خیال یکی از قوای ادراکی انسان است که نقش مهمی در دستگاه تحریکی او دارد؛ لذا برای جهت دهی به رفتار انسان ها، ابتدا لازم است که از نحوه ی عملکرد این قوه و همچنین از تأثیری که بر اعمال انسان دارد، آگاه شویم. مهم ترین هدف این پژوهش، تبیین نقش قوه ی خیال در تربیت انسان باتوجه‌به دیدگاه فارابی و ابن سینا می باشد. قوه ی خیال یکی از قوای باطنی نفس است که وظیفه ی آن حفظ صور محسوسات، تجزیه و ترکیب آن و همچنین محاکات و تصویرگری معقولات است. این قوه از طریق فعالیت‌های ادراکی خود، انگیزه‌ی حرکت را در انسان ایجاد می‌کند. عملکرد قوه ی خیال به نحوی است که اغلب مردم جامعه تحت تأثیر آن رفتار می‌کنند؛ به همین جهت با خیال‌انگیز کردن حقایق و مفاهیم عقلی می‌توان اعمال و رفتار مردم را اصلاح کرد؛ بنابراین پیامبر و رئیس مدینه به‌عنوان متصدیان امر تربیت در جامعه، نیازمند تخیل قوی هستند تا از این قوه و توانمندی‌های آن برای تربیت مردم جامعه بهره‌مند شوند. از جمله ابزارهای خیال انگیز، شعر و خطابه هستند که برای تربیت، مورداستفاده قرار می‌گیرند. پیامبر نیز از این قوه و ابزارهای خیال‌انگیز بهره می‌برد و معقولاتی را که دریافت کرده است، توسط مثال‌هایی از محسوسات در خیال مخاطب جای می‌دهد. به‌طورکلی این قوه باتوجه‌به گستره ی تأثیرگذاری خود، این استعداد را دارد که معدّ تربیت و یا مزاحم آن باشد؛ به همین منظور، توجه به آن در حوزه ی تربیت، ضروری به نظر می‌رسد.
ت‍اری‍خ‌ ع‍ل‍م‌ ک‍لام‌
نویسنده:
ت‍ال‍ی‍ف‌ ش‍ب‍ل‍ی‌ ن‍ع‍م‍ان‍ی‌؛ ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی‌ فخر داع‍ی‌گ‍ی‍لان‍ی‌.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران: شرکت سهامی چاپ رنگین‏‫,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تاریخ علم کلام تألیف علاّمه شبلى نعمائى (1857-1914 ميلادى) که از علماى بزرگ هند در قرن اخير مى‌باشد. این کتاب توسط سيد محمدتقى فخر داعى گيلانى به فارسی ترجمه شده است. اين كتاب از دو بخش كه بخش اوّل به نام تاريخ علم كلام و بخش دوم آن‌كه قطورتر از بخش اوّل و مقصود اصلى از تدوين و تألیف كتاب همين بخش است به نام علم كلام جديد مى‌باشد. با توجه به اينكه آنچه از لفظ تاريخ در ذهن ما نقش مى‌بندد اختصاص به ممالك، اقوام و اشخاص دارد يعنى آنچه در اين زمينه نوشته مى‌شده است مربوط و راجع به آنها بوده است ولى امروزه فن تاريخ‌نويسى ترقى كرده علاوه بر اقوام و اشخاص براى علوم و فنون هم تاريخ مى‌نويسند و آن به اين معناست كه يك علم يا يك فن از كى ظاهر شده، علل و اسباب ظهور يا پيدايش آن‌چه بوده تا چگونه مراحل تكامل و ترقى را پيموده و بالاخره تحولات و تطورات كه در آن با گذشت زمان رويداده چه بوده است كتاب تاريخ علم كلام به همان روشى كه در بالا ذكر شد مى‌باشد كه آن روش انتقاد علمى مى‌باشد علاّمه كتاب خود را تألیف نموده است. البتّه منظور اساسى علاّمه شبلى نعمائى از تاريخ علم كلام همانا تاريخ علم كلام عقلى است كه در مقابل فلسفه يونان و براى مبارزه با آن تدوين يافته است نه علم كلام نقلى كه از مجادلات فرق اسلامى باهم ظاهر شده است. علاّمه شبلى هدف خود از تحرير اين كتاب را اينگونه توضيح ميدهد: امروز در عقائد و افكار مذهبى بواسطه ناسازگارى دانشها با آنچه در كتاب‌هاى دينى آمده است تزلزل و سستى يا دودلى پيدا شده و بزرگترين خطرى كه امروز به اسلام رو آورده همانا فلسفه مادى است و عناصر روشن‌فكر و تحصيل كرده‌هاى جديد مرعوب و علماى قديم هم بندرت وارد مباحث و سؤالات جديد شده بنابراین افق مذهب غبارآلود و تيره به نظر مى‌آيدبعضى از نويسندگان اسلامى معتقد شده‌اند كه علم كلام فعلى كه نتيجه افكار بيش از يك‌هزار سال قبل است كارى ساخته نيست و آن نمى‌تواند در برابر حملات فلسفه جديد پايدارى نموده اعتراضات و شكوك و شبهات وارده را جواب كافى دهد، دليل آنهم روشن است زيرا نحوه اعتراضاتى كه در دوره‌هاى پيشين بر اسلام وارد مى‌شده نوعيت آن امروزه بكلى تغيير كرده است و بيشتر مقابله با فلسفه يونان بوده است بنابراین براى صيانت و دفاع از مذهب در مقابل اعتراضات و شبهات مخالفين يا حملات فلسفه جديد احتياج مبرمى به كلام جديد است. ولى به نظر ما اين فكر صحيح نيست و علم كلام جديد بايد بر مبانى و اصول كلام قديم استوار باشد و سررشته اصول مقرّره بزرگان سلف در هيچ مورد از دست داده نشود و براى اين امر لازم است نشان داده شود كه ائمه اسلام در هر عهد چه مبادى و اصولى را اختيار نموده‌اند و نيز تغييراتى كه در آن روى داده‌اند از چه قسم و نوع آن‌چه بوده است.به عبارت ديگر و خلاصه اينكه مبادى و اصول كلام قديم را بايد گرفت و مطابق مشرب، ذوق و سليقه كنونى مرتب و مدون ساخت كه من با تألیف اين كتاب اينكار را تحقّق بخشيدم. از طرف ديگر هدف من از تحرير اين كتاب اين بوده كه در زبان اردو، عربى و فارسی چنين كتابى در رابطه با تاريخ علم كلام وجود نداشته و من با نوشتن اين كتاب از يك طرف يك نقيصه بزرگ ادبيات اسلامى را تدارک و جبران نموده و از طرف ديگر اين تألیف كه در حقيقت تألیف علم كلام است در دائره تاريخ آمده است. ساختار و گزارش محتوا: بخش اول: علاّمه شبلى در بخش اول كه بعد از مقدّمه مترجم آمده و به نام تاريخ علم كلام است مقدّمه‌اى در رابطه با انگيزه و هدف خود از تحرير اين كتاب را آورده است پس وارد مبحث تاريخ علم كلام كه تاريخچه‌اى از علم كلام نقلى است مى‌شود و منظور او تاريخچه مجادلات فرق اسلامى باهم مى‌باشد آورده شده است در اين مختصر بذكر عوامل واسباب بروز اختلاف عقائد و آراء و ازدياد فتاوى و ميل به بدعتها و بالاخره ظهور علم كلام پرداخته. مسئله بسيار مهمى كه در اينجا مطرح شده مسئله قضا و قدر و عوامل پديد آمدن آنست و در آخر اين بحث به اصول عقايد دو فرقه اشعرى و معتزلى و اختلافات شديد و سختى كه بين آنها جريان داشته مى‌پردازد. علاّمه شبلى بعد از اين وارد مرحله علم كلام عقلى مى‌شود كه مقصود اصلى كتاب است و از آن مبسوطا سخن ميراند.او علل و اسباب پيدايش، تاريخ ظهور كلام و وجه تسميه آن مى‌پردازد سپس بذكر اساسى مؤسسين و بانيان يا شخصيت‌هاى برجسته علم كلام و شرح حالات آنها كه از ابوالهذيل علاف شروع و به خاندان نوبختى پايان مى‌يابد مى‌پردازد. سپس وارد قرن چهارم و از متكلمين اين قرن مى‌نويسد و سپس ميرسد به قرن پنجم كه قرن انحطاط و زوال علم كلام است مى‌پردازد تا اينجا دور اول علم كلام به پايان ميرسد و دور دوم علم كلام يا دور دوم اشاعره است آغاز مى‌گردد و شرح احوال ابوالحسن اشعرى مؤسس طريقه اشعريه و سپس حالات غزالى و رازى دو مرد بزرگ علم كلام آمده و در آخر به ذكر احوال علاّمه آمرى پرداخته است.مؤلف پس از اين علم كلام اشاعره را تحت عنوان يك نظر اجمالى در علم كلام اشاعره زير دقت نظر گرفته و مسائل اختصاصى اشاعره مورد انتقاد قرار داده است. بعد از اين دوره سوم آغاز مى‌گردد در اين بحث علاوه بر شرح احوال ابن رشد، ابن تيميه و شاه ولى الله از ابتكارات و اختراعات آنها در علم كلام به تفصيل و مشروح بحث نموده است.مؤلف براى تكميل تاريخ علم كلام از اين پس دفترى از حكماى اسلامى كه در اثبات مسائل مذهبى روى اصول فلسفه و تطبيق شريعت با منطق و حكمت مقامى بلند و ارجمند دارند باز كرده از فارابى، ابن سينا و ابن مسكويه و در آخر از شيخ اشراق و خصوصيات و مميّزات او در فلسفه صحبت داشته در آخر اين بخش كتاب تاريخ علم كلام مؤلف يك بحث با عنوان يك نظر اجمالى در علم كلام‌دارد او اوّل از اينجا آغاز مى‌كند كه اين فكر سالها در اذهان رسوخ داشته كه بيشتر مسائل علم كلام مقتبس از يونانيان و از آنها گرفته شده و مسلمانان فاقد قوه ابتكار و اختراع بوده خطايى بزرگ است و با قلم خود چنان با دليل و برهان روشن مى‌سازد كه براى خواننده هيچ شك و شبهه‌اى باقى نمى‌گذارد كه مسلمانان در الهيّات فرسنگها از يونانيان جلو بوده‌اند و علامه شبلى در آخر اين بحث علم كلام را تشريح كرده كه علم كلام عبارت از دو چيز است يكى اثبات عقائد اسلامى و ديگر ردّ بر فلسفه ملاحده و ديگر مذاهب بخش دوم: بخش دوم كتاب كه به نام علم كلام جديد است با مقدّمه مترجم آغاز و سپس ديباچه مؤلف و بعد از آن بحث علوم جديده و مذهب، مذهب جزء فطرت انسانى، مذهب اسلام و در بحث عقل و مذهب مى‌آورد كه دليل منكرين مذاهب در غرب برپايه اين مسئله است كه مذاهب را برخلاف عقل يافته‌اند و الاّ اگر مذهبى مبتنى بر عقل و مطابق با تحقيقات عقلى باشد اين مخالفين را با آن هيچگونه مخالفت و نزاعى نخواهد بود و علاّمه در اينجا واضح و آشكار مى‌كند كه اسلام در ميان مذاهب تنها مذهبى است كه عقل را تاج افتخار انسانى قرار داده و تمام تعاليم آن هماهنگ با عقل و منطق است. بعد از اين بحث وارد مرحله الهيّات مى‌شود و در صانع عالم تحت عنوان وجود بارى سخن مى‌گويد و در رابطه با اثبات صانع فقط طريقه قرآن مجيد را در اين باب برگزيده و دلايل و براهین حكما و متكلمين را در اين باب رد مى‌كند سپس به ذكر اعتراضات عمده ملاحده فعلى اروپا پرداخته و يك‌يك را جواب و ردّ مى‌كند بعد از فراغت از بحث واجب به بحث از نبوت مى‌پردازد و در آخر اين بحث، نبوت محمد(ص) مورد بررسى قرار مى‌گيرد و براى اينكه اثبات نمايند كه پيامبر(ص) با منبع وحى اتصال داشته بعضى از مسائل مربوط به عقايد، عبادات، اخلاق و...آورده‌و آنها بقدرى كامل، متقن و بلندپايه‌اند كه در مخيله هيچ حكيم و فيلسوف و يا قانونگذارى خطور نكرده و آنها بدون وحى ممكن نيست به فكر كسى بيايند از جمله حقوق اجتماعى اسلام:حقوق انسانى، حقوق زن، حقوق عامه مردم و وراثت و...در اينجا مسئله تأويل را كه از مسائل مشكل و بسيارى از اختلافات مذهبى از اين مسئله سرچشمه گرفته مورد بحث قرار داده است پس از آن علاّمه شبلى وارد بحث در روحانیات شده ملائكه، وحى و الهام و سپس به مسئله ترقى و تمدن كه مورد توجّه فلاسفه امروز است پرداخته زيرا فلاسفه مذاهب را سد راه ترقى دانسته‌اند و ثابت مى‌كند كه اسلام دينى است جامع و كامل كه تمدن را با آغوش باز مى‌پذيرد و آنرا در دامن خود پرورش ميدهد آخرين بحث در اين مرحله بحث پيوستگى بين دين و دنيا آمده و بخش دوم با دو ضميمه كه عبارت از دو خطابه از امام رازى و آن ديگر از امام غزالى كه راجع به نبوّت و رسالت ايراد شده پايان مى‌يابد. در آخر اين قابل ذكر است كه در آغاز هر بخش، فهرست موضوعى کتاب‌ها به تفصيل آمده است و در آخر بخش کتاب‌ها فهرست اعلام و غلطنامه درج گرديده است. كتاب تاريخ علم كلام كه از دو بخش تشكيل شده و در يك مجلد منتشر شده است، تألیف علامه شبلى نعمائى هندى است كه بوسيله سيد محمدتقى فخر داعى گيلانى از زبان اردو (ظاهرا زبان اصلى كتاب باشد) به زبان فارسی ترجمه شده است چاپ اول،1386 توسط ليتوگرافى و چاپ ديبا (انتشارات اساطير)
نسبت وحی رسالی و رؤیای صادقة غیروحیانی در اندیشه فارابی
نویسنده:
نادر شکراللهی ، خدیجه امیری ، شاکر لوایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانواده‌اند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، می‌توان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گستردة آتی باز می‌شود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام می‌تواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقة غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفة اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته‌ آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت می‌توان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسان‌انگاری می‌شود. یافته‎های این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت می‌کند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوة تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگی‏های خاصی از قبیل قوة قدسی، عقل مستفاد، قوة متخیلة بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز می‌شود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی می‌توان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقولة تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
صفحات :
از صفحه 123 تا 149
روش، ساختار و توسعه در کیهان شناسی فارابی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Janos, Damien (دیمین یانوس)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Brill,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این پژوهش به تحلیل مفاهیم کلیدی در کیهان‌شناسی فارابی می‌پردازد و با تحلیل منابع یونانی-عربی و زمینه‌سازی زندگی و اندیشه او در محیط فرهنگی و فکری، تفسیر جدیدی از تحول فلسفی او ارائه می‌کند. زمان او
  • تعداد رکورد ها : 761