جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 171
نسبت میان دیالوگ، دیالکتیک و اخلاق در گادامر و حضور افلاطون در آن
نویسنده:
پدیدآور: حمیده ایزدی نیا ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد راهنما: حسن فتحی ؛ استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دیالکتیک از آغاز تاریخ فلسفه، دارای ویژگیِ سروکار داشتن با ضدین است و به معنای فرآیند تناقض میان ضدین است.‌ دیالکتیک به خود- متناقض بودن عقل اشاره می‌کند که به طور هم‌زمان می‌تواند یک گزاره را تأیید و انکار کند. گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، دیالکتیک را فرآیند اندیشیدن به تضادها می‌داند و به قدرت دیالکتیکی عقل اشاره می‌کند. قدرت دیالکتیکی عقل در عمل به صورت جدل و منازعه تحقق می‌یابد و از آن برای ابطال و انکار دیدگاه دیگری بهره می‌بریم. ما با قدرت دیالکتیکی عقل خویش، له و علیه واقعیت سخن می‌گوییم بدون این که به شناختی از آن دست یابیم، اما گادامر در عین حال، دیالکتیک را دانشی می‌داند که با آن به شناختی از واقعیت و خود شیء دست می‌یابیم و صرفا دارای جنبه‌ی سلبی نیست. در رساله‌ی حاضر نشان می‌دهیم که گادامر جنبه‌ی سلبی و ایجابی دیالکتیک را با یکدیگر ترکیب می‌کند و جمع آن‌ها در بستر دیالوگ تحقق می‌یابد. گادامر با تفسیر خاص خودش از ذاتِ اشیا، نگاهی وجودشناختی به دیالکتیک دارد. از نظر گادامر، هستی و واقعیت، دیالکتیکی است و دیالکتیک اندیشه نمایشی از دیالکتیک واقعیت است. جمع میان دیالکتیک واقعیت و دیالکتیک اندیشه در گفتگو تنها در صورتی ممکن است که طرفین گفتگو شرایط اخلاقی دیالوگ را رعایت کنند. سپس به توضیح و بررسیِ اخلاق دیالکتیکی در اندیشه‌ی گادامر می‌پردازیم تا نشان دهیم که دستیابی به شناختی از واقعیت و آشکارگی حقیقت برای ما به چگونه زیستن ما وابسته است و ارتباط تنگاتنگی میان نظر و عمل وجود دارد. در نهایت، نشان می‌دهیم که گادامر در بیان ارتباط میان دیالوگ و دیالکتیک و اخلاق متاثر از افلاطون است.
هنر در نزد گادامر: با توجه به قسمت نخست کتاب حقیقت و روش
نویسنده:
پدیدآور: بابک زمین خیابانی ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف این پایان‌نامه، بررسی مفهوم هنر از دیدگاه هانس گئورگ گادامر، در هرمنوتیک فلسفی وی می‌باشد. این پژوهش سعی بر این ندارد که چیستی هنر و چگونگی پدید آمدن امر هنری یا زیبایی‌شناختی را توضیح دهد، بلکه مقصود نشان دادن چیستی فهم است. گادامر معتقد بر این است که فهم هرمنوتیکی است. او در کتاب حقیقت و روش در سه بخش به تبیین این اصل، یعنی هرمنوتیکی بودن فهم می‌پردازد و در نخستین بخش این کتاب، از هنر برای توضیح مقصود خویش بهره می‌جوید. از منظر وی، فهم امری روشمند نیست. حصول فهم یا بعبارتی دیگر حقیقت، بر طبق روش و ساختار و طی مراتب و مراحل بدست نمی آید بلکه دستیابی به آن عبارت است از گشودگی یا انکشاف. انسان در مواجهه با امر هنری، هرگز برطبق روشی خاص یا مبنایی واحد به فهم از اثر دست نمی‌یابد. بلکه درک زیبایی‌شناختی او از یک اثر رابطه‌ای لاینفک با سنت و تجربه‌ی زیسته‌ی تاریخی وی دارد. بر همین اساس، درک و فهم هر انسان از یک اثر هنری، عیناّ یکسان نیست. انتقاد اصلی وی از زیبا‌یی‌شناسی مدرن متوجه کانت است. زیرا او با سوبژکتیو دانستن حکم زیبایی‌شناختی، عملا اثر هنری را فاقد حقیقت دانست و قائل به تمایز سوژه- اوبژه میان اثر هنری و ناظر به آن گشت. درحالی که سعی گادامر همانند استادش هایدگر، بر رفع این ثنویت و یکه‌تازی سوبژکتیویته استوار است. او از مفاهیم و اصطلاحاتی مانند بازی، عید و نماد برای تبیین مقصود خویش از فهم هنری و رخداد فهم در مواجهه با اثر هنری استفاده می کند. از نظر او، هنر نه یک امر منفک از حقیقت و برخواسته از حس زیبایی‌شناختی سوبژکتیو، بلکه وجهی از حقیقت است که بر ما گشوده می‌گردد و انکشافی است از حقیقت.
رهیافتهای فلسفی به دانشگاه در آلمان؛ هومبولت، هیدگر، گادامر
نویسنده:
پدیدآور: مهدی فاطمی ؛ استاد راهنما: سید مسعود سیف ؛ استاد مشاور: علی فتح طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تلاش فیلسوفان برای وحدت بخشی به دانشگاه حول ایده‌ای فلسفی، بیش از دو سده در سنت فلسفی آلمان سابقه دارد. آنان با رهیافتی فلسفی به دانشگاه که مبتنی بر تأمل درباره ماهیت و رسالت دانشگاه است مبدأ عزیمت، مسیر و غایت دانشگاه را در چارچوب پرسشی سامان می‌دهند که دانشگاه را همچون طرح‌هایی از طبقه‌بندی علوم، نسبت حقیقت و کاربرد، نسبت علم با جامعه و حاکمیت، نسبت کارآمدی و تربیت و روابط و نِسَبِ دیگری لحاظ می‌کند. درعین‌حال، ایده دانشگاه خود را در شبکه پیچیده‌ای از مسائلی عینی مانند نسبت دانشکده‌ها، تقدم و تأخر و وحدت آموزش و پژوهش، وحدت علوم، استقلال دانشگاه، نسبت علم و فنّاوری، رابطه دانشگاه و دولت، نسبت دانشگاه و مراکز پژوهشی موازی، نسبت دانشگاه و مدارس فنی و صنعتی، آزادی آکادمیک، نسبت پژوهش‌های کاربردی و بنیادین، مؤلفه‌های فرهنگی زندگی خوابگاهی و جز این نشان می‌دهد. هومبولت با مشارکت در نیم‌قرن تأملات فیلسوفان ایدئالیست و رمانتیست درباره دانشگاه و طرح ایده دانشگاه خود بیشترین نقش را در ساختن دانشگاه مدرن بر اساس بیلدونگ یا پرورش فرهنگی-تاریخی نفس انسان در نسبت با مفهوم حقیقت، ایفا نمود. اما عدم تحقق واقعی این ایده و بحرانی که دانشگاه از نیمه دوم قرن 19 در جامعه صنعتی به آن دچار شد، هیدگر را به "واسازی دانشگاه" از طریق واسازی علم و متافیزیک و پذیرش ریاست دانشگاه کشاند. پس از او گادامر نیز با مشارکت در "بازسازی دانشگاه"، با تأمل در موضوع روش، به دنبال بازسازی نسبت علوم از طریق هرمنوتیک و حکمت عملی بود و برای درمان ازخودبیگانگی‌های درونی دانشگاه، چاره‌جویی نمود. هدف این نوشته نشان دادن عناصر فلسفی بنیادینی در اندیشه‌های هومبولت نسبت به "ساخت" ایده دانشگاه مدرن، در اندیشه‌های هیدگر نسبت به "واسازی" این ایده و در اندیشه‌های گادامر نسبت به "بازسازی" آن است.
دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالتهای آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
پدیدآور: مهین چناری ؛ استاد راهنما: خسرو باقری ؛ استاد مشاور: محسن ایمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
رد پای هرمنوتیک فلسفی گادامر در آرای نصر حامد ابوزید
نویسنده:
پدیدآور: حمیده وثوق زاده ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
مبانی و چالش‌های فلسفی هرمنوتیک دیلتای با گادامر در سه محور عینیت، روش و تاریخ
نویسنده:
پدیدآور: یوسف‌علی منزوی کوشک‌آباد ؛ استاد راهنما: محمدکاظم علمی سولا ؛ استاد مشاور: جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دیلتای و گادامر به عنوان دو اندیشمند مهم در هرمنوتیک مدرن دارای آراء متفاوتی هستند که این تفاوت‌ها به جهت اختلاف در مبانی و اهداف هر یک از این دو فیلسوف می‌باشد. این پایان‌نامه به بررسی نظریات این دو اندیشمند در سه محور عینیت، روش و تاریخ پرداخته و دستاوردهای اندیشه‌ی هریک را در این سه محور مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. دیلتای که فیلسوفی عینی‌گراست معتقد به روشمندی در علوم انسانی است و این روش را همدلی می‌داند و به عینیت در تفسیر و رسیدن به نیت‌مولف باورمند است و با توجه به این مبانی به تفسیر برتر در میان تفاسیر معتقد می‌باشد تفسیری که هر چه بیشتر به نیت مولف نزدیک است، درحالیکه گادامر روش در تفسیر را به شکل سنتی آن نفی می‌نماید و برآن است که دیالکتیک یا گفتگو شیوه برخورد با متن در واقع فهم می‌باشد و تنها بدین طریق است که فرآیند فهم شکل می‌گیرد یعنی از طریق گفتگوی مفسر با متن و تقرب افق‌ها و درنهایت امتزاج افق‌ها فرآیند فهم روی می‌دهد وی در فرآیند فهم، متن و تاریخ را همانند دیلتای و هرمنوتیک سنتی صامت نمی‌داند بلکه فرآیند فهم را واقعه‌ای دوسویه می‌داند که تاریخ نیز با مفسر سخن می‌گوید و عملا تفسیر از حالت یک سویه و سوبژکتو به شکلی دوسویه و سوژه-سوژه درمی‌آید که در آن متن یا تاریخ نیز از حالت ابژه محض خارج شده و خود مانند یک سوژه در فرآیند فهم سهیم می‌گردد و بدین گونه است که تاریخ در گادامر کاملا نقشی موثر در جریان تفسیر و فهم دارد.
نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
پدیدآور: ندا جعفریان ؛ استاد راهنما: علی‌نقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف این رساله بررسی چالش نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر است. درباره ی این موضوع حساس و بحث انگیز آرای گوناگونی وجود دارد. از یک طرف منتقدین گادامر معتقدند که هرمنوتیک فلسفی او به نوعی نسبیت گرایی منتهی می شود؛ زیرا اعتقاد بر تاریخ مندی فهم و تأکید بر موقعیت مندی و محدود بودن فهم بشری به تاریخ و زبان از عوامل نسبیت گرایی است. دلیل دیگر اینکه نوع نگاه گادامر نسبت به فهم باعث شده است که او نتواند از توصیف هستی شناختی فهم، یک قاعده معرفت شناختی بیرون کشیده و معیاری فراتاریخی و عینی برای تفسیر ارائه بدهد. این ها از جمله مواردی هستند که به نظر منتقدین بر وجود نوعی نسبیت گرایی در اندیشه هرمنوتیکی گادامر دلالت می کنند. از طرف دیگر مفسرین و پیروان گادامر و هم چنین خود گادامر معتقدند که هرمنوتیک فلسفی او به هیچ وجه منجر به نسبیت گرایی نمی شود. آنها معتقدند که اگر درک درست و دقیقی از ماهیت فهم و شروط آن از جمله زبان و تاریخ وجود داشته باشد معلوم خواهد شد که هرمنوتیک فلسفی او به نسبیت گرایی منتهی نمی شود. نویسنده این رساله معتقد است که برای روشن شدن این موضوع بهتر است به آراء اصلی خود گادامر و مفسرین او در منابع لاتین مراجعه نموده و مطالعه دقیقی از آنها صورت بگیرد و هم چنین می کوشد تا فهم درستی از آنها به عمل آید. به نظر می رسد که اتهام نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر ناشی از عدم درک درست از مفاهیم کلیدی او می باشد.
نسبت زبان و فهم در تاویل متن با تاکید بر آرای گادامر و فارابی
نویسنده:
پدیدآور: ندا راه بار ؛ استاد راهنما: مهدی خبازی کناری ؛ استاد مشاور: محمود خونمری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ضرورت پژوهش حاضر تاکید بر این مساله است که رویکرد هرمنوتیکی گادامر، نسبت به فهم و زبان رویکرد تازه ای است که در نقطه مقابل هرمنوتیک سنتی قرار گرفته است. اما تقابل دو سنت فلسفی به معنای سلب یکی و پذیرش دیگری نیست. هرمنوتیک دانشی تاریخی است که از خاستگاه تقرر خویش یعنی روایات اسطوره ای تا سده میانه و مدرن، ساحات فکری و فلسفی متفاوتی را وجه نظری خود قرار داده و به تجارب کسب کرده است. این تحول در سنت اسلامی نیز به دیده تبیین درآمده است. در سنت اسلامی اگرچه نمی توان رویکردهای هرمنوتیک فلسفی را تا زمان حیات فارابی در حوزه تفکر دینی یافت، اما مباحث معرفت شناختی و زبان شناختی فارابی نقطه عطف مباحث هرمنوتیکی و زبان شناختی در سنت فلسفه اسلامی است، مباحثی که قرن ها پیش از ظهور هرمنوتیک مدرن در قرن نوزدهم در سنت فلسفه اسلامی ورود یافته و نیز در حوزه زبان شناختی و هم در حوزه تفسیر و تاویل در جهت فهم متن و نسبت متقابل این دو با هم مطرح شده است. پژوهش حاضر درصدد است خوانش تازه ای را از سنت هرمنوتیک در اندیشه گادامر و فارابی ارایه دهد. خوانشی که در مطالعات دینی کمتر بدان پرداخته شده است. گفتگوی میان سنت غرب و اسلامی در جهت رجحان یک سنت بر دیگری نیست، بلکه هر یک از دو سنت شایستگی لازم را دارند که در مطالعات اسلامی و غرب مورد بررسی قرار گیرند. گادامر با تبیین فلسفی مفهوم فهم و نسبت آن با زبان در دو ساحت معرفت شناسی و هستی شناسی روایت تازه ای را از هرمنوتیک ارایه می دهد. فارابی نیز با رویکردی تازه در مطالعات زبان شناختی خویش در ذیل مباحث هرمنوتیک، تاویل تازه ای از مفهوم زبان در نسبت با فهم متن ارایه می دهد. دستاوردهای هر یک از دو فیلسوف، گویای نوآوری های تازه ای است که ما درصدد ارایه هر چه دقیق تر آن هستیم.
تبئین دیدگاه هرمنوتیکی گادامر و دلالتهای آن در تربیت زیبا شناختی
نویسنده:
پدیدآور: ارزو سیاح زاده ؛ استاد راهنما: احمد سلحشوری ؛ استاد مشاور: حسن کرمعلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
بررسی تطبیقی عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور
نویسنده:
پدیدآور: ابراهیم سپاس‌زاده ؛ استاد راهنما: سیدجلال هاشمی ؛ استاد مشاور: پروانه ولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور و استنتاج دلالتهای آنها در نظام آموزش و پرورش ایران انجام گرفته است. گادامر متعلق به نوع هرمنوتیک فلسفی و ریکور نیز متعلق به سنت هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی و در چارچوب نظریه تفسیر متن، توسعه دهنده و در مواردی مبدع الگوی پدیدارشناسی هرمنوتیک است. گادامر متن را محدود به متون نوشتاری ندانسته و کلیه آثار فرهنگی و از جمله عمل آدمی را قابل تفسیر می‌داند. هر چند گادامر در این زمینه دیدگاهی جامع ارائه نکرده است ولی با اتخاذ رویکردی استنتاجی در مباحث مربوط به عوامل فهم متن مورد نظر وی، می‌توان از خطوط کلی اندیشه او در فهم عمل آدمی آگاه شد. ریکور را از اندیشمندانی می‌دانند که مفهوم کنش را به فلسفه افزوده است و این مفهوم به وضوح در اغلب آثار دوره دوم فلسفه‌ورزی او به چشم می‌خورد. او برای تشریح دیدگاه خود درباره کنش انسان، چارچوب روش-شناختی و معرفت شناختی پدیدارشناسی هرمنوتیک را با بهره گیری از آراء اغلب اندیشمندان پدیدارشناس و هرمنوت پیش از خود، به همراه ابتکارات و مفهوم‌سازی‌های معدودی تدوین و ارائه کرده است. موضوع هرمنوتیک فلسفی، فهم و عناصر سازنده آن است. و آن نیازمند عناصر و پیش‌بایست‌هایی است. این عناصر به‌گونه‌ای است که تعامل را ممکن می‌سازند. در این دیدگاه و بر اساس دور هرمنوتیک، فهم از خود فرد شروع شده و نهایت جزء خود می‌شود. با این اوصاف درک کنش‌ها در اندیشه گادامر یک امر بی‌پایانی است. این مهم بر اساس امتزاج افق‌ها صورت می‌گیرد. گادامر گفت و گو را خالق زبان مشترکی می‌داند که بر مبنای آن فهم مشترک در ارتباط با یک مضمون ممکن می‌شود. در این میان این تعامل با رعایت عناصری مثل سنت و زبان باعث درک کنش طرفین از هم می‌شود. در پدیدارشناسی هرمنوتیک مورد نظر ریکور، همزمان هم ملاحظه پدیدار و هم تفسیر کنش مهم هستند. از این منظر جهت دستیابی به فهم، قوس هرمنوتیک موضوعیت دارد و در آن سه مرحله تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن اتفاق می‌افتد. تفاوت این دیدگاه با نظر گادامر در این است که به نوعی به فهم بی‌پایان خاتمه می-دهد. پس فهم مربی و شاگرد بر اساس تعامل و در فرایند پرسشگری رخ می‌دهد و قابل پیش بینی هم نیست و هر اندازه عناصر فهم رعایت شود این فهم متقابل بهتر انجام می‌شود ولی از دید ریکور معلم می‌تواند به شاگرد به عنوان یک متن نگاه کرده و در فرایند تبیین (قول و فعل شاگرد)، فهم و اختصاص دادن، به فهمی مستقل نه الزاماً مشترک، از دانش‌آموز برسد.
  • تعداد رکورد ها : 171