جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 126
نقد و بررسی زمان و مکان در فلسفه کانت با تاکیدبر دیدگاه بنت
نویسنده:
مهدی کهنوجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشته سعی و کوشش نگارنده بر آن بوده است مبحث زمان و مکان را که یکی از مسائل مبهم فلسفی است در آرا فیلسوف بزرگی چون کانت دنبال نماید و آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد. در این راستا ایرادوانتقاد جاناتان بنت فیلسوف معاصر آمریکایی مورد تاکید و مداقه قرار گرفته است که بنا به گفته او جسورانه و بدون هیچ ملاحظه ای فلسفه کانت را نقد کرده است. به طور خلاصه کانت برای ضرورت و کلیت بخشیدن به قضایای علمی طرح احکام ماتقدم ترکیبی را پیشنهاد می کند . برای دستیابی به چنین احکامی وی معتقد است که تمام شهودات حسی ما از ماده و صورت تشکیل شده اند . زمان و مکانی که شهودات ماتقدم هستند صورت آنها را تشکیل می دهد و ماده آنها از عالم خارج اخذ می شود. بنابراین آنها هم ماتقدم و هم ترکیبی هستند و مفید کلیت و ضرورت می باشند.بنت انتقاد می کند که کانت در تبیینش از تمایز تحلیلی / ترکیبی از ابهام ناشی از ساختار جملات چشم پوشی می کند و این تمایز را با اصطلاحات روانشناسی تبیین می نماید و ظاهرا آگاهی مرادش از تحلیلی ، تحلیلی اولیه و صادق بر طبق تعریف می باشد. ایده آلیزم استعلایی کانت در مورد زمان نیز رضایت بخش نیست و فرض کانت که مکان بالضروره منفرد است ، غلط است.
تحلیل رئالیسم معرفتی از دیدگاه لری لائودن آیا رئالیسم معرفتی تبیین صحیحی از پیشرفت علم ارائه می دهد؟
نویسنده:
زهره عبدخدایی، قاسم پورحسن درزی، علی اکبر احمدی افرمجانی، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دهة 1970 میلادی میان رئالیست ها و پسارئالیست ها مناقشه ای حول محور دو پرسش مطرح بود؛ هدف معرفتی علم چیست و چگونه می توان پیشرفت یا توفیق علم را به بهترین نحو تبیین کرد؟ یکی از مهم ترین رویکردها نگرش رئالیسم متکی به صدق نظریه ها بود؛ پاسخ رئالیست ها بر مبنای رویکرد مطابقت با واقع تبیین می شد و تاریخ پیشرفت علم را دلیل این امر می دانستند. در مقابل، برخی نظیر لائودن دو مفهوم توفیق در علم و صدق را از یک دیگر متمایز می کردند؛ لائودن با بهره گیری از تاریخ فلسفة علم رئالیسم معرفتی را از دو نقطه آماج حمله قرار داد؛ اولاً از نظر او مفهوم صدق تقریبی یک نظریه یا پیش روی به سمت صدق دارای تعریفی روشن از جانب رئالیست ها نبود، ثانیاً ارتباط میان صدق تقریبی نظریه و پیشرفت علم به صراحت تبیین نشده است. در این نوشتار دو نقد بنیادین لائودن بر رئالیسم معرفتی تبیین و بررسی خواهد شد.
بررسی و تحلیل جایگاه خیال در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با فلسفه کانت
نویسنده:
حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد.نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدِّه می باشند.در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارجو در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
تحلیل انتقادی نظریه عقول در حکت متعالیه (چیستی، چرایی، نقش وجود شناختی و نقش معرفت شناختی)
نویسنده:
مریم سالم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقول در حکمت متعالیه در دو سلسله طولى و عرضى قرار دارند و همگی جواهرى ممکن، بسیط، واحد مجرد از ماده، مستقل، ازلى، ابدى، عاقل و کلى مى باشند. اگرچه تعداد این جواهر مجرد در حکمت متعالیه به اثبات نرسیده است و مبادی تصورى آنها جاى بحث دارد اما، نقش وجود شناختى مهمى در نظام فلسفى حکمت متعالیه دارند و بدون وجود آنها، وجود عالم و ربط آن به ذات واحد و بسیط حق تعالى نا ممکن خواهد بود. در این بین نقش عقول عرضیه که هر یک از آنها، کار تدبیر یکى از انواع مادی را بر عهده دارند، بسیار پراهمیت مى باشند. در حکمت متعالیه علاوه بر نقش وجود شناختى، نقش معرفت شناختى عقول عرضیه نیز بسیار مهم است. عقل فعال در نقش رب‌النوع انسان، علت معده در پیدایش ادراکات عقلى مى باشد و بدون وجود آن، نه تنها حصول ادراکات عقلى، بلکه حصول هرگونه ادراکى منتفى خواهدبود. با وجود تلاش بسیارصدرالمتالهین و تابعینش درتبیین بهتر مبادى تصورى، تصدیقى، نقش وجودشناختى و معرفت شناختى عقول، نظریه عقول با انتقادهاى فراوانی روبرو شده است و بخصوص در باب نقش معرفت شناختى عقول، ابهامات موجود در حکمت متعالیه به اندازه اى است که کار دفاع از این نظریه را مشکل مى سازد.
بررسی آراء فلسفی سنت گرایان معاصر
نویسنده:
طیبه کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده سنت‌گرایان معاصر، حامیان «حکمت خالده» هستند با باور به این مطلب که «حکمت» از منشائی قدسی نازل شده است و با اصول نظری و عملی خود امکان صعود به همان منشاء اولیه را فراهم می‌آورد. مهم‌ترین آراء فلسفی ایشان را می‌توان در سه گروه معرفت‌شناسی، مابعدالطبیعه و انسان‌شناسی خلاصه نمود. پیروان حکمت خالده، در بعد معرفت‌شناسی، نه تنها حصول معرفت را ممکن می‌دانند، بلکه تنها شأن انسان را کسب معرفت تلقی می‌کند و متعلق این معرفت نیز امر مطلق و ابزار شناخت آن، عقل شهودی عنوان می‌شود. پس از شناخت امر مطلق می‌توان به شناخت عالم و تجلیات امر مطلق پرداخت. عقل استدلالگر یا جزئی، ابزاری است که در شناخت نوع دوم کاربرد دارد. در بعد مابعدالطبیعی، سنت‌گرایان به حق و مراتب آن می‌پردازند که شامل مادیات نیز می‌شود. در این عرصه چگونگی خلقت، عمومیت قوانین‌ حاکم بر هستی، مسئله شرّ، معجزه، ماده و صورت و زمان و مکان از مباحث مهم هستند. اصل سلسله مراتب واقعیت، عدم انفکاک مراتب هستی از یکدیگر و دوری بودن جریان تاریخ و عدم یکنواختی کیفیت زمان از اصول اولیه سنت‌گرایان به شمار می‌آیند. در منظر این حکما، انسان، خلیفه خداوند و از جهت ویژگی‌ها بیشترین شباهت را به خداوند دارد. به همین سبب نقش محوری در نظام عالم دارد. انسان محصول یک تکامل مادی و زیست محیطی نیست، بلکه ظهور او در عالم ثمره یک نزول از منشائی قدسی است. انسان ها از جهت زن و مرد بودن، طبقات اجتماعی و نژاد مختلفند و این اختلافات باارزش تلقی می‌شود. سرّ تکثر ادیان به همین تعداد نژادها و انسانها برمی‌گردد. ادیان دارای بعد ظاهری و بعد باطنی هستند. در بعد باطنی، ادیان همگرا می‌شوند و «وحدت متعالیه ادیان» را شکل می‌دهند. انسان‌ها از جهت کمالات معنوی هم در این دنیا و هم در آخرت درجاتی دارند. به همین سبب وحی و الهام در دنیا و بهشت لقاء در آخرت نصیب هر کسی نمی‌شود. اما هر کس با عمل صحیح به آئین دینی خود – اگر دینی صحیح باشد – به رستگاری و بهشت موعود خواهد رسید.واژه‌های کلیدی: سنت – حکمت – وحی – عقل شهودی – عقل استدلالگر – مابعدالطبیعه – خلیفه‌اللّه
خدا و دین از نظر هگل جوان
نویسنده:
علی آراسته، علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
هگل جوان که وارث دین کانتی و روشن گری است دیدگاه نوینی را در خصوص دین ارایه می کند که از جهات مختلفی نقد دین کانتی است؛ از نظر هگل، دین کانتی برخاسته از کل وجود انسان نیست. هگل دین مورد نظر خود را دین ذهنی می خواند که برخاسته از صمیم روح و قلب است، در حالی که نقطه مقابل آن، دین عینی است که دست ساخته مفاهیم عقلی است. دین ذهنی هگل، توجهی به جاودانگی شخصی نفس ندارد؛ و کمال نفس در همین دنیا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل می شود. به باور هگل، ما در بیان حقایق دینی با فقر زبانی مواجه ایم؛ زیرا اولا: وجود خدا از سنخ سایر موجودات نیست و ثانیا: روح را فقط روح درک می کند و کسی که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهیت و از بیان آن عاجز خواهد ماند. برای این که کسی بتواند حقیقت الوهیت را درک کند، باید روحش تعالی یابد و از کرانمندی به سوی بی کرانگی حرکت کند.در بعد سیاسی- اجتماعی نیز باید گفت کارکرد دین، متاثر از دین داری بیشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثریت مومن باشند، افراد دین دار در عشق و وحدت با یکدیگر زندگی می کنند، اما اگر اکثریت بی ایمان باشند، دین داران به انزوا روی می آورند. عیسی نیز به همین دلیل انزوا گزید. در نهایت، برای این که وحدت جامعه مومنان که به وسیله عنصر عشق با یکدیگر متحد شده اند به وحدتی کامل تبدیل شود و با عینیت نیز یگانه شود، به عنصری نیاز است که حلقه واصل این یگانگی شود و آن عبارت است از خیال. خیال که از یک سو با روح در پیوند است و از سوی دیگر، مصداق تام الوهیت را در شخص عیسی مشاهد می کند، می تواند پیوند میان عشق و عین را درک کند و این وحدت را تکمیل کند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 93
ثنویت در الاهیات افلاطونی
نویسنده:
محمد فیروزکوهی، محمد احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.
تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض
نویسنده:
علی اکبر احمدی افرمجانی، محمد علی حجتی، علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصل تناقض در فلسفه ارسطو جایگاه بالایی دارد. ارسطو این اصل را « اول الاوایل» خوانده و در برخی از آثار خود به ویژه در متافیزیک از آن بحث کرده است .او در سرآغاز بحث های خود پیرامون این اصل همواره کوشیده است تا آن را تعریف کند.دراین مقاله، نشان داده ایم که اولا این تعریف ها مضمون واحدی ندارند؛ ثانیا دارای لوازمی هستند که با برخی دیدگاههای دیگر ارسطو در زمینه‌های «مساله سلب»، « نظریه تعداد اجزاء قضایا» و ... ناسازگاری دارند؛ ثالثا تعبیر ارسطو از اصل تناقض یا به دلیل عدم ذکر تمام وحدت ها و یا به دلیل عدم ذکرتمام اختلاف های متناقضان، به جای این که «گزاره»ای تعریفی باشد «گزاره نما»یی است که تا جای خالی آن با عبارت معناداری پر نشود نمی توان آن را تعریف لفظی مانعی از اصل تناقض قلمداد کرد.
صفحات :
از صفحه 207 تا 232
هوسرل اول و دوم: تطور آرای هوسرل در مورد فلسفه زبان
نویسنده:
مازیار چیت ساز، محمد علی حجتی، علی اکبر احمدی افرمجانی، لطف الله نبوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دیدگاه "هوسرل" دربارة فلسفة زبان و معناداری، حداقل دو دورة متفاوت دارد. در دورة اول که گاهی رئالیسم افلاطونی نیز خوانده می‌شود، هوسرل نظری مشابه "فرگه" دارد: معنا عبارت است از یک نوع مثالی. در دورة دوم، با توجه به التفات (Intention)و ساختار آگاهی، دیدگاه او چرخشی استعلائی یافته و با استفاده از کلمة جدید نوئما، ساختاری پیجیده برای معنا پیشنهاد می‌کند. در این مقاله، دو دورة مذکور تشریح شده و توضیح داده می‌شود که در هر دو دوره، التفات و مسألة آگاهی نقش خاص خود را ایفا می‌کند. با تشریح این دو دوره و بررسی تشابه‌ها و تمایزها، مشخص می‌شود با وجود تغییرات زیاد آرای او، می‌توان یک خط سیر ثابت را در دیدگاه او پیدا کرد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 161
  • تعداد رکورد ها : 126