جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 82
بررسی سازگاری یا ناسازگاری علم مطلق الهی و اختیار انسان در آراء نلسون پایک و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نلسون پایک، فیلسوف معاصر، علم مطلق الهی و اختیار انسان را ناسازگار می داند.وی با بیان این ادعا که اگر خدا دارای علم پیشین باشد، انسان دیگر در اعمال خود اختیار نخواهد داشت، استدلالی نوین عرضه می دارد. پایک در نهایت به این نتیجه می رسد از آنجا که خداوند دارای علم پیشین و مطلق است، انسان توانایی انتخاب انجام یا ترک فعل را ندارد و آنچه از انسان سر میزند، توسط از پیش داننده ای که دارای علم ضرورتاَ صادق است ضرورت بخشیده شده است. تقریرهای متعددی از برهان ناسازگاری صورت گرفته است، اما مهمترین آنها برهان پایک است که البته مورد انتقاد فلاسفه ای همچون آلوین پلنتینگا قرار گرفته است.علامه طباطبایی، این مساله را از دو منظر مدنظر قرار داده است. از یک سو، وی مساله صفات خدا را مطرح می کند و اینکه علم خداوند، مطلق، ازلی و فراگیر است و حتی افعال اختیاری انسان را نیز دربرمی گیرد. ولی علم خداوند، به تحق فعل به اراده انسان، تعلق می گیرد نه صرفا به تحقق فعل.از سوی دیگر، وی با بیان اینکه جهان و همه وقایع و افعال، از ضرورت علّی تبعیت می کنند؛ این شبهه را که آیا افعال اختیاری انسان نیز تابع قانون علیت است و لذا از ضرورت برخوردار است و اختیار انسان در آن نقشی ندارد، پاسخ می گوید. علامه افعال اختیاری انسان را مستثنی از قانون علیت نمی داند، اما اراده و خواست انسان را جزئی از علت تامه وقوع فعل می داند.
رابطه علم و دین از دیدگاه علامه محمد تقی جعفری(ره)
نویسنده:
زینب فتحعلی‌زاده نجیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث بسیار مهم، جذاب، و دشوار کلام جدید و نیز فلسفۀ دین، مسألۀ ارتباط علم و دین است. این مسأله ماهیتی میان رشته‌ای دارد و برای حل آن باید داده‌ها و اطلاعاتی از بسیاری از دانش-ها را در نظر گرفت. شاید بتوان شروع برخورد علم و دین را از داستان گالیله و نظریۀ خورشید مرکزی که در مقابل نظریۀ زمین مرکزی قرار گرفت، دانست. اما می‌توان بسیاری از منازعاتی را که در طول قرون بعد میان دین و علم درگرفت نزاع بر سر حد و مرز؛ یعنی اختلاف نظر دربارۀ قلمرو واقعی علم و دین تلقی کرد. به عنوان مثال، بحث دربارۀ خلقت و تکامل بیش از صد سال، یکی از داغترین منازعات در این عرصه بوده است. و یا نظریۀ روانکاوی فرویدی مدعی است که زندگی دینی در آرزو اندیشی و سرکوب امیال ریشه دارد و با طرح این ادعا مشروعیت و حقانیت این نحوه از زندگی را در معرض تردید قرار می‌دهد. نظریۀ نسبیت انیشتین تلقی ما را از فضا، زمان و علیت اساساً تغییر می‌دهد و به این ترتیب ما را وا می‌دارد که در خصوص نحوۀ ارتباط خداوند با جهان مجدداً تأمل کنیم. به نظر می‌رسد که پیشرفتهای تکنولوژیک در عرصۀ کامپیوتر و هوش مصنوعی شأن و منزلت منحصر به فرد انسان هوشمند را به مخاطره می‌افکند. و اکتشافی که در مورد مولکولهای DNA صورت گرفته عنقریب است که راز حیات را در اختیار دانشمندان قرار دهد بنابراین حل شایستۀ این قبیل منازعات منوط به آن است که از رابطۀ میان کار و بار علم و دین درکی درست و جامع حاصل کنیم. ارائه تفاسیر گوناگون از علم جدید و پیدایش برداشت‌های جدید از دین و متون دینی یکی از دستاوردهای مهم این بحث بوده است. این پرسش مهم در این زمینه مطرح شد که علم را تا کجا می-توان پذیرفت و دین را تا کجا می‌توان تأویل کرد؟ آیا علم محدودیتهای مرزی دارد ویا بستر آن به-گونه‌ای وسیع است که توانسته پاسخگوی تمام سؤالات اساسی بشر بوده باشد؟ در تحقیق حاضر به دیدگاه محمد تقي جعفری يكي از انديشمندان معاصر در رابطۀ میان علم و دین خواهیم پرداخت و این مسئله را بررسی خواهیم کرد که علامه از بین نظرات مختلف در باب رابطۀ علم و دین کدام نظر را برمی‌گزیند؟ آیا دقیقاً به همان دیدگاه برگزیده قائل است یا تنها شباهتهایی با آن دیدگاه خواهد داشت؟ آیا علامه می‌تواند پاسخ‌گوی همۀ چالش‌های نظر برگزیده باشد؟ بدین جهت بهتر دانستیم تا ابتدا نگاهی به پیشینۀ مسئلۀ علم و دین داشته و سپس دیدگاههای متفاوت را با عنوان انواع رویارویی‌ها مطرح کنیم. سپس در بخشی مجزا به رابطۀ علم و دین از نگاه جعفري خواهیم پرداخت در پایان به این نتیجه خواهیم رسید که علامه به رابطۀ همگرایی بین علم و دین قائل هستند که البته در ابتدا با تعریف صحیح از علم و دین بشر را به شناخت صحیح این دو تشویق می‌کند سپس با اشاره به محدودیت‌های علم به اثبات تعاون بین علم و دین می‌پردازد. دروهلۀ دوم با اشاره به حیات معقول؛ به عنوان حیات حقیقی انسان، اذعان دارد که علم و دین و فلسفه (به معنای حکمت) از ارکان اساسی حیات معقول بوده و یک انسان برای رسیدن به حیات معقول باید این سه رکن را در خود داشته و با همگرایی و تعاون آنها در خود به حیات معقول که همان حیات طیبۀ ذکر شده در قرآن است نائل شود.
انسان‎شناسی از نظر علامه محمدتقی جعفری (ره)
نویسنده:
زهرا حاتمی نعمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از انسان است. انسانی که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده و از قدیم الایام مورد توجه مذاهب و فرهنگ های بسیاری قرار گرفته است و کمتر نظام فکری و فلسفی را می توان یافت که به گونه ای به شناسایی انسان و عوارض آن نپرداخته باشد. آری سخن از انسان است. انسانی که عضو فعال و موثر این جهان بوده و با هستی داد و ستد پیگیر دارد .او با چنین تعاملی، زمینه ی صعود یا سقوطش را فراهم می سازد! چرا که انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد به این معنا که در هریک از روابط چهارگانه هم استعداد آن را دارد که تعالی یابد و از ملائک هم بالاتر رود و هم می تواند تا بی نهایت سقوط کند به گونه ای که نتوان هیچ درنده ای را با اوقیاس کرد.علامه محمد تقی جعفری در مورد انسان چهار نوع رابطه را مطرح میکند که عبارت است از :رابطه ی انسان با خویشتن،رابطه ی انسان با خدا،رابطه ی انسان با جامعه و رابطه ی انسان با جهان هستی.ایشان خاطرنشان میکنندکه انسان در این روابط چهارگانه که محسوس ترین روابط انسان در پهنه ی گسترد? وجود میباشند موجودی مسئول و متعهد بوده وهرگز بیرون از قانون نمیتواند کاری انجام دهد .به این معنا که من یا روح که در این رساله از آن تحت عنوان "انسان" یاد میشود بدون تردید در هر یک از روابط مذکور قانونی دارد که با عمل به آنها میتوانند خود را متحول و دگرگون سازد.قوانین حاکم بر انسان در"رابطه با خویشتن"عبارت است از :الف-آگاهی انسان به تمام ابعاد مادی و معنوی خویش و اینکه انسان جزئی معنادار از جهان معنادار است .ب-انسان قدرت هرگونه تصرف نسبت به خویشتن را ندارد بلکه همواره موظف به حفظ روح از پلیدی ها و شکوفایی روح است .ج-پذیرش واقعیات و پرهیز از خود فریبی .د-حداکثر بهره برداری از استعدادهای مثبت .انسان در ارتباط با خدا نیز که مهمترین رابطه در روابط چهارگانه است مسئول و متعهد بوده به پذیرش این نکته کهالف-خداوند اورا بدون کمترین نیاز آفریده است وب- آدمی موظف است که تمام موجودیت خود را در حیط? نظاره وسلط?خداوندی قرار دهد.در ارتباط انسان با جامعه و همنوع نیز آدمی موظف به قبول این اصل اساسی است که الف- همه ی انسانها دارای کرامت ذاتی میباشند احساس تکلیف برین نسبت به همدیگر لازم و ضروری است .در ارتباط انسان با جهان هستی، الف- انسان موظف به شناخت جهان هستی و جدی گرفتن قوانین جاریه در آن وب- دریافت هدفدار بودن جهان هستی میباشد.
دین از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری و برتراند راسل
نویسنده:
سیمین یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه برتراند راسل در زمینه‌ی دین بیشتر جنبه‌ی الحادی داشته و مهمترین اصل دین یعنی وجود خداوند را نفی می‌کند و علامه جعفری به نقد افکار و اندیشه‌ی راسل در این زمینه می‌پردازد. علاوه‌بر بیان دیدگاه این دو متفکر درباره‌ی دین، به مباحث مربوط به دین‌پژوهی نیز پرداخته شده است، که شامل: براهین اثبات وجود خداوند، رابطه‌ی علم و دین، جاودانگی روح و جبر و اختیار می-باشد.پژوهشهای برتراند راسل درباره‌ی دین مبتنی بر فلسفه‌ی شکاکیت و الحاد می‌باشد و تحقیقات علامه جعفری از فلسفه‌ی الهی الهام گرفته است.
نسبت اخلاق و سیاست از دیدگاه علامه جعفری
نویسنده:
فاطمه قانع نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق و سیاست در دیدگاه علامه جعفری دو حوزه مرتبط با یکدیگرند. از دید علامه این دو ضلع انسان‌شناسی اسلامی که مبتنی بر حیات تکاملی‌اند و پیوند آن دو در حکمت نظری نه تنها ممکن است بلکه اساساً این پیوند از منظر حیات وحیانی ضروری بوده و تنها راه سعادت بشر است و این تألیف و ترکیب نیازمند وجود یک الگوی عملی است که علامه آن را در نهج‌البلاغهو در سیره و گفتار و عمل علی (ع) یافته است.
بررسی سیمای رسول اعظم (ص) در متون عرفانی منثور فارسی تا قرن هشتم
نویسنده:
رقیه شفق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیامبر گرامی اسلام با عنوان منادی "من عرف نقسه فقد عرف ربه" در طول تاریخ یک هزار و چهارصد ساله، مورد توجه عرفا و اندیشمندان اسلامی وغیر اسلامی قرار گرفته است و هر کس در حد وسع خویش از این منبع عظیم فیض و کمال، استفاده نموده است و این اندیشه و عرفان همواره در آثار ادبی انعکاس یافته است. تصویری که در آثار منظوم و منثور فارسی از سیمای پیامبر (ص) عرضه می شود نه فقط متضمن تعظیم و تقدیس فوق العاده ای در حق این مهتر کاینات است بلکه در عین حال نهایت عشق و ارادت در حق این مربی و مرشد کونین نیز در سراسر این تصاویر جلوه ی بارز دارد. این طرز تلقی در اشعار صوفیه و اقوال متشرعه از عطار و سعدی تا ابن فارض و ابن عربی و ... همه جا در تجلی و نمود است و مشایخ صوفیه و زهاد متشرعه حقیقت محمدی را موضوع عشق و تقدیس فوق العاده تلقی کرده اند. در ادب و عرفان اسلامی نشان این مایه محبت و تکریم فوق العاده همه جا جلوه دارد. به عنوان مثال در کتاب کشف الاسرار میبدی در مورد ایشان چنین آمده است : محمد مصطفی، در تواضع چنان بود که یک قرص از درویش قبول کردی و دنیا جمله به یک درویش دادی، و منت بر ننهادی، بایتیمی راز کردی و بر جبرییل ناز کردی با غریب بنشستی و با شبهت ننگرستی ! به میهمانی عجوز رفتی و از عرش و مادون آن همت برگذاشتی . زن بیوه را رداء بیفکندی و بساط در سدره المنتهی نیفکندی! با مسکین هم زانو بنشستی‌! رحیم دلی، خوش سخنی، نیک مردی، نیک عهدی، عزیز قدری، محمد نامی، ابوالقاسم کنیتی. مصطفی لقبی، صد هزاران هزار صلوات و سلام خدای بر روح پاک و روان مقدس او باد! آمین".تصاویری که در سه کتاب عرفانی کشف الاسرار، مرصاد العباد و کشف المحبوب از سیمای پیامبر اعظم (ص) عرضه شده است در بحث حاضر جمع آوری گردیده است تا به صورت منسجم تحت عنوان، بررسی سیمای رسول اعظم (ص) در متون عرفانی منثور فارسی تا قرن هشتم" مورد پژوهش قرار گیرد.
انسان‌شناسی از منظر سهروردی
نویسنده:
علیرضا مرادی گروسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان‌شناسی سهروردی رابطه عمیقی با هستی‌شناسی وی دارد بنابراین:اولاً:سهروردی عالم را فیض الهی می‌داند و مبدأ فیضان موجودات را علم اومعرفی می‌کند.خدا موجودات را با اضافه اشراقی موجود می‌کندوتمام علل و عوامل جهان ، معلول انوار مدبره‌اندکه در نهایت همه اشراقی از نورالانوارند.ثانیاً:‌‌انسان را در پرتو اشراق نورالانوار مورد بررسی قرار می‌دهد و به راه و روش این تقرب جستن انسان بسیار تأکید می‌کند وانسان رادر بالاترین جایگاه بین موجودات، تنها موجودی می‌داند که به عنوان جانشین خدا در زمین مطرح شده‌است. پس بایددر راه تهذیب نفس خود بکوشد و در راه سیر وسلوک گام بردارد تا از اشراق نورالانوار برخوردار گردد.وی شناخت انسان را مقدمه‌ی شناخت نورالانوار می‌داند.ثالثاً:معتقد است در مرکز هر نفس یک نور اسفهبدی وجود دارد که فعالیت‌های او را رهبری می‌کند و همه انواع بشری روهم رفته تحت رهبری جبرئیل قرار دارند که رب‌النوع انسانی نامیده می‌شود.رابعاً: نفس وتهذیب آن را شرط لازم در شناخت شهودی نور الانوار و رستگاری می دخدا موجودات را با اضافه اشراقی موجود می‌کندوتمام علل و عوامل جهان ، معلول انوار مدبره‌اندکه در نهایت همه اشراقی از نورالانوارند.ثانیاً:‌‌انسان را در پرتو اشراق نورالانوار مورد بررسی قرار می‌دهد و به راه و روش این تقرب جستن انسان بسیار تأکید می‌کند وانسان رادر بالاترین جایگاه بین موجودات، تنها موجودی می‌داند. بدین ترتیب مقصدو هدف انسان‌شناسی شیخ در مجموع به سوی تطهیر نفس و توجه آن برای وصول به انوار عالیه در نهایت نور الانوار پیش می‌رود و چون تن مانع تحقق این هدف است ،گریز از آن برای رهایی و آزادی تا وصول به هدف لازم است.خامساً:سهروردی اند. بدین ترتیب مقصدو هدف انسان‌شناسی شیخ در مجموع به سوی تطهیر نفس و توجه آن برای وصول به انوار عالیه در نهایت نور الانوار پیش می‌رود و چون تن مانع تحقق این هدف است ،گریز از آن برای رهایی و آزادی تا وصول به هدف لازم است.خامساً:سهروردی رابطه نفس و بدن را یک امر اضافی و ضعیف‌ترین امر قلمداد کرده و می‌گوید: با مرگ و فساد بدن، تنها رابطه مزبور از بین می‌رود، امّا خود نفس برای همیشه باقی است.
دروازه ای به سمت خوبی ها
نویسنده:
محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
مرگ از منظر ملاصدرا
نویسنده:
محمدرضا اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله، براساس مبانی وجودشناسی و متافیزیکی ملاصدرا، به بحث از موضوع مرگ پرداخته شده است. از نگاه ملاصدرا، انسان، حیوان ناطق میرنده است. به باور وی، نفس در یک حرکت جوهری تدریجی و سیر تکوینی، برای انتقال از دنیا به آخرت، تمامی مراحل وجودی‌اش را طی می‌کند و پس از پایان پذیرفتن سیر نفس در دنیا پدیده مرگ رخ می‌دهد. بنابراین، مرگ چیزی نیست جز پایان حرکت نفس در دنیا و انتقال به عالم آخرت. اما در این زمینه، پرسش‌های مهمی وجود دارد که در این نوشتار از نظر ملاصدرا به پاسخ آن‌ها پرداخته‌ایم برخی از این پرسش‌ها به قرار زیر است: آیا پس از مرگ، سیر نفس و تحول او در برزخ، امکان پذیر است یا خیر ؟ آیا مرگ، اقسامی دارد؟ آیا مرگ ویژه انسان است یا تمام پدیده‌های عالم ـ اعم از جماد و گیاه و حیوان و فرشته و غیره ـ نیز می‌میرند؟ و آیا مرگ، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؟
صفحات :
از صفحه 25 تا 48
تاریخ فلسفه دین غربی در میانه دو جنگ جهانی
نویسنده:
مریم سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در میانه دو جنگ جهانی بیش از همه، پنج جریان فلسفی نئورئالیسم، فنومنولوژی، پرسونالیسم، پراکماتیسم آمریکایی و فلسفه تاریخ در صحنه فلسفه دین غربی حضور موثری داشته اند. از این رو، تحقیق حاضر بیشتر به این جریان های فلسفی پرداخته است. بخش اصلی این تحقیق مبتنی بر بخش دوم کتاب تاریخ فلسفه دین اثر دکتر یوگن توماس لانگ درباره تاریخ فلسفه دین قرن بیستم است. در این تحقیق علاوه بر ترجمه بخش دوم کتا تاریخ فلسفه دین قرن بیستم، مباحث مطرح شده در آن کتاب از کتاب های دیگر نیز نقل و تایید شده است. لذا روش تحقیق بر اساس مطالعات کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بوده است. به طوری که در ابتدا آثار مرتبط با مباحث آن کتاب جمع آوری و مطالعه و یادداشت برداری شده اند و سپس یادداشت های جمع آوری شده تجزیه و تحلیل و تنظیم گردیده است. یافته های تحقیق عبارتند از:در این پژوهش جریانهای تاثیرگذر فلسفی و الهیاتی در میانه جنگ های جهانی در اروپا و آمریکا مطرح و شعاع تاثیرگذاری آن تبیین می شود.ریشه و زمینه های تاریخی پنج گرایش عمده فلسفه دین در ابتدای فلسفه قرن بیستم بررسی می گردد.مفاهیم مهم فلسفه دین در هریک از جریان های فلسفی نئورئالیسم، فنومنولوژی، پرسونالیسم، پراگماتیسم آمریکایی و فلسفه تاریخ تبیین می گردد. مشترکات فکری و همچنین منازعات و اختلافات اصلی فیلسوفان در درون این جریان های فلسفی بررسی می شود.
  • تعداد رکورد ها : 82