جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 73
مفهوم بازی در فلسفه جدید و معاصربررسی مفهوم بازی در فلسفه کانت، شیلر، نیچه، ویتگنشتاین و گادامر
نویسنده:
محمدباقر قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در فلسفه جدید و معاصر تقریباً هرگونه بهره گیری از مفهوم بازی در جهت ارائه نگاه نو و یا تقابل با سنتی کهن قرار میگیرد. پرسش این رساله این است که مفهوم بازی چگونه از عهده این مهم برمی آید و آنچه در تقابل با آن قرار میگیرد چیست؟ در بخش اول میبینیم کانت با اینکه حکم ذوقی را عینی و شناختی نمیداند، بازی قوا را مبنای اعتبار کلی آن قرار میدهد. او با این تبیین از اصول نقد اول که هر گونه اعتبار را منوط به عینیت میدانست فاصله میگیرد و با کمرنگ کردن فاصله ذهنیت – عینیت تمایل خود را به دوری از سوبژکتیویسم نشان میدهد و قدم در راهی نو مینهد. در بخش دوم، شاهد آنیم که شیلر از این کارکرد بازی در کانت در حل مساله خود، مساله گسست میان ماده و صورت، بهره میگیرد و سعی میکند به وسیله آن از این گسست و تقابل متافیزیکی فرارود. در بخش سوم، میبینیم ویتگنشتاین با قیاس بازی با زبان در مقابل نظریه تصویری مبتنی بر نگاه سنتی به زبان قرار میگیرد و با نظریه بازیهای زبانی از زبان متافیزیکی جدا میشود. در بخش چهارم گادامر را بررسی میکنیم که فهم را برمبنای بازی تبیین میکند و با تفسیری غیرسوبژکتیو از بازی، نگاهی از فهم و حقیقت ارائه میکند که از نگاه متافیزیکی و سوبژکتیو به آنان فراتر میرود. در بخش پنجم پس از آنکه خوانش بازی گونه نیچه از هراکلیتوس و نیز حضور بازی در اندیشه های مهم نیچه بررسی میشود، این امکان مطرح میشود که فلسفه نیچه به مثابه یک بازی درک گردد. بدینگونه بازی در متن فلسفه ای قرار میگیرد که تمام قد در برابر متافیزیک ایستاده است. در بخش نتیجه نیز پس از اشاره به نقش کلید گونه بازی، کارکرد این مفهوم در فلسفه جدید و معاصر را فراتر رفتن از متافیزیک و سوبژکتیویسم میشناسیم.
حیث زمانی تفکر کانت و گشایش افق های جدید
نویسنده:
مهدی طاهریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): هر فیلسوفی که بنیان گذار یک مکتب فلسفی بوده و می باشد، در فلسفه او یک نکته کلیدی وجود دارد که آن محور اساسی تفکرات او به حساب آمده و به همه اندیشه های او در قلمروهای مختلف شکل می دهد. این نکته کلیدی و محوری در فلسفه نقادی کانت که شامل نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم می باشد، مسئله زمان است؛ زیرا هدف نهائی او در این فلسفه اثبات یک امر پیشینی در قلمرو معرفت انسانی، عمل اخلاقی و تفکرات ذوقی و غایتی است و بر همین است که او همه احکام علمی، اخلاقی و ذوقی – غایتی را تألیفی ماتقدم می داند. از نظر کانت این امر پیشینی و ماتقدم چیزی جز حضور عنصر کلیت و ضرورت در این احکام نیست. او مدعی است زمان امری پیشینی است و این دو بیانگر ویژگی دامنه شمول زمان اند. این تفکر زمانی کانت در موارد مختلف از فلسفه جدید و معاصر تأثیر گذاشته و به نوعی حضور دارد
دیگـری از دیـدگاه فیلـسوفان اگزیـستانس
نویسنده:
حامد شیواپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
خواستِ قدرت همچون دانش و همچون متافیزیک (تقریر ایده خواست قدرت بر اساس تفسیر هایدگر از کتاب خواست قدرت نیچه)
نویسنده:
مصطفی سیرم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): این رساله شامل تقریر و گزارشی است از تفسیر مارتین هایدگر از موضوع اراده(خواست) قدرت همچون دانش و همچون متافیزیک. این موضوع عنوان یکی از بخشهای مجلد سوم کتاب هایدگر با نام نیچه است. هایدگر در آن مجلد به تبیین و بررسی نقد نیچه در خصوص دو مفهوم اساسی متافیزیک یعنی حقیقت و دانش(معرفت) می پردازد. نیچه حقیقت و دانش را به عنوان مبنای ارزشگذاری در تفکر متافیزیکی نقد کرده و باور به حقیقت را به عنوان آن چیزی که در فرایند کسب دانش و معرفت به دست می آید نوعی توهم یا خطا می شمارد. منطق و صدق نیز به عنوان روش و مناط حجیت بخشیدن به دانش و حقیقت نقد می شوند تا بنیان و اساس معرفت کهن فلسفی و متافیزیک یکجا فرو ریزد. هایدگر با ریشه یابی و فهم پدیدارشناسانه مفاهیم و تعاریف و نقد نیچه از نظرگاه موجود نسبت به جهان ،نسبت به موجودات و نسبت به زندگی و ارزشهای برآمده از زندگی سعی میکند شرحی عمیق از نقد نیچه ارائه کند .این تبیین در راستای اندیشه خواست قدرت و نیز اندیشه بازگشت جاودانه صورت می گیرد که به نظر هایدگر یک مسیر تفکر و اندیشگی است که علیرغم میل و تلاش صاحبش نتوانسته از سیطره تفکر متافیزیکی خارج شود و همچنان در درون متافیزیک سیر می کند ، یعنی پرسش از چیستی و ماهیت موجودات و هستندگان .به نظر هایدگر پرسش بنیادین باید از وجود و خود هستی باشد و نه از هستندگان. بنابر این معیار، هایدگر نقد نیچه از دانش و حقیقت به معنای متافیزیکی- آن را صرفا تا حدودی می پذیرداما ان را ناکافی می داند لذا معرفت به معنای مورد نظر خودش که به معنای حضور و بازنمود است را طرح می کند تا براین اساس به مفهوم حقیقت به معنای الثیا یعنی آشکارگی وجود یا ناپوشیدگی و نامستوری نزدیک شود.
زیست_جهان در فلسفه هوسرل
نویسنده:
کریمی، مرتضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): چکیده: هوسرل همواره خود را در فلسفه مبتدی دایمی می نامید. وی در سراسر عمر خود می کوشید فلسفه را بر بنیادی عمیق تر و دقیق تر بنیاد کند. به همین دلیل می کوشید آن بنیانی را که فلسفه می تواند از آن بیاغازد، آشکار سازد. در ابتدای حیات فلسفی، پی برد که من استعلایی بنیان هر نوع معنا و فعل نفسانی است. اما به تدریج دریافت که این من استعلایی در پی تحویل پدارشناختی- استعلایی از محتوا تهی شده است و نمی تواند طرح پدیدارشناسی را- که همانا حل مسایل جهان عینی با حرکت در قلمرو استعلایی است- به انجام رساند. از این رو در اواخر عمر در می یابد که زیست – جهان، جهانی که متعلّق تجربه بی واسطه ی ماست و اشیای آن پیش از هر علمی برای ما آشنا هستند، خاستگاه شکل گیری من استعلایی و محتوای تاریخی- اجتماعی آن است. زیست- جهان در فلسفه ی هوسرل دو کارکرد اصلی دارد. کارکرد سلبی آن بحث در باب بحران علوم اروپایی و ریشه های آن است . هوسرل معتقد است از آنجا علوم کنونی دچار بحران شده اند که مبنای هستی- شناختی خود را از یاد برده اند. این علوم از یاد برده اند که از همین زیست- جهان زاده شده اند و معنای خود را از آن می گیرند. کارکرد ایجابی آن فراخواندن علوم کنونی به بازگشت این علوم به معنای اصیل یعنی علم کلی است. علم باید وحدت از دست رفته ی خود را بازیابد و سپس بر مبنای بداهت تجربه ی اصیل زیست- جهان از نو تاسیس گردد. کلید واژه ها: هوسرل، پدیدارشناسی، زیست- جهان، بحران علوم، تاریخ.
تأثیر عرفان اسلامی بر نگارگری ایران
نویسنده:
مینا صدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
تحلیلی درباره رابطه میان عرفان اسلامی و نقاشی ایرانی است. این تحلیل در سه فصل با عنوان های زیر ارائه شده است: هنر و عرفان شامل: نسبت هنر و عرفان در تفکر اسلامی ، نسبت شعر و عرفان اسلامی و حضور معانی عرفانی در آثار نگارگری. مضامین عرفانی در آثار نگارگری شامل: منازل و مقامات عرفانی و تأثیرات عرفان اسلامی بر نگارگری اسلامی (ایران) و مصادیق معانی عرفانی (مقامات) در آثار نگارگری.
اسلام و پست مدرنیسم
نویسنده:
هادی رستمی سیف الدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پاسخ به این پرسش که آیا اسلام و پست مدرنیسم می توانند هم زیستی داشته باشند و نسبت میان آنها چگونه است. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی - تحلیلی، نسبت میان اسلام و پست مدرنیسم مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که رسیدن به مقیاسی عمیق و دقیق میان اسلام و پست مدرنیسم با توجه به آثار و پیامدهای جهانی شدن برای جوامع بشری و آشنایی کافی با مولفه ها و مشخصه ها پست مدرنیسم است.
تفسیر هایدگر از لوگوس و حقیقت زبان
نویسنده:
مجیدکمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف هایدگر از تامل در زبان به هیچ وجه مطالعاتی فرازبانی که در نهایت به جمع آوری اطلاعاتی در باره زبان منجر شود، نمی باشد بلکه موضوعی است که مربوط به خود ماست. بنابراین پژوهش هایدگر همانند سایر تاملات زبانی فلسفه های جدید که نگاهی از بیرون به زبان دارند نمی باشد. در مطالعات مربوط به زبان دو طریق کاملا متمایزی در برابر ما گشوده می شود. در یکی همه کوشش محقق رسیدگی به هجاها، آواها، صوت ها، دال ها، نشانه ها و ساختارهای دستوری و ظاهری زبان است. اما در طریق دیگر، حقیقت کلام یعنی لوگوس و حقیقت تسمیه منظور نظر قرار می گیرد. برای اینکه ما به حقیقت و جنبه وحدانی زبان برسیم باید به ظهور وجود در خود مجال و امکان دهیم و این خود عین معنای لوگوس است. زیرا به زعم هایدگر شان لوگوس این است که به دیدار آمدن و ظهور یافتن چیزی امکان می بخشد و موجب می شود تا موجودات به ادراک آیند. هایدگر را پیوندی است وثیق با کلمات بنیادین کلماتی مانند لوگوس و فوزیس. در دید وی این کلمات جریان تفکر را معین می کنند. به نظر هایدگر زبان همراه با انکشاف وجود به حضور می آید توگویی زبان با پیش آمدن وجود در واژگان بنیادین یا اساسی ممکن می شود. از این روست که هایدگر این توجه اصیل به واژگان شعری نخستین را شعرسرایی اصیل یا آغازین می نامند. به بیان دیگر زبان، درون واژه آمدن خود وجود است و از این رو شاعری است . زبان صورت اولیه شاعری است که در آن هر قومی وجود را می سراید. شعر در معنای خاص خود، ذات زبان را آنچنانکه هست محفوظ می دارد . شعر طریقه سخن گفتنی است که می گذارد ذات زبان آشکار شود.
تن و پدیدارشناسی ادراک در فلسفه مرلوپونتی
نویسنده:
محمدشکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): موریس مرلوپونتی( maurice merleau-ponty) ( 1908-1961) یکی از مهمترین فیلسوفان قرن 20 فرانسه است. در شکل گیری فلسفه او عناصر مختلفی از جمله اندیشه های هگل, برگسون, سارتر, هیدگر, روانشناسی گشتالت و مخصوصا" پدیدارشناسی هوسرل موثر بوده اند. روش فلسفی مرلوپونتی پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی است. بدین معنا که به اعتقاد او پدیدارشناسی روشی است که می توان از طریق آن و بدون التزام به مفروضات روانشناختی و علمی به توصیف روشنی از تجربه حقیقی دست یافت. یکی از نتایج توصیف پدیدارشناختی تجربه بی اعتنایی به وجود خارجی اشیاء و نیز بین الهلالین قرار دادن باور به وجود روابط علی میان اشیاء و سوژه است که در دیدگاه های علمی مفروض گرفته شده است. اما مرلوپونتی کاملا" موافق نتایج روش پدیدارشناختی هوسرل نیست. به اعتقاد هوسرل تقلیل پدیدارشناختی تجارب حسی تا مرز رسیدن به یک اگو یا سوژه محض باید ادامه یابد, بدین معنا که نه تنها موضوعات تجربه حسی باید در معرض تقلیل پدیدارشناختی قرار گیرد بلکه دامنه این تقلیل باید به خود سوژه تجربه نیز تعمیم یابد و وجود عینی سوژه تجربه نیز باید در معرض اپوخه یا تقلیل پدیدارشناختی قرار گیرد. ولیکن مرلوپونتی اپوخه سوژه تجزبه و بین الهلالین نهادن آن را امری ناممکن می داند. مرلوپونتی با تایید نظریه در عالم بودن هیدگر معتقد است سوژه تجربه در عالم وجود دارد و حیث در عالم بودگی سوژه نه تنها در معرض هیچگونه تقلیل پدیدارشناختی قرار نمی گیرد بلکه شرط اساسی تحقیق هر گونه تجربه و توصیف آن است. مرلوپونتی تن یافتگی سوژه را شرط در عالم بودن آن می داند و از این رو نه تنها ثنویت دکارتی تن- سوژه را نمی پذیرد بلکه اصالت دادن به هر یک از آنها را که منجر به مذهب اصالت معنا (ایدآلیسم) و تجربه باوری می شود را برای تبیین شناخت ناکافی می داند. به اعتقاد او تن همان سوژه و فاعل ادراک بوده و اساسا" بواسطه سوژه تن یافته است که تجربه امکان پذیر می شود. به همین دلیل است که محاذات جسمانی ما سبب می شود تا تجربه عالم به گونه ای خاص رخ دهد و مثلا" ما فقط می توانیم اشیاء روبروی خود را ادراک کنیم نه اشیاء پشت سر خود را.
ارزیابی معضل ادراک حسی در پدیدارشناسی هوسرل بر تکیه بر آراء مرلوپونتی
نویسنده:
مسعود الماسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
  • تعداد رکورد ها : 73