جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 74
جهان های ممکن در اندیشه پلنتینگا و نسبت آن با مفهوم نفس الامر در فلسفه اسلامی
نویسنده:
مصطفی زالی، روح اله عالمی، مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اگرچه به نظر می رسد مفاهیم ضرورت و امکان (مفاهیم وجهی) مفاهیم جدایی ناپذیر مابعدالطبیعه هستند، فلاسفه تجربه گرا به طور سنتی این مفاهیم را مورد نقد قرار داده اند. در قرن بیستم نیز چنین انتقاداتی توسط کوآین(Quine)  در قالبی جدید صورت گرفته است. با وجود این، طرح مفهوم تکثر جهان های ممکن در معناشناسی منطق موجهات، زمینه ساز این باور شد که می توان بر چالش تجربه گرایی غلبه کرد. در تبیین سرشت جهان های ممکن، دو رویکرد متفاوت وجود دارد. گروهی از فلاسفه از رویکرد نام گرایی تقلیلی در بیان مفاهیم وجهی استفاده می کنند و سایر مفاهیم وجهی را به مفهوم جهان های ممکن تقلیل می دهند و در مقابل، برخی از فلاسفه معتقدند مفاهیم جهان های ممکن، ضرورت، امکان، ذاتی و عرضی اجزای یک شبکه هستند. در این مقاله ،پس از اشاره ای به رویکرد اول، انتقادی که پلنتینگا به عنوان نماینده شاخص جریان دوم به رویکرد نام گرایی تقلیلی وارد کرده است و همچنین تبیین او از ماهیت جهان ممکن شرح داده میشود و نشان داده خواهد شد که مفهوم کلیدی در اندیشه پلانتینگا وضعیت امور است و وی یک جهان ممکن را وضعیت اموری بیشینه می داند. این مساله تبیین خواهد شد، که درک پلنتینگا از مفهوم جهان های ممکن، با مفهوم نفس الامر در نظر حکمای مسلمان قابل تطبیق است اگرچه تمایزات مشهودی نیز با آن دارد.
صفحات :
از صفحه 11 تا 29
مفهوم قانون در اندیشه سیاسی یونان باستان گذر از ثسموس (θεσμς) به نوموس (νομος)
نویسنده:
ایرج آذرفزا، مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اصلی ترین مفاهیم برسازنده اندیشه سیاسی یونان باستان، مفهوم قانون بوده است. یونانیان از دو اصطلاح حقوقی متفاوت برای مفهوم قانون استفاده می کرده اند. تا پیش از سقوط حکومت استبدادی پیسیستراتی در پایان سده ششم پ.م اصطلاح ثسموس در معنای قانون نهاده به کار می رفته است؛ حال آنکه پس از اصلاحات کلیستنسی در آغاز سده پنجم پ.م و استقرار مردمسالاری در آتن، اصطلاح حقوقی دیگری در معنای قانون نهاده به کار می رفته است: نوموس. پژوهش های ما نشان می دهد این تغییر اصطلاح در ادبیات حقوقی آتن، نشان از دگرگونی عمیق تری در اندیشه سیاسی یونانیان دارد به باور ما زبان، آیینه دار اندیشه است و چنین تغییر ترمینولوژیکی در زبان، احتمالا، بازتاب تغییری اندیشگانی است. ازین روی، برآنیم از رهگذر بررسی فیلولوژیک دو واژه ثسموس و نوموس در ادبیات یونان باستان، از هومر تا ابتدای سده چهار پ.م، این تغییر در اندیشه سیاسی یونانیان را نشان دهیم. آنچه این جستار را از پژوهشی صرفا فیلولوژیک فراتر می برد و آن را درآمدی بر فهم فلسفه سیاسی یونان باستان قرار می دهد، تلاش در بازتعریف واحد زیست سیاسی یونانیان، پولیس، بر اساس برداشت نوین از مفهوم قانون است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
برهان چرخه ‏ای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفس پس از مرگ
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
چکیده :
برهان چرخه‏ای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفـس پـس از مرگ با محوریت «آمـوزه‏ای کهن» در باب «چرخه زایشهای متوالی» و با توسل به اصل پیدایش ضد از ضد، که در فرهنـگ یونانـی از زمان هسیـودوس تا افلاطـون وجـود داشـته است، با بیانی اسطـوره‏ای – فلسفی اقامه می‏شود. این برهان، به رغم ایرادهایش، برهانی است که افلاطون آن را به مثابه گام نخست دیالکتیک مربوط به اثبات جاودانگـی نفس تلقـی می‏کند و معتقـد است اجمالا بقای پس از مرگِ نفس را اثبات می‏کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
نوس:دانشِ علمی برهان ناپذیر و مَلَکه ی معرفتی ارسطو
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخایِ دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش می پرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ می دهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازه ی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی می شود اما او در پاسخ دوم به گونه ای سخن می گوید که نوس در ردیف مراحل و مراتب معرفت انسان قرار می گیرد. در این مقاله پس از مطرح کردن پرسش دوم و پاسخ ارسطو به آن در بخش اول، معناهای هکسیس در بخش دوم بررسی شده و برای آن سه معنای محوری معرفی شده است. از آنجا که بعضی از مفسران بنا بر دلایلی که دارند وسوسه شده اند هکسیس را در سراسر ت. ث. قوه (دونامیس) بفهمند بخش سوم مقاله به بررسی این مسئله اختصاص یافته است که آیا هکسیس قوه است؟ بخش اول مقاله با روشن شدن پاسخ این مسئله پایان می یابد. بررسی چیستی نوس در بخش دوم مقاله خواهد آمد.
معقولات ثانیه فلسفی، اساس معرفتی امکان مابعدالطبیع
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله بحث و تفحص درباره معقولات ثانیه، بویژه معقولات ثانیه فلسفی، عنوان مبادی هرگونه شناخت انسانی است ، در همین راستا نگارنده پس از طرح کلی مسئله و روشن ساختن مبانی خویش درمورد ذهن انسان، تاریخچه بحث را در دو قلمر فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ، اعم از فلسفه یونان باستان و فلسفه جدید مورد ب قرار داده و گزارش مفصلی دراین خصوص ارائه نموده‌است ، سپس ضمن تعریف این ن از معقولات ، طی بررسی کیفیت مفهوم سازی ذهن، نحوه حصول این مفاهیم نیز کیفیت تحصیل اصول بدیهی و ادلی پرداخته است و سرانجام بر عمومیت و دامنه فراگیر این مفاهیم و اصول در عالم اعیان، استدلال کرده و ازاین طریق، هرچند به نحو اختصار، در امکان مابعدالطبیعه و شناخت مابعدالطبیعی بحث نموده است
نوس: دانشِ علمی برهان ناپذیر و مَلَکه ی معرفتی ارسطو (بخش دوم)
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع اصلی این مقاله بررسی چیستی نوس است. در این مقاله برای آشکار شدن چیستی نوس نخست روشن می شود که هم دانش علمی دو گونه است: برهان پذیر و برهان ناپذیر، هم نوس در آثار ارسطو با دو وجه نظر و به دو معنای درهم تنیده آمده است. از یک منظر نوس دانش علمی برهان ناپذیر، و از منظر دیگر نوس هکسیس و ملکه ی معرفتی نفس است که در چشم ارسطو از این حیث سه کارکرد ویژه ی اصلی دارد: تحصیل اصولی که دانش علمی بر آن ها مبتنی است، درک کلیات در جریان ادراک حسی بالفعل، درک گزاره های کلی در جریان استقرا (اپاگوگه). این بدان معناست که نوس به مثابه خاستگاه دانش علمی برهان پذیر هم خودِ فرایندِ فراچنگ آوردنِ دانش علمی برهان ناپذیر است هم نتیجه ی نهایی آن فرایند. به نظر می رسد درک درستِ نکته ی اخیر ابهام های موجود در باب چیستی نوس را از بین می برد.
ارسطو و بنیادگذاری تبیین علمی
نویسنده:
مهدی قوام صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کشف تبیین فوسیکوس در برابر تبیین لوگیکوس، و شرح و بیان تبیین فوسیکوس بر پایه جستجوی پاسخ های متناسب انواع چهارگانه «چرا» در باب هر امر طبیعی و صنعتی، ارسطو را قادر ساخت تبیین تا علمی را بنیاد گذارد و ویژگی های بنیادی آن را آشکار سازد. این مقاله کوششی است برای بازسازی مسیری که سرانجام به این توانایی منتهی شد. بندهای پایانی مقاله نشان خواهد داد که همه دیدگاه های جدید در باب تبیین علمی، که عموما در دو نگرش کلی «قیاسی – قانون شناختی» و «استقرایی – آماری» دسته بندی می شوند، به گونه ای از تعلیمات ارسطو بر می آیند.
بررسی دشواری های کتاب بتا مابعدالطبیعه ارسطو
نویسنده:
مازیارامیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
غایت گرایی در فلسفه ارسطو
نویسنده:
محمدتقی شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بنیاد متافیزیک ارسطو
نویسنده:
جمال الدین میرشرف الدین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): پرسش از بنیاد فلسفه به عنوان دانش پرسش های بنیادین طریقی است که هم ما را به فهم راستین چیستی آن به مثابه اساسی ترین مسأله فلسفه رهنمون می شود و هم بنیادهایی که تفکر فلسفی هستی خود را مدیون آنهاست تبیین می کند. جستجوی پاسخ این پرسش در هستی شناسی ارسطو به عنوان تجربه ای اصیل در تاریخ متافیزیک ما را با این حقیقت مواجه می کند که وی به خاطر دو امر به فلسفه پرداخت: مسأله زندگی و مسأله حقیقت. او بر آن بود که فلسفه هم زندگی ایدئال و هم حقیقت بنیادین را برای ما به ارمغان می آورد. زندگی واقعی زیستن و عمل به مقتضای ذات است و چون ذات انسان عقل اوست زندگی شایسته ی وی حیات عقلانی است و فلسفه به عنوان برترین تعقل زندگی راستین است. از سوی دیگر حقیقت بنیادین جهان که با شناخت آن واقعیت هستی تبیین می شود وجود است و فلسفه به عنوان دانش وجود رسالت شناخت و تبیین هستی را دارد. از این رو تلاش برای درک بنیادهای متافیزیک نزد ارسطو به عنوان تجسم راستین زندگی و دانش فلسفی راهی شایسته است جهت آغاز تفکر جدی و ژرف برای بررسی امکان های جدید در طرح پرسش از چرایی فلسفه.
  • تعداد رکورد ها : 74