جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 55
نور در حکمت سهروردی و قرآن
نویسنده:
زهره طیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله نور در حکمت سهروردی و قرآن مورد بررسی قرار می گیرد. قرآن به عنوان کتاب آسمانی، همواره مورد توجّه و الهام بخش متفکّران مسلمان بوده است. در قرآن، آیات متعددی اشاره به نور کرده اند. نور در این آیات علاوه بر نور پروردگار، شامل مراتب نوری در انسان و کتب آسمانی و حتّی نور محسوس، که اعلی درجه ی آن نور خورشید است، می شود. نور ایمان، نور علم و معرفت، نور طاعت و بندگی و نور ذکر خدا، از جمله نورهایی اند که انسان بنابر میزان خلوص از آن ها بهره مند می گردد. از نظر قرآن، تنها نور حقیقی خود خداوند است. سهروردی نیز، به عنوان فیلسوفی مسلمان در بسیاری از آثارش پس از طرح نظرات خود، به آیات قرآن استناد کرده است. وی زمانی که از مفهوم نور و اقسام آن در سلسله ی مراتب انوار سخن می گوید، از خداوند تعبیر به نورالانوار کرده و در نظام نوری اش او را در رأس سلسله ی انوار قرار می دهد. به نظر او نور، یکی از اسماء الهی است که تجلّی آن در آسمان ها و زمین به مراتب مختلف ظهور کرده است. جهان بینی سهروردی به گونه ای است که، جایگاه موجودات بنابر میزان نورپذیری و مرتبه ی نوری هریک، مشخص می شود. یعنی هرچقدر به نورالانوار نزدیک تر باشند، در درجه یبالاتری از نظام طولی انوار قرار می گیرند، و هرچقدر از منبع نور دور تر باشند در درجه ی پایین تری از انوار قرار می گیرند. با بررسی نور در حکمت سهروردی و قرآن می توان گفت که «نور» واژه ای است که در قرآن مصادیق متعددی برای آن ذکر شده است، درحالی که در فلسفه ی سهروردی نور معادل با موجود است و والاترین موجود همان نورالانوار است که در رأس سلسله ی وجود قرار می گیرد.
تعالی و حلول در فلسفه ی اسپینوزا با تکیه بر عرفان اسلامی
نویسنده:
شهناز شایان فر، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
در نظام یکتاگوهری اسپینوزا، تاکید بر برخی واژگان محوری از جمله طبیعت، جوهر، ‌علت داخلی (علت حلولی)، و طرح حضور ماده در خدا (= خدا به عنوان شی ممتد) سبب شده تا در عصر حیات او و پس از آن، قرائت های حلولی از فلسفه او پدیدار شود و او متهم به همه خدایی گردد؛ در حالی که اسپینوزا بارها خویش را از این اتهام مبرا دانسته و شواهد مختلفی در آثار او بر برائتش از چنین اتهاماتی گواهی می دهد. با نظر به فلسفه اسپینوزا به عنوان کلیتی مشتمل بر رهیافت، مبانی و شبکه زبانی خاص، می توان به قرائت های حلولی برآمده از برخی عناصر زبانی، از جمله خدا به عنوان علت داخلی، خدا به عنوان شی ممتد و خدا به عنوان طبیعت، پاسخ داد. در جستار حاضر، با تکیه بر عرفان اسلامی، صور مختلفی از تعالی و حلول ارایه می گردد. افزون بر آن اشکالات وارد بر تعالی در فلسفه اسپینوزا، بر اساس نظام فلسفی او، نقد و بررسی می گردد و با نظر به ساختار کلی فلسفه اسپینوزا و ویژگی هایی که او برای خدا در نظر می گیرد، می توان تصویری متعالی از خدا در نظام فلسفی او ترسیم نمود؛ از این رو گرچه خدای اسپینوزا از تعالی وجودی یا واقعی برخوردار نیست، از بین صور تعالی، در فلسفه اسپینوزا سه صورت از تعالی (تعالی حالتی، تعالی منطقی و تعالی معرفتی) قابل طرح است. گفتنی است این مقاله جهت تبیین و تحلیل مطالب، افزون بر آرای اسپینوزا، از برخی اصطلاحات و تعابیر فلسفه اسلامی و عرفان بهره جسته است.
صفحات :
از صفحه 31 تا 58
نگاهی فلسفی به فرازهایی نورانی از نهج البلاغه
نویسنده:
شهناز شایان فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
این مقاله نگاهی فلسفی به خطبه 84 نهج البلاغه است که در آن مباحثی همچون الهیات ، صفات واجب و گفتگو در حقیقت صفات است. در این مقاله سعی شده است با رجوع به افکار فیسلوفان مسلمان راهی به بطون کلام امام علی (ع) پیدا شود. در این فراز از نهج البلاغه از مساله توحید، اول بودن خداوند، آخر بودن خداوند و نفی احکام وهمی از او سخن رفته است.
تصور و تصدیق از دیدگاه ملاصدرا و جان لاک
نویسنده:
رقیه طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در حوزه معرفت شناسی است و به مقایسه دیدگاه ملاصدرا و جان لاک در خصوص تصور و تصدیق می پردازد. در فصل نخست از این پژوهش کلیاتی در خصوص جیستی تصور و تصدیق و تاریخچه آن مطرح می گردد و نظرات اندیشمندان اسلامی و غربی در خصوص تصور و تصدیق بررسی می گردد. در فصل دوم نظرات ملاصدرا به تفصیل بیان می گردد و مراد و منظور وی از تصور و تصدیق و منشا حصول آن ها مشخص می گردد. در فصل سوم نظرات لاک در حوزه معرفت شناسی و چیستی تصور و تصدیق و هم جنین منشا حصول آن بررسی می گردد. در فصل آخر نیز نظرات دو فیلسوف مقایسه می شود و شباهت ها و تفاوت های آرای ایشان روشن می گردد.
الهیات سلبی نزد فلوطین و قاضی سعید قمی
نویسنده:
شیما میرزاکوچکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الهیات سلبی با طرح گزاره‌های سلبی در تبیین معرفت نسبت به خدا یکی از رویکردهای الهیاتی در دوران معاصر است. پژوهش در باب الهیات سلبی را می‌توان در سه بعد وجود شناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی پی‌گرفت. شایان توجه است پژوهش‌های انجام شده در این حوزه غالباً به هر سه بعد مذکور اهتمام نداشتند. بر اساس الهیات سلبی خداوند وجودی برتر و متباین با خلق دارد، هرگز متعلق معرفت قرار نگرفته و بیان ناپذیر است از همین رو بهترین شیوه در شناخت او و سخن گفتن از او طریق سلبی است. در میان متفکران پیشین فلوطین به تفصیل به این بحث پرداخته است. وی خداوند را برتر از وجود، شناخت‌ناپذیر و بیان‌ناپذیر می‌داند. در میان مسلمانان این تفکر بیش از دیگران در آثار قاضی سعید قمی مشهود است. وی با تأکید بر تباین تام خالق و مخلوق، معتقد است که ذات الهی هرگز متصف به صفات نمی‌شود. تمام اسماء و صفات ایجابی خداوند که در متون دینی وارد شده اولاً: به اشتراک لفظی است. ثانیاً: به معنای سلب نقیض آنهاست. در این پژوهش الهیات سلبی این دو اندیشمند با محوریت سه بعد وجودی، معرفتی و زبانی به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار گرفته و وجوه تفاوت و شباهت آن دو متفکر در سه محور روش مبانی، هدف و مسایل بیان شدهاست. بر این اساس شباهت‌های ایشان در سه محور یاد شده عبارت است از: به کاربردن روش عقلی و برهانی، مبنای مشترک در تعالی وجودی خداوند از دیگر مخلوقات، اشتراک لفظی مفاهیم میان واجب و ممکنات و محدود انگاشتن صفات و نفی آنها از خدا با هدف تنزیه خداوند؛ دلایل مشترک در فوق وجود دانستن خداوند، شناخت ناپذیر دانستن خداوند و نفی صفات از ذات و تأکید بر زبان سلبی در سخن گفتن از خدا. و مهمترین وجوه تفاوت ایشان عبارت است از: شیوه شهودی در افلوطین و شیوه نقلی در قاضی، قوت جنبه فلسفی آرای افلوطین و صبغه دینی آرای قاضی و همچنین چگونگی جمع میان تشبیه و تنزیه. همچنین در پایان به بررسی انتقادی افلوطین و آرای قاضی سعید با تأکید بر حکمت متعالیه پرداخته شد.
اسماء و صفات الهی از دیدگاه ملاصدرا و امام خمینی
نویسنده:
سمیرا محمدقلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث اسماء و صفات الهی ابتدا در میان متکلمین مطرح شد و سپس به حوزه‌ی فلسفه و عرفان راه پیدا کرد تا جایی که بسیاری از فلاسفه و عرفا در این زمینه نظریه‌پردازی کرده و مباحث عمیق و دقیقی را مطرح کرده‌اند. ملاصدرا و امام خمینی نیز در زمینه یفلسفه و عرفان پژوهش های ارزشمندی دارند و در کتب خود به بحث اسماء و صفات الهی پرداخته اند. لذا در این رساله‌ به بررسی و مقایسه‌ی آراء این دو حکیم در این مورد پرداخته و شباهت‌ها و تفاوت‌های آراء آن دو را بیان می‌کنیم. ملاصدرا و امام خمینی هر دو در تعریف اسم و صفت اتفاق نظر داشته و اسم را، ذات به همراه تعین و تجلی خاص و صفت را خود تعین و تجلی می‌دانند البته امام خمینی این نکته را خاطر نشان می‌کند که مراد از ذات، ذات واجب در مرتبه‌ی احدیت است. هم چنین هر دو به صفات ثبوتی و سلبی قائل اند اما ملاصدرا همه‌ی صفات سلبی را به سلب امکان بازگشت می‌دهد، در حالی که امام خمینی این نظر را نمی‌پذیرد. از دیدگاه هر دو، صفات واجب عین ذات بسیط او هستند. در مباحث مربوط به اسماء الهی نیز هر دو اسم الله را اسم اعظم می‌دانند، اما امام خمینی مراتبی را نیز برای اسم اعظم بیان می‌کند که ملاصدرا به آن نپرداخته است. هم چنین هر دو اسم رحمان و رحیم را از توابع اسم اعظم الله می‌دانند، منتها امام خمینی اسم رحمان را بر اسم رحیم مقدم می‌داند. در نهایت هر دو معتقدند که انسان کامل مظهر همه‌ی اسماء و صفات الهی است.
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
تبیین وجودی مرگ از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
شهناز شایان فر، زهرا مقدم للکلو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله با استفاده از مبانی سه گانۀ هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی به تبیین مرگ از نظر ابن سینا و ملاصدرا پرداخته شده است. ابن سینا بر مبنای نگرش ماهوی، از مبانی انسان شناختی همانند دو ساحتی بودن انسان، روحانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس در تبیین مرگ بهره می گیرد. در جهان شناسی ابن سینا مسألۀ مرگ، بدون حضور عالم مثال منفصل و با تأکید بر عالم عقل و نظریۀ افلاک تبیین می شود. او با استفاده از این مبانی و با تقسیم مرگ به دو قسم طبیعی و ارادی، تبیینی ماهوی و طبی از مرگ ارائه می دهد، بدین گونه که مرگ قطع تعلق نفس به بدن است و علت اصلی آن حرارت و طبیعت، عدم قابلیت بدن و تناهی قوای آن است، درحالی که ملاصدرا بر پایۀ نگرش وجودی از مبانی انسان شناختی و جهان شناختی در تبیین مرگ بهره می گیرد مانند انحای سه گانۀ تجرد نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن آن و اعتقاد به عوالم سه گانۀ هستی که عبارتند از: عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده که انسان در تداوم حرکت وجودی خود با مرگ، قوس صعود را در این عوالم طی می کند. ملاصدرا با تقسیم مرگ به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی، تبیینی متافیزیکی و وجودی از مرگ طبیعی ارائه می دهد، با این توضیح که: مرگ، امری وجودی و پایان حرکت تکاملی و استقلالی نفس از بدن است. تفاوت این دو تبیین این است که در نظر ابن سینا بدن نقش اصلی در مرگ دارد، درحالی که در نظر ملاصدرا نفس نقش اصلی را در مرگ ایفا می کند.
آرای فلسفی فیض کاشانی در دو محور خداشناسی و انسان‌شناسی
نویسنده:
آرزو رضی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در مسیر شناخت خویش در نهایت به شناخت غایت آفرینش یعنی خداوند نائل می شود. اگرچه تفاوتهایی میان فیض کاشانی و صدر المتألهین در برخی مسائل فلسفی و کلامی وجود دارد و به طور کلی نگاه فیض به فلسفه با ملاصدرا تا اندازه ای متفاوت است اما این تفاوتها از تأثیر عمیق این استاد بر فیض نمی کاهد. فیض شارح و محرر حکمت متعالیه و دیدگاههای صدرالمتألهین است این اثر بر آن است تا با بررسی مکتب فلسفی فیض کاشانی با روش تحلیل محتوا، پاسخی درخور در زمینهشناخت خدا و انسان بیابد. فیض خداوند را کامل بالذات و مبدأ هر کمالی می داند. فیض در رابطه با علم خداوند به ذاتش معتقد است ذات باری بسیط الحقیقه است یعنی از هر گونه ترکیب از ماده و عوارضش مبراست. همچنین باید اذعان کرد که وی حقیقت وجود را مطلق، بی نهایت و بسیط و فوق مقوله (فوق تجرد عقلی) می انگارد.بنابراین معتقد است هیچگونه ترکیبی در وی راه نیافته و چنین حقیقتی ماهیت ندارد و آنچه که ماهیت نداشته باشد، تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد.در مورد دیدگاه انسان شناسی فیض، باید گفت وی نفس انسانی را دو بعدی انگاشته و انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند و در زمینه ی ارتباط نفس و بدن، از ارتباط وثیق، عمیق، ذاتی و وجودی آن دو سخن می گوید. نیز وی عامل، مبدأ و منشأ تمامی کارهای آدمی را نفس برشمرده و براین اساس معتقد است قدرت و قوت و تصرف و تدبیر نفس در سراسر اعضاء و جوارح بدن جریان و سریان دارد. از دیدگاه او این حقیقت کاملاً مشهود است که تعلق نفس به بدن، ذاتی است. فیض، سیر تکاملی نفس را بر اساس حکمت متعالیه و با اعتقاد به اشتداد وجود، تفسیر و تحلیل می کند.
مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
عطیه کاظم فرحزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسالت پژوهش حاضر معرفی مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی است. ارائه نشانه هایی از عرفان نظری حقیقی یا جهان بینی عارفانه و عرفان عملی حقیقی یا عارف حقیقی می تواند رهگشای علاقمندان به عرفان درتشخیص عرفان و عارف راستین از دروغین باشد. در این باره نسبت میان عرفان و عقل و نیز عرفان و دین، در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی بررسی می شود؛ و نیز جایگاه برخی عناصر مهم در عرفان، سیره، روش و عملکرد (عمل) عارف در آثار ایشان پیگیری می شود. عقل و دین دو مبنای عرفان ملاصدرا و علامه طباطبایی هستند. ملاصدرا به برقراری وحدت میان عرفان، عقل و وحی اهتمام داشته و علامه محور وحدت را قرآن می داند. البته ملاصدرا بر عقل به عنوان حجت درونی و علامه بر دین مدوّن (شریعت) و دین مکوّن (فطرت) بیشتر تاکید نموده اند. ارتباط متقابل معرفت النفس و معرفت الرب، اخلاق مداری، پایبندی به شریعت و عبادات، اهتمام به تهذیب نفس و ... از نشانه های عرفان نظری و عملی حقیقی در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی است.
  • تعداد رکورد ها : 55