جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی تطبیقی رابطه ادراک و کمال نفس در اندیشه فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فرنوش بابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیرباز راه وصول به کمال و سعادت، حکمت عملی معرفی شده است، بنابراین بیشتر تلاش‌ها در پی شناخت راه‌های معرفی شده از سوی این حکمت بوده است و هر راه و روشی برای وصول به خیر و سعادت و کمال، اغلب راه‌هایی بوده‌اند که به این حکمت ختم شده‌اند و به معرفی انواعی از تکالیف و اعمال و اصول عملی برای وصول به سعادت و کمال که همه‌ی انسان‌ها فطرتا"به سوی آن گرایش دارند، منجر شده است. اما با تمرکز بر آراء و نظرات فیلسوفان و حکیمان دیده خواهد شد که، آنچه که در نزد آنها برجسته‌تر از حکمت عملی است، توجه آنها به حکمت نظری و معرفی راه و روشی نظری برای وصول به کمال و سعادت حقیقی است و این راه همانا راه علم و ادراک است. به خاطر گستردگی این مبحث، رویکردها و دیدگاه‌های گوناگونی درباره‌ی آن وجود دارد و به اقتضای این رویکردهای متفاوت، معیار مورد توافق همگانی را نمی‌توان در میان آثار آنها یافت، هر چند که البته وجوه اشتراکی نیز در لابه‌لای نظرات آنها وجود دارد. بدین روی در این رساله تلاش شده است تا زوایای ناپیدای علم و ادراک و نیز کمال و سعادت حقیقی از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا معرفی شود. فلاسفه برای ادراک چهار قسم یا مرتبه قائلند: احساس، تخیل، توهم و تعقل. ابن‌سینا از همین تقسیم پیروی کرده است اما ملاصدرا با داخل کردن ادراک وهمی در ادراک عقلانی، ادراک را سه قسم دانسته است. دو نظریه‌ی اساسی در باب نحوه‌ی ادراک در فلسفه‌ی اسلامی به «نظریه تجرید» و «نظریه تعالی» معروف است. بر اساس نظریه‌ی تجرید که عمدتا" در آثار ابن‌سینا و پیروانش مطرح شده است، صورت محسوس به واسطه تجرید و حذف عوارض مادی و خصوصیات شخصی به مرتبه خیال و بعد از آن توهم و در نهایت متصف به کلیت می‌گردد و کمال ادراک و قوای ادراکی حاصل می‌شود. اما مطابق نظریه تعالی که در آثار ملاصدرا و پیروان او مطرح شده است، صور و معانی جزئی حسی و خیالی به وسیله تعاملات عقلی و نفسانی، ترقی و تعالی یافته و به شمول و سعه بیشتری می‌رسند. با بررسی این دو نظریه در باب نحوه‌ی ادراک، اگر چه تفاوت بین این رویکردها و نحوه‌ی حصول و وقوع ادراک در میان مبانی هر دو فیلسوف دیده می‌شود، اما خواهیم دید که انتهای عمل ادراک از نظر این دو فیلسوف وقوع کمال و سعادت است و تلاش برای رسیدن به مرحله‌ی برترین ادراک، یعنی ادراک عقلی، همانا انگیزه‌ی حرکت و نیل به کمال و سعادت که دغدغه‌ی فکری بشر هست، می‌باشد. همان ‌طور که آنها کمال و سعادت را، استکمال نفس بر اثر شناخت حقایق موجودات، یک نوع شناخت تحقیقی و قطعی به اندازه طاقت بشری تعریف می‌کنند. بنابراین بر طبق این تعریف، آنها کمال و سعادت را از سنخ ادراک می‌دانند و ادراکات نیز بر حسب نیروهای متعدد ادراکی و مدرکات، متفاوت می‌شوند، پس کمال و سعادت هر قوه به تناسب ادراک خویش، لذت و سعادت ویژه‌ای دارد.
نقد روش‌ شناختی جایگاه دین در مقام داوری در روش‌ شناسی فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
شمس الله سراج ، حسن رهبر ، یحیی یثربی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 124 تا 144
شک و یقین از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
فرشته رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی معرفت و مباحث مربوط به آن، از جمله شک و یقین از دیرباز یکی از دغدغه‌های اصلی انسان‌ها و به خصوص فلاسفه بوده است؛ زیرا انسان همواره جویای حقیقت و کسب معرفت در مورد خود و جهان پیرامون خود است. فلاسفه برای این امر نیازمند نقطه اتکایی هستند تا معرفت را برآن بنا کنند. هدف این پژوهش یافتن چنین تکیه‌گاهی از منظر ابن‌سیناست. ما در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی سعی کرده‌ایم دیدگاه ابن‌سینا درباره‌ی چگونگی خروج از شکاکیت و راه حصول معرفت یقینی را بیان کنیم. شکاکیت دیدگاهی است که منکر حصول معرفت در همه یا بخشی از قلمرو معرفت بشری می‌شود و بر حسب اینکه در چه قلمرویی رخ می‌دهد، شامل اقسام گوناگونی از قبیل شکاکیت مطلق، محدود، عملی، نظری و غیره است. شکاکان برای اثبات مدعای خود براهینی مانند استدلال از طریق خطا، تجربه و استدلال معروف به مغز در خمره اقامه کرده‌اند. ابن‌سینا عوامل بروز شکاکیت را در اختلاف آراء دانشمندان، شنیدن سخنانی از طرف آنان که مطابق عقل نیست و دیدن قیاس‌هایی که نتایج متقابل دارند می‌داند. او تلاش می‌کند به وسیله‌ی اصل امتناع تناقض شکاک را از شکاکیت خارج کند. به‌علاوه سعی شده است به اقسام جدید شکاکیت از دیدگاه ابن‌سینا پاسخ داده شود. معرفت یا ادراک که حصول صورت مدرِک نزد مدرَک است، انواعی دارد شامل حسی، خیالی، وهمی و عقلی. هرکدام از این اقسام بخشی از معرفت ما را به جهان خارج تشکیل می‌دهند. اما در این میان فقط ادراک عقلی به علت خطاناپذیری، معرفت یقینی تولید می‌کند. علم نیز به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می‌شود که علم حضوری به علت بی‌واسطه بودن، خطا در آن راه ندارد و معرفت یقینی تولید می‌کند. اما علم حصولی شامل دو قسم تصور و تصدیق است و فقط قسم اخیر در صورت دارا بودن شرایطی خاص می‌تواند معرفت یقینی تولید کند. ابن‌سینا یقین را دارای دو نوعِ روان‌شناختی و منطقی می‌داند و منظور از معرفت یقینی همان یقین منطقی است که حاصل آن باوری صادق و زوال‌ناپذیر است. او کسب معرفت یقینی را به وسیله‌ی قیاس برهانی ممکن می‌داند؛ زیرا برهان از مبادی‌ بدیهی تشکیل شده است و این قیاس نیز بر اصل امتناع تناقض استوار است.
تبیین اختلاف آراء ابن سینا در باب مسئله اتحاد عاقل و معقول
نویسنده:
فرنوش بابادی، شمس الله سراج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دوگانگی دیدگاه ابن سینا در رد یا قبول اتحاد عاقل و معقول در آثار مختلف ابن سینا به چشم می خورد؛ و همین امر باعث اعتقاد برخی به وجود تعارض و ناسازگاری در آراء او شده است. چرا که از سویی، در کتاب شفاء و اشارات به مخالفت با آن می پردازد و از سوی دیگر، در کتاب مبدأ و معاد از نظریه اتحاد عاقل و معقول دفاع و آن را اثبات می کند. این که این تعارض ناشی از چیست و آیا حقیقتاً تعارضی وجود دارد یا خیر، مسئله ای است که در این مقاله تلاش شده است تا با تحلیل برخی شواهد و قرائن حاکی از رد یا اثبات مسئله از سوی ابن سینا، بررسی شود. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که تعارضی وجود ندارد و علت تفاوت آراء شیخ در رد یا پذیرش اتحاد، به تفاوت دو نوع نگرش ماهوی و وجودی او برمی گردد.
صفحات :
از صفحه 115 تا 127
منزلت عرفان و قرآن در مقایسه با عقل در اندیشه ابن سینا
نویسنده:
شمس الله سراج، حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر پژوهشی است در باب صحت و سقم مدعای مشهور درباب اینکه نظام معرفتی ابن سینا صرفاً عقلانی محض است. نگارنده در این مقاله با برسی آثار ابن سینا مدعی است برخلاف آنچه در جامعه علمی ابن سینا را فیلسوفی صرفاً عقل گرا و برهان محور می دانند، ایشان صرفاً به لحاظ رو شناسی تکیه بر عقل و برهان، به عنوان روش حقیقی فلسفه دارد اما از حیث معرفت شناختی و ارزش شناختی، نه تنها ابن سینا عرفان و شریعت را رد نمی کند، بلکه آن را واجد جایگاهی مهم تلقّی می نماید و همواره از این دو حیث، آنها را مورد اشاره قرار و پر اهمیت جلوه می دهد. بنابراین، سخن مشهور در باب نظام فلسفی صرفا عقلانی شیخ الرئیس، تنها از جنبه روش شناختی آن تأیید می گردد اما از حیث جنبه های معرفتی و ارزش شناختی، به هیچ عنوان نمی توان تأیید کرد که ایشان بر مباحث عملی و عرفانی و نیز شرع مقدس و آموزه های وحیانی، تأکید نمی ورزد. همچنین، برخلاف آنچه برخی معتقدند ابن سینا در اواخر عمر راه به سوی عرفان و حکمت عملی می گذارد، نگارنده مدعی است ایشان از همان ابتدا به مباحث عملی و عرفانی توجه داشته اند و نوشته های ایشان در دیگر کتبی که بسیار قبل تر از اشارات نگاشته اند، شاهدی بر این مدعاست.
بررسی معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
حسین امین پرست
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث پیرامون کیفیت بازگشت انسان در عرصه ی محشر، صاحب نظران را به چالش ها و گمانه زنی های متفاوتی وا داشته است. در این پژوهش ابتدا دیدگاه های فیلسوفان در خصوص معاد جسمانی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس به تحلیلدیدگاه های ملاصدرا و علامه طباطبایی در زمینه یمعاد جسمانی پرداخته شده است. ملاصدرا با شیوه ای عقلانی و با تکیه بر نوآوری های فلسفی اش، کیفیت بازگشت انسان را اثبات نموده است. بنا بر اعتقادملاصدرا در بدن انسان دنیوی یک بدن باطنی نیز وجود دارد که پس از مرگ انسان کماکان باقی می ماند و در عرصه قیامت، در ماده ای که متناسب با نشئه ی اخروی بوده، تجلی پیدا خواهد کرد و معاد انسان با مجموع بدن و نفس تحقق می یابد. علامه طباطبایی با اثبات معیار حقیقت انسان و قائل شدن به تفاوت هایی بین بدن و نفس، به تبیین معاد انسان پرداخته است و بر این باور بوده است که نفس انسان کماکان پس از مرگ باقی می ماند و در آخرت به بدنی جدید مثل بدن دنیوی می پیوندد وبدن اخروی با بدن دنیوی عینیت ندارد، بلکه صرفاً تعلق نفس به بدن اخروی سبب می گردد تا بین آن و بدن دنیوی عینیت برقرار گردد. در ادامه به تطبیق دیدگاه های هر دو فیلسوف پرداخته شده است و در نهایت هر دو بر این باور بوده اند که معاد انسان با مجموع نفس و بدن محقق می گردد و ماده ی بدن محشور متناسب با نشئه ی اخروی می باشد.
بررسی اسماء و صفات الهی از دیدگاه حمیدالدین کرمانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
سعیده موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائلی که از دیرباز تاکنون مورد توجه فیلسوفان و متکلمان جهان قرار گرفته، مسئله واجب تعالی و صفات و افعال اوست.حمید الدین کرمانی (قرن4 ه‍ . ق) بر خلاف فلاسفه، ذات حق تعالی را از هرگونه وصفی منزه می‌دارد. وی حتی اتصاف خداوند به وجود را نادرست می‌پندارد، قائل است ذات باری تعالی بالاتر از هرگونه وصفی بوده و هیچ چیز را نمی‌توان به او نسبت داد. از نظر وی خداوند نه موجود است و نه معدوم؛ نه عالم است و نه جاهل؛ نه قادر است و نه ناتوان؛ بلکه خداوند مافوق همه این اوصاف است. علامه طباطبایی (قرن14 ه‍ .ق) بر کرمانی و همفکرانش اشکال گرفته و قائل است نفی هرگونه صفتی از حق تعالی تعطیل عقول را به همراه دارد و این کاملاً مردود است. از نظر علامه صواب این است که خداوند موجود است و بالاترین مرتبه صفات را داراست؛ نه اینکه متصف به هیچ صفتی نباشد.
معیار صدق و توجیه معرفت در نظام معرفتی صدرایی و اشراقی
نویسنده:
حسن رهبر,شمس الله سراج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت شناسان معرفت را به «باور صادق موجه» تعریف می کنند. در تاریخ اندیشه های فلسفی همواره پیرامون معیار صدق و توجیه معرفت به عنوان دو شرط اساسی و مهم در تعریف معرفت نظریه پردازی هایی وجود داشته است. فیلسوفان حکمت متعالیه و حکمت اشراق نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. اگرچه هر دو مکتب معیار صدق را مطابقت و معیار توجیه معرفت را مبناگرایی می دانند اما در این میان اختلاف نظرهای مهمی نیز میان دو مکتب وجود دارد که نظرات آنها را از یکدیگر متمایز و متفاوت می سازد. چنانکه صدرائیان میان حق و صادق تفاوت قائل اند و لحاظ قضیه با واقع و تقدم و تأخر آن را باعث تفکیک مفهوم حق با صادق می دانند اما در مقابل اشراقیان این تفاوت را غیر حقیقی می دانند. همچنین اشراقیان مطابقت را صرفاً تطابق با خارج می دانند برخلاف صدرائیان که معتقدند ملاک مطابقت، تطابق با واقع اعم از ذهن و عین است. در سوی دیگر، از وجوه مشابهت دو مکتب می توان به این نکته اشاره کرد که هر دو از اشراقات و شهودات نفسانی به عنوان معارف بدیهی و مبنایی در معرفت نام می برند که می تواند نقش پایه ای در معرفت بشر ایفا نماید و بنابراین نوعی «مبناگرایی نوین» را پیشنهاد می دهند.