جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 88
نقد و بررسی «معنای زندگی» از دیدگاه کانت
نویسنده:
مرضیه خدام حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرداختن به «پرسش از معنای زندگی»، به مثابه یک پرسشِ مشخصِ فلسفی به قرن اخیر باز می‌گردد؛ فیلسوفان کوشیده‌اند تا از چشم‌اندازهای مختلف بدین پرسش پرداخته، هم ابعاد گوناگون خودِ این پرسش و هم پاسخ‌های گوناگون به آن را بررسی کنند. اهمیت بنیادین این پرسش و گستردگی آن به گونه‌ایست که می‌توان آن را پرسشِ مشترکِ همه‌ی فیلسوفان دانسته و چه بسا اساسا فلسفه را کوششی برایِ یافتنِ پاسخی به این پرسش دانست. اهمیت کانت و تاثیر اندیشه او بر تفکر فلسفی بر هیچ‌کس پوشیده نیست، بی‌تردید می‌توان هر گونه اندیشه فلسفی پس از اورا به نوعی تحت تاثیر او دانست. از این رو بررسی «معنای زندگی در اندیشه کانت» و کوشش برای بررسیِ «پرسش از معنای زندگی» در پرتوِ اندیشه او، نه تنها برایِ بررسی اندیشه خودِ کانت، بلکه برای بررسی کلی این پرسش و پاسخ‌های گوناگونی که فیلسوفانِ پس از کانت به آن داده‌اند نیز اهمیت به‌سزایی دارد.
تحلیل و نقد دیدگاه افلاطون درباره نفس و جاودانگی
نویسنده:
ملیحه السادات حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش هر انسانی که اندکی آشنایی با اطراف خود پیدا کند این است که آیا ما پس از مرگ بدن، باقی هستیم یا مرگ پایان وجود ماست؟ این مسأله در فلسفه به عنوان مسأله‌ی نفس و جاودانگی آن مطرح می‌شود که در این مختصر هدف ما نیز این می‌باشد که این سوال را در فلسفه‌ی افلاطون و مشابه ی آن دنبال کنیم.افلاطون نفس را مهمترین خاصه‌ی ما می‌داند و معتقد است که نفس مطلقا غیرجسمانی است، زیرا نفس همواره مالک حقیقیت و اصل حرکت و بسیط و تقسیم ناپذیر است و همچنین نفس از نظر وی قادر به تذکر و یادآوری است و این ثابت می‌کند که نفس قبلا وجود داشته و چون از صورت معقول حیات بهره‌مند است، دارای فعالیتی ابدی و فناناپذیر و جاودانه می‌باشد.گستره‌ی بررسی‌های تاریخی، باستانی و فلسفی این رساله وام دار این است که همه‌ی ادیان و فلاسفه در مورد اینکهما روزی خواهیم مُرد هم عقیده‌ هستند، اما در چگونگی و نحوه‌ی حضور در آن دنیا تفاوت نظر وجود دارد. در واقع افلاطون سعی کرد که مستدلا نشان دهد که بنابر هر تصویری که از انسان داشته باشیم، حیات پس از مرگ ممکن است. مثلا‌ اگر کسی مانند افلاطون به حقیقیت روح انسان معتقد باشد، در این صورت می‌تواند معتقد باشد که جاودانگی ممکن است. زیرا مرگ فیزیکی لزوما به معنای پایان زندگی نیست و روح پس از مرگ باقی می‌ماند. لیکن اگر کسی دید مادی نسبت به انسان داشته باشد، حیات پس از مرگ را در صورتی ممکن می‌داند که خدای قادر مطلق و عالم مطلق وجود داشته باشد. در واقع خدایی که بتواند انسان‌ها را دقیقا همان‌گونه که قبل از مرگبودند، بیافریند. اگر کسی وجود خدا را انکار کند، یا او را دارای چنین قدرتی نداند که آنقدر قادر و مطلق هست که بتواند انسان را مانند قبل از مرگ بیافریند، در آن صورت است که حیات پس از مرگ ناممکن به نظر می‌رسد.کلید واژه ها: افلاطون، جاودانگی، نفس، روح، بدن مادی، زندگی پس از مرگ، تجرد نفس، مرگ، بقا، عالم روحانی، جوهر مجرد
حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
الهام همتیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از تحقیق در رابطه با حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق این است که بتوان به معرفت و شناخت نسبی از چگونگی تعلق نفس به بدن دست پیدا کرد، لذا از طریق استفاده از کتب موجود در رابطه با این دو فیلسوف سعی نمودیم تا به شمه ای از تفکرات ایشان در رابطه با حدوث و قدم نفس بپردازیم امانتایجی که از این تحقیق به دست می آید این است که : افلاطون نفس را قدیم می داند نه حادث یعنی قبل از اینکه به بدن مادی ملحق شود ، در عالم الهی وجود داشته است . و قدم نفوس به معنای تقدم وجودی آنها بر بدن است زیرا ارواح پیش از خلق ابدان آفریده شده اند .افلاطون با استفاده از نظریه تذکر و یادآوری ادله خود را پایه ریزی کرده است و هستی و وجود قبلی نفس آدمی را بیان می کند و اینکه روح آدمی پیش از هبوط به عالم خاکی در عالم عقول وجودی مجرد و آگاه و دانا مثل داشته است و بنابراین روح آدمی قدیم می باشد و حادث نیست اما سهروردی نفس را حادث می داند و به حدوث زمانی نفس قائل است وی دلایل خود بر حدوث نفس را در کتاب حکمه الاشراق و تلویحات آورده است . فلاسفه بعد از وی که شارحان این ادله هم محسوب می شوند به بحث و بررسی این ادله پرداخته اند که ما در این رساله به نظرات ایشان به تفصیل اشاره نموده ایم . و نظرات شارحان در جایی موافق نظر سهروردی و در بعضی موارد هم مخالف نظر اوست .
بررسی اندیشه "تعالی"
از دیدگاه ژان پل سارتر و کارل یاسپرس
نویسنده:
اکرم هراتی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فیلسوفان اعم از دینی و غیردینی،خدا باور یا ملحد،در اندیشه خود به مساله تعالی پرداخته و درباره آن نظرات مختلفی را ارائه داده‌اند.از این میان، فیلسوفان اگزیستانسیالیست توجه بسیاری به امر تعالی داشتند. تعالی به تناسب اهمیت خود بحث‌هایی را در تاریخ فلسفه در پی داشته است که پرداختن به آنها به ما در فهم دقیق‌تر از تعالی کمک می‌‌کند.از جمله این مباحث،بحث جبر و اختیار و بحث آزادی انسان است. تعالی زمانی مطرح است که انسان را در صیرورت کامل و با اختیار و آزاد،تصور کنیم. هم‌چنین در پرتو این کنکاش ما درک بهتری از مساله تقدم وجود انسان بر ماهیت که اکثر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر آن اتفاق نظر دارند،پیدامی‌کنیم. اگزیستانسیالیست‌ها عقیده داشتند "انسان خود ارزش‌هایش را خلق می‌کند".تعالی در انسان، با درک وجود آدمی امکان‌پذیر است. ارتباط، حرکت صعودی، اصیل بودن، قائم به ذات بودن، بیرون از خود بودن، همدلی و هماهنگی و تمام آنچه جزء اصطلاحات مهم و ضروری برای فلسفه اگزیستانس است در یک اصطلاح به تمامی یافت می‌شود و آن«تعالی» است. درک هستی و آگاهی نسبت به آن با تصور تعالی معنا می‌گیرد.هدف از نگارش این تحقیق، بررسی و تبیین «تعالی»در اندیشه‌ی دو فیلسوف اگزیستانس یعنی کارل یاسپرس و ژان پل سارتر است.هر دو فیلسوف انسان را وجودی دارای صیرورت واختیارمی‌دانند. هر دو به این قائلند که بنیاد هر حرکت و صیرورتی داشتن آزادی است. هر دو وجود «دیگری»را جزءمقوم زندگی هر انسان می‌دانند. در نگاه سارتر، ارتباط همچون نبردی خصمانه است. «دیگری» مزاحم است «جهنم دیگری است»و این «دیگری »سدی بر سر آزادی.اما در اندیشه یاسپرس ارتباط نوعی از خودگذشتگی و احترام متقابل است.تعالی در یاسپرس هم به خدا به عنوان امر متعالی و هم به اوج گرفتن و فراتر رفتن انسان به عنوان استعلا اشاره دارد.در اندیشه سارتر خدا امری متناقض و ناممکن است واز تعالی به استعلا و فراروی تعبیر می‌شود.واژه‌های کلیدی:اگزیستانس،سارتر،یاسپرس،آزادی،تعالی
گفتمان عقل و دین در توصیف خدا در قرون وسطی
نویسنده:
محمد اکوان ,مریم کاتوزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
دوران قرون وسطی، با وام گیری از فضای فکری یونان باستان و همچنین بهره گیری فراوان از آموزه های مسیحیت، ترکیبی بی بدیل از آمیزش دین و فلسفه ارائه داد که در نوع خود یگانه بود. اینکه فلسفه چه واکنشی در مقابل ورود آموزه های دینی در مقولات مورد بحث خود داشته و دین چه میزان به باورهای فلسفی استناد می کرده است، موضوعی است که در این مجموعه، به جد بررسی شده است. حضور دینی قدرتمند، چون مسیحیت، با جهت دادن به افکار عمومی و باورهای دینی مردم، در نوع نگاه و تعریف آنها از فلسفه تاثیر گذاشته و متقابلا فلسفه نیز با عرضه اندوخته های عقلانی خود به دین، آن را وادار به تطبیق پذیری با خود کرده است. این که در این میان هر یک به چه میزان از دیگری تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر گذاشته است، مبحثی است که به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد اما آنچه مسلم است آن است که این دو حوزه در تماس مستقیم و تنگاتنگ با یکدیگر بوده و حتی با وجود انکار یکدیگر، وابستگی و پیوند شدیدی دارند. درست است که دین بر فلسفه تاثیر گذاشته و محدوده و قلمرو حرکتش را محدود کرده است، اما فلسفه نیز با ورود به حوزه آموزه ها و تفاسیر دینی، آنها را بسیار متحول نموده است.
صفحات :
از صفحه 113 تا 136
نقش خدا در اندیشه افلاطون
نویسنده:
محمد اکوان ,بهاره سادات سیاقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
بی شک مقوله خدا مهمترین و سوال برانگیزترین مقوله ای است که در طول تاریخ، ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان فلسفه نیز از این امر مستثنی نیست. در فلسفه الهی افلاطون که هدف از آن وصول به اصلی است الهی و غیرمحسوس که ذاتش حقیقی و مطلق است، مساله خدا با تعابیری گوناگون در رسالات مختلف مطرح گردیده است. در این فلسفه خدا با عناوینی چون ایده خیر یا مثال نیک که موجودی در راس عالم مثل و علت تمام موجودات و سرمنشا حقیقت و معرفت است، ایده واحد که کاملترین و برترین صورت است و ایده زیبایی که امری مطلق، جاوید و قائم به ذات است، نام برده می شود که تمامی این ایده ها یکی اند و دارای حقیقتی یکسان هستند.افلاطون به دمیورژ نیز اشاره می کند که او را صانع می داند و نه خالق. این صانع، جهان را از حالت بی نظمی (خائوس) به نظم (کاسموس) در می آورد. هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم خدا در تفکر افلاطون است.
صفحات :
از صفحه 52 تا 71
جایگاه و کارکرد قوه حاکمه تاملی در فلسفه کانت
نویسنده:
محمد اکوان ,اسماعیل تاجیک
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
کانت میان قوه حکم تعینی و قوه حکم تاملی تفاوت قائل است و آن را در دو قلمرو زیباشناسی و غایت شناسی تبیین می کند. قوه حکم به معنای کلی، قوه ای است که به جزئیات ذیل قانون کلی می پردازد؛ اگر کلی به مثابه قانون از پیش فراهم باشد، قوه حکم تعینی است و چنانچه جزئیات فراهم باشد و کلی باید استخراج یا کشف گردد، قوه حکم تاملی است. کانت تلاش می کند تبیین نماید که همان گونه که قوه فهم اصل یا اصولی آزاد از تجربه دارد، برای قوه حکم نیز باید اصلی آزاد از تجربه یافت. این اصل آزاد از تجربه برای قوه حکم تاملی، اصل غایت مندی درونی طبیعت است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی یونان قرن پنجم قبل از میلاد بر اندیشة سیاسی افلاطون
نویسنده:
محمد اکوان ، مجید پیر هادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون نخستین فیلسوفی است که اندیشه های سیاسی خود را در یک نظام سنجیده ی فلسفی بیان می کند. گواه این سخن دو اثر مهم او یعنی جمهوری و قوانین است، که در آنها می توان اندیشه های سیاسی او را دریافت. نوشته های سیاسی او نشانگر آن است که زندگی وی به عنوان فیلسوفی بزرگ، هیچگاه از سیاست و اجتماع دوران خود دور نبوده است. آمیختگی سیاست، متافیزیک، اخلاق و تربیت، در آثار افلاطون نشان می دهد که او در دوره ای پر کشاکش و مهم، در مسائل سیاسی و اجتماعی بوده است. از آنجا که هیچ اندیشه ای بدون گذر کردن از تنگناها و مجراهای تاریخی پدید نمی آید، سعی بر آن است که تاثیرات دوران پر افت و خیز و شکوفای یونان، یعنی قرن پنجم ق م را، بر اندیشه های سیاسی افلاطون بررسی نماییم. چراکه شناخت عوامل تاثیرگذار بر اندیشه ی یک فیلسوف، در فهم پژوهشگر برای یافتن جریان های تاریخی کمک خواهد کرد .
صفحات :
از صفحه 61 تا 80
جایگاه اخلاق و رد نظریه نسبیت از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
محمد اکوان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت مساله اخلاق و نقش آن در زندگی انسان بر هیچ کس پوشیده نیست و همه اندیشمندانی که درباره انسان و زندگی و سعادت و نیکبختی او پژوهش نموده اند به جایگاه اخلاق در بهبود وضع زندگانی انسان واقف بوده و همواره آدمیان را به پایبندی مسائل آن دعوت کرده اند. علامه طباطبایی نیز در آثار خود به ویژه تفسیر المیزان از این مساله غافل نبوده است در این مقاله دیدگاه ایشان در مورد اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در این نوشتار در مدنظر بوده طرح اطلاق اخلاق و رد نظریه نسبیت اخلاقی بوده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از نگرش مطلق بودن اخلاق جانبداری نموده و ایراداتی را که طرفداران نسبیت اخلاقی مطرح کرده اند پاسخ داده است.
صفحات :
از صفحه 135 تا 162
بررسی حکمت از نظرگاه زکریای رازی و ناصر خسرو قبادیانی
نویسنده:
امین بوستانچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این نوشتار که نگاه گوشه ای به حکمت دو حکیم، محمد بن زکریای رازی و ناصر خسرو قبادیانی می باشد، موضوعی را در درون و بطن خود آشکار می سازد که همان جایگاه دو حکیم از دو منظر فلسفه و کلام، نسبت به مسائل و حقایق هستی می باشد. رازی که خود را از تعلقات دینی رها ساخته و در شناختش از حقایق، عاری از پیش ورزهای اعتقادی و دینی بوده، قطعأ می تواند در جایگاه یک فیلسوفقرار بگیرد. در حالیکه ناصر، بدنبال، اثبات باورهای دینی و اعتقادی خود به دامن عقل و خرد چنگ زده، و دین و عقل را در تلاشی بی امان، همراه ساخته است. بنابراین مشربی را که ناصر در شناخت حقایق از خود بجا گذاشته، همان نگرش یک متکلم است.رازی، عقل و خرد را بزرگترین نعمت خدا می داند، چرا که بیشترین سود را برای بشر به همراه دارد. و بر آن است که باید در هم? امور به آن مراجعه نمود. اما از طرفی ناصر، متأثر از تفکرات مذهبی خود به عقل و خرد سمت و سو می دهد، و او را در خدمت دین قرار می دهد. و بر آن است تا دین را تبیین عقلانی نماید.این نوشتار که از چهار فصل برخوردار می باشد، در فصل دوم و سوم به ترتیب، ضمن اینکه به زندگی و زمانه و آثار رازی و ناصرخسرو اشاره شده است، مقولاتی در باب طبیعیات و مابعدالطبیعه و الهیات و اخلاق به بحث گذاشته شده است. و در فصل چهارم به نتیجه گیری و بررسی مقولات مشترک که از سوی این دو حکیم مطرح شده، پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 88